تسبیحات حضرت فاطمه(س) از جمله ذکرهایی است که فضیلت‌های زیادی در روایات برای آن بیان شده است.[۱]اما در این‌که چگونه و به چه دلیل پیامبر خدا(ص) این تسبیحات را به فاطمه(س) یاد داده است؛ روایتی وجود دارد که نیاز به بررسی دارد.

متن این روایت به شرح زیر است:
امام علی(ع) به مردى از بنى سعد فرمود: «آیا نمی‌خواهى از زندگی خودم و فاطمه(س) برایت سخن بگویم؟! فاطمه در خانه من بود، و به تنهایى از چاه آب می‌کشید، چندان که اثر مشک بر سینه‌اش باقی ماند؛ با آسیاب گندم آرد می‌کرد به حدّى که دست‌هایش تاول زد؛ آن‌قدر خانه را تمیز نمود که جامه‌اش خاک آلود شد؛ چندان آتش زیر دیگ روشن کرده بود که لباس‌هایش سیاه گشت، و از این همه کار و تلاش، آسیب فراوانی به او رسیده بود.
روزى به او گفتم: چه خوب می‌شد نزد پدرت رفته و از ایشان تقاضاى خدمت‌کاری می‌نمودی تا بار مشقّتى را که بر دوشت است، سبک‌تر کند.
فاطمه نزد پیامبر رفت و دید آن‌جا جمعى به سخن‌گفتن سرگرم‌اند، به همین دلیل شرمش آمد که خواسته‌اش را بگوید و به منزل بازگشت.
رسول خدا(ص) فهمید که دخترش با او کارى داشت، فرداى آن روز در حالى‌که ما هر دو زیر یک لحاف بودیم پیامبر(ص) نزد ما آمده و از بیرون خانه سلام داد. ما به خاطر شرایطى که در آن لحظه داشتیم شرم کردیم پاسخ دهیم.
آن‌حضرت سلامش را تکرار کرد و ما همچنان خاموش ماندیم.
[۲]
ایشان برای بار سوّم نیز سلام داد و این‌بار ترسیدیم اگر جواب ندهیم آن‌حضرت بازگردد، چون ایشان بعد از سه بار سلام، اگر پاسخی نمی‌شنید برمی‌گشت. با توجّه به این رویکرد پیامبر(ص) این‌بار پاسخ سلام داده و ایشان را به داخل خانه دعوت کردیم.
آن‌حضرت بعد از ورود بالاى سر ما نشست و آن‌گاه فرمود:
اى فاطمه دیروز چه خواسته‌اى داشتى که نزد پدرت آمدى؟
فاطمه پاسخ نداد و من ترسیدم اگر جواب ایشان را ندهم برخیزد و برود پس سر خود را از لحاف بیرون آورده و گفتم:
ای پیامبر خدا! به خدا سوگند، من شما را از خواسته‌اش با خبر می‌کنم!
دخترتان آن‌قدر آب از چاه کشیده که اثر مشک بر سینه‌اش مانده، و چندان آسیا گردانده که دست‌هایش تاول زده‏، و آن‌قدر خانه را نظافت کرده که جامه‌هایش غبار گرفته، و چندان زیر دیگ آتش کرده که لباس‌هایش سیاه شده و من به او پیشنهاد دادم که نزدتان آمده و تقاضاى خدمت‌کارى کند که تا حدودى بار این رنج را از دوشش بردارد!
رسول خدا(ص) فرمود: آیا می‌خواهید چیزى به شما بیاموزم که برایتان از خدمت‌کار بهتر باشد؟!
هنگامى که تصمیم به خوابیدن دارید سى و چهار بار “اللَّه أکبر” بگوئید، و سى و سه بار “سبحان اللَّه” و سى و سه بار “الحمد للَّه”!
در این هنگام فاطمه(س) سر خود را از لحاف بیرون آورد و گفت: “من از خدا و رسولش راضى شدم! من از خدا و رسولش راضى شدم!».
[۳]
این روایت -با کمی اختلاف- در منابع اهل سنت نیز ذکر شده است.
[۴]
اکنون به بررسی این روایت خواهیم پرداخت.

 

در ارتباط با این باید به نکات ذیل توجه داشت:
۱ – با جست‌وجو در منابع حدیثی قابل استناد شیعه، مشخص شد که تنها شیخ صدوق(ره) برای این روایت، سندی در کتاب «علل الشرائع» ذکر کرده است که همه افراد آن ضعیف و مجهول هستند
[۵] و در دیگر کتاب‌های حدیثی نیز تنها با تعبیر «رُوِیَ» این داستان بیان شده است. بنابر این، روایت مذکور را نمی‌توان از روایات مستند برشمرد.
البته روایاتی که اصل تسبیح حضرت فاطمه(س) و ثواب آن‌را نقل کرده‌اند، فراوان و قابل استناد می‌باشند و بر این اساس، حتی اگر این داستان را نپذیریم خدشه‌ای به ارزش و اعتبار تسبیحات حضرت فاطمه(س) وارد نمی‌شود.
۲ – منابع اهل سنت این روایت را با ذکر سندی آورده‌اند و برخی از اندیشمندان احتمال داده‌اند که منابع شیعی نیز این روایت را از اهل سنت گرفته‌ باشند.
[۶]
۳ – در این روایت نقل شده که این تسبیح را قبل از خواب بگویند و روایات دیگری نیز این محتوا را ذکر کرده‌اند.
[۷] با این حال روایات دیگری نیز این تسبیح را پس از هر نماز سفارش کرده‌اند.
امام صادق(ع) فرمود: «کسى که بعد از نماز واجب پیش از آن‌که از جاى برخیزد، تسبیح حضرت زهرا را بگوید، خداوند او را خواهد آمرزید»
[۸] که همین نظر نیز شهرت دارد.
البته می‌توان به استحباب این تسبیح در هر دو زمان مذکور معتقد شد که جمع بین این روایات است.
[۹]
۴ – ترتیبی که برای تسبیحات در این روایت و معدودی از روایات دیگر
[۱۰] ذکر شده با آنچه در روایات دیگر آمده متفاوت است.
محمد بن عذافر گوید: با پدرم بر امام صادق(ع) وارد شدیم و پدرم از تسبیحات فاطمه(س) پرسید؟ ایشان فرمودند: «سی و چهار مرتبه الله اکبر، سپس تا شصت و هفت ذکر الحمد الله را ادامه می‌دهی (یعنی سی و سه مرتبه) و سپس تا عدد صد ذکر سبحان الله (که می‌شود سی و سه مرتبه) را می‌خوانی»
[۱۱] و روایات دیگری این ترتیب را ذکر کرده‌اند.[۱۲]
از آن‌جا که روایت مورد بحث، سندی نداشته و روایات دیگر هم به جهت سندی و هم به جهت محتوایی برتر از این روایت هستند، آنها را مقدّم داشته
[۱۳] و ترتیب تسبیحات حضرت فاطمه را بنابر همین روایات مشهور می‌دانیم.
۵ – برخی از فرازهای روایت درخواست کنیز، تأمل برانگیز بوده و علاوه بر مشکل سندی، از لحاظ محتوایی نیز ما را در پذیرفتن آن دچار مشکل می‌کند.
برای نمونه بنابر روایت مذکور، امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) در زیر لحافی بوده‌اند که حیا اجازه بیرون آمدن به آنها را نمی‌داد و در همین حال پیامبر(ص) بالای سر آنان آمده و با آنها صحبت می‌کند و پس از لحظاتی امام علی(ع) و سپس حضرت زهرا(س) سر خود را از لحاف بیرون می‌آورند که چنین رفتاری هم از پیامبر(ص) و هم از علی و فاطمه(ع) بعید است.
۶ – در مورد قسمت دوم سوال نیز باید گفت اسماء، همسر جعفر طیار (برادر امام علی ع) بوده که پس از شهادتشان با ابوبکر و سپس با امام علی ع ازدواج کرد.
 او کنیز دختر پیامبر(ص) نبود اما همواره ارتباط با ایشان داشت.
البته فضه کنیز امام علی(س) بود؛ اما ممکن است ماجرای درخواست کنیز(در صورت پذیرش)، قبل از زمانی بود که وضعیت مالی امام علی(ع) اندکی بهبود یافته و فضه را خریداری کرده بود.

 

 منبع: اسلام کوئست


[۱]. ر.ک: «تسبیحات حضرت زهرا (س) و قنوت»، سؤال ۱۰۸۹۸.

[۲] . البتّه این سلام، که سلام اذن است مانند سلام تحیّت جوابش واجب نیست؛ چون این سلام به منزله اجازه ورود است و صاحب خانه در دادن جواب یا به عبارت دیگر دادن اجازه ورود مختار است.

[۳]. شیخ صدوق، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ۱، ص ۳۲۰ – ۳۲۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق؛ شیخ صدوق، محمد بن على‏، علل الشرائع، ج ‏۲، ص ۳۶۶، قم، کتاب فروشى داورى‏، چاپ اول، ۱۳۸۵ش؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص ۲۸۰ – ۲۸۱، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق.

[۴]. بخاری، محمد بن إسماعیل،‌ صحیح البخاری،‌ محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج ۷، ص ۶۵، دار طوق النجاه، چاپ اول، ۱۴۲۲ق؛ أحمد بن محمد بن حنبل، فضائل الصحابه، محقق، محمد عباس، وصی الله، ج ۲، ص ۷۰۵، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۰۳ق؛ أزدی سجستانی، سلیمان بن أشعث، سنن أبی داود، محقق، عبد الحمید، محمد محیی الدین، ج ۳، ص ۱۵۰، بیروت، المکتبه العصریه، بی‌تا.

[۵]. «حَدّثَنا أحمد بن الحسن القَطّان قال حَدّثنا أبو سعید الحسن بن علی بن الحسین السُکَّری قال حَدّثنا الحَکَم بن أسلم قال حَدّثنا ابن عُلَیّه عن الحَریری عن أبی الوَرد بن ثمامه عن علی أنه قال لرجل من بنی سعد»؛ علل الشرائع، ج ‏۲، ص ۳۶۶٫

[۶]. مجلسی، محمد تقی، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی‌پناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج ۲، ص ۳۶۵، قم،‌‌ مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.

[۷]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص ۲۷۷، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، بی‌تا؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۸۴، ص ۱۷۴، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۸]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۱۶۴، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.

[۹]. شیخ بهایی، مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیله من الواجبات و المستحبات، ص ۲۷۵، بیروت، نشر دار الأضواء، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.

[۱۰]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۲، ص ۵۳۶، تهران،‌ دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۱۱]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدّث، جلال الدین،‏ ج ۱، ص ۳۶، قم، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.

[۱۲]. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج ۲، ص ۱۰۶،‌ تهران،‌ دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۴۴۵، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

[۱۳]. مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیله من الواجبات و المستحبات، ص ۲۷۸ – ۲۷۹٫