اصولاً امر به معروف و نهی از منکر نقطه اعتراض و تعارض صالحان و گناهکاران است. البته لازم است با استفاده از شگردهای مختلف، عکس العمل منفی و مقاومت مخاطب را به حداقل رساند، اما در هر صورت باید تحمل سختی و پرداخت هزینه انجام چنین کار مهمی را بپذیریم.[۱]

در مواجهه با چنین احساسی باید گفت: ترس های انسان بر دو نوع است. ترس های معقول که از تجزیه و تحلیل و عاقبت اندیشی های صحیح ناشی می شود و دیگری ترس هایی که از ضعف انسان سرچشمه می گیرد.

ترس از خدا

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:

«هیچ یک از شما، خود را این گونه حقیر و پست نگرداند که اگر مسئله ای مشاهده کند که خداوند را حقی در آن باشد، حق خدا را اظهار نکند، مبادا که خدای عزوجل، شخص را در روز قیامت نگه می دارد و به او می گوید: وقتی چنین و چنان (عملی) را دیدی، چه چیز مانع تو شد که درباره آن سخن بگویی؟ شخص می گوید: خدایا ترسیدم. خداوند می گوید: من سزاوارتر بودم که از من بترسی».[۲]

امام حسین(علیه السلام) در پاسخ به نامه شخصی که از وی درخواست نموده بود تا او را از خیر دنیا و آخرت آگاه نماید چنین نوشتند:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ مَنْ طَلَبَ رِضَی اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ کَفَاهُ اللَّهُ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَی النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَی النَّاسِ وَ السَّلَام »؛[۳] «هر که رضای خدا جوید در برابر خشم مردم خدا امورش را کفایت کند و هر که رضای مردم جوید در برابر خشم خدا، خدا او را به مردم واگذارد والسلام»

حرف خوب، و خوب حرف زدن

گاهی امر کننده به معروف از این می ترسد که وقتی به شخص خطاکار، امر به معروف می کند آن شخص، برخورد نامناسبی با او داشته باشد؛ با خود می گوید: نکند با من تندی کند، نکند با من دعوا کند، نکند مرا تهدید کند، نکند مرا مسخره کند، نکند به من کم محلی و بی اعتنایی کند! و از این قبیل امور.

یکی از عوامل این ترس ها مربوط می شود به این

البته این نکته را باید توجه داشت که همیشه حق گویی، باعث ایجاد رعب و ترس در خطاکار می شود و این چیزی است که خدا در حق گویی مؤمن قرار داده تا با ابهتی که از حق طلبی و حق گویی او ایجاد می شود افراد گنه کار از او حساب ببرند لذا با دانستن این نکته ممکن است خیلی از ترس های آمر به معروف زائل شود.[۴] به عبارت دیگر حرف خوب زدن و خوب حرف زدن در درون انسان احساس منطقی بودن و حق بودن ایجاد می کند و مخالفان در نگاه او بدون منطق و توخالی می شوند. در نتیجه نه تنها احساس ترس نمی کند بلکه احساس قدرت و برتری پیدا می کند.

اعتماد به نفس

یکی از مهم ترین راه های جرأت پیدا کردن بر امر به معروف و نهی از منکر تمرین و تکرار صحبت با دیگران در موضوعات مختلف است. آن گاه بعد از مدتی می تواند بدون هراس به امر و نهی دینی بپردازد.[۵]

اعتماد به خدا

یکی دیگر از راه حل های جرأت یافتن بر امر به معروف و نهی از منکر اعتماد به وعده های الهی می باشد که در روایات ما تبلور یافته است؛ امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این باره فرموده اند:

«اَیهَا النّاسُ مُرُوا بِالمَعرُوفِ وَانَهو عَنِ المُنکَر فَاِنَّ الاَمرَ بِالمَعرُوفِ وَ النَّهی عَنِ المُنکَر لا یقَرِّبُ اجَلاً وَ لا یؤخِّرُ رِزقاً»؛[۶] «ای مردم! امر به معروف و نهی از منکر کنید (و ترسی به دل راه مدهید) چرا که امر به معروف و نهی از منکر نه اجلی را نزدیک می کند نه رزقی را دور».

آدم خشک!

چرا تو این دوره زمونه هر کی می خواد امر به معروف کنه، مسخره اش می کنند؟ به او می گویند آدم خشک! مثلاً در خوابگاه منو بهه خاطر این که می گویم شنیدن ترانه حرام است،  مسخره  می کنند. وقتی می گویم غیبت نکنید، می گویند این قدر خشک نباش! من چه کار کنم با این همه نیش و کنایه؟

البته این موضوع چیز تازه ای نیست اگر به تاریخ زندگی انبیاء و اولیای الهی بنگرید، ملاحظه خواهید کرد که تمام پیامبران، بی هیچ استثنایی، مورد تمسخر و استهزای مردم قرار گرفتند؛ قرآن کریم می فرماید:

«یا حَسْرَهً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ»؛[۷] «افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر این که او را استهزا می کردند!»

بنابراین دعوت به حق و امر به معروف و نهی از منکر، کار انبیاست از همین همین رو مشکلات انبیا را نیز خواهد داشت. لذا اجرای آن بدون تحمل سختی، شدنی نیست.

«قُلِ  الْحَقَ  وَ إِنْ  کَانَ  مُرّاً قُلْتُ زِدْنِی قَالَ لَا تَخَفْ فِی اللَّهِ لَوْمَهَ لَائِم »؛[۸] «حق را اگر چه به مذاق برخی تلخ باشد، بگو»

ابوذر می گوید: گفتم بیشتر پندم دهید. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «در راه خداوند از سرزنش هیچ کسی هراسی به دل خویش راه مده».

امام باقر(علیه السلام) نیز فرموده اند:

«فَأَنْکِرُوا بِقُلُوبِکُمْ وَ الْفَظُوا بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ صُکُّوا بِهَا جِبَاهَهُمْ وَ لَا تَخَافُوا فِی اللَّهِ لَوْمَهَ لَائِمٍ»؛[۹] «(مُنکرات را) با قلب خویش انکار کنید و با زبان بگویید و از سرزنش هیچ کس در راه خدا نهراسید».

ناگفته نماند برای این

مشکلات خانوادگی

من امتحان کرده ام که هرگاه امر به معروف می کنم افراد از دور من پراکنده می شوند و این کار باعث ایجاد اختلاف و مشکلات خانوادگی و کدورت میان افراد می شود؛ به نظر شما آیا در چنین شرایطی هم امر به معروف بکنم؟ لطفاً راهنمایی ام کنید..

نباید فراموش کرد که هدف از فریضه امر به معروف و نهی از منکر ایجاد اختلاف میان مسلمانان و یا اعضای خانواده و فامیل نیست بلکه هدف، شناساندن مسیر درست به دیگران و همراه شدن با یکدیگر در مسیر الهی می باشد.

شهید مطهری با توجه به همین نکته می گوید:

«یکی از درجات و مراتب امر به معروف و نهی از منکر و در واقع یکی از اقسام تنبیه که در مواردی باید اجرا شود این است که شما نسبت به عامل منکر سردی نشان دهید، بی اعتنایی کنید و آن صمیمیتی را که سابقاً به او نشان می دادید بعد از این نشان ندهید. این خود نوعی تنبیه است البته انسان باید در باب امر به معروف و نهی از منکر منطق به کار ببرد. عمل او منطبق با منطق باشد. این در موردی است که اگر شما با آن شخصی که با او صمیمیت دارید قطع رابطه کنید و نسبت به او سردی نشان دهید این عمل شما نسبت به او تنبیه باشد و تنبیه تلقی شود. و این عمل شما در جلوگیری از کار بد او تأثیر داشته باشد. و الا مواردی هم هست که کسی، فرزند شما، دوست شما، جوانی، مبتلا به عادت زشتی شده است و رابطه او با شما روی عادتی است که از گذشته داشته است، چه بسا از این که شما با او قطع رابطه کنید استقبال می کند تا او هم با شما قطع رابطه کند و آزادتر دنبال منکرات زشت برود. در اینجا قطع رابطه شما با او نه تنها اثر تنبیهی ندارد بلکه اثر تشویقی دارد یعنی او را بیشتر در کار خود آزاد می گذارید و عملاً به آن کار تشویق می کنید، در چنین مواردی این کار درست نیست. پس این که علما می گویند یکی از درجات امر به معروف و نهی از منکر اِعراض و روگردانی است در موردی است که کار شما اثر بگذارد و اثر آن هم تنبیه طرف باشد».[۱۰]

لذا اگر به معروف و نهی از منکر موجب کدورت میرت می شود باید عوامل آن را شناسایی و برطرف نمود که در اینجا به چند مورد اشاره می  شود.

در نظر نداشتن شرایط و استعدادهای طرف مقابل زمینه های مناسب

برای دوری از اختلاف و تنش، امام صادق(علیه السلام) و فرموده است:

«عَارِفاً بِتَفَاوُتِ أَخْلَاقِهِمْ لِیُنَزِّلَ کُلًّا مَنْزِلَتَه»؛ «و اخلاق و اندازه درک و فهم اشخاص را در نظر گرفته، و هر کسی را مطابق مقام و درک او مورد توجه قرار بدهد»

نرمی و ملاطفت در گفتار

خدای متعال در یک آموزش زیبای عملی به حضرت موسی و برادرش هارون دستور داد تا به نزد فرعون رفته و با او سخن بگویند و در ضمن سخن گفتن با او جانب نرمش و ملایمت را مراعات کنند. جالب آن که مقصود از این ابراز ملایمت در گفتار با فرعون را نیز آگاه ساختن و وادار ساختن او به کرنش در برابر خداوند دانسته است که این خود معنای کامل هدایت و نتیجه نهایی امر به معروف و نهی از منکر است. قرآن کریم این فرمان دقیق خداوند را چنین بازگو می کند:

«اذْهَبا إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی. فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی»؛[۱۱] «به سوی فرعون بروید؛ که طغیان کرده است!. اما به  نرمی  با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد!»

بنابراین عدم رعایت ملاطفت نیز باعث پراکندگی دیگران از اطراف انسان می گردد، همان گردد، همان

«لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»؛[۱۲] «اگر خشن و سنگدل بودی، (مردم) از اطراف تو، پراکنده می شدند»

افراط در سرزنش

یکی دیگر از عوامل اختلاف افراط در سرزنش است که باید کنترل شود. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید:

«الْإِفْرَاطُ فِی الْمَلَامَهِ یَشُبُ  نِیرَانَ اللَّجَاجَه »؛[۱۳] «زیاده روی در نکوهش، موجب شعله ور شدن آتش لجاجت می شود».

در روایت دیگری نیز فرموده اند:

«إِیَّاکَ انْ تُکَرِّرَ الْعَتْبَ فَانَّ ذلِکَ یُغْری بِالذَّنْبِ وَ یُهَوِّنُ الْعَتْبَ»؛[۱۴] «از تکرار ملامت بپرهیز که حرص بر گناه می آورد و سرزنش را بی ارزش می کند».

سخت گیری

از دیگر اصولی که عدم رعایت آن در اجرای امر به معروف و نهی از منکر موجب پراکندگی افراد از اطراف انسان می گردد سخت گیری بی جهت است به عنوان نمونه نباید به نحوه خوراک و پوشاک و حتی چگونه هزینه نمودن مردم برای مخارج زندگی امر و نهی بی مورد نمود.[۱۵] امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:

«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُحِبُّ أَنْ یُؤْخَذَ بِرُخَصِهِ  کَمَا یُحِبُ  أَنْ یُؤْخَذَ بِعَزَائِمِه»؛[۱۶] «خدای متعال چنان دوست دارد که به رخصت ها (جوازها- استثناها)ی احکام او عمل شود، چنان که دوست دارد به واجبات قطعی دینی عمل شود»

برخورد متکبرانه

اگر خداوند به آمر و ناهی، توفیق داده است تا واجب ها را انجام دهد و از گناهان پرهیز کند، باید این موفقیت را سرمایه سعادت و کمال خود قرار دهد و خودبینی و خودپسندی را به خود راه ندهد و گمان نکند که او فردی صالح و شایسته و برگزیده خداوند است و دیگران اهل گناه و دوزخ، زیرا انسان موجودی است که، هر آن دچار تحول و انقلاب درونی می گردد، ممکن است، فردی صالح به انسانی ناشایست و یا انسانی ناشایست به فردی پرهیزکار، تبدیل شود. عدم توجه به چنین اصلی مهمی موجب برخورد متکبرانه آمر و ناهی با دیگران شده و به تدریج زمینه پراکندگی افراد را فراهم می آورد.[۱۷]

امام خمینی(رحمت الله علیه) در این باره سخنی زیبا دارند:

سزاوار است، که آمر به معروف و ناهی از منکر … خویشتن را منزّه از گناه و عیب نبیند و خود را برتر از کسی که گناه مرتکب شده است، نپندارد، زیرا مرتکب گناه هرچند که گناه کبیره ای را انجام داده باشد، ممکن است دارای صفات و ویژگی هایی باشد، که مورد رضایت خداوندی است و خداوند به آن جهت او را دوست داشته باشد، هر چند که به خاطر گناهانش مورد بغض و خشم خداوند است.[۱۸]

بنابراین از مجموع مطالب گفته شده معلوم می شود که امر به معروف و نهی از منکر مایه همبستگی، تنش زدایی و همسانی افراد با همدیگر است و اگر در این میان مشکلی به وجود می آید به دلیل عدم اجرای صحیح آن توسط آمران به معروف و ناهی از منکر می باشد که در صورت رعایت صحیح تمامی شرایط و آداب امر و نهی این مشکل نیز برطرف خواهد شد.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:سید حسن موسوی/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – موانع نهی از منکر از منظر شهید رمضان، محمد عابدی، مبلغان، آذر ۱۳۸۰، شماره ۲۳، ص۵۸٫

[۲] – محمدبن زین‌الدین  ابن أبی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، قم ، دارسیدالشهداء، ۱۴۰۵ ق، اول، ج ۱، ۱۱۵٫

[۳] – أمالی الصدوق، المجلس السادس و الثلاثون، ص ۲۰۱٫

[۴] – روح الله ولی ابرقویی، جذاب‌سازی امر و نهی، قم، مشهور، ۱۳۸۹ش، اول، ص۱۳٫

[۵] – ر.ک: محمد رضا اکبری، تحلیلی نو و عملی از امر به معروف و نهی از منکر در عصر حاضر، پیام عترت، ۱۳۷۸ش، ششم، ص۱۵۶٫

[۶] – محمد بن محمد مفید،الإختصاص ، ایران؛ قم، الموتمر العالمى لالفیه الشیخ المفید، ۱۴۱۳ ق ، اول، النص، ص۱۵۹٫

[۷] – یس (۳۶)، آیه ۳۰٫

[۸] – الخصال، ج ۲، ص۵۲۳٫

[۹] – الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۵، ص۵۵٫

[۱۰] – مجموعه آثار استاد شهید مطهری (کتاب حماسه حسینی)، ج۱۷، ص۲۴۶٫

[۱۱] – طه (۲۰)، آیات ۴۳- ۴۴٫

[۱۲] – آل عمران (۳)، آیه ۱۵۹٫

[۱۳] – علی بن محمد لیثى واسطى، عیون الحکم و المواعظ(للیثی)، قم ، دار الحدیث ، ۱۳۷۶ ش ، اول، ص۲۲٫

[۱۴] – تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۲۳، ح ۴۵۱۰٫

[۱۵] – ر.ک: حسین جوادی نیا، امر به معروف و نهی از منکر در آثار شهید آیت الله مطهری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۷ش، دوم، ص۹۵٫

[۱۶] – على بن ابراهیم  قمى ، تفسیر قمى ، قم، دار الکتاب ، ۱۳۶۷ ش ، چهارم، ج ۱، ص۱۶٫

[۱۷] – محمد اسحاق مسعودی، آموزش ملی امر به معروف و نهی از منکر(مقدماتی)، تهران، پیام آزادی، ۱۳۸۹ش، ششم، ص۵۵٫

[۱۸] – تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۶۲، مسئله ۱۳٫