روز جمعه مورخ ۵ مرداد ماه ۱۴۰۳، نماز عبادی – سیاسی جمعه تهران به امامت حضرت «آیت الله کاظم صدیقی» امام جمعه موقت تهران و با رعایت شیوهنامههای بهداشتی در مصلی تهران برگزار شد که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- خطبه اوّل
- ادامهی تفسیر سورهی مبارکهی فاتحه الکتاب
- مَعیّت انسان با حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) و شهدای کربلا
- نماز جُمعه کانون مَعیّت انسانها با حقتعالی است
- لزوم چِلّهنشینی در مسیر عشق حضرت امام حسین (علیه السلام)
- روضه و توسّل به حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها)
- خطبه دوّم
- نکاتی در مورد بیانات رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی
- وظیفهی سنگین نمایندگان مجلس نسبت به پاسخگویی در قِبال مسئولیتشان
- لُزوم هماَفزایی و همکاری سازنده بین قُوا
- ضَرورت تَعامُل سازندهی آحاد ملّت با دولت جدید
- وُزرای پیشنهادی باید اَمانتدار و اَمین باشند
- وُزرا باید از بُن دندان به نظام مُعتقد باشند
- نکاتی در مورد تَنفیذ ریاست جُمهوری
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
خطبه اوّل
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ[۲]». ملّت بزرگِ مؤمنِ ایران را و جوامع توحیدی را و شما ضُیوف الرّحمن، میهمانانِ عزیز جمعهی تهران که خداوند متعال شما را به میهمانی پذیرفته است و نَفس ضَعیف خودم را به خداتَرسی، به پَرهیز از گناه، به التزامِ اَوامر و نَواهی خداوند دعوت میکنم. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ[۳]»؛ چه وعدهای! اگر اهل تقوا باشیم، اگر لباس پاکی به تن داشته باشیم، اگر چراغ تقوا در خانهی دلمان روشن باشد، ولایت خداوند، نُصرت خداوند، همراهی خداوند، گِرهگُشایی خداوند، رَزاقیّت خداوند، صیانت خداوند و حفاظت خداوند متعال را مییابیم. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا»؛ خدا همراه است با کسانی که در مسیر تقوا حرکت میکنند. در این راه راهبَر شما، راهنمای شما، تأمینکنندهی توشهی راه شما و آن جَذبهای که از مَقصد شما را به سوی مَقصد اَعلی جَذب میکند، خودِ خداوند است. در بهشتبودن اینقَدر لذّت ندارد که با خدا بودن اینقَدر لذّت دارد. خداوند متعال حَلاوت بودنِ با خودش را به ما بچِشاند.
ادامهی تفسیر سورهی مبارکهی فاتحه الکتاب
در خُطبهی اوّل توفیق داشتیم در ارتباط با «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ[۴]» صحبت کنیم. ما در هر نمازی تحت هدایتِ الهی قرار میگیریم، هم راه را و هم راهیان را شناسایی میکنیم که با قافلهی نور به سوی لِقاء خدا، زیارت خدا و وصال خدا با آنها همراه برویم تا در راه نمانیم. لذا هم در قرآن کریم پروردگار عزیز در سورهی مبارکهی توبه همهی مؤمنان را دعوت به تقوا کرده است و بعد از دعوت به تقوا فرموده است: «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ[۵]» ، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»؛ اگر آدم پاک باشد، سِنخیّت ایجاب میکند سُنّت خداست، «نوریان مَر نوریان را طالباند[۶]». این جَذبهی بین مؤمنین یک ارتباطی است. عارفِ واصلِ کامل مرحوم «آیت الله بهاءالدینی» (رضوان الله تعالی علیه) که مرحوم «آیت الله العُظمی بهجت» (اعلی الله مقامه الشریف) در آخرین دیداری که به عُنوان عیادت به منزل ایشان رفته بودند، خَم شده بودند تا دست آقای بهاءالدینی (رضوان الله تعالی علیه) را ببوسند. ایشان فرموده بودند: من «آقای دستغیب[۷]» (رحمت الله علیه) را ندیدم، ولی دلهایمان را یکدیگر تبادُل پیام دارد، پیامهایمان به هم میرسد. اگر ما پاک باشیم، امام زمان (ارواحنا فداه) ما را جَذب میکند. «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۸]»؛ آنهایی که هوای دیدار امام زمان (ارواحنا فداه) را دارند، بدانند راه این است که قُماش آقا بشویم. اگر گوهر وجود ما طَهارت پیدا کرد، قِداست پیدا کرد، هرجا ما هستیم با امام زمانمان (ارواحنا فداه) همراه هستیم. لذا خداوند متعال ابتدائاً توصیهی به تقوا میکند؛ «اتَّقُوا اللَّهَ»؛ امین باشیم، صادق باشیم، پاکدامن باشیم، پاکدست باشیم، پاکزبان باشیم، پاکچشم باشیم، پاکفکر باشیم و پاکرَوان باشیم. اگر این پاکیزگیها و طَهارتها در وجود ما نَهادینه شد، لُزومی ندارد ما برای پیدا کردن امام زمانمان (ارواحنا فداه) بیابانی بشویم؛ حضرت خودشان تَشریف میآورند، تَفقُّد میکنند، نَوازش میکنند.
مَعیّت انسان با حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) و شهدای کربلا
لذا این ایّام که ایّام عزای حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است، هم داغ شهدا را بر دل داریم، هم مِحنت اسارت آلالله (سلام الله علیهم اجمعین)، کاروان تَبلیغی قافلهی شهادت، حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) زیر پَرچم حضرت سیّدِ ساجدین (علیه السلام)، هشتاد و چند زن و کودک که همگی صاحب رسالت، همه شُعاع نور امام حسین (علیه السلام)، همه دارای قدرت تَبیین لِسانی و عملی بودند. ما در این ایّام عزاداریم، مِحنتزَده هستیم و اِقتضای مجالس ما هم این است که از دلبَرمان امام حسین (علیه السلام) و از کاروان نگهبان خون شهدا و خون حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) سخنانی را به میان بیاوریم. اربعین را در پیش داریم. مرحوم آیت الحقّ آقای «میرزا علی آقای قاضی» (اعلی الله مقامه الشریف) اُستاد بزرگانی همچون آیت الله بهجت، «علّامهی طباطبایی»، «آیت الله میلانی[۹]» (رضوان الله علیهم اجمعین) و دیگر اَختران آسمان فقاهت، حکمت، عرفان، تفسیر و قرآن بودند. این مردِ الهیِ واصل به شاگردانش توصیه میکرد که از روز عاشورا «زیارت عاشورا» را شروع کنید و تا روز اَربعین یک اَربعینِ عاشورایی را تجربه کنید. این برای ما درس است. ما در زیارت عاشورا چند بار از خداوند متعال میخواهیم که ما را همراهِ امام حسین (علیه السلام) و شهدا قرار بدهد. «فَأَسْأَلُ اللّهَ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ، وَ مَعْرِفَهِ أَوْلِیَائِکُمْ، وَ رَزَقَنِی الْبَراءَهَ مِنْ أَعْدائِکُمْ، أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ[۱۰]»؛ من از آن خدایی که من را تَحویل گرفته است، به من احترام کرده است، من را قَرین کرامت قرار داده است؛ به چه چیزی؟ «بِمَعْرِفَتِکُمْ»؛ معرفت الحُسین به من داده است. این محبّتها، این اَشکها، این اِنکسارها، این لباس عزا به تَن کردنها، اینها از دل برمیخیزد، تظاهُر نیست. ما واقعاً ماتَمزَده هستیم، ما عزادار هستیم و این حاکی از مَعرفت و محبّت ما نسبت به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و شهدای سرافراز تاریخ آفرینش است. خدایا! تو که به ما نَظر کردی، گَنج محبّت حسین (علیه السلام) را به ما دادی، «إنّ لِلحُسَینَ عَلَیهِ السّلام مَحَبَهً مَکنُونَهً فِی قُلُوبِ المُؤمِنین[۱۱]»، خداوند در ژَرفای وجود ما آتشِ عشق امام حسین (علیه السلام) را قرار داده است. خدایا! تو که این احترام را به ما کردی، حالا بیا و آن را تَکمیل کُن. «أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ»؛ من را از امام حسین (علیه السلام) جُدا نکُن. هم در دنیا با امام حسین (علیه السلام) باشم و هم در آخرت با امام حسین (علیه السلام) و شهدای کربلا قَرین باشم.
نماز جُمعه کانون مَعیّت انسانها با حقتعالی است
این مَعیّت چگونه مَعیّتی است؟ الآن شما نمازگزاران جمعه در این روزی که سالگرد برگزاری این نمازِ سیاسی الهی که مَظهر وَحدت، مَظهر عزّت، مَظهر اقتدار، مَظهر اُخوّت و برادری، مهربانی، همپوشانی و همدلی است؛ این نماز جُمعهد جُزء کانونهای محبّت خداست. «حُبُّ الله یَجمَعُنا»؛ محبّت خداوند متعال پَراکندهها را جَمع کرده است و به صورت یک کانون اقتدار قرار داده است. این یک نوع مَعیّتی است که شما در روزهای جُمعه از نُقاط مُختلف جمع میشوید و اینجا با هم هستید. این یک مَعیّت است که جسمهایمان و بدنهایمان با ارادهیمان آمده است و در کنار هم هستیم. مقداری بالاتر از آن این است که علاوه بر آنکه ما با هم در صُفوف نماز جماعت دوشادوش هم هستیم، هیچ فاصلهای نداریم و همگی به هم به سوی خدا میرویم، فکر ما فکر واحدی است. ما اعتقاد به خدا داریم و برای اجرای دستور خداوند متعال، فَرمان خداوند ما را در اینجا جمع کرده است که فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاهِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ[۱۲]»؛ خداوند به همهی مؤمنین دستور داده است که وقتی نِدای مُکبّر روز جُمعه بلند میشود، همهی شما برای یادِ خداوند و محبّت خداوند جمع بشوید؛ «فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ». حالا نکتهای دارد که به حُول و قُوّهی الهی در خُطبهی بعد به خدمت شما عَرض میکنم. پس علاوه بر اینکه بدنهایمان با هم است، ما همدل هستیم. همهی ما دل به یکجا دادهایم و او همهی ما را به صورت یک واحد درآورده است. یک جان است که همهی ما اَعضاء آن یک جان هستیم. یک روح ما را کنار هم قرار داده است. وحدت دیگر وحدت در تفکّر است. همهی ما «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ[۱۳]» ، «یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ[۱۴]» ، «إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى[۱۵]»؛ مَقصد همهی خداست. مرگ میآید و ما را به لِقاء خداوند نائل میکند. این نمازها لِقاءالله است. تفکّر ما این است که خداوند متعال جمع را بهتر از فرد به حُضور میپذیرد. ما هدف واحد داریم، ما مَقصد واحد داریم، ما امامِ واحد داریم، ما پَرچم واحد داریم، ما ولایت واحد داریم. این نماز جُمعه مَظهر حاکمیّتِ ولیّ خداست. نماز جُمعه برای امامالمُسلمین است. امام جمعهی تهران که امامِ ائمه است، همهی امامان جُمعه در بِلاد اسلامی زیر پَرچم امامشان حضرت آیت الله العُظمی امام خامنهای (اطال الله عُمره الشریف) هستند. لذا حُضور ما در اینجا لبیک وِلایی است. ما قُشون هستیم، ما ارتش دین هستیم. ما به جنگ با شیاطین آمدهایم، به جنگ با ظُلمت آمدهایم. آمدهایم که نور بگیریم، نوراَفشان باشیم. چه قدرتی و چه عظمتی در این مَعنویّت وجود دارد.
لزوم چِلّهنشینی در مسیر عشق حضرت امام حسین (علیه السلام)
یک مَعیّت دیگری هم هست که اگر انسان عاشق بشود، عاشق، عشق اِفتراق را تَحمُّل نمیکند. عاشق میخواهد خودش نباشد تا مَعشوق باشد. عاشق هیچوقت طلبکارِ مَعشوق نیست، همیشه بدهکار است. هر جَفایی هم از مَعشوق میبیند، توجیه میکند. میگوید:
«اگر با من بودش میلی ***** چرا ظرف مرابشکست لیلی[۱۶]»
«أَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ[۱۷]»؛ «هر که در این بَزم، مُقرَّبتر است ***** جام بلا بیشترش می دهند[۱۸]».
این عشقِ امام حسین (علیه السلام) اگر وجودِ ما را مُتحوّل کند، ما نمیتوانیم باشیم. ما لَحظهشُماری میکنیم که این تَعبیر زیارتنامهها که عَرضه میکنیم: «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مالِی وَ أُسْرَتِی[۱۹]»؛ آقا جان! همهچیزم را قبول کُن. اجازه بده مَن نباشم، اجازه بده دورت بگردم، اجازه بده بَلاگردان شما باشم. این دلِ عاشق اینجا مَحفل عُشّاق است و مَعشوق ما حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) است و در عاشقشدن چِلّه لازم است. از روز عاشورا که شهدا خون مُقدّسشان را تقدیم خدا کردند و مَعنی عشق را که تا مَعشوق خون عاشق را قبول نکند، عشق او امضاء نشده است، اگر بخواهیم ما هم حسینی باشیم، جان خودمان، آبروی خودمان، حیثیّت خودمان و دار و نَدار خودمان را فدای مَکتبمان، فدای مَقصدمان، فدای ولیّمان امام زمان (ارواحنا فداه) و نایب ولیاش بکنیم، باید یک چِلّهی حسینی داشته باشیم. اگر وقت کم نبود، توضیح دارد. اُمیدوارم اگر عُمری داشتیم و در ماه صفر که باز مُناسبت دارد در خدمتتان بودیم، راهِ حل این چِلّهنشینی را به صورت مُفصّل خدمت شما تقدیم بدارم.
روضه و توسّل به حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها)
میخواهم چند جملهای عرض توسّل داشته باشیم. این ایّام، ایّام اسارت دختر امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. خیلی سخت است. میگویند در مورد سختترین مُصیبت از امام زمان (ارواحنا فداه) سؤال شده است: آقا! کدام یک از مَصائب بر قلب شما سنگینی میکند؟ برای کدام مُصیبت دلتان خیلی میسوزد؟ فرموده باشند: اسارت عمّهام. دختر علی (علیه السلام) کُجا، نوهی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) کجا، تربیتشدهی دامان حضرت فاطمهی کُبری (سلام الله علیها) کُجا، لباس اَسیری کُجا و زندان کوفه کُجا؟! میگویند: مرحوم «میرزای شیرازی[۲۰]» (اعلی الله مقامه الشریف) در یک مجلس روضهای حُضور داشت. روضهخوان این جمله را گفت: «دَخَلَتْ زَیْنَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ[۲۱]»؛ زینب (سلام الله علیها) دختر علی (علیه السلام) به مجلس شَراب وارد شد، به مجلس «ابن زیاد» وارد شد. آمدند به روضهخوان گفتند: بَس کُن، میرزا غَش کرد، طاقت نیاورد. «دَخَلَتْ زَیْنَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ وَ علیها اَرْذَلُ ثِیابِها»؛ لباسِ کافی نبود، با چه لباسی… همهی اُسرار را به یک طَناب بسته بودند. دست حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) هم با دیگران در یک حَلقه بود؛ ولی بیبی قَد رَسایی داشت و میخواست نامَحرمی ایشان را نبیند. خودش را پایین آورده بود. در میان بانوان خودش را پنهان میکرد. نانَجیب مَغرور روی تَخت نشسته است. سر پُر خونِ حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را در تَشت در مقابلش گذاشته است. نگاه کرد و دید که گویا یک زنی دارد خودش را پنهان میکند. سلام هم نکرد و یک ژِستی دارد. گفت: «من هذه المتکبره؟[۲۲]»؛ این زنِ تَکبُّردار چه کسی است؟ این زنی که خودش را مَخفی میکند، به من مُعّرفی کنید. گفتند: «هذه زینبُ بنت علی»؛ این زینب (سلام الله علیها) دختر علی (علیه السلام) است. نانَجیبِ بیرَحم این همه داغ کافی نبود، خواست تا نمک به زَخمهای دل حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) بریزد. به حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) خطاب کرد: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ[۲۳]»؛ زینب! دیدی خدا چه بَلایی به سر برادرت حسین آورد؟ بیبیِ عالَم مانند شیر قدرتمندانه جواب داد: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا[۲۴]»؛ خدا برای برادرم قَتل نوشته بود، شهادت نوشته بود و او داوطلبانه به مَسلخ عشق آمد. اما من جُز جَمیل ندیدم. نامَرد دید که با این اسارت و با این همه داغ قدرت جواب گفتن دارد. میدانید چه کرد؟ در اینجا بود که با این چوب خیزرانی که در دستش بود…
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ[۲۵]».
خطبه دوّم
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمینَ اللّهُمَّ صَلِّ وَ سلّم عَلَی سَیِّدِ أَنْبِیَائِکَ وَ أفضَلِ رُسُلِکْ سَیِّدِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أمیرِ المُؤمِنینِ عَلِیِّ بنِ أَبِی طَالِب وَ صَلِّ عَلَى الصِّدِّیقَهِ فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی سِبْطَیِن نَبِیِّ الرَّحْمَهِ وَ سِیِّدی شِبَابِ أَهلِ الجَنَّهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ صَلِّ عَلَی سادات الْمُسلّمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزّکی وَ الخلفِ الصالح حجتِک القَائِمِ اُمنائِک فی بِلادک».
«بِهِم نَتَوَلّی وَ مِن اَعدائِهِم نَتَبَرأ إِلَیَ اللهِ تَعالی سُبحانَه، وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ، أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ». هرکسی تقوا دارد، در پَناه خداست. آن کسی که تقوا ندارد، در دنیا و در آخرت بیپَناه است. «إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا[۲۶]»؛ تقوا پُشتوانهی خوبی است، چراغ راهنماست، اِکسیر اَعظم است. در این پایگاه نور انشاءالله تصمیم بگیریم اهل مُراقبه باشیم؛ همهی کارهایمان در مسیر رضای خدا باشد؛ شیطان را از خودمان برانیم؛ به نَفس اَمّارهمان تَمکین نکنیم؛ به شیاطین وَسوسهگَر اطرافمان و زندگیمان تَدبیر داشته باشیم. ما آنها را ببَریم و آنها ما را نبَرند.
نکاتی در مورد بیانات رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی
نکتهی اوّل این است که مقام مُعظم رهبری (مُد ظلّه العالی) در دیدار با نمایندگان ملّت یعنی مجلس شورای اسلامی نکاتی را فرمودند که اینها راهبُرد است، اینها نُسخه است و باید رعایت بشود و بنده با قاطعیّت عَرض میکنم آنچه را که مقام مُعظم رهبری (حفظه الله)، نایب امام زمان (ارواحنا فداه)، حضرت آیت الله العُظمی امام خامنهای (اطال الله عُمره الشریف) اظهار میکنند، هم مَبنای فقهی دارد، مَبنای عقلی دارد و حاصل تَجارُب بسیار طولانی با آن هوش سرشاری است که خداوند به ایشان داده است؛ به علاوه «اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ[۲۷]»، چون چشمهی تقواست، خداوند متعال مُعلّم اوست. به زبانش چیزهایی میگوید که آنچیز به مَصلحت دولت، مجلس، قُوّهی قَضائیه، مردم و مسلمانانِ دنیاست. لذا آنچه مقام مُعظم رهبری (مُد ظلّه العالی) میگویند، بنده به نمایندگی از همهی شما و از همهی ملّت از پایگاهی که مربوط به همه است و برای شخص نیست، عَرض میکنم: آنچه را که مقام مُعظم رهبری (حفظه الله) از مجلس و از رئیسجُمهور به عُنوان پیشنهاد مَطرح میکنند، مُطالبات همهی مردم است.
وظیفهی سنگین نمایندگان مجلس نسبت به پاسخگویی در قِبال مسئولیتشان
این مَطالبی که مَطرح میشود، بحمدالله نمایندگان تا جایی که ما میدانیم، دل به ولایت داده هستند، مُتدیّن هستند؛ ولی تذکّر است. نکتهی اوّل این است که مجلس همیشه سؤالکننده نیست، بلکه پاسخگو هم هست. اوّلاً «وَ لَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا[۲۸]»؛ یک دادگاهی در پیش داریم، از همهی عَملکردمان و گُفتههایمان سؤال خواهد شد. مَحکمهی عَدل خداوند متعال در روز قیامت است. بالاتر از این نظارت خودِ خداست. خداوند بر ما ناظر است، خداوند همهجا حاضر است. کُرسی نمایندگی کُرسی شخصی نیست؛ مربوط به ۸۰ میلیون جمعیّت است. هر نماینده، نمایندهی شهر خودش نیست؛ نمایندهی خانوادههای شهداست، نمایندهی جانبازان است، نمایندهی همه است. لذا هرکاری میکند، باید در پیشگاه خداوند، در وجدان فِطری و ایمانی خودش پاسخگو باشد. اگر پاسخی ندارد، کار یا قولی نداشته باشد.
لُزوم هماَفزایی و همکاری سازنده بین قُوا
نکتهی دوّم همکاری بین قُواست. جزیرهای عمل کردن موجب اختلال نظام میشود. باید آن کُلیّت را، اَعضاء بدن ما هرکدام وظایف خاصّ خودش را دارد. دست نمیبیند، دست چیزی را بلند میکند؛ چشم میبیند؛ اما دست و چشم و زبان همهی اینها در یک مَجموعه یک کُلیّتی تشکیل دادهاند و آن «من» هستم. اگرهرکدام از اَعضای من بدون رعایت عُضو دیگر بخواهد برای خودش کار کند، این فَلج میشود و موجب فَلجشدن کُلّ میشود. لذا پیشنهادی که مقام مُعظم رهبری (مُد ظلّه العالی) دادند، درخواست بنده این است: قُوای سهگانه یک کُمیتهی مُشترکی برای شناخت موضوعات، مسائل و مشکلات کشور همواره رَصد کنند. این کُمیته مُشترکاً همیشه همفکری داشته باشند و مجلس و قُوّهی مُجریه و قُوّهی قَضائیه را به اولویتهای نیازهایی که باید این مَجموعه برطرف بکند، آشنا کنند و آنها هم گویا همگی یکی هستند و تقسیم وظایف کردهاند و وظایفشان جُدای از همدیگر نیست. این هماَفزایی را رعایت بکنند.
ضَرورت تَعامُل سازندهی آحاد ملّت با دولت جدید
نکتهی سوّم تعامُل سازنده با دولت جدید است. این از آن نکات حَکیمانه است. کسی از روز اوّل گارد نگیرد. ما که انتخاب نکردهایم، ما که نمیخواستیم؛ اگر میخواستید یا نمیخواستید امروز قانوناً ایشان رئیسجُمهور کُلّ ملّت ایران است، دوّمین شخصیّت کشور است، بعد از رهبری اوّلین شخصیّت است و باید همه از او توقُّع بهجا و ممکن را داشته باشند. آحاد ملّت هم باید به او کمک کنند و همهی قُوا هم باید دست به دست هم بدهند. همچنین قُوّهی مُجریه که در میدان است و مُواجههی مُستقیم با نیازهای مردم دارد، بداند که همه با او هستند. لذا با یک روحیهی قَوی وارد میدان بشود تا کم نیاورد، دَرمانده نشود.
وُزرای پیشنهادی باید اَمانتدار و اَمین باشند
مسألهی دیگر این است که مقام مُعظم رهبری (اطال الله عُمره الشریف) از مجلس شورای اسلامی ضمن اینکه توصیهی تَعامُل سازنده با رئیسجُمهور مُنتخب نمودند، در مسألهی تشکیل کابینه و تَعیین وُزرا توصیههای خاصّی داشتند که هم رئیسجُمهوری که اظهار میکنند و این اظهارات ما را خوشحال میکند که ذوب در ولایت هستند، ولایت خطّ قرمز ایشان است و مجلسی که باید مجلس انقلابی باشد، باید این توصیهها را جدّی بگیرند. کسانی که باید به عُنوان ادارهکنندگان کشور در کابینهی رئیسجُمهور مُنتخب با رأی مجلس شورای اسلامی بیایند، باز پیشنهاد بنده این است که آقای رئیسجُمهور قبل از آنکه رَسماً افراد کابینه را به مجلس مُعرّفی بکنند، با مجلسیها گُفتگو داشته باشند، افراد را با هم اَرزیابی بکنند و ببینند که آیا شایستگی لازم را دارد یا ندارد که بعد مُواجه با شکاف و مُواجه با زوایههایی که برای بعدها مُضرّ است، نگردند. واقعاً یَد واحده باشند. این ایران خانهی شماست و فعلاً ادارهی این خانه را به این سه گروه سِپُردهاند. هرکدام با دیگری تَضادّ داشته باشید، به این خانه لَطمه وارد میکنید. لذا مسألهی اَمانت، رئیسجُمهور باید کسی را به عُنوان وزیر مُعرّفی کند که او اَمین باشد. در عبارات حضرت امیرالمؤمنین (علیه الصلاه و السلام) داریم که فرمودند: «لاَ یَخُنْکَ اَلْأَمِینُ وَ لَکِنِ اِئْتَمَنْتَ اَلْخَائِنَ[۲۹]»؛ اَمین به تو خیانت نکرد؛ تو خائن را اَمین خودت قرار دادی. به کسی که اَمانتش احراز نشده است، اگر بارِ سنگین اَمانت را بر روی دوش او گذاشتیم، این خیانت قَطعی خواهد بود.
وُزرا باید از بُن دندان به نظام مُعتقد باشند
نکتهی دیگر این است که وُزرا باید از بُن دندان به نظام اعتقاد داشته باشند. نه اینکه نِفاق داشته باشد و بگوید که قبول دارم، ولی موضعگیریهایش مُخالف ولایت، مُخالف اُصول انقلاب و نظام باشد. از بُن دندان باید اعتقاد داشته باشد. ولایت فقیه هم از نظر قانونی او راهبَر مَجموعهی سیاستهای کُلّی است و به عُنوان حاکم اسلامی به جای امام زمان (ارواحنا فداه) است، شرعاً اطاعت از او واجب است، مُخالفت با او خلافِ مُخالفت با ائمهی اطهار و مُخالفت با امام زمان (ارواحنا فداه) است. لذا اگر کسی اعتقاد نداشته باشد، ظاهرسازی میکند. بله و چشم میگوید، عمل هم نمیکند. این هم دوّمین نکتهای است که عَرض کردیم.
نکاتی در مورد تَنفیذ ریاست جُمهوری
مسألهی تَنفیذ ریاست جُمهوری که هم در قانون اَساسی است و هم مَبنای فقهی در اسلامِ ناب مُحمّدی (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد، هم تَنفیذ آراء ملّت است؛ از جانب رهبر فرزانه و الهی ما آراء مردم همیشه مورد احترام بوده است و طیّ مراسم رَسمی امامالمُسلمین، نایب امام زمان (ارواحنا فداه)، ولیِ خدا این آراء را تَنفیذ میکنند. به رأی شما قِداست میدهند. تکتک شما یک رأی دارید، ولی به امضاء خدا و اولیاء خدا میرسد. و نکتهی دوّم این است که صاحب ولایت فقیه رئیسجُمهور را نَصب میکند. جُمهوریّت و مَقبولیّتِ او با آراء مردم است؛ اما مَشروعیّتش به این است که نایب امام زمان (ارواحنا فداه) او را مَنصوب میکند و این چه افتخاری برای رئیسجُمهور است. رئیسجُمهور از جانبی برخاستهی آرای تودههای مؤمنِ به پاخاستهی شهید داده است و از طرفی هم مَشروعیّت الهی دارد. نایب امام زمان (ارواحنا فداه) او را مَنصوب خودش قرار میدهد.
راجع به نماز جُمعه مطالبی داشتم که دیگر چون بَناست در این هوای گرم تَصدیع طولانی نشود، به همین اندازه عُذر ما را بپذیرید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ * وَ مِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ * وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ * وَ مِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ[۳۰]».
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ الی ۲۸٫
[۲] الکافی (ط – الإسلامیه)، جلد ۳، صفحه ۴۲۲.
[۳] سوره مبارکه نحل، آیه ۱۲۸٫
[۴] سوره مبارکه فاتحه، آیه ۷٫
«صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ».
[۵] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۹٫
[۶] مولانا، مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۱.
[۷] سید عبدالحسین دستغیب شیرازی (۱۲۹۲-۱۳۶۰ش) مجتهد شیعه، شهید محراب، امام جمعه شیراز. شهرت او بیشتر به سبب درس اخلاق و کتابهای فراوان اخلاقی او است. گناهان کبیره، قلب سلیم، داستانهای شگفت از جمله آثار سید عبدالحسین دستغیب است. او در مبارزات انقلاب اسلامی نقش فعالی داشت و پس از انقلاب به امامت جمعه شیراز منصوب شد. در آذر ۱۳۶۰ش، پس از اقامه نماز جمعه در یک حمله تروریستی انتحاری توسط یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق مشهور به منافقین به شهادت رسید و سومین شهید محراب نام گرفت. دستغیب تحصیلات مقدماتی را نزد پدر آموخت. او پس از درگذشت پدرش سرپرستی مادر، سه خواهر و دو برادر کوچکتر را بر عهده گرفت و در مدرسه خان شیراز نزد کسانی چون ملا احمد دارابی و علیاکبر ارسنجانی به تحصیل ادامه داد. دستغیب در بیستسالگی اقامه نماز جماعت مسجد باقرخان، در محله بازار مرغ شیراز را بر عهده گرفت. در دوره حکومت رضا شاه (۱۳۰۴-۱۳۲۰ش) برای حفظ لباس روحانیتش به ناچار در امتحان طلاب علوم دینیه –که اداره معارف برگزار کرده بود- شرکت نمود و با قبولی در امتحان، لباسش را حفظ کرد. چندی بعد به بهانه سخنان تحریکآمیز و مخالفتهایش به زندان افتاد و میان ترک وطن یا کنار نهادن لباس روحانیت مخیر شد. در نتیجه، در سال ۱۳۱۴ش به نجف رفت و در آن شهر نزد استادانی چون محمدکاظم شیرازی و سید ابوالحسن اصفهانی به ادامه تحصیل در مراتب عالی پرداخت و پس از سقوط حکومت رضاشاه به توصیه استادش محمدکاظم شیرازی، به شیراز بازگشت. دستغیب پس از این در کنار برگزاری مجالس وعظ و سخنرانی، تدریس و تألیف، به امور عامالمنفعهای چون تأسیس و بازسازی مساجد و مدارس از جمله مسجد جامع عتیق شیراز و مدرسه علمیه حکیم پرداخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در بهمن ۱۳۵۷ش امام خمینی به درخواست اهالی شیراز، دستغیب را به سِمت امامت جمعه آن شهر منصوب کرد. افزون بر آن وی نماینده امام در استان فارس و نیز نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. موضع اصلی دستغیب پس از انقلاب اسلامی مبتنی بر تبعیت امام خمینی و همراهی با ولایت فقیه بود. دستغیب در موضع سخنران نماز جمعه در تبیین مبانی انقلاب اسلامی و نیز دفاع از جایگاه روحانیت و حکومت اسلامی تأثیرگذار بود. او در نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی به افشاگری و مخالفت با گروههای مخالف جمهوری اسلامی به ویژه مجاهدین خلق پرداخت و در ۲۰ آذر ۱۳۶۰ به هنگام رفتن به نماز جمعه در حمله انتحاری یکی از اعضای همین گروه به شهادت رسید. امام خمینی در بیانیهای به مناسبت شهادت دستغیب، وی را معلم اخلاق و مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی نامید.
[۸] سوره مبارکه واقعه، آیه ۷۹٫
[۹] سید محمدهادی حسینی میلانی(۱۳۱۳-۱۳۹۵ق)، از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم قمری. آیتالله میلانی بیشتر عمر خود را در عراق گذارند و در آنجا از درس علمایی چون شیخ الشریعه اصفهانی، آقا ضیا عراقی و میرزا محمد حسین نائینی بهره برد. وی از سال ۱۳۳۲ش در مشهد ساکن شد. سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران مدتی نزد وی شاگردی کرد. از میلانی آثاری از جمله محاضرات فی الفقه الامامیه و قادتنا کیف نعرفهم بر جای مانده است. آیت الله میلانی در عرصههای سیاسی و اجتماعی نیز فعال بود. او از انقلاب اسلامی ایران، رهبری آن و نهضت مردم عراق حمایت میکرد. وی در تأسیس مدارس علمیه از جمله مدرسه حقانی نقش داشت. با حضوری وی در مشهد، حوزه علمیه این شهر رونق گرفت. میلانی تحصیلاتش را در نجف آغاز کرد و در آن شهر به درس و تدریس مشغول شد. او بارها به ایران سفر کرد و در ۱۳۳۲ش که جهت زیارت قبر امام رضا (علیه السلام) به مشهد رفت، به درخواست مردم و برخی از علمای آن روز خراسان، در آنجا ماندگار شد و به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت. وی در ۲۹ رجب ۱۳۹۵ق برابر با ۱۷ مرداد ۱۳۵۴ش در ۸۲ سالگی در مشهد درگذشت و در حرم امام رضا (علیه السلام) به خاک سپرده شد. میلانی، سه پسر و یک دختر داشت؛ پسران وی سید نورالدین، سید عباس و سید محمدعلی نامیده شدهاند. مهاجرت میلانی به مشهد و استقرار وی در این شهر به مدت بیش از دو دهه، بر رشد علمی حوزه علمیه مشهد تاثیر گذاشت. در ۱۳۳۲ش علمای مشهد در جهت تقویت این حوزه و جلوگیری از مهاجرت طلاب و استادان به شهرهای قم و نجف، با امضای طوماری از سیدمحمدهادی میلانی، (که در آن زمان در کربلا به سر میبرد) درخواست کردند به مشهد مهاجرت کند و به تدریس در حوزه این شهر بپردازد. میلانی در ۱۳۳۳ش به مشهد وارد شد و در مدت ۲۲ سال، مدیریت حوزه علمیه مشهد را برعهده گرفت. محور درس خارج اصول میلانی، مبانی استادانش، محمدحسین غروی اصفهانی و میرزای نائینی بود. او پس از درگذشت آیت الله بروجردی از مراجع تقلید شیعه شد و مدارسی به سبک جدید تاسیس کرد.
[۱۰] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت عاشورای حضرت سیدالشهدا (علیه السلام).
«…فَأَسْأَلُ اللّٰهَ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ، وَ مَعْرِفَهِ أَوْلِیَائِکُمْ، وَ رَزَقَنِی الْبَراءَهَ مِنْ أَعْدائِکُمْ، أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ، وَ أَنْ یُثَبِّتَ لِی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ، وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللّٰهِ، وَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِی مَعَ إِمامٍ هُدىً ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ…».
[۱۱] حماسهی حسینى، استاد شهید مطهرى، ج ۳، ص ۲۴۷٫
[۱۲] سوره مبارکه جمعه، آیه ۹٫
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاهِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ۚ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ».
[۱۳] سوره مبارکه انعام، آیه ۹۱٫
«وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَ هُدًى لِلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَ تُخْفُونَ کَثِیرًا ۖ وَ عُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لَا آبَاؤُکُمْ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ».
[۱۴] سوره مبارکه انشقاق، آیه ۶٫
[۱۵] سوره مبارکه علق، آیه ۸٫
[۱۶] نظامی، خمسه، بخش ۱۵، زاری کردن مجنون در عشق لیلی.
[۱۷] به این مضمون: اصول کافی، ج ۲، ص ۱۰۹، ۲۵۲ و ۲۵۳؛ وسائلالشیعه، ج ۳، ص ۲۵۲ و ۲۶۳؛ ج ۱۲، ص ۱۷۵.
[۱۸] باباطاهر، دوبیتیها، دوبیتی شماره ۲۹۳٫
[۱۹] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت شریف جامعهی کبیره.
«…أَشْهَدُ أَنَّ هٰذَا سابِقٌ لَکُمْ فِیما مَضىٰ، وَ جارٍ لَکُمْ فِیما بَقِیَ، وَ أَنَّ أَرْواحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طِینَتَکُمْ واحِدَهٌ، طابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، خَلَقَکُمُ اللّٰهُ أَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتّىٰ مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ، وَ جَعَلَ صَلاتَنا عَلَیْکُمْ، وَ مَا خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ، طِیباً لِخَلْقِنا، وَ طَهارَهً لِأَنْفُسِنا، وَ تَزْکِیَهً لَنا، وَ کَفَّارَهً لِذُنُوبِنا، فَکُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِینَ بِفَضْلِکُمْ، وَ مَعْرُوفِینَ بِتَصْدِیقِنا إِیَّاکُمْ؛ فَبَلَغَ اللّٰهُ بِکُمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکَرَّمِینَ، وَ أَعْلَىٰ مَنازِلِ المُقَرَّبِینَ، وَ أَرْفَعَ دَرَجاتِ الْمُرْسَلِینَ، حَیْثُ لَایَلْحَقُهُ لاحِقٌ، وَ لَا یَفُوقُهُ فائِقٌ، وَ لَا یَسْبِقُهُ سابِقٌ، وَ لَا یَطْمَعُ فِی إِدْرَاکِهِ طامِعٌ، حَتَّىٰ لَایَبْقَىٰ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ، وَ لَا صِدِّیقٌ، وَ لَا شَهِیدٌ، وَ لَا عالِمٌ، وَ لَا جاهِلٌ، وَ لَا دَنِیٌّ، وَ لَا فاضِلٌ، وَ لَا مُؤْمِنٌ صالِحٌ، وَ لَا فاجِرٌ طالِحٌ، وَ لَا جَبَّارٌ عَنِیدٌ، وَ لَا شَیْطانٌ مَرِیدٌ، وَ لَا خَلْقٌ فِیما بَیْنَ ذٰلِکَ شَهِیدٌ؛ إِلّا عَرَّفَهُمْ جَلالَهَ أَمْرِکُمْ، وَ عِظَمَ خَطَرِکُمْ، وَ کِبَرَ شَأْنِکُمْ، وَ تَمامَ نُورِکُمْ، وَ صِدْقَ مَقاعِدِکُمْ، وَ ثَباتَ مَقامِکُمْ، وَ شَرَفَ مَحَلِّکُمْ وَ مَنْزِلَتِکُمْ عِنْدَهُ، وَ کرامَتَکُمْ عَلَیْهِ، وَ خاصَّتَکُمْ لَدَیْهِ، وَ قُرْبَ مَنْزِلَتِکُمْ مِنْهُ، بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مالِی وَ أُسْرَتِی، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی مُؤْمِنٌ بِکُمْ وَ بِما آمَنْتُمْ بِهِ، کافِرٌ بِعَدُوِّکُمْ وَ بِما کَفَرْتُمْ بِهِ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِکُمْ وَ بِضَلالَهِ مَنْ خالَفَکُمْ، مُوالٍ لَکُمْ وَ لِأَوْلِیائِکُمْ، مُبْغِضٌ لِأَعْدائِکُمْ وَ مُعادٍ لَهُمْ، سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، مُحَقِّقٌ لِما حَقَّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ، مُطِیعٌ لَکُمْ، عارِفٌ بِحَقِّکُمْ…».
[۲۰] سید محمدحسن حسینی (۱۲۳۰-۱۳۱۲ق) (۱۱۹۴ـ۱۲۷۳ش) مشهور به میرزای شیرازی، میرزای بزرگ و میرزای مجدِّد، از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم بود که فتوای تحریم تنباکو را صادر کرد. میرزای شیرازی پس از درگذشت شیخ مرتضی انصاری در سال ۱۲۴۳ش، به مرجعیت رسید و تا پایان عمر به مدت سی سال مرجع واحد شیعیان بود. او شاگرد خاص و مورد علاقه شیخ انصاری بود. شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، آخوند خراسانی، شیخ فضل الله نوری، میرزای نائینی و محمدتقی شیرازی مشهور به میرزای دوم از شاگردان وی بودند. میرزا رسالههای فقهی و اصولی متعددی تألیف کرد و بر کتابهایی فقهی و اصولی بهویژه تعلیقههای شیخ انصاری برای مقلدانش، حاشیه زده است. همچنین فتاوای گردآوری شده او و نیز تقرایرت درسهای فقه و اصولش نیز چاپ شده است. میرزای شیرازی مؤسس حوزه علمیه و مکتب سامرا شناخته میشود. گفته شده او با هدف تقریب میان شیعه و سنی به سامرا مهاجرت کرد و در این شهر اقامت گزید. ساخت مدرسه، حسینیه، پل، بازار و حمام از خدمات عمومی و عامالمنفعه وی در سامرا بود. او در ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت و در حرم امام علی (علیه السلام) در نجف دفن شد. درباره او آثاری به زبان عربی و فارسی نوشته شده است. از جمله هدیه الرازی الی الامام المجدد الشیرازی اثر آقابزرگ تهرانی و حیاه الامام المجدد الشیرازی اثر محمدعلی اُردوبادی در شرح حال میرزا و شاگردانش نوشته شده است.
[۲۱] ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۱۴۱ و بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۶٫
«دَخَلَتْ زَیْنَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ وَ علیها اَرْذَلُ ثِیابِها وَ هِیَ مُتَنَکِّرَهٌ وَ کانَتْ تَتَخَفَّی بَیْنَ النِّساءِ وَ هِیَ تَسْتُرُ وَجْهَها بِکُمِّها لِاَنَّ قِناعَها اُخِذَ مِنْه».
[۲۲] مطهری، مرتضی، حماسه حسینی ۲، ص ۱۸۷.
[۲۳] اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، ص ۱۶۰. / بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۱۵. / مثیرالأحزان، ابن نما حلی، ص ۹۰.
«فقال ابْنُ زِیَادٍ کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا».
[۲۴] همان.
[۲۵] سوره مبارکه اخلاص.
[۲۶] سوره مبارکه نبأ، آیه ۳۱٫
[۲۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۸۲٫
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ ۚ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ ۚ وَ لَا یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ ۚ فَلْیَکْتُبْ وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لَا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئًا ۚ فَإِنْ کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ ۚ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجَالِکُمْ ۖ فَإِنْ لَمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَىٰ ۚ وَ لَا یَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا ۚ وَ لَا تَسْأَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیرًا أَوْ کَبِیرًا إِلَىٰ أَجَلِهِ ۚ ذَٰلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهَادَهِ وَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَرْتَابُوا ۖ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً حَاضِرَهً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَکْتُبُوهَا ۗ وَ أَشْهِدُوا إِذَا تَبَایَعْتُمْ ۚ وَ لَا یُضَارَّ کَاتِبٌ وَ لَا شَهِیدٌ ۚ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ ۗ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ ۗ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ».
[۲۸] سوره مبارکه اسراء، آیه ۳۶٫
[۲۹] الکافی، جلد ۵، صفحه ۲۹۹٫
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: لاَ یَخُنْکَ اَلْأَمِینُ وَ لَکِنِ اِئْتَمَنْتَ اَلْخَائِنَ».
[۳۰] سوره مبارکه فلق.
پاسخ دهید