ابن اعثم افزوده است:

و امّا حسین بن علی، اوه! اوه! ای یزید! درباره‌ی او چه بگویمت؟ مبادا متعرّض تو شود. برای او ریسمانی بلند بکش و بگذار هر جای زمین که می‌خواهد بچرخد و آزارش مده، ولی تهدیدش کن. مبادا با او درافتی و شمشیر و نیزه به میان آید! به او عطا کن، احترامش کن. اگر یکی از خاندانش تهیدست شد، آنان را وسعت بده و راضی‌شان ساز که آنان خاندانی‌اند که جز رضا، راضی‌شان نمی‌سازد و جز جایگاه والا در خورشان نیست. پسرم! مبادا با دستی آلوده به خونش خدا را ملاقات کنی و از هلاک‌شدگان باشی. همانا ابن عبّاس به من گفته است که: خدمت رسول خدا (ص) بودم و او در آستانه‌ی وفات بود. حسین بن علی را به سینه چسباند، در حالی که می‌گفت: این از پاکان نسل من و فروغ‌های خاندان و بهترین‌های نسل من است. خجسته مباد آن‌که پس از من حرمت او را نگه ندارد. ابن عبّاس گوید: سپس پیامبر خدا از هوش رفت و پس از ساعتی دوباره به هوش آمد و فرمود: ای حسین! روز قیامت در پیشگاه خداوند، با قاتل تو مخاصمه خواهم داشت. خوشم که خداوند، مرا طرف و خصیم قاتل تو در روز قیامت قرار داده است!

پسرم! این حدیث ابن عبّاس بود. من هم حدیثی از پیامبر خدا (ص) برایت بگویم، فرمود: روزی جبرئیل نزد من آمد و خبر داد که ای محمّد! امّت تو فرزندت حسین را می‌کشند و قاتل او ملعون این امّت است. پسرم! پیامبر خدا قاتل حسین را بارها لعنت کرد. خوب بنگر و مواظب باش که اذیتی به او نرسانی. پسرم! به خدا قسم حقّ او بزرگ است و دیدی که من در زندگی‌ام چگونه او را تحمّل می‌کردم و گردن خود را برایش کج می‌کردم، در حالی که او با من سخن تند می‌گفت و دلم را می‌آزرد و جوابش نمی‌دادم و چاره‌ای هم نداشتم، چرا که او امروز، بازمانده‌ی زمینیان است و هر که را بیم دهند، راه عذر بر او بسته است.

 

 

و زاد ابن أعثم:

و أمّا الحسین بن علیّ فأوّه أوّه یا یزید! ماذا أقول لک فیه! فاحذر أن لا یتعرّض لک و مدّ له حبلاً طویلاً و ذره یضرب فی الأرض حیث شاء و لا تؤذه، و لکن أرعد له و أبرق، و إیّاک و المکاشفه له فی محاربه سلّ سیف أو محاربه طعن رمح، ثمّ أعطه و وقّره و بجّله، فإن حال أحد من أهل بیته فوسّع علیهم و أرضهم فإنّهم أهل بیت لا یرضیهم إلّا الرّضىّ، و لا یسعهم إلّا المنزله الرّفیعه؛ و إیّاک یا بنیّ أن تلقى الله بدمه فتکون من الهالکین؛ فإن ابن عبّاس حدّثنی فقال: إنّی حضرت رسول الله (ص) و هو فی السّیاق و قد ضمّ الحسین بن علیّ إلى صدره و هو یقول: هذا من أطائب أرومتی و أنوار عترتی، و خیار ذرّیّتی، لا بارک الله فیمن لا یحفظه بعدی! قال ابن عبّاس: ثم أُغمی على النّبیّ (ص) ساعه ثمّ أفاق و قال: یا حسین! إنّ لی و لقاتلک یوم القیامه مقاماً بین یدی ربّی و خصومه، و قد طابت نفسی إذ جعلنی الله خصیماً لمن قتلک یوم القیامه. یا بنیّ! هذا حدیث ابن عبّاس، و أنا أحدّثک عن رسول الله (ص) إنّه قال: أتانی جبریل یوماً فخبرّنی و قال: یا محمّد! إنّ أُمّتک ستقتل ابنک حسیناً، و قاتله لعین هذه الأُمّه، و لقد لعن النّبیّ (ص) یا بنیّ قاتل الحسین مراراً، فانظر لنفسک ثمّ انظر أن لا تتعرّض له بأذیّه، فحقه و الله یا بنیّ عظیم، و لقد رأیتنی کیف کنت أحتمله فی حیاتی و أضع له رقبتی و هو یواجهنی بالکلام الّذی یُمضّنی و یؤلم قلبی، فلا أجیبه و لا أقدّر له على حیله فإنّه بقیّه أهل الأرض فی یومه هذا و قد أعذر من أنذر.[۱]


[۱]– الفتوح ۴: ۳۵۶، مقتل الحسین للخوارزمی ۱: ۱۷۵، تسلیه المجالس و زینه المجالس ۲: ۱۳۸٫