گروهی از مردم دغدغه مند می گویند: هتک حرمت به عتبات عالیات سبب ضعف ایمان در بسیاری از مردم گشته است؛ زیرا این سوال مطرح می شود که اگر این امامان از جانب خداوند متعال معصوم هستند، چرا معجزه یا انتقام آشکاری را نسبت به این هتک حرمت ها نشان نمی دهند؟ ما در این مختصر سعی نموده ایم که گرد شبهه در این زمینه را از پرده افکار بیرون افکنیم؛ والله المستعان.
الف) وجود پشتیبانی قهری خداوند نسبت به هتک حرمت
در ابتدا ضمن تأیید این نوع پشتیبانی، باید گفت: واکنش قهر آمیز الهی در برابر کسانی که به رویارویی با اساس دین او و حق برخاسته اند، رویکردی است که در قرآن کریم و نیز در روایات، آشکارا بیان شده است.
از جمله آیات در این باره، آیه هجدهم سوره مبارکه انبیاء می باشد که خداوند بر کوبیدن باطل و نابودی آن سخن می گوید[۱]. همچنین سوره مجادله از خوار و ذلیل شدن دشمنان خدا و رسول سخن به میان می آورد و نیز بیان می کند که این نوع مقابله، سنتی الهی است که پیشینیان نیز دچار آن شده اند[۲].
امیرمؤمنان علی علیهالسلام نیز بدین مطلب اشاره فرموده و بیان می کنند: «هر کس با حق گلاویز شود، حق او را بر زمین می افکند»[۳].
ب) زمان رویداد این پشتیبانی از سوی خداوند
۱- رویکرد اصلی در آموزه های دینی، روان شدن رویدادها بر روندی عادی و طبیعی بوده و دخالت معجزه الهی، پدیده ای استثنایی است. خاستگاه رویکرد مزبور نیز آزمایش انسان ها می باشد که انجام آن در ساختاری طبیعی و عادی، شدنی است.
۲- استثنای یاد شده در زمانی صورت می گیرد که نمادهای دین الهی (همچون قرآن، کعبه، ائمه علیهم السلام و…) با خطری جدی مواجه شوند؛ به گونه ای که خطر مزبور، ریشه و پایه آن نماد را هدف قرار داده و زمینه از میان رفتن کلیتشان، فراهم آمده باشد.
مثل نابودی سپاهیان ابرهه در ماجرای یورش به کعبه، یا اجازه ندادن حیوانات در از میان رفتن کامل قبر امام حسین علیهالسلام.
در ماجرای نخست گروهی به منظور از میان بردن نماد دین (کعبه)، دست به کار شده و در دومین ماجرا، متوکل عباسی به نابودی فراگیر مزار امام حسین علیهالسلام (نماد و فرهنگ عاشورا) همت گمارده بود. بدین سان آنجا که اساس دین، یا هدف امام حسین علیهالسلام ، با یورش دشمنان رویارو شده و در آستانه از میان رفتن می باشد، دخالت معجزه الهی را گواهیم. البته باید توجه داشت که تشخیص این مورد نیز با خداوند است.
۳- آنجا که تلاش دشمن نه موجبات از میان رفتن کامل حق؛ بلکه سبب نیرومندتر شدن آن و حتی بالاتر، زمینه نابودی خود را فراهم می آورد، دیگر برای مداخله معجزه الهی، توجیهی منطقی وجود نخواهد داشت.
۴- نبود شرایط کافی و بایستنی به منظور دخالت معجزه الهی تا بدان جاست که یورش به حرم معصومین علیهالسلام که سهل است، بلکه اگر خود معصوم علیهالسلام هم چون امام حسین علیهالسلام آماج حملات دشمن قرار گرفته و حتی بدن مقدس او پایمال تاخت و تاز اسبان شود، واکنش الهی را شاهد نخواهیم بود؛ زیرا پشت صحنه این رویداد دردناک و جانکاه، نه از میان رفتن حسین علیهالسلام و هدف او؛ بلکه جاودانگی آن را در همیشه تاریخ به دنبال داشت.
نیک بختی انسانها و گرفتار نیامدن آنان در کوره راه های کج روی و نگون بخت، آن چنان از دیدگاه الهی برجسته است که برای عملی ساختن آن، حتی بار گران قربانی شدن شخصیتی چون حسین علیهالسلام را بر دوش می کشد. تنها آن چه در برنامه الهی نمی گنجد، قربانی شدن هدف حسین علیهالسلام است نه خود او!
۵- خلاصه آن که معصوم علیهالسلام البته به اذن الهی، بر انجام کاری از جمله دفاع از شکستن حریم خود توانمند می باشد. اما چنین اقدامی بسته به این است که مصلحتی جدی به میان کشیده شدن پای معجزه الهی را به دنبال داشته باشد. فرمول کلی چنین مصلحتی نیز به مخاطره افتادن اساس توحید و پیکره دین الهی است.
۶ – این نکته بسیار حائز اهمیت است که ایمان و گرایش مذهبی مردم نیز نباید بر احساسات تنها استوار باشد. این مسأله همواره مورد آزمایش خداوند قرار می گیرد تا انسان های مخلص الهی از این لحاظ غربال شوند. آنان باید بدانند که روی نمودن هرگونه حادثه فرامادی؛ یعنی معجزه که حتی از سوی ائمه اطهار علیهمالسلام نیز تنها به اذن الهی و تابعی از خواست اوست.
اراده الهی نیز هیچ گاه بدون وجود حکمت رسا و فراگیر، وارد عمل نمی شود. حکمتی که درک چند و چون آن، از درک انسان ها بیرون است.
[۱] . «بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق» ؛ بلکه ما حق را بر سر باطل می کوبیم تا آن را نابود سازد و باطل این گونه از میان می رود.
[۲] . «ان الذین یحادون الله و رسوله کتبوا کما کبت الذین من قبلهم» سوره مجادله، آیه مبارکه ۵٫
[۳] . «من صارع الحق صرعه» ؛ نهج البلاغه صبحی صالح، کلمات قصار، کلمه شماره ۴۰۸٫
پاسخ دهید