چرا امام حسین (علیهالسلام) در آغاز حرکت، از مدینه به مکّه رفت؟
علّت خروج امام حسین (علیهالسلام) از مدینه آن بود که یزید در نامه خود به ولید بن عتبه (فرماندار مدینه) خواسته بود که حتما از چند نفر مخالف خود ـ که یکى از آنها امام حسین علیهالسلام بود ـ بیعت گرفته شود و بدون بیعت رها نشوند.[۱]
ولید گرچه با خوى مسالمتجویانه خود حاضر به آغشته کردن دست خود به خون امام حسین (علیهالسلام) نبود؛[۲] اما در مدینه افراد باند اموى ـ به ویژه مروان بن حکم که ولید در موارد سخت و ازجمله این مورد با او مشورت مىکرد ـ او را به شدّت تحت فشار قرار مىدادند تا خون امام علیهالسلام را بریزد؛ چنانکه در همان آغاز وصول نامه، وقتى ولید با مروان مشورت کرد، مروان گفت: نظر من آن است که در همین لحظه به دنبال این چند نفر فرستاده و آنان را ملزم به بیعت و اطاعت از یزید کنى و اگر مخالفت کردند، قبل از آنکه از مرگ معاویه مطلع شوند، سرهاى آنها را از تن جدا کنى؛ زیرا اگر آنان از مرگ معاویه با خبر شوند، هر کدام به طرفى رفته و اظهار مخالفت کرده و مردم را به سوى خود دعوت مىکنند.[۳]
بنابراین، امام حسین (علیهالسلام) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه براى اظهار مخالفت علنى و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتى مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و از آیهاى که در هنگام خروج از مدینه قرائت کرد، این نکته ـ که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است ـ آشکار مىشود.
بنا به نوشته ابو مخنف اباعبداللّه (علیهالسلام) در شب ۲۷ یا ۲۸ رجب همراه با خاندان خود ـ در حالىکه آیهاى را که قرآن از زبان موسى (علیهالسلام) در هنگام خروج از مصر به علّت عدم احساس امنیّت نقل مىکند ـ تلاوت کرد:[۴]
«فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ»؛[۵] «موسى از شهر خارج شد، در حالى که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاى عرض کرد: پروردگارا! مرا از این قوم ظالم نجات بده».
انتخاب مکّه، در حالى بود که هنوز مردمان شهرهاى مختلف از مرگ معاویه مطلع نشده بودند و تلاشهاى جدى مخالفان براى اظهار مخالفت با یزید آغاز نشده بود و هنوز امام حسین (علیهالسلام) دعوتى از شهرهاى دیگر و از جمله کوفه نداشت. بنابراین امام (علیهالسلام) باید مکانى را براى هجرت خود انتخاب مىکرد که اوّلاً بتواند آزادانه و در کمال امنیّت در آنجا دیدگاههاى خود را ابراز کند. ثانیا بتواند آنجا را محلّى براى انتقال دیدگاههاى خود به سرتاسر مملکت اسلامى قرار دهد.
شهر مکّه هر دو ویژگى را داشت؛ زیرا طبق آیه صریح قرآن «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً»[۶] حرم امن الهى بود و نیز با توجه به وجود کعبه در این شهر و سرازیر شدن مسلمانان از سرتاسر مملکت اسلامى براى انجام اعمال عمره و حجّ، امام حسین (علیهالسلام) به خوبى مىتوانست با گروههاى مختلف دیدار کرده و علّت مخالفت خود با دستگاه اموى و یزید را براى آنها تبیین کند و نیز گوشههایى از معارف اسلامى را براى آنها بیان نماید. در ضمن با گروههاى مختلف شهرهاى اسلامى ـ از جمله کوفه و بصره ـ[۷] در ارتباط باشد.
امام (علیهالسلام) شب جمعه سوم شعبان سال ۶۰ ق وارد مکّه شد و تا هشتم ذىحجه همان سال، در این شهر به فعالیت مشغول بود.[۸]
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
نویسنده:گروه مؤلفان
[۱] – وقعه الطف، ص ۷۵: «اما بعد فخذ حسینا و عبداللّه بن عمر و عبداللّه بن الزبیر بالبیعه اخذا شدیدالیست فیه رخصه حتى یبایعوا و السلام».
[۲] – ابن اعتم، الفتوح، ج ۵، ص ۱۲؛ وقعه الطف، ص ۸۱٫
[۳] – وقعه الطف، ص ۷۷٫
[۴] – همان، ص ۸۵ و ۸۶٫
[۵] – قصص ۲۸، آیه ۲۱٫
[۶] – آل عمران ۳، آیه ۹۷٫
[۷] – وقعه الطف، صص ۱۰۳ ـ ۱۰۷٫
[۸] – همان، ص ۸۸: «فاقبل اهلها یختلفون الیه و یأتونه و من کان بها من المعتمرین و اهل الآفاق».
پاسخ دهید