مرحوم سیّد رضی با سلسله سند خود از امام کاظم (ع) و او از پدرشان، امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود:

رسول خدا (ص) وقتی که وصیّت را به علی (ع) داد، فرمود: ای علی! برای فردای قیامت و حضور صاحب عرش، جوابی آماده کن. چون روز قیامت، من از حلال و حرام و متشابه کتاب خداوند و آنچه فرو فرستاده است و از تبلیغ آن، چون مأمور به تبلیغ آن هستی، و از واجبات، آن گونه که نازل شده است و همه احکام خداوند از امر به معروف و نهی از منکر و سفارش یکدیگر نسبت به زنده داشتن آن از راه اقامه‌ی همه‌ی حدود الهی و اطاعت او در همه امور و بر پا داشتن نماز در اوقات آن‌ها و پرداخت زکات به اهلش و حجّ خانه خدا گزاردن و جهاد کردن در راه خدا، پرسش خواهم نمود. پس ای علی! چه خواهی کرد؟ علی (ع) می‌فرماید: گفتم: پدر و مادرم فدای تو باد! به کرامت و بزرگواری خدای متعال و مقام و منزلت شما نزد او، و نعمت او بر شما، امید خواهم داشت که پروردگار متعال، کمک و یاری‌ام نماید تا این که شما را نزد پروردگار، دیدار کنم در حالی که مقصّر و سست و تنبل و تفریط‌گر نباشم و موجب روسفیدی شما و پدران و مادرانم، گردم؛ پدر و مادرم فدایت باد! بلکه مرا در حالی دیدار خواهی کرد که وصیّت شما را به خواست خدای متعال، آشکار نموده باشم و مادامی که زنده‌ام، بر راه و روش شما باشم تا وقتی که به سوی شما بیایم؛ سپس فرزندانم نیز یکی پس از دیگری، چنین بوده و مقصّر و مفرط نباشند.

آن‌گاه رسول خدا (ص) بیهوش گردید و من خود را بر سینه و صورت او انداختم در حالی که می‌گفتم: وا وَحَْشتاه! ای وای، پدر و مادرم فدای تو! وای از وحشت دختر (فاطمه (س) و دو فرزندت (حسن (ع) و حسین (ع)!) چه طولانی خواهد بود بعد از تو، غم و اندوهم؛ ای حبیب من! اخبار آسمان قطع شد و بعد از تو، رفت و آمد جبرئیل را از دست داده و دیگر او را حسّ نخواهم نمود. سپس، پیامبر اکرم (ص) به هوش آمد.

مرحوم سیّد رضی در ادامه، از امام کاظم (ع) نقل کرده که:

از پدرم سؤال کردم: بعد از به هوش آمدن پیامبر اکرم (ص) چه شد؟ پدرم فرمود: زنانی داخل شدند و شروع به گریه کردند. صداها، بلند شد و مردمی از مهاجرین و انصار که جلو در خانه بودند، به ضجّه در آمدند. علی (ع) فرمود: در همین حال شنیدم ندایی آمد که: علی کجا است؟ من آمدم تا بر حضرت وارد شدم، پس به او چسبیدم و حضرت به من فرمود: برادرم! خدای متعال، دانایت گرداند و استوارت بدارد و توفیقت دهد و راهنمایی و یاری‌ات فرماید و گناهت را ببخشاید و نامت را بلند گرداند. سپس فرمود: برادرم! این قوم به واسطه آنچه از دنیا جست و جو می‌کنند، از من مشغول خواهند شد (مرا فراموش خواهند نمود) و در نهایت، بر من وارد خواهند گردید. امّا مبادا آنچه آن‌ها را مشغول کرده است، تو را نیز از من، مشغول سازد! همان مَثَلِ تو در میان امّت من، مانند مَثَل کعبه است که خدای متعال آن را به عنوان عَلَم و نشانه، نصب فرموده است که مردم از درّه‌های عمیق و راه‌های دور به سوی آن می‌آیند و قطعاً تو، عَلَم و نشانه‌ای، نشانه‌ی هدایت و نور دین و آن، نور خداست. ای برادرم! سوگند به آن کس که مرا بحقّ برانگیخت! آنان را بر حذر داشتم و ترساندم و به فرد فرد آنان اطلاع دادم آنچه خداوند از حقّ تو بر آنان واجب نموده و آنچه از طاعت تو بر آنان الزام فرموده است. پس همگان، جواب مثبت دادند و تسلیم به امر تو شد: امّا من می‌دانم خلاف گفته‌ی آنان را؛ لذا هنگامی که من قبض روح شدم و تو از آنچه که تو را باه آن وصیّت کرده‌ام، فراغت حاصل کردی و مرا در قبر گذاشتی، در خانه‌ات بنشین و قرآن را بر حسب نزول آن، گردآوری کن و فرایض و احکام را بر حسب تنزیل آن، تنظیم نما و آن را به وسیله غزائم و واجباتش، مطابق دستوری که به تو داده‌ام، تنفیذ کن. و بر تو باد، بردباری پیشه کردن نسبت به هر چه از آنان به تو رسد، تا بر من وارد شوی.

قال السّیّد الرّضی:

حَدَّثَنِی هَارُونُ بْنُ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَمَّارٍ الْعِجْلِیُّ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی عِیسَى الضَّرِیرُ، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) حِینَ دَفَعَ الْوَصِیَّهَ إِلَى عَلِیٍّ (ع) یَا عَلِیُّ أَعِدَّ لِهَذَا جَوَاباً غَداً بَیْنَ یَدَیْ ذِی الْعَرْشِ فَإِنِّی مُحَاجُّکَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ بِکِتَابِ اللَّهِ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ وَ مُحْکَمِهِ وَ مُتَشَابِهِهِ عَلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ عَلَى تَبْلِیغِهِ مَنْ أَمَرْتُکَ بِتَبْلِیغِهِ وَ عَلَى فَرَائِضِ اللَّهِ کَمَا أُنْزِلَتْ وَ عَلَى أَحْکَامِهِ کُلِّهَا مِنَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ التَّحَاضِّ عَلَیْهِ وَ إِحْیَائِهِ مَعَ إِقَامَهِ حُدُودِ اللَّهِ کُلِّهَا وَ طَاعَتِهِ فِی الْأُمُورِ بِأَسْرِهَا وَ إِقَامِ الصَّلَاهِ لِأَوْقَاتِهَا وَ إِیتَاءِ الزَّکَاهِ أَهْلَهَا وَ الْحَجِّ إِلَى بَیْتِ اللَّهِ وَ الْجِهَادِ فِی سَبِیلِهِ فَمَا أَنْتَ صَانِعٌ یَا عَلِیُّ قَالَ فَقُلْتُ بِأَبِی وَ أُمِّی إِنِّی أَرْجُو بِکَرَامَهِ اللَّهِ تَعَالَى وَ مَنْزِلَتِکَ عِنْدَهُ وَ نِعْمَتِهِ عَلَیْکَ أَنْ یُعِینَنِی رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ وَ یُثَبِّتَنِی فَلَا أَلْقَاکَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ مُقَصِّراً وَ لَا مُتَوَانِیاً وَ لَا مُفَرِّطاً وَ لَا أَمْعَرَ وَجْهُکَ وِقَاؤُهُ وَجْهِی وَ وُجُوهُ آبَائِی وَ أُمَّهَاتِی بَلْ تَجِدُنِی بِأَبِی وَ أُمِّی مُشَمِّراً لِوَصِیَّتِکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ عَلَى طَرِیقِکَ مَا دُمْتُ حَیّاً حَتَّى أَقْدَمَ عَلَیْکَ ثُمَّ الْأَوَّلُ فَالْأَوَّلُ مِنْ وُلْدِی غَیْرَ مُقَصِّرِینَ وَ لَا مُفَرِّطِینَ ثُمَّ أُغْمِیَ عَلَیْهِ (ص) قَالَ فَانْکَبَبْتُ عَلَى صَدْرِهِ وَ وَجْهِهِ وَ أَنَا أَقُولُ وَا وَحْشَتَاهْ بَعْدَکَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ وَحْشَهَ ابْنَتِکَ وَ ابْنَیْکَ وَ أَطْوَلَ غَمَّاهْ بَعْدَکَ یَا حَبِیبِی انْقَطَعَتْ أَخْبَارُ السَّمَاءِ وَ فَقَدْتُ بَعْدَکَ جَبْرَئِیلَ فَلَا أُحِسُّ بِهِ، ثُمَّ أَفَاقَ (ص‏).

ثمّ قال:

حَدَّثَنِی هَارُونُ بْنُ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو مُوسَى الضَّرِیرُ الْبَجَلِیُّ، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (ع) قَالَ سَأَلْتُ أَبِی فَقُلْتُ لَهُ مَا کَانَ بَعْدَ إِفَاقَتِهِ (ص) قَالَ دَخَلَ عَلَیْهِ النِّسَاءُ یَبْکِینَ وَ ارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ وَ ضَجَّ النَّاسُ بِالْبَابِ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ قَالَ عَلِیٌّ (ع) فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ إِذْ نُودِیَ أَیْنَ عَلِیٌّ فَأَقْبَلْتُ حَتَّى دَخَلْتُ إِلَیْهِ فَانْکَبَبْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ لِی یَا أَخِی فَهَّمَکَ اللَّهُ وَ سَدَّدَکَ وَ وَفَّقَکَ وَ أَرْشَدَکَ وَ أَعَانَکَ وَ غَفَرَ ذَنْبَکَ وَ رَفَعَ ذِکْرَکَ، ثُمَّ قَالَ یَا أَخِی إِنَّ الْقَوْمَ سَیَشْغَلُهُمْ عَنِّی مَا یُرِیدُونَ مِنْ عَرَضِ الدُّنْیَا وَ هُمْ عَلَیْهِ قَادِرُونَ فَلَا یَشْغَلُکَ عَنِّی مَا شَغَلَهُمْ فَإِنَّمَا مَثَلُکَ فِی الْأُمَّهِ مَثَلُ الْکَعْبَهِ نَصَبَهَا اللَّهُ عَلَماً وَ إِنَّمَا تُؤْتَى مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ وَ نَادٍ سَحِیقٍ وَ إِنَّمَا أَنْتَ الْعَلَمُ عَلَمُ الْهُدَى وَ نُورُ الدِّینِ وَ هُوَ نُورُ اللَّهِ یَا أَخِی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ لَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْهِمْ بِالْوَعِیدِ وَ لَقَدْ أَخْبَرْتُ رَجُلًا رَجُلًا بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ حَقِّکَ وَ أَلْزَمَهُمْ مِنْ طَاعَتِکَ فَکُلٌّ أَجَابَ إِلَیْکَ وَ سَلَّمَ الْأَمْرَ إِلَیْکَ وَ إِنِّی لَأَعْرِفُ خِلَافَ قَوْلِهِمْ فَإِذَا قُبِضْتُ وَ فَرَغْتَ مِنْ جَمِیعِ مَا وَصَّیْتُکَ بِهِ وَ غَیَّبْتَنِی فِی قَبْرِی فَالْزَمْ بَیْتَکَ وَ اجْمَعِ الْقُرْآنَ عَلَى تَأْلِیفِهِ وَ الْفَرَائِضَ وَ الْأَحْکَامَ عَلَى تَنْزِیلِهِ ثُمَّ امْضِ ذَلِکَ عَلَى عَزَائِمِهِ وَ عَلَى مَا أَمَرْتُکَ بِهِ وَ عَلَیْکَ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا یَنْزِلُ بِکَ مِنْهُمْ حَتَّى تَقْدَمَ عَلَیَّ.[۱]

 


[۱] . خصائص أمیر المؤمنین (ع): ۵۵، الطرف لابن طاووس: ۲۴، البحار ۲۲: ۴۸۲ ح ۳۰٫