چرا برای درخواست حوایج به سراغ واسطه می رویم؟
توسّل، وسیله و واسطه قرار دادن چیزی بین خود و مطلوب است. وسیله گاهی از امور مادی است؛ مثل آب و غذا که وسیله رفع تشنگی و گرسنگی است. از آنجا که جهان براساس نظام علّت و معلولی و اسباب و مسببات، آفریده شده است؛ نیازمندی های طبیعی بشر با عوامل و اسباب برآورده می گردد.
فیوضات معنوی، همچون هدایت، مغفرت و آمرزش نیز بر اساس نظامی خاص بر انسان ها نازل می شود و اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفته که امور از طریق اسباب خاص و علل معیّن به انسان ها برسد. بنابراین، همان گونه که در عالم ماده نمی توان پرسید: چرا خداوند متعال زمین را با خورشید نورانی کرده و خود بی واسطه به چنین کاری دست نزده است؟ در عالم معنا نیز نمی توان گفت: چرا خداوند مغفرت خویش را به واسطه توبه یا به واسطه اولیای الهی، شامل حال بندگان می کند؟
شهید مطهری می فرماید: «به طور کلی، توسل به وسائل و تسبّب به اسباب، با توجه به این که خداست که سبب را آفریده است و خداست که سبب را سبب قرار داده و خداست که از ما خواسته است از این وسائل و اسباب استفاده کنیم، به هیچ وجه شرک نیست، بلکه عین توحید است. در این جهت هیچ فرقی میان اسباب مادی و اسباب روحی، میان اسباب ظاهری و اسباب معنوی، میان اسباب دنیوی و اسباب اخروی نیست؛ منتهای امر، اسباب مادی را از روی تجربه و آزمایش علمی می توان شناخت و فهمید که چه چیزی سبب است و اسباب معنوی را از طریق دین، یعنی از طریق وحی و از طریق کتاب و سنت باید کشف کرد. فعل خدا، دارای نظام است. اگر کسی بخواهد به نظام آفرینش اعتنا نداشته باشد گمراه است. به همین جهت است که خدای متعال، گناه کاران را ارشاد فرموده است که درِ خانه رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بروند و علاوه بر این که خود طلب مغفرت کنند، از آن بزرگوار بخواهند که برای ایشان طلب مغفرت کند.
قرآن کریم می فرماید:
«وَلَو أَنَّهُم إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم جآؤُوکَ فَاستَغفَرُوا اللهَ وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّابا رَحِیم»؛[۱] «اگر ایشان هنگامی که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر هم برای ایشان طلب مغفرت می کرد، خدا را توبه پذیر مهربان می یافتند.»
از همین رو می بینیم که در قرآن و سنّت تأکید فراوانی بر وسیله و توسل شده است.[۲] خداوند متعال می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابتَغُوا إِلَیهِ الوَسِیلَهَ»؛[۳] «ای مؤمنین! تقوا پیشه کنید و برای رسیدن به او وسیله طلب نمایید.»
از آیات قرآن به خوبی استفاده می شود که انسان ها جهت توبه و بهره مندی از آمرزش الهی سه وضعیت می توانند داشته باشند؛
۱ – توبه به درگاه الهی به طور مستقیم توسط خود شخص گناهکار انجام گیرد. چنانکه در قرآن مجید می خوانیم:
«فَأَمّا مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسی أَن یَکُونَ مِنَ المُفلِحِینَ»؛[۴] «و امّا کسی که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد، امید که از رستگاران باشد»
۲ – علاوه بر این که انسان ها به طور مستقیم به درگاه الهی توبه کنند، پیامبران یا اولیای الهی نیز برای آنها طلب آمرزش کنند. چنانکه در قرآن مجید می خوانیم:
«وَ لَو أَنَّهُم إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم جاؤوکَ فَاستَغفَرُوا اللّهَ وَ استَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحِیم»؛[۵] «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آن که به توفیق الهی از او اطاعت کنند. و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان می یافتند»
بدیهی است در این صورت بندگان خدا، از آمرزش و لطف بیشتر خداوند بهره مند خواهند شد و علاوه بر دعای خودشان، از دعای اولیای الهی نیز کمک می گیرند.
۳ – گاهی به جهت شدت تواضع و یا به جهت شدت خطا انسان های گناهکار و یا نیازمند، ترجیح می دهند تنها از سوی پیامبران و اولیای الهی برای آنها، از خداوند طلب آمرزش و یا طلب حاجت شود. چنان که برادران حضرت یوسف(علیه السلام) به جهت شدت خطای خود به حضرت یعقوب(علیه السلام) مراجعه کردند و گفتند:
«قالُوا یا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئِینَ. قالَ سَوفَ أَستَغفِرُ لَکُم رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛[۶] «گفتند: ای پدر، برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم. گفت: به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم، که او همانا آمرزنده مهربان است.»
علاوه بر آمرزش در آخرت، گاهی برای رفع عذاب دنیا نیز می توان اولیای الهی را واسطه قرار داد. چنان که درباره قوم حضرت موسی(علیه السلام) می خوانیم:
«وَ لَمّا وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجزُ قالُوا یا مُوسَی ادعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِندَکَ…»؛[۷] «و هنگامی که عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند: ای موسی، پروردگارت را به عهدی که نزد تو دارد برای ما بخوان، اگر این عذاب را از ما برطرف کنی حتماً به تو ایمان خواهیم آورد و بنی اسرائیل را قطعاً با تو روانه خواهیم ساخت.»
بنا بر آنچه گفته شد هر سه روش طلب آمرزش و طلب حاجت از سوی خداوند و آیات قرآنی تأیید شده است و واسطه قرار دادن اولیا به هیچ وجه شرک نیست و منافات با درخواست مستقیم از خدا ندارد بلکه اگر آدمی از وساطت اولیای الهی بهره مند شود از لطف و آمرزش بیشتر خداوند نیز بهره مند خواهد شد.
نکته شایان توجه دیگر درباره فلسفه و چرایی واسطه قرار دادن اولیای الهی، آن است که خداوند متعال خواسته است از رهگذر دعوت مردم به توسل، جایگاه و منزلت ویژه وسایط و شفیعان را به ما بنمایاند.
خداوند خواسته به ما بفهماند که اولیای الهی و اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چنان جایگاه و قربی نزد او دارند که انسان با واسطه قرار دادن آنها در پیشگاه خداوند می تواند به مغفرت و رحمت او دست یابد.
بهترین گواه بر این مدعی توسل جستن حضرت آدم(علیه السلام) به محمد و آلمحمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ در حدیثی که شیعه و سنی نقل کرده اند آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هنگامی که حضرت آدم(علیه السلام) مرتکب اشتباه شد (ترک اولی نمود) سرش را بالا برد و گفت: «یا ربّ بحقّ محمّدٍ الاّ غفرتَ لی»؛ «پروردگارا به حق محمد سوگند که من را بیامرز».
خداوند به حضرت آدم(علیه السلام) وحی کرد که: محمد کیست؟! آدم(علیه السلام) گفت: پروردگارا هنگامی که آفرینش من را به اتمام رساندی سرم را به سوی عرش تو بلند کردم و دیدم که نوشته است «لا اله الا الله محمّد رسول الله»، پس دانستم که «محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)» گرامی ترین آفریده نزد توست زیرا نام او را با نام خودت مقرون ساختی. خداوند فرمود: آری، تو را بخشیدم. او آخرین پیامبر از نسل و فرزندان توست و اگر او نبود تو را خلق نمی کردم.»[۸] آری، نام محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت پاک ایشان همان کلماتی بود که آدم آنها را از خداوند دریافت کرد و با توسل به آنها توبه نمود: «فَتَلَقّی آدَمُ مِن رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیهِ»[۹] و بدین وسیله جایگاه برجسته و ممتاز پیامبر خاتم و اهل بیتش را به آدم(علیه السلام) نمایاند.
پی نوشت ها
[۱] – نساء، آیه ۶۴٫
[۲] – مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۶۴٫
[۳] – مائده، آیه ۳۵٫
[۴] – قصص، آیه ۶۷٫
[۵] – نساء، آیه ۶۴٫
[۶] – یوسف، آیه ۹۷ و ۹۸٫
[۷] – اعراف، آیه ۱۳۴٫
[۸] – مجموع فتاوی ابن تیمیه، ج ۲، ص ۳۵۱؛ بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۷۵٫
[۹] – بقره، آیه ۳۷٫
پاسخ دهید