نیمهی ماه نگو ماه تمام است امشب

تازه از پرده برون ماه صیام است امشب

نیمهی ماه مبین گر به تو رو آوردیم

اول ماه رخ ماه تو رؤیت کردیم

ما به دنبال تو در آینهها جوشیدیم

در هلال مه نو نور تو را میدیدیم

ذرّه در حال و هوایش به ملک میبالد

کلبهی کوچک زهرا به فلک میبالد

در کف من قلم از عشق تزلزل دارد

گذر از مثنوی و رو به تغزل دارد

قدسیان شوق تماشای تو لابُد دارند

که به سوی تو همه میل تردّد دارند

بگذار اینکه بیایند ملائک به حضور

کز سر عشق به دیدار تعمد دارند

بشناسند تو را عرش نشینان همگی

زان که تصویر تو را روبروی خود دارند

درس  گیرند ز تو شیوه مردمداری

آن کسانی که کنون بحث تجددّ دارند

راه تو راه خداوند ـ بجایی نرسند

آن گروهی که از این راه تمرّد دارند

گل شکوفا شده بر شاخه عصمت مولا

قسمتم چیست از این رویش رحمت مولا

می شود قسمت من لطف وسیع ات آیا

می رسد دست به دامان رفیع ات آیا

عشق بر اهل زمین طرح عظیم آورده است

سائلان را نظری کرد و کریم آورده است

آنکه رخساره ی او جلوه ی صبح ازلی ست

اولین دسته گل گلشن زهرا و علی ست

او کجا ماه کجا مهر کجا اذعان کن

نور در پیش  رخش مثل طلای بَدَلی ست

هر نگاهی نبرد دل زملائک ـ وزما

فقط آن چشم که چون کوثر و زمزم عسلی ست

گره بسته دل باز نگردد، این کار

زیر چتر نگه لطف تو تنها عملی ست

نا امید از کرمت نیست کسی در عالم

ای کریم ابن کریم جود تو بین المللی ست

نور از شمس بگیرد قمر اما اینجا

به تجلای رخ ماه تو خورشید جلی ست

مثنوی گرچه بود شیوه ی آسان تر لیک

جنس اشعار تو «یاسر» که تماما غزلی است

 

شاعر: محمود تاری(یاسر)