«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

میلادِ مسعودِ دومین اخترِ آسمانِ امامت و ولایت، مظهرِ کرامت، آموزگارِ حلم، الگوی سخاوت، دریای عصمت، اولین دسته گلِ دامانِ ولایت و طهارت حضرت امام ابامحمد حسن مجتبی علیه الصلاه و السلام را به محضرِ شریفِ امام زمان ارواحنا فداه، امّتِ عزیزمان، رهبرِ بزرگوارمان و شما بینندگان و شنوندگان تهنیت و تبریک عرض می‌کنم.

امام حسن مجتبی علیه السلام در قرآن کریم

امام حسن مجتبی علیه السلام یک چهره‌ی قرآنی هستند، آیاتی… علاوه بر اینکه در تمامِ آیاتِ ایمان، تقوا، جهاد، بِرّ، صبر… این‌ها آیاتِ عمومیِ فضائلِ اخلاقی است که اهل بیت علیهم السلام مصداقِ اتم و بارز هستند، آیاتی در خصوصِ این بزرگواران آمده است که آیه‌ی تطهیر، حدیث کساء، آیه‌ی مباهله، آیه مودّت، «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی»[۲] و هجده آیه سوره مبارکه انسان… این‌ها آیاتی هستند که امام حسن مجتبی علیه السلام حضورِ عینی در شأنِ نزولِ آن‌ها دارند.

امام حسن مجتبی علیه السلام در جریان مباهله کودک بودند اما حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای مباهله مأمور بودند که ایشان را ببرند، و قرآن کریم برای امام حسن مجتبی علیه السلام و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه شناسنامه صادر کرد، «قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا»[۳]، امام حسن مجتبی علیه السلام و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دو پسرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، و بر حسبِ نقلی وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دستِ امام حسن مجتبی علیه السلام را در دست داشتند و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را هم در آغوشِ خود داشتند، با اینکه طفل بودند خدای متعال در قرآن کریم این‌ها را بعنوانِ حجّتِ بالغه و ممتازترین افرادِ بشر و صاحبانِ ولایتِ تکوینی معرّفی می‌کند. البته این‌ها توضیح دارد که باید در جای خود بحث شود.

خدای متعال از ابتدا مودّتِ این بزرگواران را واجب کرده است، «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی»، عنوانِ مزدِ رسالت، ثمره‌ی رسالت، و میوه‌ی نبوّت «مودّتِ این بزرگواران» را معرّفی کرده است.

کرامت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه

در سوره مبارکه انسان هم آیات خیلی گویاست، «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»[۴]، امام حسن مجتبی علیه السلام با اینکه کودک بودند سه شبانه روز هم روزه گرفتند… معلوم می‌شود خدای متعال این بزرگوار را نسبت به سایر کودکان «ممتاز» قرار داده است. امام حسن مجتبی علیه السلام روزه می‌گیرند، خدای متعال روزه‌ی ایشان را مطرح می‌کنند و با دهانِ روزه اطعام می‌کنند، افطارِ خود را نمی‌خورند… به چه کسی اطعام می‌کنند؟ مسکین و یتیم و اسیر! یک شب به مسکین، شب دوم به یتیم، شب سوم هم به اسیر! یعنی به دشمنِ خودشان! سومین روز افطار نمی‌کنند و غذای خودشان را در اختیارِ اسیری می‌دهند که تا روز قبل شمشیر کشیده است و الآن خلع سلاح شده است و اسیر است! خودِ این بزرگواران گرسنگی را برای روز سوم تحمّل کردند و غذای خود را به دشمنشان دادند.

شما غیر از این دودمان نمی‌توانید هیچ کجای عالَم در تاریخ پیدا کنید که کسی غذای قوت لایموتِ خود را به دشمنِ خود بدهد، این «کرامت» است، این «ایثار» است، این «ارزشِ بی‌نظیرِ اخلاقی» است که امام حسن مجتبی علیه السلام در این‌ها حضور دارند.

امام حسن مجتبی علیه السلام وارثِ شجاعتِ نبوی و علوی

وجود مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام در شجاعت… گرچه شجاعتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه، سلحشوری‌های مولی الموحدین، و شهامت و قدرتنمایی و مصافِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خیلی در تاریخ مطرح است، لکن امام حسن مجتبی علیه السلام وارثِ همان شجاعتِ علوی است و به یادگار گذارنده‌ی همین شجاعتِ حسینی سلام الله علیهما هستند.

وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در جنگ جمل رأیت و عَلَم را به «محمد حنفیّه» دادند و مأموریت دادند که تو باید بروی و پرچمِ مرکزی را سرنگون می‌کنی و برمی‌گردی.

جناب محمد حنفیّه راه افتاد ولی با سیلِ قشونِ دشمن مواجه شد که مانندِ باران تیر می‌باریدند و صفوف در هم فشرده بود، نتوانست در این دریا شنا کند و به ساحل برسد، برگشت.

وجود مقدّسِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه از اینکه او نتوانست پرچمِ مرکزی را بزنند خوشحال نشدند، فرمودند: «قَد اَدرَکَکَ عِرقٌ مِن اُمِّک»[۵] این ژنِ مادرِ توست، اگر از پدرِ خودت ارث برده بودی باید می‌توانستی و با فتوحات می‌آمدی.

آنگاه امام حسن مجتبی علیه السلام را صدا زدند و پرچم را به ایشان دادند و مأموریت را به ایشان محوّل کردند، امام حسن مجتبی علیه السلام در یک حمله‌ی برق‌آساء آنچنان این صف‌ها را طومار کردند و در هم پیچیدند و آنچنان این فشردگی را بسرعت درهم شکست و رفتند و پرچم مرکزی را سرنگون کردند و با پیروزی و سربلندی مراجعت فرمودند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه ایشان را در آغوش گرفتند و تشویق کردند.

بعد هم برای اینکه دلِ محمد حنفیّه را بدست بیاورند یک نکته‌ای فرمودند، که برای ما درس است که اگر برای ادبِ کسی از او انتقاد کردیم نگذاریم روحیه‌ی او افسرده بشود، او را شاداب نگه‌داریم؛ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم رمزِ تفاوتِ امام حسن مجتبی علیه السلام و محمد حنفیّه را فرمودند، مضمونِ فرمایشِ حضرت به محمد حنفیّه این بود که اگر دیدید که شما نتوانستید از این دریا عبور کنید و امام حسن مجتبی علیه السلام این کار را کرد برای این بود که او پسرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است اما تو پسرِ من هستی؛ هم آن نقد را جبران کردند و این پرِ شکسته را ترمیم کردند که دوباره بتوانند پرواز کنند و هم این تفاوت را خیلی مستند کردند.

صبرِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه

وجود مقدّسِ امام حسن مجتبی علیه السلام در «حِلم» مَثَلِ اعلی هستند.

جناب خواجه نصیرالدّین طوسی رضوان الله تعالی علیه یک صلواتی را برای امام زمان ارواحنا فداه تنظیم کرده‌اند و از هر امامی آن صفتِ بارزِ آن امام را به امام زمان ارواحنا فداه نسبت داده است، «أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَهِ النَّبویَّه، وَ الصَّولَهِ الحَیدریَّه، و العِصمَهِ الفاطِمیَّه، و الحِلمِ الحَسَنِیَّه»، معلوم می‌شود که این حلم در وجود امام حسن مجتبی علیه السلام آنچنان جلوه دارد که امام حسن مجتبی علیه السلام در این جهت تابلو هستند، تابلوی حلم هستند، و به ما برای تعقیبات بعد از نماز به ما گفته‌اند که این دعا را بخوانیم: «اللَّهُمَّ انْفَعْنا بِالعِلْمِ وَزَیِّنَّا بِالحِلْمِ»[۶]، ما را به علم منتفع کن، یعنی به ما علمِ نافع بده، اما رونقِ ما را، آراستگیِ ما را به حلم قرار بده، اگر حلم در کنارِ علم نباشد علم ناقص است، و امام حسن مجتبی علیه السلام در هر دو سرآمد بودند.

عبادتِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه

وجودِ مقدّسِ امام حسن مجتبی علیه السلام در عبادت هم بی‌نظیر بودند، رنگی ایشان در حالِ عبادت، نماز و وضو آنچنان تغییر پیدا می‌کرد، اصلاً خودشان را می‌باختند، عظمتِ خدای متعال وجودِ امام حسن مجتبی علیه السلام را ذوب کرده بود، و عشقِ به خدای متعال انگیزه شد و حضرت بیست و پنج مرتبه با پای پیاده، با اینکه شترهایی در اختیار داشتند از مدینه تا مکه راه رفته‌اند و گاهی پاهای مبارکِ ایشان آبله می‌زد، که کرامتی هم در این زمینه از ایشان نقل شده است.

اجمالاً «وَ التّامّینَ فى مَحَبَّهِ اللّهِّ»[۷]، یکی از صفاتِ اهل بیت علیهم السلام در زیارت جامعه این است که این بزرگواران در محبّتِ خدای متعال تامِ تام هستند، یعنی هیچ جای خالی برای دیگران نیست، محبّت نسبتِ به ذات ربوبی در دلِ این بزرگواران پُر است، و این عشق وادار می‌کند که این آقا و این آقازده با پای پیاده این راهِ طولانی را… آن زمان که جادّه نبود، در این شن‌ها، در این سنگ‌های خشن، با پای پیاده راه رفتن دلیلِ بر حرکتِ عاشقانه‌ی حضرت در مسیرِ بندگیِ خدای متعال است.

احسانِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه

و دیگر از ویژگی‌های امام حسن مجتبی علیه السلام، یا بفرمایید از آموزه‌‌های عملی و سیره‌ی امام حسن مجتبی علیه السلام «احسان بی‌بدیل» ایشان بود، چندین مرتبه همه‌ی مالِ خود را، نه اضافه‌ی مالِ خود را، تمامِ مالِ خویش را در راهِ خدای متعال تقسیم کردند، نصف را در راه خدای متعال دادند و نیمِ دیگر را برای خود نگه داشتند، حتّی اگر خودشان یک جفت کفش داشتند یک جفت کفشِ دیگر را در راهِ خدای متعال انفاق می‌کردند.

حُسنِ خُلقِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه

دیگر حُسنِ خُلقِ امام حسن مجتبی علیه السلام «اعجاز» بود، یک کرامتِ آشکار بود.

مردِ شامی با آن تبلیغاتِ چهل ساله‌ی معاویه ملعون خیلی نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و دودمانِ ایشان بغض داشت، برای کاری از شام به مدینه آمده بود و امام حسن مجتبی علیه السلام را دید و شناخت، شروع کرد به بدگویی کردن، هم به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و هم به امام حسن مجتبی علیه السلام.

امام حسن مجتبی علیه السلام در نهایتِ آرامش و تبسّم و خوش‌رویی به این مردِ شامی خطاب کردند و فرمودند: من فکر می‌کنم شما تازه به این شهر قدم گذاشته‌اید، فکر می‌کنم وقتی این راهِ طولانی را آمدید خسته شده‌اید، فکر می‌کنم نیازی به طعام و پذیرایی دارید، این منزلِ ما آماده است، شما به منزلِ ما بیایید و رفعِ خستگی کنید و ما از شما پذیرایی کنیم.

آن شخص هم قبول کرد! با اینکه این همه بد گفته بد ولی روی زیادی داشت، رفت و احسانِ امام حسن مجتبی علیه السلام، حُسنِ خُلقِ امام حسن مجتبی علیه السلام، پذیراییِ امام حسن مجتبی علیه السلام آنچنان این مردِ شامیِ بدسابقه‌ی کینه‌توز نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی علیه السلام را متحوّل کرد که وقتی از مدینه خارج می‌شد به امام حسن مجتبی علیه السلام عَرضه داشت: یا ابامحمد! وقتی واردِ مدینه می‌شدم مبغوض‌ترین فرد نزدِ من شما بودید، و الآن که در حالِ رفتن از شهرِ شما هستم محبوب‌ترین چهره زیرِ این آسمان برای من شما هستید.

تعادل بینِ دنیا و آخرت

این‌ها برای ما درس است، هم مسئله‌ی مال… آن مالی خوب است که آخرت را آباد کند، مالی خوب است که چهره‌های افسرده را شاداب کند، مالی خوب است که افتاده‌ها را بلند کند.

لذا امام حسن مجتبی علیه السلام در یک حدیثی به «جناده» فرمودند: «اِسْتَعِدَّ لِسَفَرِکَ»[۸] خودت را برای سفرِ آخرت آماده کن، انسان به هر مسافرتی که می‌خواهد برود هم توشه برمی‌دارد، هم مرکب آماده می‌کند، هم برای آسایشِ آنجا فکر می‌کند، همه‌ی ما مسافر هستیم، مقصدِ ما مرگ است و عالَمِ ابدیّت، امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: خودت را برای این سفر آماده کن، «وَ حَصِّلْ زَادَکَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِکَ» قبل از آنکه اجل یقه‌ی شما را بگیرد و گلوی شما را فشار بدهد توشه آماده کن، خانه‌ی قبر چیزی ندارد، خودِ تو باید بفرستی، در زندگیِ برزخی هر چه که بفرستی برای تو کارساز است و تو بر سرِ سفره‌ی خودت می‌نشینی، ببین برای آنجا چه چیزی آماده می‌کنی.

در ادامه فرمودند: طوری با دنیا برخورد کن «وَ اِعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَدا» در زندگی دوراندیش باش، گویا بناست همیشه اینجا زندگی کنی، لذا آباد کن، دیگران استفاده می‌کنند، تولید داشته باش، حاصل داشته باش، گویا همیشه اینجا هستی.

اما همیشه نسبت به آخرت فکر کن که نکند امروز آخرین روزِ زندگیِ من باشد، «وَ اِعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً».

پرهیز از چاپلوسی، تعرض به شخصیتِ دیگران و غیبت

یک حدیثِ دیگر هم در این روز میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام به محضرِ شما تقدیم کنم، جزوِ آداب معاشرت و استفاده‌ی درست از مصاحبت با اشخاص است.

کسی بر امام حسن مجتبی علیه الصلاه و السلام وارد شد، و از امام حسن مجتبی علیه السلام خواست که مرا موعظه کنید، حضرت این چند جمله را بعنوانِ موعظه فرمودند: «إِیَّاکَ أَنْ تَمْدَحَنِی»[۹] در حضورِ من بر حذر باش که از من تعریف کنی، حضرت نمی‌خواهند که شیعیانِ ایشان چاپلوس باشند، این خیلی مهم است، فرمودند نزدِ من از من تعریف نکن، چرا؟ برای اینکه من خودم را می‌شناسم، برای چه از من تعریف می‌کنی؟ برای کسی تعریف کن که از شخصیتِ کسی آگاهی ندارد، نزدِ من از خودم تعریف می‌کنی؟ مسلّماً من خودم را بیش از تو می‌شناسم. «أَوْ تَکْذِبَنِی» به شخصیتِ من هم تعرّض نکن، چون اگر کسی را خُرد و تکذیب کرد و فضائلِ او را نادیده گرفتی او دیگر مقامِ ثبوت ندارد و هرچه بگوید مقبولیّتی ندارد، باید شخصیتِ افراد را حفظ کنید تا اگر او حرفی زد نفوذ داشته باشد.

لذا نه در مقابلِ من از من تعریف کن و نه با شخصیت و آبروی من بازی کن.

«أَوْ تَغْتَابَ عِنْدِی أَحَداً» من اجازه نمی‌دهم هیچ کسی نزدِ من غیبتِ کسی را کند.

این درسِ خیلی بزرگی است، غیبت انسان را به جهنّم می‌اندازد، حضرت به همه درس می‌دهند که اگر کسی نزدِ شما آمد حواسِ شما جمع باشد که او آتشِ جهنّمِ غیبت را در خانه‌ی شما نزدِ شما روشن نکند که شما را هم بسوزاند. بدگویی از کسی، بردنِ آبروی کسی در غیابِ او، مبادا، مبادا، مبادا.

مرد دید توشه‌ی خود را گرفته است، عرض کرد: آقا جان! آیا اجازه‌ی مرخصی می‌دهید؟ حضرت فرمودند: بفرمایید. آن شخص بارِ خود را بست و حضرت چندین حکمت برای زندگیِ سالم در اختیارِ او قرار دادند، بعد هم آن شخص خداحافظی کرد.

دعا

خدایا! تو را به امام حسن مجتبی علیه السلام سوگند می‌دهیم از این گنجینه‌های اخلاقیِ امام حسن مجتبی علیه السلام به ما هم عنایت بفرما.

خدایا! حلمِ حسنی، سخاوتِ حسنی، خداترسیِ امام حسن مجتبی علیه السلام، عبادتِ امام حسن مجتبی علیه السلام، عشقِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و ظرفیتِ بالایی که داشتند، به ما هم قطره‌ای از دریای بی‌کرانِ امام حسن مجتبی علیه السلام روزی بفرما.

خدایا! فرجِ امام زمان ارواحنا فداه را نزدیک بفرما.

خدایا! سایه رهبرمان را مستدام بدار.

خدایا! مملکتِ ما را آباد بفرما.

خدایا! جوان‌های ما را به ساحلِ نجات برسان.

خدایا! ما را اهلِ بهشت و در درجه‌ی انبیاء و ائمه علیهم السلام و بر سرِ سفره‌ی کرامتِ امام حسن مجتبی علیه السلام قرار بده.

خدایا! عمومِ مریض‌ها، خصوصاً مریض‌های مورد نظر را شفاء مرحمت بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم توفیقِ درکِ ظهورِ امام زمان ارواحنا فداه و خدمتِ در حکومتِ جهانیِ ایشان را به ما مرحمت بفرما.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه شوری، آیه ۲۳ (ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ)

[۳] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶۱ (فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ)

[۴] سوره مبارکه انسان، آیه ۸

[۵] المستطرف، جلد ۲، صفحه ۲۱۸

[۶] مفاتیح الجنان

[۷] زیارت جامعه کبیره

[۸] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۴، صفحه ۱۳۸ (نص، ، [کفایه الأثر] ، مُحَمَّدُ بْنُ وَهْبَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ اَلْهَیْثَمِ عَنْ جَدِّهِ إِسْحَاقَ بْنِ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ بُهْلُولِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ طَلْحَهَ بْنِ زَیْدٍ اَلرَّقِّیِّ عَنِ اَلزُّبَیْرِ بْنِ عَطَاءٍ عَنْ عُمَیْرِ بْنِ مَانِی اَلْعَبْسِیِّ عَنْ جُنَادَهَ بْنِ أَبِی أُمَیَّهَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی مَرَضِهِ اَلَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَسْتٌ یُقْذَفُ عَلَیْهِ اَلدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَهً قِطْعَهً مِنَ اَلسَّمِّ اَلَّذِی أَسْقَاهُ مُعَاوِیَهُ فَقُلْتُ یَا مَوْلاَیَ مَا لَکَ لاَ تُعَالِجُ نَفْسَکَ فَقَالَ یَا عَبْدَ اَللَّهِ بِمَا ذَا أُعَالِجُ اَلْمَوْتَ قُلْتُ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ وَ اَللَّهِ لَقَدْ عَهِدَ إِلَیْنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ یَمْلِکُهُ اِثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ مَا مِنَّا إِلاَّ مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ ثُمَّ رُفِعَتِ اَلطَّسْتُ وَ بَکَى صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ عِظْنِی یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ قَالَ نَعَمْ اِسْتَعِدَّ لِسَفَرِکَ وَ حَصِّلْ زَادَکَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِکَ وَ اِعْلَمْ أَنَّکَ تَطْلُبُ اَلدُّنْیَا وَ اَلْمَوْتُ یَطْلُبُکَ وَ لاَ تَحْمِلْ هَمَّ یَوْمِکَ اَلَّذِی لَمْ یَأْتِ عَلَى یَوْمِکَ اَلَّذِی أَنْتَ فِیهِ وَ اِعْلَمْ أَنَّکَ لاَ تَکْسِبُ مِنَ اَلْمَالِ شَیْئاً فَوْقَ قُوتِکَ إِلاَّ کُنْتَ فِیهِ خَازِناً لِغَیْرِکَ وَ اِعْلَمْ أَنَّ فِی حَلاَلِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ وَ فِی اَلشُّبُهَاتِ عِتَابٌ فَأَنْزِلِ اَلدُّنْیَا بِمَنْزِلَهِ اَلْمَیْتَهِ خُذْ مِنْهَا مَا یَکْفِیکَ فَإِنْ کَانَ ذَلِکَ حَلاَلاً کُنْتَ قَدْ زَهِدْتَ فِیهَا وَ إِنْ کَانَ حَرَاماً لَمْ یَکُنْ فِیهِ وِزْرٌ فَأَخَذْتَ کَمَا أَخَذْتَ مِنَ اَلْمَیْتَهِ وَ إِنْ کَانَ اَلْعِتَابُ فَإِنَّ اَلْعِتَابَ یَسِیرٌ وَ اِعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اِعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً وَ إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلاَ عَشِیرَهٍ وَ هَیْبَهً بِلاَ سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیَهِ اَللَّهِ إِلَى عِزِّ طَاعَهِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِذَا نَازَعَتْکَ إِلَى صُحْبَهِ اَلرِّجَالِ حَاجَهٌ فَاصْحَبْ مَنْ إِذَا صَحِبْتَهُ زَانَکَ وَ إِذَا خَدَمْتَهُ صَانَکَ وَ إِذَا أَرَدْتَ مِنْهُ مَعُونَهً أَعَانَکَ وَ إِنْ قُلْتَ صَدَّقَ قَوْلَکَ وَ إِنْ صُلْتَ شَدَّ صَوْلَکَ وَ إِنْ مَدَدْتَ یَدَکَ بِفَضْلٍ مَدَّهَا وَ إِنْ بَدَتْ عَنْکَ ثُلْمَهٌ سَدَّهَا وَ إِنْ رَأَى مِنْکَ حَسَنَهً عَدَّهَا وَ إِنْ سَأَلْتَهُ أَعْطَاکَ وَ إِنْ سَکَتَّ عَنْهُ اِبْتَدَأَکَ وَ إِنْ نَزَلَتْ إِحْدَى اَلْمُلِمَّاتِ بِهِ سَاءَکَ مَنْ لاَ تَأْتِیکَ مِنْهُ اَلْبَوَائِقُ وَ لاَ یَخْتَلِفُ عَلَیْکَ مِنْهُ اَلطَّرَائِقُ وَ لاَ یَخْذُلُکَ عِنْدَ اَلْحَقَائِقِ وَ إِنْ تَنَازَعْتُمَا مُنْقَسِماً آثَرَکَ قَالَ ثُمَّ اِنْقَطَعَ نَفَسُهُ وَ اِصْفَرَّ لَوْنُهُ حَتَّى خَشِیتُ عَلَیْهِ وَ دَخَلَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْأَسْوَدُ بْنُ أَبِی اَلْأَسْوَدِ فَانْکَبَّ عَلَیْهِ حَتَّى قَبَّلَ رَأْسَهُ وَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَعَدَ عِنْدَهُ فَتَسَارَّا جَمِیعاً فَقَالَ أَبُو اَلْأَسْوَدِ – إِنّٰا لِلّٰهِ إِنَّ اَلْحَسَنَ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیْهِ نَفْسُهُ وَ قَدْ أَوْصَى إِلَى اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ تُوُفِّیَ یَوْمَ اَلْخَمِیسِ فِی آخِرِ صَفَرٍ سَنَهَ خَمْسِینَ مِنَ اَلْهِجْرَهِ وَ لَهُ سَبْعٌ وَ أَرْبَعُونَ سَنَهً وَ دُفِنَ بِالْبَقِیعِ .)

[۹] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۷۵، صفحه ۱۰۹ (وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ یُخِیلَهُ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِیَّاکَ أَنْ تَمْدَحَنِی فَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْکَ أَوْ تَکْذِبَنِی فَإِنَّهُ لاَ رَأْیَ لِمَکْذُوبٍ أَوْ تَغْتَابَ عِنْدِی أَحَداً فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ اِئْذَنْ لِی فِی اَلاِنْصِرَافِ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَعَمْ إِذَا شِئْتَ .)