١. شخصى به حضرت نوشت مرا با دو حرف اندرز دهید. حضرت در پاسخ او مرقوم فرمود:

«مَن حاول امراً بمعصیه الله تعالى کان أفوت لما یرجوا و أسرع لمجىء ما یحذر»;[۱]

آن کس که با ارتکاب معصیت و نافرمانى خدا، در پى انجام کارى باشد، دیرتر به خواسته‌اش مى رسد و آن چه از آن بیم داشت زودتر به سراغش خواهد آمد.

٢. مردى خدمت امام حسین (علیه السلام) رسید و بدو عرضه داشت: من فردى معصیت کارم و نمى توانم از انجام آن خوددارى کنم، مرا پندى دهید، امام (علیه السلام)فرمود:

«إفعل خمسه اشیاء و أذنب ماشئت، فأوّل ذلک: لا تأکل رزق الله و اذنب ماشئت. والثانی: اخرج من ولایه اللّه و اذنب ماشئت. والثالث: اطلُب موضعاً لایراک الله و اذنب ماشئت. والرابع: إذا جاء ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک و اذنب ما شئت. والخامس: اذا أدخلک مالک النار فلاتدخل فى النار و اذنب ماشئت»[۲]

پنج چیز را انجام بده آن گاه هرگناهى را خواستى مرتکب شو.

نخست: رزق و روزى خدا را مخور و هر گناهى خواستى انجام ده.

دوم: از حکومت و ولایت الهى بیرون رو و هر گناهى خواستى مرتکب شو.

سوم: جایى را براى خود برگزین که خدا تو را نبیند، سپس هرگناهى که خواهى انجام ده.

چهارم: هرگاه فرشته مرگ براى گرفتن جانت وارد شد او را از خود دور آن، پس از آن هر گناهى خواستى انجام ده.

پنجم: هر زمان مالک دوزخ خواست تو را وارد آتش دوزخ کند، داخل آتش مشو و آن گاه هرگناهى خواستى انجام ده.

٣. از جمله روایاتى که در خصوص پندهاى سودمند امام حسین (علیه السلام)وارد شده

مى توان به این روایت اشاره کرد:

اى فرزند آدم! اندکى بیندیش و با خود بگو: پادشاهان و سلاطین و دنیاداران کجایند؟ آنان که به آبادانى زمین پرداخته و نهرها جارى ساختند و درخت ها کاشتند و شهرها ایجاد کردند ولى با نگرانى از آن ها جدا شدند و دیگران آن ها را به ارث بردند و دیرى نمى پاید که ما نیز به آنان خواهیم پیوست.

اى فرزند آدم! مردنت را بیاد آور و استراحتگاه خویش را در قبر یادآور شو و آن زمان که در پیشگاه حق قرار مى گیرى و اعضاى بدنت بر ضد تو گواهى مى دهند، روزى که گام ها در آن مى لرزد و نفس ها به گلوگاه مى رسد و برخى چهره ها سفید و نورانى و برخى سیاه مى شوند و رازها فاش مى گردد و میزان الهى را که براى سنجش اعمال نصب مى شود، به یاد آور.

اى فرزند آدم! مرگ پدران و فرزندانت را متذکر شو که چگونه بسر بردند و در کجا اقامت گزیدند و گویى تو نیز به زودى در جایگاهشان قرارخواهى گرفت و درسى براى عبرت آموزان خواهى شد.

۴. امام حسین (علیه السلام) طى ایراد خطابه اى فرمود:

مردم! در کسب فضائل اخلاقى، با یکدیگر رقابت کنید و در به دست آوردن سود نیکوکارى بشتابید و در کار خیرى که شتاب نداشته باشید آن را خیر و معروف ندانید، با انجام کار نیک سپاس دیگران را نسبت به خود به دست آورید و در اثر سستى در انجام کار پسندیده، زبان مردم را به مذمت و بدگویى خویش نگشایید. اگر فرد ناتوانى را توانایى بخشیدید و او محبّت شما را سپاس نگفت، غمگین مشوید زیرا خداوند اهل فضل و کرم است و بزرگترین پاداش ها را به شما عنایت خواهد فرمود و یقیناً پاداش الهى با ارزش تر و بزرگ تر از پاداش دیگران است. به هوش باشید! که نیازمندى مردم به شما خود، یکى از بزرگترین نعمت هاى خداوند نسبت به شماست. بنابراین، هیچگاه از مراجعه آنان خسته نشوید که در این صورت این نعمت تبدیل به بلا خواهد شد.[۳]

فقه و احکام دین

معصومین (علیهم السلام)مرجعیت دینى خویش را پس از رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) در زمینه علمى و سیاسى با هم، به اثبات رساندند. خط و مشى خلافت به گونه اى حساب شده در جهت حذف و از میان برداشتن این شیوه پیامبر و دور ساختن آن از عرصه سیاسى و اجتماعى به فعالیت پرداخت و همان گونه که عنایت داشتید اهل بیت (علیهم السلام)براى رویارویى با این توطئه، دست به برنامه ریزى زدند.

ولى در این گیرودار، بعد علمى بیشتر جلوه گر شد و بر بُعد سیاسى غلبه یافت به گونه اى که اهل بیت (علیهم السلام)پس از امام حسین (علیه السلام) به کناره گیرى از عرصه سیاسى متهم گشتند، اما ناتوانى علمى خط حاکم با وجود امکانات فراوان مادى و نیروى انسانى آن ها در طول تاریخ به خوبى پدیدار گشت و مرجعیت ائمه اطهار (علیهم السلام)بر دیگر مرجعیت هاى رایج آن زمان برترى یافت. از سویى، نیاز مسلمانان به تشریح احکام شرع با توجه به رخدادهاى جدیدى که همواره پیش آمد، سبب دیگرى بود که به پدیدار شدن علوم و فضیلت و کمال اهل بیت(علیهم السلام) انجامید.

حقایقى نظیر حقیقت عدم عجز و ناتوانى اهل بیت در برابر پرسش هاى گوناگون مردم و عدم دریافت علم و دانش خود از فردى غیر از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)و خاندان معصوم آن بزرگوار که در تاریخ ثبت شده، بر هیچ انسان عاقلى پوشیده نیست و دلیل روشنى بر فضل و برترى آنان از دیگران تلقى مى شود.

دراین جا نمونه اى از روایاتى را که ارتباط به فقه به معناى رایج آن دارد در خور گنجایش آن، یادآور مى شویم:

١. در ارتباط با نماز; امام باقر (علیه السلام) نمازخواندن را در یک لباس جایز مى داند و در این راستا به سخن کسانى که خود، شاهد بوده اند حسین بن على(علیه السلام)نماز خود را در یک لباس به جاى آورد، استناد کرده است و از آن بزرگوار نقل کرده که وى شاهد بوده رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) نمازش را در یک لباس به جاى آورده است.[۴]

٢. در روایت آمده است که ائمه (علیهم السلام)جمله بسم الله الرحمن الرحیم را در نمازهاى (صبح و مغرب و عشاء) که حمد و سوره آن ها بلند خوانده مى شود و در آغاز سوره حمد و در ابتداى هر سوره اى در هر نمازى بلند مى خواندند. از امام حسین (علیه السلام) روایت شده که فرمود: «اجتمعنا ولد فاطمه على ذلک»;[۵] همه ما فرزندان فاطمه بر این سخن اتفاق نظر داریم.

٣. امام حسین(علیه السلام) مشغول نماز بود شخصى از مقابلش عبور کرد، یکى از مجلسیان حضرت وى را از این کار نهى کرد، امام (علیه السلام) پس از پایان نماز رو به او کرد و فرمود: چرا از عبور این مرد جلوگیرى کردى؟

عرضه داشت: اى فرزند رسول خدا! وى میان شما و محرابتان فاصله ایجاد مى کرد. حضرت فرمود: واى بر تو! خداى عزوجل به من نزدیک تر از آن است که کسى میان من و او فاصله ایجاد کند. [۶]

۴. روزى امام حسین (علیه السلام) در مکانى جلوس فرموده بود که جنازه اى را از مقابل حضرت عبور دادند، وقتى جنازه پدیدار شد مردم از جا برخاستند، در این جا امام(علیه السلام) براى روشن ساختن اشتباه مردم که به پاخاستن هنگام عبور جنازه را از سنّت نبى اکرم مى پنداشتند، فرمود:

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در مسیرى که جنازه فردى یهودى را عبور مى دادند جلوس فرموده بود، حضرت به پاخاست تا جنازه یهودى بلندتر از سر مبارکش قرار نگیرد.[۷]

مؤلف کتاب «موسوعه کلمات الإمام الحسین» به نقل نزدیک به دویست و پنجاه روایت در مورد احکام شرع که در ابواب گوناگون فقه اسلام از ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)رسیده پرداخته است.

سیره و روش امام حسین (علیه السلام) نیز مانند شیوه سایر ائمه اطهار (علیهم السلام) در جهت سامان دادن به رفتار فردى و اجتماعى مسلمانان و جامعه اسلامى، یکى از منابع اصیل دریافت احکام الهى به شمار مى آورد.

دعاهاى امام حسین (علیه السلام)

میراث اهل بیت (علیهم السلام)با پدیده دعا و جنبه هاى کیفى و کمّى آن با هم، از امتیاز خاص و بى مانندى برخوردار است. توجه به دعا در تمام حالات و شرایط زندگى، چنان که خداى متعال فرمود: (قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ)[۸] جلوه اى است که شیوه رفتار اهل بیت (علیهم السلام)را از دیگران متمایز مى سازد و پیروان خود را نیز به همین شیوه تربیت کرده اند.

این پدیده در ایام حج و دیگر مراسم عبادى میان پیروان و شیعیان اهل بیت، براى عموم مسلمانان به روشنى ملموس است. دعاهاى معصومین(علیهم السلام) از جنبه محتوا و اهداف و مفاهیم، بى مانند است و به روشنى از فاصله زیاد میان آنان و دیگران پرده برمى دارد، خاک کجا و افلاک کجا؟

برخى روایات رسیده از امام حسین (علیه السلام) ما را بر راز و رمز توجه فوق العاده آن بزرگواران به دعا و نیایش رهنمون مى شود:

١. امام حسین (علیه السلام) فرمود: ناتوان ترین مردم کسى است که از دعا عاجز باشد و بخیل ترین فرد کسى است که از سلام کردن به دیگران خوددارى کند.[۹]

٢. از آن امام هُمام منقول است که در قنوت نماز وَتْر این دعا را که رسول اکرم (صلى الله علیه وآله)بدو آموخته بود مى خواند:

«اللهم أنت ترى ولاترى، و أنت بالمنظر الأعلى و إنّ الیک الرجعى و إنّ لک الآخره و الاولى، اللهم انّا نعوذ بک من أن نذّل و نخزى»;[۱۰]

خدایا! تو همه را مى بینى و خود دیده مى شوى و از افقى برتر بر بندگانت مراقبت دارى بازگشت همه به سوى تو و دنیا و آخرت از آنِ توست. خدایا! از گرفتار آمدنِ به ذلت و خوارى، به تو پناه مى جوییم.

٣. از جمله دعاهاى کوتاهى که از آن حضرت نقل شده بدین دعا مى توان اشاره کرد: «اللهم لا تستدرجنى بالأحسان ولا تؤدبنى بالبلاء»;[۱۱] خدایا! با وفور نعمت هایت، سپاس آن ها را از من سلب نفرما و با رنج و محنت، گوشمالى ام مده.

در معناى «استدراج» فرمود: «الاستدراج من الله لعبده ان یسبغ علیه النعم و یسلبه الشکر»;[۱۲] سلب سپاس خدا از بنده اش این است که نعمت بسیارى به او عنایت کند ولى توفیق شکرگزارى را از او بگیرد.

۴. امام حسین (علیه السلام) در قنوت نماز خود این دعا را مى خواند:

«اللّهم مَن آوى إلى مأوى فأنت مأوى و مَن لجأ إلى ملجأ فأنت ملجاى. اللهم صل على محمد و آل محمد واسمع ندائی و أجب دعائی واجعل مآبی عندک و مثوای، واحرسنی فی بلوای من افتتان الامتحان و لمّه الشیطان بعظمتک التی لا یشوبها ولع نفس بتفتین، ولا وارد طیف بتظنین ولا یلمّ بها فرج حتى تقلبنی الیک بإرادتک غیر ظنین و لا مظنون ولا مراب ولا مرتاب، انّک انت ارحم الراحمین»;[۱۳]

خدایا! هرکس در جستجوى پناهگاهى است ولى پناهگاه من تویى و هرکس در پى یار و یاورى مى گردد، اما یار و یاور من تو هستى. خدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست و ندایم را بشنو و دعایم را اجابت فرما و جایگاه بازگشتم را نزد خود مقرّر دار. خدایا! تو را به عظمتى که در آن حرص و آز نفسانى و فتنه اى نیست و هیچ ظن و گمانى در آن دخالت ندارد و هیچ راهى را دگرگون نمى سازد سوگند مى دهم که مرا در کوران امتحان ها و آزمایش ها و از گزند شیطان حفظ نما، تا مرا به سوى خود بازگردانى و هیچ گمان و تردیدى در من باقى نمانده باشد، به راستى که تو مهربان ترین مهربانانى.

۵. حضرت در قنوت نماز خود دعاى دیگرى را نیز زمزمه مى کرد و عرضه مى داشت:

«اللهم منک البدء و لک المشیئه و لک الحول و لک القوه، و أنت الله الذی لا اله الا انت جعلت قلوب اولیائک مسکناً لمشیّتک و مکمناً لإرادتک، و جعلت عقولهم مناصب اوامرک و نواهیک فأنت اذا شئت ما نشاء حرکت من أسرارهم کوامن ما ابطنت فیهم، و ابدأت من إرادتک على ألسنتهم ما افهمتهم به عنک فی عقودهم بعقول تدعوک و تدعو الیک بحقائق ما منحتهم به، و إنّی لأعلم ممّا علمتنی ممّا أنت المشکور على ما منه أریتنی و الیه آویتنی»;

خدایا! قضا و قدر، از ناحیه تو و توان و قدرتى جز قدرت تو وجود ندارد، تو خدایى که معبودى جز تو نیست. دل اولیاى خود را جایگاه اراده خویش قرار دادى و عقل و خردشان را محل اوامر و نواهى خود مقرر داشتى. تو هرگاه اراده کنى هرکدام از رازهاى درونى آن ها را که بخواهى به جوش و خروش وا مى دارى و آن چه را به آنان فهماندى بر زبانشان جارى مى سازى، آن فهم و خردى که تو را مى خواند و با حقایقى که به آن ها عطا فرمودى، تو را مى خوانند و من نیز از آن چه به من آموختى پى بردم در آن چه به من نشان دادى و جایگاهم را تعیین نمودى باید شکر و سپاست را به جاى آورم.

۶. از آن حضرت دعایى نیز به نام «عشرات» منقول است.

٧. امام (علیه السلام) آن گاه که دست مبارک خود بر رُکن یمانى مى نهاد و با خداى خویش نیایش مى کرد این دعا را مى خواند:

«الهی انعمتنی فلم تجدنی شاکراً، و أبلیتنی فلم تجدنی صابراً، ولا سلبت النعمه بترک الشکر، ولا أدمت الشده بترک الصبر الهی ما یکون من الکریم الا الکرم»;[۱۴]

خدایا! به من نعمت دادى ولى مرا سپاسگزار آن نعمت ها نیافتى، و در بوته آزمون و امتحانم قراردادى و مرا اهل بردبارى و شکیبایى نیافتى، با این که سپاسگزاریت نکردم، نعمت هایت را از من بازنگرفتى و با این که شکیبایى نکردم مرا در تنگنا قرار ندادى، خدایا! از کریم و بخشنده جز کرم و بخشش انتظار نیست.

٨ . روایت شده روزى شریح وارد مسجد رسول خدا (صلى الله علیه وآله) شد، دید حسین(علیه السلام) در حال سجده صورت بر خاک مى ساید و عرضه مى دارد:

خدایا! مولاى من! آیا اعضاى بدنم را براى گرزهاى آهنین و اعضاى درونى ام را براى نوشیدن حمیم دوزخ آفریدى؟ خدایا! اگر مرا به جرم گناهانم بازخواست نمایى من نیز قطعاً کرم و بخششت را درخواست خواهم کرد و اگر مرا در کنار تبهکاران به بند بکشى، مراتب دوستى و محبتى را که از تو به دل دارم به آنها اعلام خواهم کرد! مولاى من! فرمانبردارى و اطاعت من سودى به حال تو ندارد و معصیت و گناهم به تو زیانى نمى رساند، پس توفیق اطاعت به من ببخش و از گناهانم درگذر، که تو مهربان ترین مهربانانى.[۱۵]

٩. امام حسین (علیه السلام) هرگاه به زیارت اهل قبور مى رفت این دعا را مى خواند:

«اللهم ربِّ هذه الأرواح الفانیه والأجساد البالیه، والعظام النخره التی خرجت من الدنیا و هى بک مؤمنه أدخل علیهم روحاً منک و سلاماً منّی»;

خدایا! تو پروردگار ارواح فانى و ناپایدار و بدن ها و استخوان هاى پوسیده اى هستى که با ایمان به یگانگى ات، دنیا را وداع گفتند، (پروردگارا!) سرور و شادى ات و سلام و درود مرا بر آنان وارد نما.

نیز فرمود: اگر کسى این دعا را بخواند، خداوند به تعداد آفریدگانش از زمان حضرت آدم تا قیامت، بدو پاداش خیر عنایت مى کند.[۱۶]

١٠ . امام حسین (علیه السلام) هر صبح و شام بر خواندن این دعا مداومت داشت:

«بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الله و بالله و من الله و إلى الله و فی سبیل الله و على ملّه رسول الله و توکلت على الله ولا حول ولا قوّه الا بالله العلی العظیم. اللّهم إنی اسلمت نفسی إلیک، و وجّهت وجهی إلیک وفوّضت أمری إلیک، إیّاک أسأل العافیه من کلّ سوء فى الدنیا والآخره، اللهم انّک تکفینى من کل أحد ولا یکفینى أحد منک فاکفنی من کل أحد ما اخاف أحذرُ، واجعل لی من أمرى فرجاً و مخرجاً إنّک تعلم ولا اعلم و تقدر ولا أقدر، و أنت على کل شیء قدیر برحمتک یا ارحم الراحمین»;[۱۷]

به نام خداوند بخشاینده مهربان، به نام خدا و با نام او و از ناحیه خدا و در راه خدا و بر آیین امت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، بر خدا توکل مى کنم و قدرت و توانى فراتر از قدرت و توان خداى بلندمرتبه و بزرگ وجود ندارد. خدایا! خویشتن را تسلیم تو نمودم و به سویت روآوردم و کارهایم را به تو سپردم. از فرجام هر عمل ناپسندى در دنیا و آخرت از تو عافیت مى طلبم. خدایا! تو به جاى همه قادر به حمایت من هستى ولى هیچ کس در برابر تو قادر بر حمایت من نیست، مرا از هرچه بیم دارم و پرهیز مى کنم در حمایت خود قرارده و در کارهایم گشایش حاصل نما، زیرا تو از همه چیز آگاهى و من ناآگاهم، تو بر همه چیز قادرى و من از قدرتى برخوردار نیستم، تو توانایى هرچیزى را دارى، به رحمتت اى مهربان ترین مهربانان.

دعاى عرفه امام حسین (علیه السلام) از برجسته ترین دعاهایى است که به گونه اى مفصّل از آن بزرگوار وارد شده است دعایى که با فراهم آوردن علل و اسباب بازگشت به خدا و توبه و بلنداى شناخت و معرفت، باران رحمت الهى را بر آدمى جارى مى سازد. در مباحث گذشته به فقراتى از آن اشاره کردیم، اینک فرازهاى دیگرى از آن از نظرتان مى گذرد:

«الحمد للّه الذی لم یتّخذ ولداً فیکون موروثاً، ولم یکن له شریک فی الملک فیضاده فیما ابتدع، ولا ولی من الذلّ فیرفده فیما صنع، سبحانه سبحانه سبحانه لوکان فیهما کلهه إلاّ الله لفسدتا و تفطرتا، فسبحان الله الواحد الحق الأحد الصمد الذی لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفواً احد، الحمد لله حمداً یعدل حمد ملائکته المقرّبین و انبیائه المرسلین، و صلى الله على خیرته من خلقه محمد خاتم النبیین و آله الطاهرین المخلصین، اللهم اجعلنی أخشاک کأنّی أراک، و أسعدنی بتقواک، ولا تشقنی بمعصیتک، و خر لی فی قضائک، و بارک لی فی قدرک حتى لا احبّ تعجیل ما أخرت ولا تأخیر ما عجّلت»;[۱۸]

سپاس خدایى که کسى را به فرزندى نپذیرفته تا از او ارث ببرد و در قلمرو حکومتش شریکى ندارد تا بر آن چه پدید آورده بر ضد او عمل کند و نه از سَرِ خوارى و ذلّت حامى و پشتیبانى انتخاب کرده که در آن چه به وجود آورده، وى را یارى و کمک رساند. او منزّه است، منزّه، اگر در زمین و آسمان دو معبود وجود داشت، هر دو به تباهى کشیده شده و فرو مى ریختند. منزّه است خداى یگانه و یکتا و بى نیازى که فرزندى نداشته و فرزند کسى نبوده و برایش همتایى وجود ندارد. سپاس او را سزاست که با سپاس فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسل برابر است و درود خدا بر بهترین بندگانش خاتم انبیاء و خاندان پاک و مخلص او باد.

خدایا! به من چنان مقامى از ترس و وحشت از عظمت خودت عطا آن که گویى تو را مى بینم و به تقواى خود سعادت ببخش و با معصیت و نافرمانى از خود، مرا شقاوتمند و بیچاره مکن و قضا و قدر خویش را برایم خیر و مبارک گردان تا در خوشى و ناخوشىِ مقدّراتت آن چه تو برایم دیرتر مى خواهى، خود زودتر آن را دوست نداشته باشم و آن چه را زودتر مى خواهى، دیرتر بدان مایل نباشم.

شخصیت ادبى امام حسین (علیه السلام)

تردیدى نیست که امام حسین (علیه السلام) نیز از جنبه شناخت و توان هنرى بیان، نظیر جدّ بزرگوار و پدر ارجمند و برادر والامقامش به شمار مى آمد. دشمنانشان درباره آنان گفته اند: «آن ها اهل بیتى اند که علم و دانش با خونشان آمیخته شده است» «آنان از بنى هاشم اند که صخره را مى شکافند و دانش را از دریا برمى گیرند».[۱۹]

عمر سعد در روز عاشورا در تعریض و کنایه اى بر خطابه امام حسین (علیه السلام)مى گوید: او (امام حسین) پسر پدرش على است اگر یک روز دیگر نیز چنین سخن بگوید، سخنش پایانى ندارد و از سخن باز نمى ماند».[۲۰]

مقاتل نویسان در مورد سخنان و خطابه هاى ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) در کربلا و عاشورا گفته اند: هرگز شنیده نشده قبل و بعد از حسین کسى با آن فصاحت و بلاغت سخن گفته باشد.[۲۱]

با این که مدت امامت آن بزرگوار چندان طولانى نشد و فرصتى سیاسى که معمولاً ساختار خطابه هاى حضرت را به وجود آورد، پیش نیامد به ویژه که امام(علیه السلام)به قرارداد صلح برادرش امام حسن (علیه السلام) با معاویه، هم چنان پاى بندى نشان مى داد اما در عرصه خطابه و دیگر امور، روایات زیادى از آن حضرت رسیده است، افزون بر این که وى در زمان پدر بزرگوارش على (علیه السلام) در خطابه هاى مشورتى و جنگ، سهیم بوده و در جهت هدفى که تصمیم داشت آن را به همه مردم برساند، کلیّه مظاهر هنرى متناسب با آن را به کار برد.

با این که حادثه کربلا از آغاز تا انجام ده ها خطابه پدید آورد، ولى خطابه هاى آتشین که در عرصه طف و کربلا به ایراد آن پرداخت با ساختار و مضمون خاصى، داراى تنوع بودند. امام (علیه السلام) در آن خطابه ها دشمن را به نامه هایى که برایش فرستاده بودند و به اطاعتِ خدا و یارى رسانى او و نیز دست برداشتن آن ها از یارى خود، یادآورى نموده که در یکى از آن ها آمده است:

«تبّاً لکم ایتها الجماعه و ترحاً، أحین استصرختمونا والهین، فأصرخناکم موجفین مؤدّین مستعدّین سللتم علینا سیفاً لنا فی أیمانکم وحششتم علینا ناراً قدحناها على عدوّکم و عدوّنا فأصبحتم الباً على اولیائکم و یداً علیهم لأعدائکم بغیر عدل أفشوه فیکم ولا أمل أصبح لکم فیهم الا الحرام من الدنیا أنالوکم و خسیس عیش طمعتم فیه…»;

مردم کوفه! مرگتان باد; این شما بودید که با ابراز عشق و علاقه از ما درخواست کمک کردید و آن گاه که ما به دادخواهى شما پاسخ مثبت داده و بى درنگ و با احساسى انسانى به یارى تان شتافتیم، شمشیرهاى آخته اى را که از آنِ خود ما بود بر ضد ما به کار گرفتید و آتش فتنه اى را که دشمن مشترک ما و شما برافروخته بود، شعلهور ساختید و به حمایت از دشمنان و بر ضد پیشوایان خود بپاخاستید، بى آن که دشمنان گامى در راه عدل و داد به سود شما بردارند و یا امید آینده اى بهتر از آنان داشته باشید جز این که متاع حرامى از دنیا به شما رسانده و اندکى از عیش و نوش دنیایى را به کامتان چشاندند…

این خطابه افزون بر دارا بودن دو عنصر محاکمه و عاطفه، سرشار از عناصر متنوع هنرى است و تنها در خورِ توانِ هنرمندى حرفه اى است که شگفتى هاى هنرى ( فوق العاده هیجان انگیز آن را دریابد.[۲۲]

نامه ها، خاطره ها، گفتار، دعاها، شعر و بیان هنرى[۲۳]، صورت دیگرى از جنبه هاى ادبى است که امام حسین (علیه السلام) بدان عنایت داشته که در این جا به تناسب بحث به دو نمونه از اشعار آن حضرت اشاره مى کنیم:

تبارک ذو العلا والکبریاء *** تفرّد بالجلال و بالبقاء

و سوّى الموت بین الخلق طُرّاً *** و کلّهم رهائن للفناء

و دنیانا  و إن ملنا الیها *** و طال بها المتاع الى انقضاء

الا ان الرکون على غرور *** الى دارالفناء من الفناء

و قاطنها سریع الظعن عنها *** و إن کان الحریص على الثواء[۲۴]یعنى: خجسته است خداى بلندپایه و با عظمت، شکوه و جلال و بقاء، تنها از آنِ اوست، مرگ را میان همه آفریدگانش یکسان قرارداد و همه آنان در گرو فنا و نیستى اند، هرچند به دنیا و زرق و برقش تمایل داریم، ولى با این همه، دنیا سراى ماندگار نیست، دلخوشى بر خودپسندى و غرور در دنیا، فنا شدنى است، ساکنان این سرا گرچه علاقه مند به اقامت در آن باشند ولى به سرعت از آن جا کوچ خواهند کرد.

اغن عن المخلوق بالخالق *** تغن عن الکاذب والصادق

واسترزق الرحمان من فضله *** فلیس غیر الله من رازق

من ظنّ أن الناس یغنونه *** فلیس بالرحمان بالواثق

أو ظنّ ان المال مَن کسبه *** زلّت به النعلان من حالق[۲۵]

با وجود آفریدگار توانا، از آفریدگان بى نیاز شو تا از هر دروغگو و راستگویى بى نیاز باشى، تنها از فضل و عنایت خداى مهربان درخواست روزى نما که غیر از خدا کسى روزى رسان نیست، آن کس که گمان کند مردم او را بى نیاز خواهند ساخت، به خدا بى اعتماد است و کسى که تصوّر کند رزق و روزى را تنها از راه کسب و کار به دست مى آورد از اوج بلندى لغزیده است.

منبع: کتاب پیشوایان هدایت ۵ – سیدالشهداء، حضرت امام حسین مجتبى علیه السلام / مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام


 

[۱]. کافی ۲/ ۳۷۳٫

[۲]. بحار الانوار ۷۸/ ۱۲۶٫

[۳]. کشف الغمه ۲/ ۲۹٫

[۴]. دعائم الاسلام ۱/ ۱۷۵٫

[۵]. مستدرک الوسائل ۴/ ۱۸۹٫

[۶]. وسائل الشیعه ۳/ ۴۴۴ حدیث ۴٫

[۷]. کافی ۳/ ۱۹۲٫

[۸]. فرقان/ ۷۷ «بگو اگر دعای شما نباشد، خداوند به شما اعتنایی قائل نیست».

[۹]. بحار الانوار ۹۳/ ۲۹۴٫

[۱۰]. کنز العمال ۸/ ۸۲، مسند احمد ۱/ ۲۰۱٫

[۱۱]. بحار الانوار ۷۸/ ۱۲۸٫

[۱۲]. تحف العقول/ ۱۷۵٫

[۱۳]. مهج الدعوات/ ۴۹٫

[۱۴]. لحقاق الحق ۱۱/ ۵۹۵٫

[۱۵]. احقاق الحق ۱۱/ ۴۲۴٫

[۱۶]. مستدرک الوسائل ۲/ ۳۷۳ حدیث ۲۳۲۲٫

[۱۷]. مهج الدعوات/ ۱۵۷٫

[۱۸]. بحار الانوار ۹۸/ ۲۱۸- ۲۱۹٫

[۱۹]. المجالس السنیه ۲۱/ ۲۸، ۳۰٫

[۲۰]. همان.

[۲۱]. همان.

[۲۲]. تاریخ الادب العربی فی ضوء المنهج الاسلامی/ ۳۱۱- ۳۰۳٫

[۲۳]. برای شرح بیشتر به هر یک از اشکال ادبی امام حسین (علیه السلام) به تاریخ الادب العربی فی ضوء المنهج الاسلامی از دکتر محمود بستانی مراجعه شود.

[۲۴]. به نقل از دیوان امام حسین: ۴/ ۱۱۵٫

[۲۵]. به نقل از البدایه و النهایه ۸/ ۲۲۸٫