«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

خطبه اوّل ـ نکاتی راجع به روز ۹ رَبیع و آغاز امامت حضرت حُجّت (ارواحنا فداه)

همه‌ی مؤمنین، اُمّت سرافراز و نَفْس ضَعیف خودم را به تقوای الهی توصیه می‌کنم. امروز روز نُهم رَبیع الاوّل است و جُزء مبارک‌ترین ایّام سال است و یقیناً از ایّام‌الله است. مرحوم علّامه‌ی بزرگوار «مجلسی[۲]» (اعلی الله مقامه الشریف) در کتاب شریف «زاد المعاد[۳]» آورده‌اند که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به امروز سفارشاتی دارد، تَکریم دارد. وجود مُقدّس حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) وقتی «حُذَیفه بن یَمان[۴]» به مَحضرشان شَرفیاب شد، حضرت یادآوری کردند روزی را که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) راجع به امروز توضیح‌ها داشتند. بعد حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من برای امروز ۷۰ اسم در خاطرم هست. یکی از ۷۰ اسمی که برای روز نُهم رَبیع هست، «غدیر ثانی» است. غدیر عُصاره‌ی نبوّت همه‌ی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) است، غدیر بیمه‌کردن آخرین ذخیره‌ی زندگی بَشر و وَحی الهی است، غدیر حفاظ قرآن کریم است، غدیر بیان اَحکام است، غدیر اِقتدار سیاسی جامعه‌ی توحیدی است، غدیر مُدل حُکمرانی است، غدیر سَبْک زندگی است؛ اما غدیر در خارج مُحقّق نشد تا امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) که سلام خداوند بر امام راحل، با این انقلاب‌شان یک قَطره از آن یَم بی‌ساحل که غدیر دریای بی‌ساحل است، یک قَطره‌اش انقلاب اسلامی ایران شده است که مردم کَمر بَستند تا زیر پَرچم ولایت به دین‌شان عمل کنند، سیاست‌شان توحیدی باشد، تجارت‌شان اسلامی باشد، فرهنگ‌شان الهی باشد، سَبْک زندگی‌شان اسلامی باشد و در رأس قائمه‌ی حکومت هم یک کسی که جَواز از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه‌ی مَعصومین (سلام الله علیهم اجمعین)  خدا دارد و مَشروع است و مَشروعیّت مَناصب دیگر هم به مَشروعیّت اوست، در رأس قائمه هدایت کُلّ را به عُهده دارد. اما این پایان قضیّه نیست؛ این یک فِلش است، این یک آغاز است. همه‌ی اُمید‌ها از ۱۲۴ هزار پیامبر با اوصیاءشان و همه‌ی صُلحا و خداپَرستان عالَم چشم به ظُهور مُنجی نهایی حضرت بقیه‌الله الاعظم امام مُنتظر حضرت حُجّت ‌بن ‌الحسن المَهدی (ارواحنا و ارواح العالَمین لتُراب مَقدمه الفداه) است. وجود مبارک امام عصر (ارواحنا فداه) در چنین روزی بارِ مسئولیت هدایتِ خَلق اَعمّ از آدمیان و عالَمیان به ایشان واگذار شده است. او قُطب عالَم است، او مرکز دایره‌ی امکان است. امامت در حَدّ فَهم افرادی در حَدّ بنده و دانشمندان عُرفی نیست؛ امامت تَجلّی اسم اَعظم خداست و مَظهریّت جَلال و جَمال الهی در تمام اَسماء حُسنای حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است. اما آقای ما، گُمشده‌ی ما، یوسف فاطمه‌ی ما که در قرآن کریم خطاب حضرت یعقوب (علیه السلام) به فرزندانش خطاب به ما هم هست. فرمود: «یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ وَ لَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ[۵]»؛ فرزندان من! برای دست‌یافتن به بَرکات وجود یوسف من نباید قرار داشته باشید، از خانه بیرون بروید. «اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا»؛ حرکت کنید، به پا خیزید، بگردید، عَطش‌تان را بالا بیاورید تا آب حَیات زندگی الهی را در سایه‌ی یوسف (علیه السلام) بچِشید. «اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ وَ لَا تَیْأَسُوا»؛ مأیوس نباشید. امروز این خطاب به همه‌ی من و شماست. خداوند از ما می‌خواهد که برای آمدن یوسف حضرت زهرا (سلام الله علیها) برنامه داشته باشیم. برای آماده‌سازی جهان جهت تَحقُّق عدالت کُلّی الهی ما قُربانی تقدیم کنیم و خودمان هم آرزو داشته باشیم که قُربانیان راهِ ظُهور حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) بوده باشیم.

Sadighi-14030623-NamazJome-Thaqalain_IR (1)

حکومت جهانی امام عَصر (ارواحنا فداه) از مَنظر حضرت ثامن الحُجج (علیه السلام)

آنچه در موضوع امام زمان (ارواحنا فداه) شُهره است و همه‌ی ذهن‌ها با آن مأنوس هستند، برقراری عدالت در سراسر عالَم بَشریّت است، رَفع ظُلم است، رَفع نِفاق است، رَفع گناه است. این عدالت در اَبعاد سیاسی، اخلاقی، عاطفی، خانوادگی، بین‌المللی، فرهنگی، اقتصادی و در مرحله‌ی شُکوفایی استعدادها که نام آن قِسط است، حضرت شُهره هستند که «یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا[۶]»؛ و در این جهت روایات اِلی ماشاءلله وجود دارد که یکی دو روایت را بنده برای این‌که دل‌های مُشتاق شما، دل‌های بیقرار شما در روز جُمعه حُضور شما در نماز جُمعه یک نوع استقبال از قُدوم مبارک حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) است. زبان قال و حالتان این است: «خُطبه تو کُن تا خُطَبا دَم زَنند[۷]». این‌جا جای امام زمان (ارواحنا فداه) است. ان‌شاءالله تَشریف بیاورند و پُشت سر ایشان نماز جُمعه بخوانیم و خُطبه‌ی دلنشین حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) را با گوش جان اِستماع کنیم و ذوب در جَمال و جَلال الهی بشویم. در کتاب شریف «کمال الدّین[۸]» که در اَدب فَناء مُقرّبان آورده است، این عبارت را بیان کرده است: «یطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ کلِّ جَوْرٍ وَ یقَدِّسُهَا مِنْ کلِّ ظُلْمٍ[۹]»؛ خداوند زمین را تَطهیر می‌کند. ظُلم زمین را آلوده کرده است، سِتم زمین را نَجس کرده است، دل‌ها را غُبارآلود کرده است؛ اما حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) که می‌آیند، با چشمه‌ی عدالت زمین را شُستشو می‌دهند، زمین پاک می‌شود. «فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِهِ[۱۰]»؛ وقتی حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) ظُهور می‌کنند، آفتاب جَمال مولای ما از کنار کَعبه زادگاه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) طُلوع می‌کند، می‌درخشد، همه‌ی عالَم به نور جَمال حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) نور می‌گیرد، اِشراق می‌گیرد. «وَ وَضَعَ مِیزَانَ الْعَدْلِ بَینَ النَّاسِ[۱۱]»؛ تَرازوی عدالت را در میان مردم اُستوار می‌کند. «فَلَا یظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً[۱۲]»؛ فرهنگ‌سازی می‌کند. همه از ظُلم مُتنفّر می‌شوند. به خودشان اجازه نمی‌دهند که وجودشان را با ظُلم‌کردن وَلو کمترین ظُلم را به کسی رَوا بدارند. مردم خودشان عادل می‌شوند، ظُلم‌سِتیز می‌شوند، ظُلم‌گُریز می‌شوند. «فَلَا یظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً»؛ هیچ بزرگی به خودش اجازه نمی‌دهد که به کوچکی ظُلم بکند. هیچ کودکی، هیچ عاجزی، هیچ مَریضی، هیچ یَتیمی از اَحدی ظُلم نخواهد دید.

Sadighi-14030623-NamazJome-Thaqalain_IR (2)

دَستورالعَمل حضرت مهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) به مَنصوبین خود در هنگام مشکلات

از حضرت امام صادق (علیه الصلاه و السلام) حدیث بسیار جالب و شنیدنی است که فرمودند: «إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ بَعَثَ فِی أَقَالِیمِ اَلْأَرْضِ فِی کُلِّ إِقْلِیمٍ رَجُلاً یَقُولُ عَهْدُکَ فِی کَفِّکَ فَإِذَا وَرَدَ عَلَیْکَ أَمْرٌ لاَ تَفْهَمُهُ وَ لاَ تَعْرِفُ اَلْقَضَاءَ فِیهِ فَانْظُرْ إِلَى کَفِّکَ وَ اِعْمَلْ بِمَا فِیهَا[۱۳]»؛ حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: وقتی حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) قیام می‌فرمایند، ایشان در هر اِقلیمی و در هر بخشی از کُره‌ی زمین یک فردی را به عُنوان فرمان‌فَرما و به عُنوان اَمیر مَنصوب می‌کنند و به او می‌فرمایند: پیمان تو، دستورالعَمل تو، وظیفه‌ی تو در کَف دستت هست. هرجا به یک حادثه‌ای برخوردی، اَمر جدیدی پیش آمد که نَفهمیدی باید چه کُنی و وظیفه‌ات چه چیزی است، دستت را باز کُن و به کَف دستت نگاه کُن؛ مطلب را درمی‌آوری. امروز در کَف همه‌ی ما یک اَبزاری به نام موبایل هست. شما هرچه را بَلد نیستید، فوراً مُراجعه می‌کنید، جُستجو می‌کنید و مطلب را درمی‌آورید. آیا حضرت امام صادق (علیه السلام) این را می‌گویند که این مُقدّمه است؟  و یا این‌گونه نیست و مطلب بالاتر از این‌هاست. آن روز علم به قَدری پیش می‌رود که وجود نازنین حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: همه‌ی مَجموعه‌‌ی علوم ۲۷ جُزء است؛ ۲ جُزء از این ۲۷ جُزء تا ظُهور برای بَشر رُخ می‌نماید، اما ۲۵ جُزء دیگر بعد از ظُهور نَصیب بَشر خواهد شد. وجود مُقدّس حضرت امام (علیه السلام) ظاهراً بَشر را به مرحله‌ی خلافت الهی می‌رسانند. خلیفه‌الله خود آ است، مَظهر خداوند است، نیازی به اَبزار بیرونی ندارد. اما این برای بنده تازه بود که وجود مُقدّس امام عَصر (ارواحنا فداه) به مَنصوبین خودشان، اُمرایشان در اَقالیم عالَم می‌فرمایند: دستورالعَمل در کَف دستت هست. هرجا به بُن‌بَست برخوردی، دستت را نگاه کُن که مَطلب را به دست خواهی آورد.

Sadighi-14030623-NamazJome-Thaqalain_IR (3)

عدالت اجتماعى در عَصر ظُهور امام زمان (ارواحنا فداه)

نکته‌ی بعدی و مهمّ این است که عدالت و قِسط مَقصد نهایی نیست؛ بلکه امام زمان (ارواحنا فداه) که می‌آیند، عشق را تَطهیر می‌کنند، دل‌ها را خانه‌ی خدا می‌کنند. غیرِ خدا را از دل‌ها جارو می‌کنند. مطالب بلند توحیدی که تا آن روز هیچ دانشمندی، عارفی و سالکی به آن نرسیده است، حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) دل‌ها را عَرش خدا می‌کنند که خداوند در آن دل‌ها استقرار دارد و قُلوب و نُفوس و اَرواح بَشر مَملو از محبّت و عشق خداست. همگان ذوب در ذات جَلال، ذوالجَلال، جَمال و ذوالجَمال هستند و همه بوی خدا می‌دهند و خویِ الهی در وجودشان مُحقّق می‌شود؛ «صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً[۱۴]»؛ به اُمید آن روز.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا[۱۵]».

Sadighi-14030623-NamazJome-Thaqalain_IR (4)

خطبه دوّم

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمینَ اللّهُمَّ صَلِّ وَ سلّم عَلَی سَیِّدِ أَنْبِیَائِکَ ‏وَ أفضَلِ رُسُلِکْ سَیِّدِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أمیرِ المُؤمِنینِ عَلِیِّ بنِ أَبِی طَالِب وَ صَلِّ عَلَى الصِّدِّیقَهِ فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی سِبْطَیِن نَبِیِّ الرَّحْمَهِ وَ سِیِّدی شِبَابِ أَهلِ الجَنَّهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ صَلِّ عَلَی سادات الْمُسلّمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزّکی وَ الخلفِ الصالح حجتِک القَائِمِ اُمنائِک فی بِلادک».

«بِهِم نَتَوَلّی وَ مِن اَعدائِهِم نَتَبَرأ إِلَیَ اللهِ تَعالی سُبحانَه، وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ، أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ». «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ * وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا[۱۶]»؛ شما خداجویان، مَدعوین ذاتِ رُبوبی اَکرم الاَکرمین و خودم را به رعایت حَریم حق‌تعالی و توجّه به این‌که همیشه خداوند حاضر و ناظر است و عُمر ما در قَبضه‌ی قدرت، حکمت و رَحمت او ادامه دارد، با توجّه به این حقیقت همواره با رضای او نَفَس بکِشیم و برای جَلب رضای او قَدم برداریم و از سَخط و غَضب حق‌تعالی واهمه داشته باشیم، وحشت کنیم، کاری نکنیم که خداوند به ما چوب بزند.

Sadighi-14030623-NamazJome-Thaqalain_IR (5)

وَحدت علامت زنده‌بودن جامعه است

این ایّام، ایّامِ رَبیع‌ المُولود است که برحَسب روایاتی که بین «فریقین» اختلاف دارد، ولادت با سعادت آخرین پیامبر خدا، آورنده‌ی کامل‌ترین دینِ حق‌تعالی، سُفره‌گُستر رِزق زندگی انسان‌ها تا روز قیامت حضرت محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) که برخی دوازدهم رَبیع را روز میلاد می‌دانند و برخی هفدهم رَبیع را روز ولادت ایشان می‌دانند. برای هر دو قول عُلمای عامّه و امامیّه قائل داریم. و برای یک اَمر مهمّ از زمان بُنیانگذار حَکیم نظام جُمهوری اسلامی، امام عظیم‌الشأن این هفته را به عُنوان هفته‌ی کَمربستن اُمور مُسلمین برای ایجاد ارتباط، برای ایجاد وَحدت، برای مُقابله‌ی با تَفرقه و اختلاف و برای ایجاد محبّت و عاطفه نسبت به یکدیگر، «هفته‌ی وَحدت» نامگذاری شده است. وَحدت یک مسأله‌ای است که قائم به حَیات است. تا روح در بدن من و شما هست، اَعضای بدن ما و میلیاردها موجود زنده‌ای که به عُنوان یافته‌ها انجام وظیفه می‌کنند، این‌ها در شکل یک کشور تقسیم وظیفه شده است، همه کنار هم هستند، همه مُدافع هم هستند، همه هوای هم را دارند؛ اما وقتی روح از آن‌ها گرفته می‌شود، بدن بی‌روح را در قَبر می‌گذارند، در قَبر هم نگذارند این بدت مُتعفّن می‌شود و اَعضای بدن مُتلاشی می‌شود. مُتلاشی‌شدن جامعه و تفرقه علامت مرگ جامعه است. وَحدت علامت حَیات و زنده‌بودن جامعه است.

Sadighi-14030623-NamazJome-Thaqalain_IR (6)

از مهم‌ترین موضوعات در یک جامعه توحیدی، پُشتیبانی از یکدیگر است

قرآن کریم از پیروان دین قَویمِ توحیدی اسلام به عُنوان اُمّت یاد کرده است: «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ[۱۷]»؛ اُمّت اساساً هُویّت جمعی است، هُویّت اتّحادی است، هُویّت ارتباطی است و این قائم به مرکزیّتی است. اُمّت وقتی اُمّت است که مسیر واحد دارند، مَقصد واحد دارند، مَکتب واحد دارند، امام واحد دارند، راهنمای واحد و رهبر واحد دارند. این اتّحاد هم عَقلاً واجب است، فَتوای عقل هر عاقلی این است که همه از اختلاف ضرر می‌کنند، طرفین اختلاف سود نمی‌بَرند. نِزاع کار عقل نیست، کار شیطان است، کار وَهم است، کار نَفس اَمّاره است. دستگیری، حمایت، پُشتیبانی، تَعلیم و تَعلُّم، یاد دادن، دلسوزی این‌ها هم حُکم فطرت است و هم حُکم همه‌ی اَدیان الهی است. اتّحاد بسیار اهمیّت دارد. وقتی حضرت موسی (علیه السلام) برادر بزرگوارش جناب هارون را مورد عِتاب و شدّت قرار داد که چرا اجازه داده گوساله بپرستند، او جواب داد: من ترسیدم چیزی بگویم که این جمع مُتفرّق بشود و تو به من نَقد کُنی که چرا ایجاد اختلاف کردی. مسأله‌ی اتّحاد یک جامعه این‌قَدر از مَنظر وَحی الهی مهمّ است. همگان باید حَریم یکدیگر را حفظ کنند. بنده‌ی خدا از خانه‌ی خدا نزد خداوند شَرف بیشتری دارد. آبروی هم را نبَریم، پای هم را نگیریم، برای هم پرونده درست نکنیم، دل هم را به یکدیگر چِرکین نکنیم، همدیگر را پایمال نکنیم، ایثار داشته باشیم، نثار داشته باشیم، محبّت داشته باشیم. حتی در مورد آن‌هایی که گناه می‌کنند، روایات ما این است که هم خداوند منتظر بازگشت گُنهکار است و فرموده است: «یُحِبُّ التَّوَّابِینَ[۱۸]»؛ خداوند اهل توبه را مَحبوب خودش مُعرّفی کرده است. کسی که گناه کرده بوده، ولی الآن دیگر گناه نمی‌کند؛ خداوند گناه او را به حساب نمی‌آورد. گناه تائب را مَحو می‌کند و خودش دعوت می‌کند، نه این‌که طَرد کند و با یک گناه بگوید بُرو تو دیگر به درد نمی‌خوری؛ بلکه خودِ خداوند گُناه‌کار را دعوت خُصوصی می‌کند، نازِ او را می‌کِشد. می‌گوید که من چشم به راهت هستم، من مُشتاق تو هستم و این یک اصلِ سِیر و سُلوکیِ عرفانیِ الهی است. همه بنده‌ی خداییم، همه اَثر خداییم، همه خَلق خداییم، همه و همه‌ی ما آیات الهی هستیم و هرکدام از ما به یکدیگر به عُنوان اَثر خدا و خَلق خدا باید عشق بورزیم. بَشر «بِما هُوَ بَشر» کرامت دارد؛ «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا[۱۹]».

Sadighi-14030623-NamazJome-Thaqalain_IR (7)

لُزوم اتّحاد جامعه‌ی اسلامی در برابر دشمن از مهم‌ترین مسائل امروز در جهان است

اما حفظ کیانِ اُمّت اسلامی در جهان اسلام در وُسعت جُغرافیایی‌اش، حفظ کَرامت اُمّت اسلامی و افزودن بر اِقتدار اُمّت اسلامی و همّت برای بالابُردن غِنای اقتصادی کشورهای اسلامی، اَمر وَحدت از اُولویّت‌های اوّل جهان اسلام است. به همین دلیل از دیرباز مهم‌ترین سِلاح دشمن برای اِستعمار، برای اِستثمار، برای اِستحمار ایجاد تَفرقه بوده است. این انگلیس خَبیث، این روباهِ پیرِ خیانتکار، این جُرثومه‌ی فساد، این تَعبیرشان که اختلاف بینداز و حُکوکت کُن؛ در قَدم اوّل خودتان و خانواده‌تان با هم باشید، اتّحاد محلّه‌ای داشته باشیم، اتّحاد شهری داشته باشیم، اتّحاد منطقه‌ای داشته باشیم، اتّحاد ملّی داشته باشیم و بعد هم اتّحاد بین‌المللی داشته باشیم. امروز دشمن با اَساس اسلام مُقابله می‌کند، دارد جنگ می‌کند، قرآن می‌سوزاند، کاری به شیعه و سُنّی ندارد، مسجدها را مورد حَمله قرار می‌دهند، کاری به شیعه و سُنّی ندارند. به همان مقداری که با شیعه بد هستند، دنیای استکبار و دنیای کُفر با اهل سُنّت هم عِناد آشتی‌ناپذیر دارد. امام راحل که رضوان خداوند بر او باد، از «ابن سینا[۲۰]» نَقل کردند و فرمودند: او می‌گوید من از گاو می‌ترسم؛ زیرا شاخ دارد، ولی عقل ندارد. این‌ها اتُم دارند، این‌ها سِلاح‌های مرگ جَمعی دارند، این‌ها همه‌ی اَبزارهای علمی و اطّلاعاتی را دارند و این‌ها رَحم ندارند و این‌ها عقل ندارند و این‌ها اعتقاد به خداوند ندارند، اعتقاد به کرامت انسانی ندارند. لذا وقتی پایشان به یک جایی برسد، آن‌جا هَلاک نَسل را هَرس می‌کنند. هم زراعتگاه‌ها را از بین می‌بَرند، هم زیرساخت‌ها را از بین می‌بَرند، هم مراکز فرهنگی را از بین می‌بَرند، هم نَسل‌ها را از بین می‌بَرند، به کودکان هم رَحم نمی‌کنند. از دیرباز نشان دادند این فرعونی که «یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ[۲۱]»، او دخترها را نگاه می‌داشت، اما پسران خُردسال را از دَم شمشیر می‌گذراند. فرعون زمان ما استکبار عالَمی، آمریکای شیطان بزرگ، اُمّ‌الفساد قَرن و اَیادی‌اش خُصوصاً این صهیونیست‌های بی‌رَحم خَبیث وَحشیِ بی‌هُویّت می‌بینید که حتی به زن‌ها رَحم نمی‌کنند. فرعون دخترها را نگاه می‌داشت و پسرها را می‌کُشت؛ اما فرعون زمان ما هم به پسرها و هم به دخترها در نهایت قَساوت قلبی با دیدِ نابودکردن نَسل آینده برخورد می‌کند و بَنا دارد یک مسلمان بر روی زمین باقی نماند. در این شرایط باید چشم‌هایمان را باز کنیم و بدانیم با چه خطری مُواجه هستیم، چه آتشی ما را تَهدید می‌کند و برای مَهارکردن این آتش هیچ دستوری مانند دستور خداوند و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست که فرمود: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا». لذا ما دست همه‌ی برادران اهل سُنّت را در تمام اَقطار روی زمین می‌فشاریم و هرجا مَظلومی سُراغ داریم به حُکم مَکتب و آموزه‌های توحیدی و قرآنی خودمان حامی مَظلوم هستیم، خواه شیعه باشد، خواه سُنّی باشد. و در این ۴۶ سال دنیا شاهد است. لذا آن عالِم شُجاع تونسی می‌گوید: اگر ایرانی‌ها دین‌شان رافضی هست و رافضی کسی است که با آدم‌کُش‌ها مُقابله می‌کند، من هم با صدای رَسا اعلان می‌کنم: «من هم رافضی هستم». دین ما دینِ سِتم‌سوز است، دین ما دینِ طاغوت‌گُریز است. قرآن کریم مسأله‌ی گُریز از طاغوت را رُکن دین بیان می‌کند: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَى[۲۲]»؛ باید مَوانع وَحدت را از میان برداشت و برای این نُخبگان، فرهیختگان و دلسوزان در کشورهای باید با ارتباط و تشکیل جلسات مُشترک فکرهایی را بکنند. فُرصت بیش از این مقدار مَجال نمی‌دهد.

Sadighi-14030623-NamazJome-Thaqalain_IR (8)

نکاتی در ارتباط به سفر رئیس‌جُمهور محترم به کشور عراق

اما در ارتباط با سفر رئیس‌جُمهور مُحترم که اوّلین سفر بُرون‌مَرزی ایشان به کشور عراق بود، انتخاب درستی بوده است. عراق با ما مُشترکات دارد. علاوه بر این‌که هم‌مَرز است و از جهاتی ما و کشور عراق یک خانواده هستیم. عراق و ایران زیر قُبّه‌ی امام حسین (علیه السلام) و بر سر سُفره‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) و ائمه‌ی مَعصومین (سلام الله علیهم اجمعین) همه دل به یک نُقطه‌ی مرکزی داده‌ایم و جاذبه‌ی امامان ما همه‌ی ایرانی‌ها و عراقی‌ها را با همدیگر مُنسجم می‌کند، نه یکی می‌کند؛ اصلاً ما جُدایی نداریم.

Sadighi-14030623-NamazJome-Thaqalain_IR (9)

چند توصیه به دولت جدید

اما حالا که دولت مُستقر شده است، ما چند نکته را در آغاز حرکت اجرایی ایشان به مَحضرشان عَرض می‌کنیم. اُمید آن را داریم که خداوند قبول کند. مقام مُعظم رهبری (اطال الله عُمره الشریف) در دیداری که با هیئت دولت داشتند، ۱۳ توصیه‌ی کلیدی و راهبُردی داشتند که همیشه «لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ[۲۳]»؛ انسان گوشِ شنوا داشته باشد، بلندگوی دین را جِدّی بگیرد و حرف‌های او را حرف‌های شخصی نبیند، بلکه مَصلحت دنیا و آخرت خودش را در حرکت حکیمانه بداند. لذا این ۱۳ اَمر کلیدی را همه‌ی مردم ما توقّع دارند که دولت مُحترم در دستور کار خودش قرار بدهد. یکی از این ۱۳ اَمر مهمّ توجّه به اولویّت‌هاست. اولویّت‌ها در دو بخش قابل ذکر است: یکی اولویّت‌ها‌ی فوری، اولویّت‌ها‌ی نَقد و به روز است که مهم‌ترین آن رسیدگی به وَضع معیشتی مردم هست، بالابُردن ارزش پول ملّی هست، سامان‌دادن به کَسب و کار مردم هست، اشتغال جوان‌هاست، مسأله‌ی ازدواج و جَذب سرمایه‌های داخلی و خارجی و جَذب حَداکثری مُشارکت‌های مردمی است. فرهنگ‌سازی در این جهت ‌که بعضی از نیروهای مَرئی و نامَرئی ما گاهی با بعضی از افراد تولیدگر برخوردهای مُناسبی ندارند و آن‌ها می‌تَرسند سرمایه‌ی خودشان را در مَملکت اِبراز کنند، به صحنه بیاورند، سرمایه‌گُذاری کنند. باید به گونه‌ای فرهنگ‌سازی بشود که خداوند متعال در مورد مال می‌فرماید: «جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیَامًا[۲۴]»؛ این مال این‌قَدر مهمّ است که قِوام شما به این است که فقیر نباشید. «کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا[۲۵]»؛ سرمایه‌ای که مایه‌ی آبادانی مَملکت می‌شود، مایه‌ی اشتغال جوان‌ها می‌شود، مایه‌ی ازدواج جوان‌ها می‌شود، این دنیا نیست، این عینِ آخرت است. لذا «نِعْمَ اَلْمَالُ اَلصَّالِحُ لِلرَّجُلِ اَلصَّالِحِ[۲۶]»؛ این هم باید نیروهای قَضایی، هم نیروهای امنیّتی و نظامی در این جهت مُواظب باشند که افرادی که قدرت فکری دارند، امکانات جَذب سرمایه از داخل و خارج دارند، این‌ها را مورد تَکریم قرار بدهند. به این‌ها اطمینان بدهند که تَحت حمایت نظام جُمهوری اسلامی این‌ها سرمایه‌ی مَملکت هستند. تأمین امنیّت سرمایه‌گذاری، اصلاح ساختار بودجه، کَسری بودجه شایسته‌ی نظام اسلامی نیست؛ لذا در بودجه‌ریزی بنَحوی بودجه را پیش‌بینی بکنند که درآمدها و هزینه‌ها باهم تَطبیق داشته باشد.

Sadighi-14030623-NamazJome-Thaqalain_IR (10)

اما توقُّعات مردم عزیز ما بر اَساس یک نظرسنجی به این شرح است. از دولت مُحترم، از رئیس‌جُمهور مُحترم این توقُّعات که توقُّعات اکثریّت مردم است، به این صورت است. اوّل عملی کردن وعده‌‌ها؛ هر رئیس‌جُمهوری قبل از آن‌که در مَسند ریاست‌جُمهوری مُستقر بشود، به مردم یک وعده‌هایی داده است. آقای «دکتر پزشکیان» هم وعده‌هایی داده است. مردم توقُّع دارند عمل ببینند. دوّم مردمی بودن، در مَتن مردم حُضور داشتن، درد مردم را از نزدیک لَمس کردن. سوّم عدالت‌محور بودن. چهارم پُررنگ‌‌کردن روحیه‌ی اعتماد و اُمید؛ یأس مرگ است، نااُمید ذلّت است. اُمید است که مردم را در مسیر هدف پویا می‌کند. مسأله‌ی پنجم اشتغال است. ششم مُبارزه‌ی با فساد است. هفتم بهبود روابط با سایر کشورهاست. و مهم‌ترین و اَساسی‌ترین نکته که در آخر قرار دادم، پیروی از رهنمودهای حکیم دوران، رهبر فرزانه حضرت آیت الله العُظمی امام خامنه‌ای (مُدّ ظلّه العالی) است.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ[۲۷]».

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ الی ۲۸٫

[۲] محمدباقر بن محمدتقی مجلسی (۱۰۳۷ – ۱۱۱۰ق) معروف به‌علامه مجلسی یا مجلسی دوم، از محدثان و فقیهان مشهور شیعه در قرن یازدهم هجری بود. علامه مجلسی از میان شاخه‌های علوم اسلامی بیش از همه به حدیث‌نگاری علاقه داشت و به اخباریان نزدیک بود. مشهورترین کتاب او، مجموعه پرحجم حدیثی به نام بحارالانوار است که نقش بارزی در احیای جایگاه حدیث در منظومه معرفت دینی داشت. او با تربیت شاگردان و آثار پرتعداد خود که بسیاری از آنها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روش‌های علمی علمای پس از خود تأثیر گذاشت. وی به دلیل همکاری با حکومت صفویان و نقش بارز سیاسی و اجتماعی‌اش در آن دوران از شهرت زیادی برخوردار است. وی منتقد صوفیه بود و با تصوف خانقاهی مخالفت می‌ورزید. مجلسی در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام «شیخ الاسلام» رسید و در دوران سلطان حسین صفوی صاحب نفوذ بود.

محمدباقر مجلسی در علوم مختلف اسلامی مانند تفسیر، حدیث، فقه، اصول، تاریخ، رجال و درایه تخصص داشت. او نویسنده‌ای پرکار بود و به نگارش آثاری در این زمینه‌ها پرداخت. شیخ حرّ عاملی، نسبت به او چنین گفته است که تمام همت خود را مصروف آموختن دانش حدیث و فقه و بلکه همه شاخه های معارف کرده است و تمام نیروی عمیق فکری و اندیشه وقّادش را در به دست آوردن همه کمالات به کار گرفته است. فیض کاشانی نیز در اجازه‌نامه به علامه آورده است که او جامع علوم عقلی و نقلی است. بیش از هر چیز به نگارش مجموعه‌های حدیثی اهتمام داشت و از میان کتاب‌های او بحارالانوار که مجموعه بزرگی از احادیث امامان شیعه است، بیش از همه شهرت دارد. عملکرد علامه مجلسی در تألیف مجموعه‌های حدیث شیعه همچون عملی در تقویت مذهب تشیع ارزیابی شده و از او همچون احیا کنند مذهب تشیع یاد شده است. محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کرده‌اند. محمدباقر مجلسی پس از فراگرفتن علوم مقدماتی از محضر علمای اصفهان بهره برد. او بیش از همه نزد پدرش محمد تقی مجلسی(۱۰۰۳۱۰۷۰ق) آموزش دیده است و از آنجا که پدرش از شاگردان شیخ بهایی بود، می‌توان از تأثیر اندیشه‌های شیخ بهایی بر علامه مجلسی به واسطه پدرش محمد تقی مجلسی سخن راند. مؤلف ریاض العلماء که از شاگردان و همکاران وی در تدوین بحارالانوار بوده است می‌نویسد که وی دانش‌های عقلی را نزد آقا حسین خوانساری و دانش های نقلی را نزد پدرش فرا گرفت.

محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کرده‌اند. از بین شاگردان علامه برخی از مشاهیر علمای شیعه تربیت شدند که از آن جمله می‌توان به میرزا عبدالله افندی اصفهانی (م۱۱۳۰ق)، سید نعمت الله جزایری (م۱۱۱۲ق)، شیخ عبدالله بحرانی (م۱۱۲۷ق)، محمد بن علی اردبیلی (م۱۱۰۱ق)، میر محمدصالح خاتون آبادی(م۱۱۲۶ق) و میر محمدحسین خاتون آبادی (نوه دختری‌اش م۱۱۵۱ق)، سید ابوالقاسم خوانساری (م۱۱۵۷ق) یاد کرد. محمد باقر مجلسی از بسیاری از علمای دوران خود حدیث شنیده و از آنان اجازه روایت داشت که از مهم‌ترین این افراد باید به ملا صالح مازندرانی (م۱۰۸۱)، ملا محسن فیض کاشانی (م۱۰۹۱) و شیخ حر عاملی (م. ۱۱۰۴) اشاره کرد. منابع، ۱۸ تن از استادان وی را نام‌برده‌اند. شیخ حرّ عاملی، صاحب کتاب وسائل الشیعه، در اجازه‌نامه نقل روایت به علامه مجلسی نوشته است که او تمام همت خود را مصروف آموختن دانش حدیث و فقه و بلکه همه شاخه های معارف کرده و تمام نیروی عمیق فکری و اندیشه وقّادش را در به دست آوردن همه کمالات به کار گرفته است. فیض کاشانی نیز در اجازه‌نامه به علامه آورده است که او جامع علوم عقلی و نقلی است.

[۳] زادُ الْمَعاد (به معنای توشۀ روز معاد)، کتابی به زبان فارسی درباره پاره‌ای از اعمال مستحب نوشته علامه مجلسی که در سال ۱۱۰۷ق و در اواخر عمر خود تألیف کرده است. محتوای این کتاب، دعاها، زیارت‌ها و اعمال مستحبی در طول سال است که مختصری از برخی احکام شرعی نیز در آن بیان شده است. این کتاب پیش از رواج مفاتیح الجنان، کتاب دعای رایج بین مردم بود. کتابی دیگر از ابن قیم جوزی با عنوانی شبیه این کتاب، یعنی «زادُ الْمَعاد، فی هُدی خَیْرِ الْعِباد» در فقه و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نوشته شده است. مؤلف در مقدمۀ کوتاه کتاب، انگیزه تألیف این اثر دعایی را اینگونه بیان می‌کند که چون از ائمه معصومین، ادعیه و اعمال کثیری نقل شده و او هم اکثر آن‌ها را در کتاب بحارالانوار جمع کرده و سپس متوجه گردیده که تحصیل آن‌ها و عمل به آن برای اغلب مردم به سبب اشتغال آنان به مشاغل دنیوی میسر نیست لذا علاقه داشته که در این رساله، منتخبی از فضائل روزها و شب‌های شریف و کارهایی که به سند صحیح و معتبر وارد شده را بیاورد تا عامه مردم از برکات آن محروم نمانند. او این کتاب را به شاه سلطان حسین صفوی هدیه کرده است. این کتاب ۱۴ باب (۴۹ فصل) و یک خاتمه دارد. در ۹ باب اول، که به اعمال و دعاهای دوازده ماه قمری اختصاص دارد ابتدا به فضایل و ویژگی‌های عبادی هر ماه اشاره شده و سپس اعمال و دعاها و زیارات آن ماه را از شب اول بیان می‌کند. در باب دهم اعمالی را می‌آورد که در همه ماه‏‌ها مشترک هستند مانند دعاهایی که هنگام رؤیت هلال ماه وارد شده است. در باب یازدهم، زیارات چهارده معصوم (علیهم السلام) که در ابواب قبلی ذکر نگردیده، جمع‌آوری شده است. باب سیزدهم درباره احکام اموات و آداب هنگام احتضار و غسل و دفن میت است و بالاخره در باب آخر خلاصه‌ای از احکام زکات، خمس و اعتکاف را بیان می‌‏کند، در خاتمه هم به بیان کفارات می‏‌پردازد.

[۴] ابو عبد الله حُذَیفه فرزند حِسْل یا حُسَیل ملقب به یمان از قبیله بنی عَبْس یمن است. یمان پیش از ظهور اسلام به مدینه رفت و با خاندان عبدالاشهل، از شاخه اوس، هم‌پیمان شد و با رباب دختر کعب ازدواج کرد. او سه پسر دیگر داشت: سعد٬ صفوان که در جنگ احد حاضر بود و مُدْلج. و نیز دخترانی به نام‌های لیلی، سلمه که در جنگ احد توسط ابوسفیان به شهادت رسید و فاطمه که از پیامبر نقل حدیث کرده است داشت. حسیل در جنگ احد حضور داشت و در آنجا به شهادت رسید. برخی می‌گویند یکی از مسلمانان او را به اشتباه کشت. حذیفه از نخستین اسلام‌آورندگان بود، و بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه هجرت کرد. وی از سویی جزو مهاجران بود و از طرفی چون با یکی از طوایف مدینه هم‌پیمان بود، جزو انصار محسوب می‌شد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، حذیفه را دراین‌باره مخیر کرد و او انتساب به انصار را برگزید و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز آن را تأیید کرد. و بعد از میان مهاجران عمار به عنوان برادر وی انتخاب گردید. با این که اسلام آورده بود٬ مشرکین مانع شدند در جنگ بدر حضور یابد؛ اما در جنگ احد به همراه پدر خود حضور یافت. حذیفه برای قاتلان پدرش آمرزش خواست و چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خواست خون‌بهای او را از بیت المال بپردازد، حذیفه آنان را بخشید. حذیفه در جنگ خندق، از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مأموریت یافت از درون اردوگاه دشمن خبر کسب کند که با موفقیت این کار را انجام داد. وی در غزوات دیگرِ چون احد نیز همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود.

پیامبر اخبار بسیاری از حوادث و فتنه‌های آینده را با او در میان گذاشته بود و از باطن بسیاری افراد به او خبر داده و برخی منافقان را به او شناسانده بود، او گفته است: پیامبر حوادث آینده تا قیامت را بر من بازگو کرده است. نقل شده است رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به هنگام بازگشت از تبوک، نام تک‌تک منافقانی را که قصد رم‌دادن مرکب وی را داشتند، به او فرمود. به همین دلیل شرح‌حال‌نگاران از وی با عنوان صاحب سرّ (رازدار) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یاد کرده‌اند، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره حذیفه و امام علی (علیه السلام) فرمود: «آنان بهتر از همه مردم، منافقان را می‌شناسند.» حذیفه از پیامبر روایات متعددی نقل کرده است و افراد بسیاری از او نقل روایت کرده‌اند. او به پرهیزکاری، دنیاگریزی و دوری از ثروت‌اندوزی معروف بود. عمر وی را در جنگ نهاوند، جانشین فرمانده سپاه نمود و او پس از کشته شدنِ نعمان‌ بن مقرن، فرماندهی سپاه را برعهده گرفت و نهاوند را گشود. سپس دینور ری و همدان را نیز فتح کرد. او در خلافت عمر، والی مدائن شد که در زمان عثمان نیز همانجا بود و در زمان خلافت امام علی (علیه السلام) رحلت کرد. حذیفه در دوره عثمان در خاک‌سپاری ابوذر شرکت کرد. نقل شده او پس از آگاهی از اختلاف مصاحف، تدوین قرآن واحد را به عثمان پیشنهاد داد.

وی در میان اصحاب حضرت علی (علیه السلام)، یکی از ارکان چهارگانه یاد شده است. در خبری، حذیفه را در زمره هفت‌تنی دانسته که به‌سبب ایشان، عنایت‌های خدا بر مردم ارزانی می‌شده است و همانها با وصیت خود فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در نماز بر پیکر و خاک‌سپاری او حضور داشته‌اند.  هنگامی که حرکت علی (علیه السلام) برای شرکت در جنگ جمل به منطقه ذوقار به گوش حذیفه رسید، به یاران خود گفت: خود را به امیرالمؤمنین (علیه السلام) و وصی سید المرسلین برسانید که حق در یاری دادن اوست. از او روایاتی در‌ شأن و منزلت امام علی (علیه السلام) و اهل‌بیت (سلام الله علیهم اجمعین) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است. حذیفه در روایتی، تصریح پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر امامان دوازده‌گانه پس از خود را نقل کرده است. حذیفه در سال ۳۶ در مدائن درگذشت. اما برخی گزارش ها در مورد رسیدن خبر شهادت عمار به او حکایت از زنده بودن وی در ماه صفر سال ۳۷ دارد. حذیفه بن یمان از راویان حدیث غدیر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. علامه امینی نام و مشخصات ۱۱۰ صحابی راوی حدیث غدیر را مشخص کرده که یکی از آنان، حذیفه است.

[۵] سوره مبارکه یوسف، آیه ۸۷٫

[۶] کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج ‏۲، ص ۳۷۷؛ کفایه الأثر فی النص على الأئمه الإثنی عشر، على بن محمد خزاز قمى‏، ص ۲۸۰؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۵۱، ص ۱۵۶.

«دَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِ السَّلام وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِیُّ أَوْ غَیْرُهُ فَابْتَدَأَنِی فَقَالَ لِی یَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ وَ یُطَاعَ فِی ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِی وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم بِالنُّبُوَّهِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَهِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ‏ یَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ فَیَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِی لَیْلَهٍ کَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ کَلِیمِهِ مُوسَى عَلَیهِ السَّلام إِذْ ذَهَبَ لِیَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِیٌّ ثُمَّ قَالَ عَلَیهِ السَّلام أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِیعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ».

[۷] نظامی، خمسه، مخزن الاسرار، بخش ۸، نعت سوم.

[۸] کَمالُ الدّین و تَمامُ النّعْمَه یا اِکْمالُ الدّین و اِتْمامُ النّعمَه، کتابی به زبان عربی تألیف عالم شیعه محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ق). وی در‌ این کتاب به موضوع غیبت و ظهور امام زمان (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) می‌پردازد. شیخ صدوق، نمونه‌های فراوانی از غیبت پیامبران الهی را آورده و به بررسی کامل امامت حضرت مهدی (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف)، تولد، روایات پیامبر و ائمه (علیهم السلام) درباره ظهور آن حضرت، کسانی که به خدمت آن حضرت رسیده‌اند و شرایط دوران ظهور ایشان پرداخته است. نام کتاب کمال الدین و تمام النعمه از این آیه شریفه اکمال در سوره مائده گرفته شده که در آن آمده است:«اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا»؛ ترجمه: امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما به عنوان آیین زندگی برگزیدم. سوره مائده آیه ۳. یعنی امروز دین شما را برایتان کامل ساختم و نعمتم را بر شما تمام کردم و از اسلام به عنوان دین برای شما خشنودم. نام‌های مختلفی برای کتاب ذکر شده است مانند «اکمال الدین و اتمام النعمه»، «اتمام النعمه فی الغیبه»، و «اکمال الدین»؛ اما بنابر آنچه در مقدمه کتاب آمده است بسیاری نام «کمال الدین و تمام النعمه» را ترجیح داده‌اند.

[۹] کمال الدین و تمام النعمه، ابن بابویه محمد بن علی (۱۳۹۵ه.ق)، دارالکتب الاسلامیه؛ ج ۲، ص ۳۷۲٫

«الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِی ابْنُ سَیدَهِ الْإِمَاءِ یطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ کلِّ جَوْرٍ وَ یقَدِّسُهَا مِنْ کلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِی یشُک النَّاسُ فِی وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَیبَهِ قَبْلَ خُرُوجِهِ فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِهِ وَ وَضَعَ مِیزَانَ الْعَدْلِ بَینَ النَّاسِ فَلَا یظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً وَ هُوَ الَّذِی تُطْوَی لَهُ الْأَرْضُ وَ لَا یکونُ لَهُ ظِلٌّ وَ هُوَ الَّذِی ینَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ یسْمَعُهُ جَمِیعُ أَهْلِ الْأَرْضِ بِالدُّعَاءِ إِلَیهِ یقُولُ أَلَا إِنَّ حُجَّهَ اللَّهِ قَدْ ظَهَرَ عِنْدَ بَیتِ اللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ فَإِنَّ الْحَقَّ مَعَهُ وَ فِیهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیهً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِین».

[۱۰] همان.

[۱۱] همان.

[۱۲] همان.

[۱۳] الغیبه (للنعمانی)، جلد ۱، صفحه ۳۱۹٫

«حَدَّثَنَا أَبُو سُلَیْمَانَ أَحْمَدُ بْنُ هَوْذَهَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ إِسْحَاقَ اَلنَّهَاوَنْدِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ حَمَّادٍ اَلْأَنْصَارِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ بَعَثَ فِی أَقَالِیمِ اَلْأَرْضِ فِی کُلِّ إِقْلِیمٍ رَجُلاً یَقُولُ عَهْدُکَ فِی کَفِّکَ فَإِذَا وَرَدَ عَلَیْکَ أَمْرٌ لاَ تَفْهَمُهُ وَ لاَ تَعْرِفُ اَلْقَضَاءَ فِیهِ فَانْظُرْ إِلَى کَفِّکَ وَ اِعْمَلْ بِمَا فِیهَا قَالَ وَ یَبْعَثُ جُنْداً إِلَى اَلْقُسْطَنْطِینِیَّهِ فَإِذَا بَلَغُوا اَلْخَلِیجَ کَتَبُوا عَلَى أَقْدَامِهِمْ شَیْئاً وَ مَشَوْا عَلَى اَلْمَاءِ فَإِذَا نَظَرَ إِلَیْهِمُ اَلرُّومُ یَمْشُونَ عَلَى اَلْمَاءِ قَالُوا هَؤُلاَءِ أَصْحَابُهُ یَمْشُونَ عَلَى اَلْمَاءِ فَکَیْفَ هُوَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَفْتَحُونَ لَهُمْ أَبْوَابَ اَلْمَدِینَهِ فَیَدْخُلُونَهَا فَیَحْکُمُونَ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ».

[۱۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۳۸٫

«صِبْغَهَ اللَّهِ ۖ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً ۖ وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ».

[۱۵] سوره مبارکه نصر.

[۱۶] سوره مبارکه آل عمران، آیات ۱۰۲ و ۱۰۳٫

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ * وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا ۚ وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ کُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ».

[۱۷] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۹۲٫

[۱۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۲۲٫

«وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ ۖ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ ۖ وَ لَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ یَطْهُرْنَ ۖ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ».

[۱۹] سوره مبارکه اسراء، آیه ۷۰٫

[۲۰] ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا (۳۷۰-۴۲۸ق)، مشهور به ابن‌سینا، فیلسوف مشهور مشایی و پزشک نامدار ایرانی بود. اندیشه فلسفی ابن‌سینا، تأثیراتی بر تفکر فلسفی اسلامی و فلسفه اروپایی و نوآوری‌هایی در ساختار تفکر مشایی داشته است. او را بزرگترین متفکر و فیلسوفى می‌دانند که در عالم اسلام ظهور کرده است. ابن سینا طبیبی حاذق بود و کتاب قانون او در طب طی چندین قرن -چه در سرزمین‌های اسلامی و چه در اروپای قرن‌های میانه – بر همه کتاب‌های پزشکی دیگر برتری داشت و در دانشگاه‌های زیادی تدریس می‌شد. روز اول شهریور که زادروز ابن‌سینا است، به واسطه نقش مهم او در ترویج دانش پزشکی به نام روز ملی پزشک نامگذاری شده است. در فهرست‌ها و منابع تاریخی و رجالی، بیش از ۵۰۰ کتاب، رساله و مقاله به ابن‌سینا نسبت داده شده است. شفاء مهم‌ترین‌ اثر فلسفى‌ ابن‌ سینا است و مشهورترین اثر او به فارسی کتاب دانشنامه علائی است. ابن‌سینا در حدود ۳۷۰ق /۹۸۰م، در روستایی به نام افشنه از توابع بخارا (واقع در ازبکستان) به دنیا آمد. پدر او عبدالله اهل بلخ بود و در دوران فرمانروایی نوح بن منصور سامانی (۳۶۶۳۸۷ق/۹۷۷۹۹۷م) به بخارا رفت و در آنجا در خَرمَیثَن به کار حکومتی پرداخت. ابن‌سینا در سال ۴۲۸ق/۱۰۳۷م همراه با علاءالدوله کاکویه، حاکم اصفهان، به نبرد با تاش فَرّاش، سپهسالار سلطان مسعود غزنوی، در ناحیه کَرَج ابودَلَف، شهری میان بروجرد و اراک امروزی، رفت. در این نبرد، بیماری قولنج‌ ابن‌سینا شدت گرفت و درمان‌هایش کارساز نبود و پس‌ از رسیدن‌ به‌ همدان‌، ابن‌سینا از معالجهٔ خود دست‌ کشید و پس‌ از چند روز در نخستین‌ جمعه ماه رمضان‌ ۴۲۸ق، در ۵۸ سالگى‌، درگذشت‌ و در همان‌ شهر به‌ خاک سپرده‌ شد.

ابن‌سینا در ده سالگی تمام قرآن و صرف و نحو را آموخته بود و آنگاه به فراگرفتن منطق و ریاضیات پرداخت. استاد وی در ریاضیات ابوعبدالله ناتلی بود. چون به سرعت در این موضوعات به درجه استادی رسید، در نزد ابوسهل مسیحی به تعلم طبیعیات و مابعدالطبیعه و پزشکی مشغول شد. در شانزده سالگی در همه علوم زمان خود استاد شد. ابوعلی از چنان شهرتی برخوردار بود که در هفده سالگی امیر سامانی، نوح بن منصور او را به دربار خود فراخواند و ابن سینا توانست بیماری او را معالجه کند. ابن‌سینا مؤثرترین چهره در علم و فلسفه در جهان اسلام شناخته می‌شود و القابی چون شیخ الرئیس، حجه الحق، و شرف‌الملک به او داده‌اند. او در غرب به نام اویسنا (Avisina) و به لقب امیر پزشکان شناخته شده است. ابن‌سینا را مشهورترین دانشمند جهان از نظر نویسندگان اروپایی می‌دانند. کتاب قانون او در زمینه پزشکی نزدیک به هفتصد سال در مراکز علمی اروپا تدریس می‌شد. روز اول شهریور که زادروز ابن‌سینا است، به واسطه نقش مهم او در ترویج دانش پزشکی به نام روز ملی پزشک نامگذاری شده است. گفته شده در میان نخستین حکیمان نوافلاطونی ایران، تنها ابن سینا بود که فکری مستقل داشت. نفود شخصیت ابن سینا چنان بود که تا مدتی طولانی تغییر یا بسط نظریات او گناهی نابخشودنی به شمار می‌رفت. نفوذ ابوعلی را چنان زیاد می‌دانند که حتی در مکاتب کلامی و اشراقی و عرفانی آثاری از افکارش دیده می‌شود. او را از نوابغ عالم، بزرگترین حکیم مشائی و از علمای طراز اول جهان اسلام و فیلسوفی عظیم‌الشأن و کثیر الابعاد و پژوهنده‌ای بی‌نظیر دانسته‌اند. او را بزرگترین متفکر و فیلسوفى می‌دانند که در عالم اسلام ظهور کرده است.

ابن‌سینا پس از مرگ در همدان در زیر حصار این شهر توسط ابوسعید دخدوک به خاک سپرده شد. دخدوک نیز پس از مرگ در کنار قبر ابن‌سینا دفن شد. پس از تخریب مقبره قدیم و گشودن قبر بوعلی سینا و ابو سعید دخدوک، جمجمه و قسمتی از استخوان‌های بوعلی و ابوسعید از خاک بیرون آورده شد و تصویری از جمجمه بوعلی سینا گرفته شد. بقایای استخوان‌های این دو نفر در جعبه‌های مخصوص مهر و موم و در آرامگاه جدید بوعلی سینا مجدداً دفن شد. بر روی سنگ قبر بوعلی سینا از هر طرف به خط نسخ آیات و عباراتی به شکل برجسته حک شده‌است. سنگ قبر و تصویر جمجمه بوعلی سینا، اکنون در موزه آرامگاه این دانشمند نگهداری می‌شود. ساختمان جدید آرامگاه ابن‌سینا در نهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۳۳ش افتتاح شد. این بنا به مناسبت هزارمین سال تولد ابن‌سینا از طرف انجمن آثار ملی ایران و به همت علی‌اصغر حکمت شیرازی ساخته شد. طراح این بنا مهندس هوشنگ سیحون است. بنای این آرامگاه با الهام از بنای گنبد قابوس و معماری دوران حیات ابن‌سینا ساخته شده است. دوازده ستونی که بر فراز آرامگاه ابن‌سینا و در زیر قبه گنبد برج ساخته شده به‌نشانه احاطه ابن‌سینا به دوازده رشته علمی، از قبیل طب، نجوم، ریاضیات، فلسفه، منطق، ادبیات، متافیزیک، عرفان، است. ده ستون ایوان مقبره هم به‌نشانه گذشتن ده قرن از زمان حیات او ساخته شده است. در این ساختمان موزه‌ای هم برای نمایش آثار مربوط به ابن‌سینا ساخته شده است.

[۲۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۴۹٫

«وَ إِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ ۚ وَ فِی ذَٰلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ».

[۲۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۶٫

«لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».

[۲۳] سوره مبارکه ملک، آیه ۱۰٫

[۲۴] سوره مبارکه نساء، آیه ۵٫

«وَ لَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیَامًا وَ ارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا».

[۲۵] الکافی، ثقه الإسلام کلینى، جلد ۲، صفحه ۳۰۷؛ خصال، شیخ صدوق، ج‏ ۱، ص ۱۲؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏ ۷۰، ص ۲۴۶.

«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : کَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً وَ کَادَ اَلْحَسَدُ أَنْ یَغْلِبَ اَلْقَدَرَ».

[۲۶] تنبیه الخواطر و نزهه النواظر (مجموعه ورّام)، جلد ۱، صفحه ۱۵۸٫

[۲۷] سوره مبارکه اخلاص.