«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ»[۱] ارزش عمل به نیّت است. آدم غذای خوب بخورد ولی خدا به او توفیق بدهد، نیّت الهی از او متمشّی بشود. بتواند به حساب خدا بریزد. همان غذای لذیذ او هم برای او ذخیره‌ی آخرت می‌شود. کسی ریاضت هم بکشد امّا برای این است که یک موقعیت اجتماعی برای او پیش بیاید، بُت بشود، بزرگ بشود، اطراف او شلوغ بشود؛ این حرکت، حرکت الهی نیست. حرام شده است، از دست او رفته است. بنده‌ی خدایی سال‌ها ریاضت را تحمّل کرده بود و به یک جاهایی رسیده بود به مرحوم شیخ رجبعلی که رسیده بود، اظهار آشنایی و خودیّت کرده بود که مثلاً ما هم در خطّ شما هستیم. شیخ او را تحویل نگرفته بود. بعد ناچار شده بود که برنامه‌های خود را بگوید. گفته بود: چند سال است که این ریاضت‌ها را، این ترک‌ها، لذّت‌ها را، این اذکار را، این اوراد را انجام دادم. فرموده بودند: بله شما چند سال است بت نفس خود را جلو انداختی، داری نفس خود را عبادت می‌کنی، همه‌ی این کارها برای مطرح شدن خود تو است. هیچ نتیجه و نورانیّتی برای تو ندارد.

 

 کسی را در خواب دیده بودند که اهل ریاضت بوده است، اهل زهد بوده است، جانماز آب می‌کشیده است. دیده بودند که مرتّب دست خود را به زانوی خود می‌دهد، می‌گوید: ای کاش برای خدا کرده بودم. گفته بودند: چه شده است؟ گفته بود: من از لذائذ دنیا چشم‌پوشی کردم، به مقاماتی از اشراف به اسرار هم دست پیدا کردم؛ این‌جا که آمدم پرونده‌ی من بررسی شد، معلوم شد در هیچ کدام از آن‌ها تقرّب به خدا نبوده است، آن ریشه‌ی نیّت من این بوده است که من آدم مهمّی بشوم. لذا هم لذائذ دنیا را ترک کردیم، هم این‌جا به جایی نرسیدیم.


[۱]– الأمالی (للطوسی)، ص ۶۱۸٫