روز دوشنبه مورخ ۲۰ بهمن ماه ۱۳۹۹ و همزمان با ایام الله دهه فجر، مراسمی در مسجد جامع نظام مافی تهران برگزار گردید که در این مراسم حضرت «آیت الله صدیقی» به ایراد بیاناتی با موضوع «ولایت پذیری در جامعه» پرداختند؛ مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[۲].
همانطور که زنده نگه داشتنِ عاشورای امام حسین علیه السلام همیشه برای ما نور دارد، درس دارد، آموزههای انقلابی به ما میدهد، و ما را در صبر و مقاومت و ایستادگی و دینداری و جانفشانی و عشق به خدا مجهز میکند و میسازد، انقلابِ ما هم انقلابِ حسینی بود، الگوی ما در انقلاب حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و شهیدان کربلا بودند، و رهبریِ انقلاب هم نایب امام حسین علیه السلام و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و امام زمان روحی فداه بود، مرد خدا بود، مرد فقه بود، مرد حکمت بود، مرد عرفان و معرفت بود، مرد پرستش خدا و عشق به حق بود، مرد مناجات بود، مرد تواضع بود، مرد خدمت به این مردم عزیز بود.
اساس انقلاب ما اعتقاداتِ ما بود که از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه گرفته بودیم، اخلاقیاتِ ما بود که از قرآن کریم و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دریافت کرده بودیم، ایثارِ ما بود، نثارِ ما بود، وحدتِ ما بود، و خدمتِ بیتوقعِ ما بود.
لذا زنده نگه داشتنِ یادِ انقلاب احیاء ارزشهاست، زنده نگه داشتنِ اسبابِ پیروزی است، به دنبالِ آن، دورانِ دفاع مقدس که استمرار و تعمیق و بیمه شدن با خونِ هزاران شهید بود، خودِ دفاع مقدس یک ظرفیتِ عظیم و یک دنیا درس و گنجینه و سرمایه است که ملّتِ ما همواره دورانِ دفاع مقدّس را مقدّس شمردند و همه ساله خاطرات دوران دفاع مقدّس را بازگو میکنند. و به دنبالِ دفاع مقدّس، این جنگِ فرهنگی، جنگِ سیاسی با گردنکلفتهای مستکبرِ دنیا، که شبیخونِ فرهنگی، ناتوی خبری، و انواعِ فریبهای تبلیغاتی که دارند، ملّتِ ما در برابرِ بمبارانِ تبلیغات و بازیهای سیاسی، بصیرتِ خودشان را از چشمهی بصیرت، بلکه از دریای بصیرت، رهبرِ عزیزشان فرا گرفتند و در این چهل سال تسلیمِ تبلیغاتِ بیامانِ دنیای کفر و استکبار نشدند، فرهنگِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را، فرهنگِ خدا پرستی و اقامهی نماز جمعهها و اجتماعات مذهبی و قرآنی و ولایی را همچنان با عنوانِ سنگرهای مقابلهی با دشمن حفظ کردهاند.
جریان فتنهی ۷۸ و ۸۸ هم جزوِ شبیخونها و هجمههای بیامانِ خطرناکِ دشمن به این مملکت بود، که اگر پرچمِ ولایت نبود، و اگر پیامِ مقاومتِ شهدا نبود، و اگر بصیرتِ مثالزدنیِ ملّتِ ما نبود، مملکت در این دو فتنه آسیبِ جدّی میدید و انقلابِ ما مبتلا به مصیبتهای غیرقابل جبران میشد.
و در کنارِ این حماسههای بیبدیل و بینظیرِ تاریخی که مسلکِ امامتِ ما و امّتِ امامینِ ما آفریدند، مسئلهی تولّدِ جبههی مقاومت و بعد هم دفاع از حرم و مقابلهی با یک خطرِ جدّیِ جهانی و پیروزیِ بر آن و تولّدِ عشقهای جدیدی که عمیقتر از عشقِ دورانِ دفاع مقدّس، و ظهورِ شهید حججیها و شهدای دیگرِ عزیزمان و سرافرازمان، و پیوستنِ این شهادتهای عاشقانه به شهادتِ عزّتسازِ شهید سرافراز، سردارِ دلها، سربازِ ولایت، شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه که در دنیا نقطهی عطفی شد، و امام ما، رهبرِ بزرگوارِ ما او را بعنوانِ یک شخص ندیدند، او را بعنوانِ یک مکتب به جامعهی ما معرّفی کردند.
با این تذکّرِ به این پایگاههای سازنده و آموزنده و همیشه جوشنده نکاتی را به محضرِ شما تقدیم میدارم.
نکتهی اول این است که خدای متعال بر بشر منّت گذاشته است و همواره بشر را در پناهِ پرچمِ دین به خدای متعال دعوت کرده است، خدا «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَبِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»[۳] است، اما اگر کسی ادّعای خداپرستی کند، ولی پرچمِ خلافتِ الهی را منکر بشود، خدای متعال او را بعنوانِ بندهی خود قبول نمیکند، خدا خداست، ملائکه موجوداتِ نوری هستند، اما بعد از هزاران سال از دورهی بندگیِ ملائکه، خدای متعال مکلّفین را با مسئلهی رهبری و خلافت و ولایت در محلِ آزمایش قرار داد و سره را از ناسره جدا کرد.
خدای متعال آدم را آفرید، آدم بعنوانِ خلیفهی خدا، محورِ بندگیِ بندگانِ خدا معرّفی شد، و همهی فرشتگان مأمور شدند تا در برابرِ او زانو بزنند و انقیاد نشان بدهند و رهبریِ او را بعهده بگیرند، در اینجا حق و باطل خود را نشان دادند، شیطان در یک طرف پرچمدارِ جریانِ سکولارِ عالَم شد، عبادتِ شخصی را به هر نحو قبول داشت، ولی حاضر نشد در صحنهی اجتماع، زیرِ پرچمِ منصوبِ خدای متعال، حکومتِ مشروعِ آسمانی قرار بگیرد. اینجا او از صفِ ملائکه جدا شد و آغازِ انحراف، آغازِ کجیها و پلیدیها و پلشتیها از همین جدا شدن از ولایت شد.
تا زمانی که مسئلهی ولایت نبود باطنها ظاهر نشده بود، این شیطان با اینکه شیطان بود در صفِ ملائکه جای گرفته بود، یک نفوذی بود که کسی او را نمیشناخت، بیش از شش هزار سال با ملائکه عبادت کرده است، عبادتهای او محیّرالعقول بود و در جمعِ ملائکه جای باز کرد، خطیبِ ملائکه شد، مدال گرفت، آرم گرفت، و اگر ولایت نبود این عنصرِ منافق همیشه ناشناخته میماند، و یک عنصرِ خطرناک در جمعِ نوریان، مدام مقام میگرفت، ولی حکمت و عدالتِ خدای متعال اقتضاء کرد که باطن را ظاهر کند و آن چیزی که حق و باطل را مشخص میکند «محکِ ولایت» بود، آنجا شیطان تمرّد کرد، خدای متعال هم او را بعنوانِ ابلیس معرّفی کرد، و بعنوانِ رئیسِ سکولارهای عالَم، که امام المتعصبین است، اینهایی که بجای محوریتِ ولایتِ نورانیِ منصوبشدهی از جانبِ پروردگار و خلفای پروردگار بر روی زمین، بجای اینکه او را محور قرار بدهند، جریاناتِ شیطانی را، احزاب را، جریاناتِ وابستهی به شهوات و مادّیات را محور قرار میدهند، اینها زیرِ پرچمِ شیطان هستند، کسانی خداپرستِ واقعی هستند که رهبریِ الهی را، امامتِ خدایی را قبول کردند و در برابرِ او، اطاعتِ از او را جزوِ اعتقاداتِ خودشان قرار دادند، و در مسئلهی ولایت که تنها راهِ نجاتِ بشر است، سلطنت، ریاست جمهوری، جای او را نمیگیرد، مسئلهی آرای مردم یک امرِ ظاهری است، مسئلهی دولتها و پارلمانها که در دنیا رایج است، رئیس جمهورها اطاعت میشوند، پارلمانها قانون وضع میکنند، ملّتها از این قانون اطاعت میکنند، ولی نیّت شرط نیست، کسی هم که او را قبول ندارد و از او نفرت دارد، بالاخره قانونِ مملکت قانون است و یک نظمِ ظاهری در آنجا هست. اما آن چیزی که ولایت و ولایتمدار را نزدِ خدای متعال آبرومند کرده است و تنها فرقهی ناجی است، فرقهی ولایتمدار است، و کسی که ولایت ندارد نمازِ او قبول نیست، روزهی او قبول نیست، انفاقها و صدقاتِ او قبول نیست، ذخیرهی آخرتِ او قبول نمیشود، این کار کارِ دل است.
در مسئلهی ولایت «عقیده» لازم است، سه مرحله است، یکی معرفت است که اساسِ کار معرفت است، تا زمانی که خدای متعال را نشناسد، تا جلال و جمال و حکمت و قدرت خدا را نشناسد روحیهی پرستش در او پیش نمیآید، لذا اول باید خدای متعال را شناخت، اول معرفتی که واجب است این است که باید پروردگارِ خودت را بشناسی، باید به هر کیفیتی به خدای متعال یقین پیدا کنی، که اگر خدای متعال را شناختی خدای متعال حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به تو معرّفی میکند و در این صورت قبول کردنِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای شما با مشکل مواجه نمیشود.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وصیّ خود را معرّفی میکند، وصیّ پیغمبر برای دورهی غیبت نایبِ خود را معرّفی میکند، قبولِ این موضوع برای جامعهی ولایی خیلی شیرین و مقدّس است، از هر عزیزی عزیزتر است، برای او از جان شیرینتر است، اما وقتی ولایت نبود همه چیز ظاهرسازی است.
قرآن کریم برای تبیینِ ولایت که سه مرحله دارد، اول معرفتِ ولی است، دوم محبّتِ ولی است، و سوم هم اطاعت از ولی است.
این سه مورد با هم ملازمه دارند، اگر آگاهی نباشد، اگر بصیرت نباشد، اگر شناخت نباشد، چگونه انسان به کسی عشق میورزد؟ چگونه در راهِ کسی ایثار میکند؟ چگونه جوان و مالِ خود را میدهد و در راهِ ولایت جانباز میشود و در این جانبازیِ خود افتخار میکند؟
جانبازِ ما… امروز که اینها افتخارِ ما هستند، برای اینکه جانبازیِ آنها از روی اعتقاد بوده است، برای پول نبوده است، اینها خودشان را بدهکارِ ولایت میدانند، بدهکارِ دین میدانند.
خانوادههای شهدا از حضرت زینب کبری سلام الله علیها آموختهاند که کنارِ مقدّسترین شهیدِ عالَم که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستند، امام عظیمالشأنی که در عالَم نظیر ندارد حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستند، ولی این حضرت زینب کبری سلام الله علیها که عالمهی غیر معلّمه هستند، وقتی کنارِ بدنِ قطعه قطعهی امام و جان و دلبر و حبیب و برادرِ خود قرار گرفتند، میدانید چه آموزه و درسی به خانوادههای شهدا و ملّتِ شهیدداده دادند؟ فرمودند: «اللهم تقبّل مِنّا هذا القَلیل»، خدایا! امام حسین علیه السلام خیلی بزرگ است، اما برای نثار کردن به تو حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم کم هستند، این معرفت الله و توحیدِ کامل است.
اگر کار برای خدا بود هیچ کجا طلبکاری نیست، هیچ کجا خود بزرگبینی نیست. جبهه یک کلاسِ اخلاق و تواضع و ادب و آموختنِ خدا و اینکه همهی توفیقات از جانبِ خدا هست بود، ما نمیتوانیم از خدای متعال طلبکار بشویم، ما هر کاری که کنیم، آن کار یک نعمتی است که خدای متعال به ما داده است، مدام بدهیِ ما بالا میرود.
این آن رمزِ اخلاقی بودنِ انقلابِ ماست که با همهی انقلابها تفاوت دارد، که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه این جهت را فتح الفتوح نامیدند. ما در انقلاب برکاتِ بینهایتی داریم، که اخیراً باید همه این کتابِ چهل سال صعودِ انقلاب را بخوانند، مقایسههای آماریِ واقعبینانه بر اساسِ شاخصهای بینالمللی، برجستگیِ انقلاب را، جهشِ انقلاب را، پیشرفتِ صریحِ ملّتِ ما را در ابعاد مختلفِ عمرانی و آبادانی و صنعتی و علمی و فناوری و نظامی برشمرده است، که وقتی انسان این کتاب را میخواند واقعاً به خود میبالد و در پوستِ خود نمیگنجد، و باور پیدا میکند که این انقلاب در ایران اعجازِ امام عصر بوده است.
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه عبدِ صالحِ خدا بود، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه رهبر شد، رهبرِ مستضعفینِ جهان، پرچمِ پیروزیِ مستضعفان را در قلّه نصب کرد، قدرتهای بزرگِ اتمی را تحقیر کرد، و صولتِ اینها را از بین برد و پر و بالِ اینها را ریخت و آبروی آنها را متزلزل کرد، اما یک روز در قصر مستقر نشد، او حسینیه نشین بود و با یک دستِ خود شرق را لرزاند و با دستِ دیگرِ خود غرب را لرزاند، و مستضعفان را از زیرِ چکمهی ظالمانهی شرق و غرب بیرون کشید و «ما میتوانیم» را به ملّتِ تحقیرشده تزریق کرد و این همه اقتدار در مدّتِ کوتاه نصیبِ ملّتی جامانده و عقبمانده از قافلهی علمی نصیب کرد.
این امر امرِ عادی نبود، این تأییداتِ الهی بود، این تحققِ آیه «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ»[۴] بود، این «وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»[۵] بود، این «ید الله» بود ه «فوق ایدیهم» بود، ما اینها را در تاریخ میخواندیم، که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با سیصد و سیزده نفر یارانی که همهی آنها هم مسلّح و مجهّز نبودند و در برابرِ هزار نفر مردِ جنگی با ابزارِ جنگیِ آن زمان ایستادند و پیروز شدند.
اینها برای ما تاریخ و افسانه بود ، ولی امام مأمور شد این را در عینیتِ جامعهی ما نشان بدهد، ملّتی که خدا را باور کرده باشد و زیرِ پرچمِ ولایت و امامت قرار گرفته باشد، که تنها رهبریِ حق در عالَم رهبریِ ولایی است، امامت استمرارِ نبوّت است، استمرارِ حرکتِ نوریِ نبیاء و رسلِ الهی است، و از عرش نازل شده است، این خلقِ آفرینش نیست، این خلقِ خداست، خدای متعال این نور را برای ما طالع کرد که رهبریِ معنوی که دنیا و آخرتِ ما را آباد میکند، آن کسی است که سیمِ او با خدای متعال وصل است و هیچگاه قطع نمیشود و در منجلابِ دنیا غرق نمیشود و در اوجِ قدرت مانندِ فقرا زندگی میکند و هیچ زمانی برای خود دستگاهِ خاصّی قائل نمیشود و در اوجِ اقتدارِ ظاهری، شبها سه ساعت اشک میریزد و نماز شب میخواند و «العفو» میگوید و سجدههای او ملائکه را به عجب درمیآورد، این آن فتح الفتوحی است که در انقلاب اسلامی ما… دنیا حیرت میکند، این چه نوع نظامی است، آن امامِ راحلِ ما بود و این هم امامِ حاضرِ بالفعلِ ماست که در برابرِ این همه توطئههای پیچیدهی دنیا مقاومت میکند، یک مورد «ما ضعیف هستیم» یا «ما بیچاره شدیم» ندارند، ابداً اینطور نبودند، امام در اوجِ قدرت بود و این امامِ حاضرِ ما باطنِ آن امام بود، جلوهی آن امام بود، نه تنها در مقابله با توطئههای بیرونی همیشه ملّتِ ما را سرافراز بیرون آورده است، بلکه در برابرِ پیچیدهترین فتنههای داخلی… اینها به میدان آمدند، این چه رهبری مؤیّد به تأییداتِ غیبی بود که بدونِ هیچ خونریزی فتنهگر را به انزوا کشاند و چرخِ انقلاب را در مسیرِ درستِ آن به سوی اوجها و عظمتها رهنمون کرد، و نگذاشت این ملّتِ عزیزِ ما درگیرِ جنگِ داخلی بشود و این همه پیروزیها که در زمانِ امام نبود، این موشک، این هواپیماسازی، این کشتیسازی، این نانو، این سلولهای بنیادی، و این همه عظمتهایی که در ابعادِ صنعتی و فناوری داریم.
علاوه بر آن هم این جریانِ اخیر، این ویروسِ عالَمگیر که قدرتهای بزرگ را سرافکنده کرد، مدّعیانِ پیشرفت در علم و طب، صادرکنندگانِ طبیب و دارو و… خودشان گیر کردهاند…
و این ملّتِ عزیزِ ما جزوِ اولین کسانی هستند که واکسن تولید میکنند و دنیای اروپا مشتریِ ما میشود.
این رهبری که ملّت را اینطور در ابعادِ مختلف پر و بال داده است، باش تا صبحِ دولتش بدمد، که این هنوز از نتایجِ…
این نوع تزریقِ امید، نشاط و توجّهِ مستقیم به بُعدِ دفاعیِ کشور، لذا هر کانونی زیرِ نظرِ مستقیمِ اهرمِ حرکتِ کشور، که نیابتِ امام زمان روحی فداه است و از قداستِ عرشی برخوردار است، وقتی اطاعت کردند نصرتِ خدای متعال را دیدند.
این نیروهای مسلّحِ ما که کارهای خود را مستقیم زیر نظر حضرت آقا انجام میدهند، میبینید که چه اقتداری در منطقه برای ایران و جبههی مقاومت پیش آوردهاند که هیچ قدرتی جرأت حملهی به ما را ندارند، و این همه سلاحهای دستهاولی که با سلاحهای دنیا مقابله میکند، این جزوِ معجزاتِ رهبریِ ولایی و امامتِ ماست، نیابتِ امام زمان روحی فداه است.
و مملکتِ ما در هر جایی که مشکل پیدا کرده است، در بُعدِ اقتصادی… آنجاهایی بوده است که چشمِ اشخاصی به رهبری نبوده است، چشمِ آنها به کدخدا بوده است، و به نظرِ آنها کدخدا بوده است، وگرنه به نظرِ ما اینها آدمبرفی هستند، اینها باطن ندارند، اینها محتوا ندارند، حقیقت از آنِ حقِ مطلق است که خدای متعال است و ارادهی او پیروزی و رزق و روزی و اقتدار و عزّت را رقم میزند، ملّتی که دل به خدای متعال داده است، ملّتی که جان و روحِ آن تسلیمِ اوامرِ پروردگار متعال است، ما در حدیث قدسی داریم که خدای متعال فرموده است: «عَبْدِی أَطِعْنِی أَجْعَلْکَ مِثْلِی، أقول کن فَیَکون، تقول کُن فیکون»[۶]، بندهی من! اگر مطیعِ من باشی من تو را آینهی خودم قرار میدهم، تو را مَثَلِ خودم قرار میدهم، در چه جهت؟ در این جهت که هر چه اراده کنید میشود، خواستن همانا و توانستن همان!
ما این را در این چهل و دو سالِ انقلاب تجربه کردیم که پیروزی برای دین است، پیشرفت برای اخلاق است، و انسجام و راحتی برای یادِ خدای متعال است، و اتّکاء به خدای متعال و نشستن در کشتیِ نجاتِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، بشر را در برابرِ همهی طوفانها بیمه میکند.
این کشتیِ نجاتِ امام حسین علیه السلام کشتیای است که از پسِ هر طوفان برمیآید.
این مختصرِ عرایضی بود که در این محفلِ نورانی به سمعِ ملّتِ عزیزمان رساندیم، و به این ملّت و شهدا و بسیج و مسجدیها و کمکهای مؤمنانه و رزمایشِ کمکهایی که کمتر از رزمایشِ نظامی نبود افتخار میکنیم.
امام جماعت انقلابیِ ولاییِ عاشقپیشهی این مسجد، وقتی رهآوردِ یک مسجد را در کمک به مستضعفین در دورانِ بحرانِ کرونا بیان میکند، این یکی از مساجد است، همهی مسجدهای ما یک حماسهای در بُعدِ کمک به محرومان و مستضعفان و مقابلهی با کرونا، در کنارِ مجاهدانِ سلامت و شهدای سلامت، همه به میدان آمدند، طلبههای جوانِ ما، با همسرانِ خود به کمکِ مجاهدانِ سلامت رفتند، این نفوذِ ولایت است، این حکومتِ بر قلبهاست، این حاکمیتِ اعتقاد است که این منشأ ثبات و بیمهشدنِ انقلابِ ماست، و نشان میدهد که این انقلاب مقدّمهی انقلابِ جهانیِ حضرت حجّت ارواحنا فداه است، و امامِ ما این وعده را به ما داده است، و رهبرِ عزیز و بزرگوارِ ما… همه آماده بشود، خودشان را برای باز کردن گرههای بزرگِ جهانی آماده کنند، نسلِ جوانِ ما هم خودسازی کنند که در امتحاناتِ سختِ ظهورِ امام زمان روحی فداه جا نمانند، از نظرِ ایمان و اعتقاد و اخلاق و ایثار و وقار و متانت و ولایتمداری اهلِ یقین باشند، هر کسی یک مهارتی را داشته باشد که وقتی امام زمان روحی فداه تشریف آوردند نفرمایند این شخص به دردِ ما نمیخورد، بارِ امام زمان روحی فداه نباشیم، یارِ امام زمان روحی فداه باشیم. این میشود یک جامعهی بالندهی پویای کارآمد و خودکفا و خودباوری که میگوید ما میتوانیم جهان را با رهبریِ ولایی مدیریت کنیم.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه فصلت، آیه ۳۰
[۳] سوره مبارکه حدید، آیه ۳
[۴] سوره مبارکه محمد، آیه ۷
[۵] سوره مبارکه حج، آیه ۴۰ (الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ)
[۶] این روایت در مشارق انوار الیقین، ص ۱۰۴ چنین است:«عَبْدى أطِعْنى أجْعَلْکَ مِثْلى: أنَا حَىٌّ لا أموتُ، أجْعَلُکَ حَیّاً لا تَموتُ؛ أنَا غَنىٌّ لا أفْتَقِرُ، أجْعَلُکَ غَنیّاً لا تَفْتَقِرُ؛ أنَا مَهْما أشاءُ یَکنُ، أجْعَلُکَ مَهْما تَشاءُ یَکنُ»؛ در عدّهالداعی، ص ۳۱۰ نیز آمده است: «یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا غَنِیٌّ لَا أَفْتَقِرُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ غَنِیّاً لَا تَفْتَقِرُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا حَیٌّ لَا أَمُوتُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ حَیّاً لَا تَمُوتُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا أَقُولُ لِلشَّیْءِ کُنْ فَیَکُونُ- أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ تَقُولُ لِشَیْءٍ کُنْ فَیَکُونُ».
پاسخ دهید