روز جمعه مورخ ۱ فروردین ماه ۱۴۰۴، نماز عبادی – سیاسی جمعه تهران به امامت حضرت «آیت الله کاظم صدیقی» امام جمعه موقت تهران در مسجد دانشگاه تهران برگزار شد که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- خطبه اوّل
- نکاتی در ارتباط با مُراقبات شب قَدر
- علاقهی شدید حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نسبت به ذات رُبوبی و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
- حضرت علی (علیه السلام) چشمهی رَحمت خداوند است
- اشتیاق رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای مُلاقات امیرالمؤمنین (علیه السلام)
- خطبه دوّم
- نکاتی در ارتباط با نامگذاری سال جدید توسط رهبر انقلاب و اقدامات لازم برای تَحقُّق شُعار سال
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
خطبه اوّل
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ[۲]». برادران و خواهران با اَرزش و دلدادهی به خدا و اولیای خدا در همهی اَقطار این کشور و جمع حاضر در جبههی نماز جُمعه و خودم را به رعایت تقوای الهی که نتیجهی روزهداری که یکی از اهداف روزه رسیدن به تقواست؛ «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ[۳]». هم اَصل روزهگرفتن مَنشأ آن تقواست؛ تا کسی خداتَرس نباشد و حَریم الهی را رعایت نکند، توفیق روزه پیدا نمیکند. اما با روزه ارادهی ایمانی انسان قدرت پیدا میکند و در برابر زیادهخواهیهای نَفْس اَمّارهاش ایستادگی میکند و به قُلّهی عظمت بندگی نائل میشود.
نکاتی در ارتباط با مُراقبات شب قَدر
در خُطبهی اوّل دو نکته به مَحضر همهی دلدادگان به ضیافت الهی، میهمانهای عزیز خداوند تقدیم میدارم. نکتهی اوّل قَدر شب قَدر را باید دانست. خداوند متعال در قرآن کریم شب قَدر را به ۳ عُنوان مَطرح فرموده است. یکی فرموده است: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُبَارَکَهٍ[۴]»؛ این شب شبِ مُبارکه است. هیچوقت اینقَدر بَرکت ندارد، هیچ زمانی این ظرفیّت را ندارد. یک عمل در شب قَدر «خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ[۵]» است. نه به اندازهی «أَلْفِ شَهْرٍ» است؛ بلکه هزار ماه یک عُمرِ تمام است؛ بیش از ۸۰ سالِ آدم میشود. یک عمل در شب قَدر بالاتر از هشتاد و چند سال کارِ خیر است. بنابراین باید مُغتنم دانست. هم مُوحّد بود؛ یادِ خدا، «لا اله الّا الله»، ذکرِ خدا، عشقِ خدا، خلوت با خدا، خود به خداسِپُردن، هم یادِ اولیاء خداوند و در رأس آن صاحب سُفرهی شب قَدر حضرت ولی الله الاعظم بقیه الله فی الاَرضین حُجّت بن الحسن المَهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) و هم با یادِ این اَنوار یَقظه است، بیداری است. حضرت موسی (علیه السلام) به خداوند عَرضه داشت: میخواهم به تو نزدیک بشوم. فرمود: قُرب و نزدیکی من در بیداری شب قَدر است. شب شبِ محبّت است، شبِ وِصال است، شبِ از بین بُردن دیوار اَنانیّت است. برداشتن فاصلهی بین خود و مَعبود و مَحبوب الهی است.
بعد هم توبهی نَصوح از همهی گناهان گذشته چه حُقوق الله و چه حُقوق النّاس است. پیوستن به مَجموعهی جهان است، شب اتّحاد است، شب شُستن دلها از کینههاست. «أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ[۶]»؛ این لَکههای سوءظَن، بدبینی، کُدورت، عُقده، اینها مانع پیوستن به دریای عظمت اُمّت است. دل را پاک کنیم، جان را از غُبارها بزُداییم. آیینهی نَفْس الهی خودمان را شَفّاف کنیم تا جَمال امام زمان (ارواحنا فداه) را در دل خودمان ببینیم.
نکتهی سوّم دعای در شب قَدر است. در شب قَدر دعاها مُستجاب است. شب قَدر شب اِنکسار است، شب شکستگی دلهاست. در بیانات بسیار مهمّ و نورانی و کارآمد رهبر نورانی و حکیم، نایب امام زمانمان (ارواحنا فداه)، پیر و مُرادمان، دلبَر و دلدارمان حضرت آیت الله العُظمی امام خامنهای (اَطال الله عُمره الشریف) یکی از توصیههای امروزشان دعا بود. دعا در قرآن کریم بسیار مهمّ به حساب آمده است. دعا پاسخِ خداوند را همراه دارد. دعا آدرس خدا در دلِ انسان است. دعا هم سِلاح است، هم سِپَر است. دشمن را با دعا زمینگیر کنید، نَفْس اَمّاره را با دعا ضعیف کنید؛ دل را با دعا رَقیق کنید، رَحمت و رَحم الهی را با دعا جَذب کنید. و شرایط دعا را فراهم بیاورید که عُمدتاً توسُّل به ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) خُصوصاً در شبهای قَدر که شب حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ اَلْقَدْرِ[۷]»؛ همهی ما گوشهی چادر بیبی را در چنین شبی به عُنوان یک پناهگاهی که خیلی مُستحکم است بگیریم. به بیبیِ عالَم پَناه ببَریم، او مادرانه از ما پذیرایی خواهد کرد.
و شب قَدر شب نُزول قرآن کریم است، آشتی با قرآن است، روی آوردن به قرآن است. پُشت کردن به ظُلماتی است که قرآن کریم برای زُدودن آن ظُلمات بر ما نازل شده است. و شب قَدر شب نُزول همهی آسمانیهاست. زمین چه ظرفیّتی پیدا میکند! آسمانها از نظر وُسعت و ظرفیّت قابل مُقایسهی با زمین نیستند؛ ولی این زمین نیست که مَلائکهی بیشُمار را در شب قَدر در خود جای میدهد؛ این زمینه است، این قُطب عالَم است، این قلب دایرهی امکان است، این صاحب ولایتِ مُطلقهی کُلیّهی الهیّه، صاحبِ زمان، صاحبِ جهان، صاحبِ جان، جانِ جانان حضرت امام زمان (روحی و اَرواح العالَمین لتُراب مَقدمه الفداه) است که هم مَلائکه بر او نازل میشوند و هم روح که اَعظم از مَلائکه است. و از دلایل قَطعی بر استمرار امامت و وجودِ عینی امام در تمام اَزمنه در روی زمین همین «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ[۸]» است. بنابراین «یک شبی بیدار شو دولت بگیر». به دریای مَلائکه بُرو. همهی مَعصومین (سلام الله علیهم اجمعین) اطراف وجود مُبارک امام زمان شما (ارواحنا فداه) طَواف میکنند. شما هم دلت را پَرواز بده و در طَواف وجود مُقدّس آن دلبَر، آن دلدار، آن دلشُدهی خداوند و آن کسی که اگر به او دل بدهید دلتان آب میشود و بوی او را میگیرید و خوی او را میگیرید. امشب هم خیلی امام زمانت را دعا کُن و هم دست از دامانش برندار. این نکات در مورد شب قَدر که سَند قرآنی است، مورد توجّه همهی ما باشد. برای فَرج امام زمان (ارواحنا فداه) با همهی وجودمان بنالیم، اَشک بریزیم. از این همه کودککُشی و خونریزی دیگر ما هم باید پَناه به خداوند متعال ببَریم و بگوییم پَناه عالَم را برساند. و بازشدن گِرههای مَعرفتی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جهان نیاز دارد که صاحب عالَم قَدم بر روی چشم ما بگذارند.
علاقهی شدید حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نسبت به ذات رُبوبی و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
نکتهی بعدی در مورد حضرت امیرالمؤمنین (علیه الصلاه و السلام) است. فُرصت بسیار کوتاه است. سخن گفتن برای حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حَدّ کسی مانند بنده نیست. «یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَى إِلَیَّ الطَّیْرُ[۹]»؛ فکر هیچ مُتفکّر بلندنظری به قُلّهی عظمت و کَمالات حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نمیرسد. حضرت علی (علیه السلام) مَظهر «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ[۱۰]» است. اما تیمّناً چند نکته را عرض میکنیم که شاید مولا حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ارادت ما را بپذیرد و ما را به عُنوان مُوالیان خودشان ثبت بکنند. مهمترین ویژگی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) این بود که عاشق خدا بود، عاشق رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و همهی وجودش وَقف خدا و رسولش بود؛ لذا پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اَللَّهِ[۱۱]»؛ علی (علیه السلام) در ذات خدا آب شده است، وجودی از او باقی نمانده است. او واقعاً حیران بود، او مات بود، او دلش مُتحیّر در ذات الهی بود. و عاشق پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که خودش فرمود: لحظهای طاقت فراق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را ندارم. مُتقابلاً مَحبوب خدا بود و عشق رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عشق عصمت کُبری حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) و عشق همهی مَلائکه و آسمانیها بود.
حضرت علی (علیه السلام) چشمهی رَحمت خداوند است
چند نکته در تاریخ آمده است که یکی دو مورد را خدمت شما بزرگواران عرضه میدارم. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در قُبا به انتظار حضرت علی (علیه السلام) که انتظار آمدن ولی جُزء عبادتهای برتر است. امروز هم ما چشم به راهِ حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) هستیم. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد مدینه نشدند و گفتند: تا علی (علیه السلام) نیاید، من وارد مدینه نمیشوم. حضرت امیرالمؤمنین (علیه الصلاه و السلام) فرمودند: در قُبا بر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شدم؛ نگاهی به من کردند، چهرهی ایشان باز شد. تَبسُّمی بر لب ایشان ظاهر شد تا جایی که من سفیدیهای دندانهای مُبارک ایشان و بَرق این سفیدیها را دیدم. بعد فرمودند: علی جان! جلو بیا. من را با خودش قَرین ساخت تا زانوی من به زانوی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مُلصق شد. آنگاه «ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ مَعَاشِرَ أَصْحَابِی أَقْبَلَتْ إِلَیْکُمُ اَلرَّحْمَهُ بِإِقْبَالِ عَلِیٍّ أَخِی إِلَیْکُمْ[۱۲]»؛ ای یاران من! اصحاب من! با آمدن علی (علیه السلام) رَحمت خداوند به شما اقبال کرد. چشمهی رَحمت خدا علیبنابیطالب (علیه الصلاه و السلام) است.
اشتیاق رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای مُلاقات امیرالمؤمنین (علیه السلام)
و در حدیث دیگری دارد بر اینکه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هر روز خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میرسیدم؛ ولی هرگاه به مَحضر ایشان میرسیدم، حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) بلند میشدند و من را در آغوش میگرفتند؛ گویا مُدّتهاست که من را ندیدهاند.
در نَقل دیگری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را برای جبههای اعزام کردند؛ اما طاقت ایشان طاق میشد. میگفتند: «اَللَّهُمَّ لاَ تُمِتْنِی حَتَّى تُرِیَنِی عَلِیّاً[۱۳]»؛ خدایا! اَجل به من مُهلت بدهد تا یک بار دیگر چهرهی علی (علیه السلام) را، جَمال علی (علیه السلام) را ببینم و تا جَمال علی (علیه السلام) را نبینم، من از دنیا نروم. این عشق حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و عشق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) یک چیز بیشتر نبود که هر دو آیینهی خدا بودند و خداوند متعال «اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمالِکَ جَمِیلٌ[۱۴]» است. حضرت علی (علیه السلام) در میدان شُجاعت اوّلین شُجاع عالَم امکان هست. اما جَنبهی توحیدی او اقتضاء کرد وقتی قلعهی خیبر را کَند، آنجا گفت: خداوند «مرحَب» را به دست من از بین بُرد، خودش را مَطرح نمیکرد. خداوند را در پیروزیها مُشاهده میکرد. بعد از «جنگ اُحُد» پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به عیادت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) تشریففَرما شدند؛ ولی گریه کرد. عرض کرد: یا رسول الله! پدر و مادرم، یعنی همهی زندگیام فدای شما! خدا را شکر میکنم که آبروی من را حفظ کرد و از میدان نگُریختم. «اَلحَمْدُلله الَّذی لَمْ یَرَنِی وَلَّیتُ عَنکْ[۱۵]»؛ همینکه خداوند متعال من را ثابتقَدم داشت که هیچگاه پُشت به شما نکردم. حضرت علی (علیه السلام) هیچگاه پُشت به حقّ نکرد، پُشت به عدالت نکرد، پُشت به مردم نکرد، پُشت به مَساکین نکرد، پُشت به مَظلومین نکرد و اینجا از نعمتهای بزرگی که حضرت علی (علیه السلام) یاد میکند، این است که هیچوقت از رهبری حقّ جُدا نشده است و پُشت به او نکرده است. درود بر مردمِ قَهرمان ایران که ۴۶ سال آن کسی که پَرچم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به دستِ اوست، پَرچم نیابت امام زمان (ارواحنا فداه) به دستِ اوست، در هیچ جبههای مردم ما به تَبعیّت از مولایشان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پُشت نکردند. همچنان در حراست خون شهیدان و حمایت از محور همهی خوبیها در غیبت امام زمان (ارواحنا فداه) رهبر عزیزشان را عاشقانه ایستادهاند. همهی سختیها، گرانیها، نگرانیها، فَراز و نَشیبهای مَسئولین مُختلف با سلیقههای مُختلف مردم را از انقلاب خسته نکرد، از ولایت خسته نکرد و این نیست مگر اینکه در خونشان، در گوشتشان، در پوستشان، در اُستخوانشان عشق حضرت امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (علیه السلام) به وَدیعت گذاشته شده است.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ[۱۶]».
خطبه دوّم
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمینَ اللّهُمَّ صَلِّ وَ سلّم عَلَی سَیِّدِ أَنْبِیَائِکَ وَ أفضَلِ رُسُلِکْ سَیِّدِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أمیرِ المُؤمِنینِ عَلِیِّ بنِ أَبِی طَالِب وَ صَلِّ عَلَى الصِّدِّیقَهِ فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی سِبْطَیِن نَبِیِّ الرَّحْمَهِ وَ سِیِّدی شِبَابِ أَهلِ الجَنَّهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ صَلِّ عَلَی سادات الْمُسلّمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزّکی وَ الخلفِ الصالح حجتِک القَائِمِ اُمنائِک فی بِلادک».
«بِهِم نَتَوَلّی وَ مِن اَعدائِهِم نَتَبَرأ إِلَیَ اللهِ تَعالی سُبحانَه، وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ، أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ». شما برادران و خواهران عزیز، میهمانان خدا و دلدادگان به اولیاء خدا و نَفْس ضعیف خودم را به تقوای الهی دعوت میکنم. تقوا سنگر است؛ تقوا حفاظ است؛ تقوا مأمور الهی است؛ تقوا بصیرت است؛ تقوا حفظ اَبدیّت است، عَقلانیّت است؛ تقوا طَهارت است؛ تقوا تَحصیل رضای خداوند و گُریز از غَضب پروردگار متعال است. انشاءالله در این ماه مبارک رمضان به تَرک گناه مَخصوصاً غیبت عادت کنیم. با آبروی مردم بازی نکنیم. به نَوامیس مردم تَعرُّضی پیش نیاید و با مَدد حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، با این مَعنویّتی که کَسب میکنید، نُفوذ کلمهتان بالا رفته باشد و بتوانید به اینهایی که کشور شما را دشمنشاد میکنند، با عَدم رعایت عفّت، حجاب، پوشش، اصالت ایرانی بودن و اسلامی بودن را کمرنگ میکنند، انشاءالله با نُفوذ کلمهای که دارید، برنامهریزیهایی که میکنید اینها برطرف بشود و آنچه از خوبیها در این ماه، مهربانیها، سازگاریها، آشتیکردنها، احسانها، رسیدگی به ایتام، به فکر فقرا بودن و با همدیگر برادر بودن، پُشت هم را داشتن، دست هم را گرفتن، اینها همه چیزهایی است که در مَسألهی دَرک شب قَدر در روایت برخی از اینها تَصریح شده است. اینها را نَهادینه کنیم. هم خداوند متعال توفیق بدهد میهمان خداوند باشیم و خودِ خداوند متعال ما را اداره کند که میزبان کَریم ماست.
نکاتی در ارتباط با نامگذاری سال جدید توسط رهبر انقلاب و اقدامات لازم برای تَحقُّق شُعار سال
مطالبی که در این خُطبه با فُرصت کمی که باقی مانده است مَطرح میشود، شُعار سال است. اوّلاً تَقارُن سال جدید با ایّام شهادت جانگُداز مولیالمُوحدین حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) که جانها با بهار قرآن عطر گرفته است و با عشق حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نورانی شده است. سال را با نورانیّت شروع میکنیم، با حُبّ حضرت علی (علیه السلام)، با عشق حضرت علی (علیه السلام)، با یادِ حضرت علی (علیه السلام) سالتان را شروع میکنید، انشاءالله سالی بسیار پُر بَرکت و پُر توفیق، سالِ ظُهور، سالِ آمدن آقایمان، سالِ رَفع همهی مشکلات و نجات مَظلومین باشد. مقام مُعظم رهبری (مُدّ ظلّه العالی) شعار امسال را عَطف بر همهی این دو دههی گذشته مَطرح کردند، مَسألهی «تولید و سرمایهگذاری» مَطرح فرمودند. این حکیم، این دلسوز، این مُلهَم، این مُؤیّد مِن عِندالله حرفهایی را که میزنند شُعار نیست؛ یافتههاست. آنچه که از حاقّ دینش به عُنوان یک فقیهِ روشنبین استنباط میکند، تَکلیف الهی را ایفا میکند. وظیفهی دولت و ملّت را در آغاز سال به عُنوان برنامهی سعادت توصیه میکنند. پدری است که محبّت همهی اُمّت به عُنوان فرزندان خودش در دلش ایجاد دَغدغه میکند و شب و روز هم دعا میکنند و هم لحظهای غافل نیستند که کاری بشود تا گِره از مَعیشت مردم باز بشود تا با احساس امنیّت در مَعیشت بتوانند بندگی خدا را بکنند و به قُلّهی قُرب خداوند نائل بشوند. مَسألهی سرمایهگذاری که امروز تولید محور رونَق زندگی مردم است. تولید اشتغال به همراه دارد؛ تولید رَهاورد دارد؛ تولید آبادانی کشور است؛ تولید پیشرفت است. اما تولید لوازمی دارد که در رأس این لوازم سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری هم الزاماتی دارد که یکی از این الزامات برنامهریزی دولت است. اَساساً فلسفهی وجود دولت رِیلگذاری برای تَسهیل زندگی مردم است. دولت چراغ روشن میکند، دولت برنامه ارائه میکند، دولت دردهای مردم را اِحصاء میکند، اولویتها را دستهبَندی میکند، برای رَفع مشکلات با اولویتها به مردم راه ارائه میکند، مردم را در حرکت مردمی کمک میکند. دولت رَقیب مردم نیست؛ دولت حامی مردم است. دولت راهنمای مردم است، دولت دلگرمی مردم است. لذا باید با کارشناسان اَمین نه کارشناسان غَربی، کارشناسان مُجرّب و مُتدیّن بنشینند و راهی برای جَذب سرمایه و ارائهی اجرایی برای سرمایهگذاری در اختیار مردم بگذارند.
نکتهی بعدی ایجاد جاذبه است. مردم تشویق بشوند. هم فرهنگسازی لازم است که کار رسانهی ملّی این است که مردم را تشویق بکند و از کارهای بیثَمر برای جامعه که صِرفاً برای خودِ آن اشخاص از نظر فردی سود دارد، ولی جامعه از آن بَهره نمیبَرد، از این خودخواهیها و امتیازات ویژه دست بردارند و به حال هم فکر کنند، به خَلق خدا فکر کنند. هم فرهنگسازی بشود که همهی ما اعضاء یک خانواده هستیم؛ درد مُشترک داریم، هدف مُشترک داریم، قبلهی مُشترک داریم، قرآن مُشترک داریم و در رأس همهی اینها دلبَر مُشترک داریم. ما امام زمان (ارواحنا فداه) را داریم. ما در غیبت امام زمان (ارواحنا فداه)، نایب امام زمان (ارواحنا فداه) را داریم؛ ایشان بوی امام زمان (ارواحنا فداه) را میدهند، فَضائل مَهدوی در وجود او هست، قابل تکیهکردن به اوست. او راهنمای ماست، او برای ما نُسخه میپیچد و در صورتی که ما عمل بکنیم این نُسخهها شفابَخش است.
بعد از مَسألهی تشویق، یکی از مَجاری و بسترهای تشویق جَلب اعتماد مردم است. مردم باید بدانند که اگر سرمایهشان را ارائه کردند، حَسودها نمیآیند مُتعرّض اینها بشوند؛ تنگنظرها نمیآیند بگویند اینها سرمایهدار هستند و دارند خون مردم را میمَکند؛ خیر، این سرمایه را در مسیر دین، در مسیر حلال به سویی هدایت کنند که جوانها ما تشویق به ارائهی فکرهای جدید بشوند. با این دانشبُنیانها به میدان بیایند و در رأس اینها آن امنیّتی است که هم دستگاه غذایی، البته رئیس محترم قُوّهی قَضائیه در مَقاطع مُختلف شُجاعانه در اینکه بعضی از ناظرین ایجاد نااَمنی میکنند برای افرادی که تَمکُّن ارائهی سرمایه دارند و باید این فرهنگ تبدیل به فرهنگ حمایت، حفاظت و هدایت بشود. کار دولت همین سه مورد است. هم سرمایهها را جَذب بکند، هم سرمایهدار بداند که اگر سرمایهاش در مَملکت خودش به کار گرفته شود هم سودِ بهتری دارد و هم مایهی آبادانی کشور خواهد شد. نباید پولدارهای ما بروند و سرمایهشان را در کشورهای دیگر سرمایهگذاری کنند و وقتی هم از آنها سؤال بشود بگویند ما اَمنیّتی در کشور خودمان نداریم. لذا این مَسأله امروز هم در اقتدار ما، هم در استقلال ما، هم در اتّحاد ما، هم در اشتغال جوانهای ما، در ازدواج جوانهای ما، در پیشرفت ما و حتی در فرهنگ و دیانت ما سَهم بسزایی دارد و اُمیدواریم این نَفَس گرم نایب امام زمان ما (ارواحنا فداه) در ایّام شهادت حضرت مولیالمُوحدین امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم مردم ما را که همیشه با انگیزه، ۴۶ سال که این حوادث تَلخ سال پیش که هر ملّتی جُز ملّت ما بود از پای درآمده بود. رئیسجُمهور بسیار مؤثر و کارآمد و مُغتنمی را از دست دادیم. مردم ما عزادار شدند؛ ولی هیچ کاری تعطیل نشد. طیّ ۵۰ روز توانستند دولتی را انتخاب کنند، مَجاری اُمور را در مسیر قانون قرار بدهند. در این ۴۶ سال در برابر مُصیبتهای جانکاه این طاقتفَرسا بودن آن مُصیبتها و این تَحمُّل عظیم ملّت ما جُز یک عنایتی از ناحیهی امام زمان (ارواحنا فداه) و توجّه خاصّ حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) به این مردم نبوده است. با داشتن این مردم نباید این کشور مشکل داشته باشد. با داشتن این ایمان، این اتّحاد، این سِعهیصَدر، این تَحمُّل بزرگترین مُصیبتهاست. «سیّد حسن نصرالله» را از دست دادیم. بله خسارت بود، ولی رفتنِ آنها بازماندگان مُقاومت و بازماندگان شهدای ما که همهی ملّت ما بازماندگان شهیدان هستند و حافظان خون شهیدان هستند، قَویتر از دورهی حُضور شهدا در میدان حُضور پیدا کردند. کمکهایی که به مردم لُبنان کردند، طلاهایی که توسط بانوانی که ارزششان از طلا بیشتر است نثار کمک به جبههی مُقاومت کردند. با داشتن چنین مَکتبی، چنین قرآنی، چنین ماهی، چنین مردمی و چنین رهبری انشاءالله گِرهها یکی بعد از دیگری باز خواهد شد و مردم ما با استقامت در این مسیر شاهد آمدنِ جانِ جانان، صدرالخَلایق، حقیقتالحَقایق، حُجّت بن الحسن المَهدی (روحی و اَرواح العالَمین لتُراب مَقدمه الفداه) پاداش استقامت خودشان را دریافت خواهند کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا[۱۷]».
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ الی ۲۸٫
[۲] الکافی (ط – الإسلامیه)، جلد ۳، صفحه ۴۲۲.
[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۳٫
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».
[۴] سوره مبارکه دخان، آیه ۳٫
«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُبَارَکَهٍ ۚ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ».
[۵] سوره مبارکه قدر، آیه ۳٫
«لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ».
[۶] سوره مبارکه نور، آیه ۲۲٫
«وَ لَا یَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَ السَّعَهِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَىٰ وَ الْمَسَاکِینَ وَ الْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ ۗ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ».
[۷] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۳، صفحه ۶۵؛ تفسیر فرات الکوفی، جلد ۱، صفحه ۵۸۱.
«فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ: أَنَّهُ قَالَ «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ» اَللَّیْلَهُ فَاطِمَهُ وَ اَلْقَدْرُ اَللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ اَلْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَهُ لِأَنَّ اَلْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا أَوْ مِنْ مَعْرِفَتِهَا اَلشَّکُّ [مِنْ أ َبِی اَلْقَاسِمِ ] وَ قَوْلُهُ «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ اَلْقَدْرِ `لَیْلَهُ اَلْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یَعْنِی خَیْرٌ مِنْ أَلْفَ مُؤْمِنٍ وَ هِیَ أُمُّ اَلْمُؤْمِنِینَ «تَنَزَّلُ اَلْمَلاٰئِکَهُ وَ اَلرُّوحُ فِیها» وَ اَلْمَلاَئِکَهُ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلَّذِینَ یَمْلِکُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلرُّوحُ اَلْقُدُسُ هِیَ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ `سَلاٰمٌ هِیَ حَتّٰى مَطْلَعِ اَلْفَجْرِ» یَعْنِی حَتَّى یَخْرُجَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ».
[۸] سوره مبارکه قدر، آیه ۱٫
[۹] نهج البلاغه، بخشی از خطبه ۳ (مشهور به خطبهی شقشقیه).
«و من خطبه له (علیه السلام) و هی المعروفه بالشقشقیه و تشتمل على الشَکوى من أمر الخلافه ثم ترجیح صبره عنها ثم مبایعه الناس له. أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی قُحَافَهَ] وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَى إِلَیَّ الطَّیْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْیَهٍ عَمْیَاءَ یَهْرَمُ فِیهَا الْکَبِیرُ وَ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَکْدَحُ فِیهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى یَلْقَى رَبَّهُ، فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْباً. حَتَّى مَضَى الْأَوَّلُ لِسَبِیلِهِ فَأَدْلَى بِهَا إِلَى فُلَانٍ [ابْنِ الْخَطَّابِ] بَعْدَهُ. ثُمَّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الْأَعْشَى: «شَتَّانَ مَا یَوْمِی عَلَى کُورِهَا ، وَ یَوْمُ حَیَّانَ أَخِی جَابِرِ»؛ فَیَا عَجَباً بَیْنَا هُوَ یَسْتَقِیلُهَا فِی حَیَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ، لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَیْهَا، فَصَیَّرَهَا فِی حَوْزَهٍ خَشْنَاءَ یَغْلُظُ کَلْمُهَا وَ یَخْشُنُ مَسُّهَا وَ یَکْثُرُ الْعِثَارُ فِیهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا، فَصَاحِبُهَا کَرَاکِبِ الصَّعْبَهِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ، فَمُنِیَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ، فَصَبَرْتُ عَلَى طُولِ الْمُدَّهِ وَ شِدَّهِ الْمِحْنَهِ. حَتَّى إِذَا مَضَى لِسَبِیلِهِ جَعَلَهَا فِی [سِتَّهٍ] جَمَاعَهٍ زَعَمَ أَنِّی أَحَدُهُمْ، فَیَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى! مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیْبُ فِیَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِرِ، لَکِنِّی أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا، فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ وَ مَالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ مَعَ هَنٍ وَ هَنٍ، إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَیْهِ بَیْنَ نَثِیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِیهِ یَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ [خَضْمَ] خِضْمَهَ الْإِبِلِ نِبْتَهَ الرَّبِیعِ إِلَى أَنِ انْتَکَثَ عَلَیْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَیْهِ عَمَلُهُ وَ کَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ…».
[۱۰] سوره مبارکه حدید، آیه ۳٫
«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ».
[۱۱] الوافی، جلد ۳، صفحه ۵۱۴.
[۱۲] الأمالی (للصدوق)، جلد ۱، صفحه ۳۵.
«حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَرْقِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ جَدِّهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی سُلَیْمَانُ بْنُ مُقْبِلٍ اَلْمَدِینِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ فِی قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمَّا بَصُرَ بِی تَهَلَّلَ وَجْهُهُ وَ تَبَسَّمَ حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى بَیَاضِ أَسْنَانِهِ تَبْرُقُ ثُمَّ قَالَ إِلَیَّ یَا عَلِیُّ إِلَیَّ یَا عَلِیُّ فَمَا زَالَ یُدْنِینِی حَتَّى أَلْصَقَ فَخِذِی بِفَخِذِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ مَعَاشِرَ أَصْحَابِی أَقْبَلَتْ إِلَیْکُمُ اَلرَّحْمَهُ بِإِقْبَالِ عَلِیٍّ أَخِی إِلَیْکُمْ مَعَاشِرَ أَصْحَابِی إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ رُوحُهُ مِنْ رُوحِی وَ طِینَتُهُ مِنْ طِینَتِی وَ هُوَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی عَلَى أُمَّتِی فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی مَنْ أَطَاعَهُ أَطَاعَنِی وَ مَنْ وَافَقَهُ وَافَقَنِی وَ مَنْ خَالَفَهُ خَالَفَنِی».
[۱۳] کنز الفوائد، جلد ۱، صفحه ۲۹۶.
«وَ حَدَّثَنِی اَلْقَاضِی أَبُو اَلْحَسَنِ أَسَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ اَلسُّلَمِیُّ اَلْحَرَّانِیُّ نَزِیلُ بَغْدَادَ قَالَ أَخْبَرَنِی أَبُو حَفْصٍ عُمَرُ بْنُ عَلِیٍّ اَلْعَتَکِیُّ اَلْخَطِیبُ قَالَ قَرَأْتُ عَلَى اَلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْبَالِسِیِّ [حَدَّثَکُمْ] أَبُو أُمَیَّهَ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمٍ اَلنَّبِیلُ عَنْ أَبِی اَلْجَرَّاحِ عَنْ جَابِرِ بْنِ صَبِیحٍ عَنْ أُمِّ شُرَحْیِلَ عَنْ أُمِّ عَطِیَّهَ : أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعَثَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی سُرِّیَّهٍ قَالَتْ فَرَأَیْتُهُ رَافِعاً یَدَهُ یَقُولُ اَللَّهُمَّ لاَ تُمِتْنِی حَتَّى تُرِیَنِی عَلِیّاً».
[۱۴] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف سحر.
«اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بِأَبْهاهُ وَ کُلُّ بَهائِکَ بَهِیٌّ، اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِبَهائِکَ کُلِّهِ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمالِکَ جَمِیلٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِجَمالِکَ کُلِّهِ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِأَجَلِّهِ وَ کُلُّ جَلالِکَ جَلِیلٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِجَلالِکَ کُلِّهِ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ عَظَمَتِکَ بِأَعْظَمِها وَ کُلُّ عَظَمَتِکَ عَظِیمَهٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِعَظَمَتِکَ کُلِّها. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ نُورِکَ بِأَنْوَرِهِ وَ کُلُّ نُورِکَ نَیِّرٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِنُورِکَ کُلِّهِ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ رَحْمَتِکَ بِأَوْسَعِها وَ کُلُّ رَحْمَتِکَ واسِعَهٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ کُلِّها. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ کَلِماتِکَ بِأَتَمِّها وَ کُلُّ کَلِماتِکَ تامَّهٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِکَلِماتِکَ کُلِّها…».
[۱۵] سعد السعود، جلد ۱، صفحه ۱۱۲.
«محمّد بن جعفر قال حدّثنا سوید بن سعید- قال حدّثنا عقیل بن أحمد- قال حدّثنا أبو عمرو بن العلاء عن الشعبی : انصرف علیّ بن أبی طالب علیه السلام من وقعه أحد و به ثمانون جراحه تدخل فیها الفتائل فدخل علیه رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و هو على نطع فلما رآه بکى و قال إن رجلا یصیبه هذا فی سبیل اللّه لحق على اللّه أن یفعل به و یفعل فقال علی مجیبا له و بکى ثانیه و أمّا أنت یا رسول اللّه الحمد لله الذی لم یرنی ولیت عنک و لا فررت و لکنی کیف حرمت الشهاده فقال له صلّى اللّه علیه و آله إنها من ورائک إن شاء اللّه ثمّ قال له النبیّ صلّى اللّه علیه و آله إن أبا سفیان قد أرسل یوعدنا و یقول ما بیننا و بینکم إلاّ حمر الأسد فقال علی علیه السلام لا بأبی أنت و أمی یا رسول اللّه لا أرجع عنهم و لو حملت على أیدی الرجال فأنزل اللّه عزّ و جلّ- وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اِسْتَکانُوا وَ اَللّهُ یُحِبُّ اَلصّابِرِینَ».
[۱۶] سوره مبارکه اخلاص.
[۱۷] سوره مبارکه نصر.
پاسخ دهید