«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

خطبه اوّل ـ توصیه‌ی به شرکت در پویش «ایران همدل»

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ[۲]». اُمّت خداجوی خداپَرست اسلامی و مردم مؤمن شهیدپَرور ایران و شما نمازگزاران اَرزشمند و نَفْس ضعیف خودم را به تقوای الهی توصیه می‌کنم. خُطبه‌ی اوّل به تناسب اوّل به تناسُب امروز که روز شهادت جانکاه و عالَم‌سوز دُخت گرامی نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، فرمانده‌ی کُلّ جبهه‌ی تَبیین و میدان جنگ نَرم، عَلمدار بی‌بَدیل  حمایت و دفاع از توحید ناب یعنی ولایت حضرت علی (علیه السلام) و امامت ائمه‌ی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین)، مادر خلقت، مادر رسالت، مادر ولایت، لیله‌القَدر عالَم امکان حضرت صدیقه‌ی شهیده (سلام الله علیها) است و در چنین روزی به تأسی از  حضرت زهرا (سلام الله علیها) کمک‌هایی که به جبهه‌ی مقاومت می‌شود که خطّ مُقدّم جنگ اسلام با کُفر است. امروز اسرائیل و لُبنان نیست، غَزّه و لُبنان نیست؛ جنگ دین و بی‌دینی است، جنگ حقّ و باطل است، جنگ شرافت و شَرارت است. لذا این کمک‌هایی که بحمدالله روسفید هستید، سربلند هستید، آبرومَند هستید؛ ولی بیایید و با خدا مُعامله کنید. در صَندوق حضرت زهرا (سلام الله علیها) بریزید و به عشق حضرت فاطمه (سلام الله علیها) این همدلی ایرانیان را از بِستر نور حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خطّ مُقدّم جبهه و هرجایی که دیدید رضای خداست، تقدیم کنید؛ برایتان می‌ماند.

Sadighi-14030825-NamazJome-Thaqalain_IR (1)

حضرت زهرا (سلام الله علیها) عُصاره‌ی تمام اَدیان الهی هستند

حضرت زهرا (سلام الله علیها) حقیقت سوره‌ی فاتحه هستند. یکی از اَسامی سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحه الکتاب «اُمّ الکتاب» است و یکی از اسامی حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم اُمّ الکتاب است. در توجیه این مَطلب در خُطبه‌های سال‌های گذشته نکاتی را به اذن‌الله به دل‌های پاک نمازگزاران تقدیم داشتیم؛ اما در یک جُمله‌ سوره‌ی فاتحه عُصاره‌ی همه‌ی قرآن است و قرآن عُصاره‌ی همه‌‌ی کُتُب آسمانی است و حضرت زهرا (سلام الله علیها) عُصاره‌ی اَدیان است، عُصاره‌ی توحید است، ثَمره‌ی وجود مبارک خاتم انبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) است که سرسِلسله‌ی تمام پیامبران (سلام الله علیهم اجمعین) است و لَیله‌القَدری است که ظرف یازده قرآن ناطق است و آخرین پَناه است. هم شخصیّت و حقیقت ولایت و امامت را به قیمت خون خودش حفاظت کرد. لذا همان‌گونه که سوره‌ی فاتحه مُعادل همه‌ی کُتُب آسمانی است، حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم عِدل همه‌ی اَنبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) و همه‌ی ائمه (علیهم السلام) هست.

Sadighi-14030825-NamazJome-Thaqalain_IR (2)

اَبعاد استثنائی زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

مقام مُعظم رهبری (اطال الله عُمره الشریف)، فرزند حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، یادگار حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، یادگار صفات  حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و نگهبان و پاسدار شایسته‌ی مَکتب حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و جریان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مَطالبی که در ارتباط با حضرت زهرا (سلام الله علیها) بیان فرمودند، در کتابی جمع شده است. چند جُمله‌ای را به عَرض‌تان می‌رسانم. «اَبعاد زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) استثنائی است. یعنی این‌قَدر اَبعاد آن زیاد و مهمّ و سازنده و برانگیزاننده است که جای دارد ما برای فَهم و شناخت آن کارِ زیادی بکنیم که تا حالا نشده است. چه‌قَدر مَطلب وجود دارد در باب حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که این را ما باید به دنیا بگوییم و اِبلاغ بکنیم. فاطمه‌ی زهرا (سلام ‌الله ‌علیها) در نقش یک رهبر واقعی است؛ همانطور که امام بزرگوار (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند که اگر فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) مرد بود، پیغمبر میشد. یعنی یک رهبر به تمام معنا، مثل یک پیغمبر، هدایتگر عُموم بَشر؛ در این حَدّ و در این اندازه زهرای اطهر (سلام الله علیها)، دختر جوان، ظاهر می‌شود؛ این زنِ اسلام است». همین‌جور که در بیانات فرزند شایسته‌ی حضرت صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) مُلاحظه کردید، حضرت زهرا (سلام الله علیها) همه‌چیزشان استثنائی است.

Sadighi-14030825-NamazJome-Thaqalain_IR (3)

آثار به جای مانده از حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

آثاری که از حضرت زهرا (سلام الله علیها) مانده است، یکی صحیفه‌ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) است که نزد مولایمان حضرت حُجّت بن الحسن المَهدی (ارواحنا و اَرواح العالَمین لتُراب مَقدمه الفداه) است که این صحیفه هم مُحیّرالعُقول است. تنها کسی که پیامبر نبوده است، ولی اَمین وَحی و سیّد مَلائکه بر قلب او نازل می‌شد و اَخبار غیبی را برای او می‌گفت که هم امام (رضوان الله تعالی علیه) این نکته را برجسته مَطرح فرمودند و هم در «کافی شریف» آمده است و حاصل این یک صحیفه شد. ان‌شاءالله آقایمان بیایند، این کتاب ناخوانده را جهان تماشا خواهد کرد.

نکته‌ی دیگر خُطبه‌های حضرت صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) است. دو خُطبه دارند که علاوه بر این دو خُطبه کلمات و اَحادیث زیادی هست که بی‌بی هم مُحدَّثه بودند و هم مُحدِّثه بودند. اما حاصل و جان و حقیقت فرمایشات حضرت زهرا (سلام الله علیها) که هم در مَباحث فقهی تَسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)، حِرز حضرت فاطمه‌ زهرا (سلام الله علیها)، دعای نور حضرت صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها)، دعاهای ایّام هفته‌ی حضرت فاطمه‌ی طاهره (سلام الله علیها)، نمازهای حضرت زهرا (سلام الله علیها) خُصوصاً نماز استغاثه‌ی به حضرت فاطمه‌ی طاهره (سلام الله علیها)، نمازی که پَنج سَجده بعد از نماز دارد و در هر سَجده‌ای صد مَرتبه «یا مَوْلاتى یا فاطِمَهُ أَغیثینى» است و در سَجد‌ه‌ی آخر صد و ده مَرتبه «یا مَوْلاتى یا فاطِمَهُ أَغیثینى» است که مرحوم «مامَقانی[۳]» (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب خودش نوشته است: هیچ‌وقت نشد مشکلی برای من پیش بیاید و به این نماز استغاثه‌ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) پَناه ببَرم و مشکلم برطرف نشود. لذا برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) نمازهای مُتعدّدی نَقل شده است.

Sadighi-14030825-NamazJome-Thaqalain_IR (6)

نکته‌ی دیگر امامان ما (سلام الله علیهم اجمعین) و امام زمان ما (ارواحنا فداه) از آثار حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هستند. و در این انقلاب علاوه بر این‌که نَسل پاک حضرت فاطمه (سلام الله علیها) کوثر بودند، همیشه جامعه‌ی ما و جهان آفرینش به نور جلوه‌های حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، ذَراری بی‌بی، سادات جَلیل‌القَدر روشن بوده است؛ اما این انقلاب که خود انقلاب فاطمی بود، انقلاب ولایی بود؛ همانی که حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) جانش را برای آن داد، امروز ثَمر داد و امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) فرزند فاطمه (سلام الله علیها) بود، فقیه بود، مَرجع بود، عارف بود، صالح بود و انسانِ استثنائی عَصر ما بلکه تاریخ در سِلسله‌ی غیر از سِلسله‌ی مَعصومین (سلام الله علیهم اجمعین) برجسته‌ترین شخصیّت بَشری بود. اما امام (رحمت الله علیه) رفت؛ بازهم پَرچم به دست فرزند فاطمه (سلام الله علیها)، یکی از ظرفیّت‌های برتر زمان ما حضرت آیت الله العُظمی امام خامنه‌ای (مُدّ ظلّه العالی) است که این‌ها اسلامِ ناب را، اسلامِ زندگی را، اسلامِ عزّت‌ساز را، اسلامِ جهاد را و اسلامِ مُبارزه را اِحیاء کردند.  امام (رضوان الله تعالی علیه) قَدم جلو گذاشت و امام بعدی راهِ او را ادامه داد تا این تَحوُّل عُمومی جهانی مُقدّمه‌ی ظُهور حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) باشد.

Sadighi-14030825-NamazJome-Thaqalain_IR (5)

انقلاب اسلامی احیاءکننده‌ی اسلامِ ناب بود

مسأله‌ی انقلاب هم انقلاب ایران نیست؛ انقلاب اسلام است. اسلام دین جهانی است و باید جهان را اداره کند، انسانیّت را احیاء کند، عدالت را برقرار کند و مُؤسس انقلاب از اوّل گفتند که این انقلاب انقلابِ امام زمانی است و جهان را خواهد گرفت و حرکات مقام مُعظم رهبری (حفظه الله) هم در گام دوّم انقلاب که گفتند: مُقدّمه‌ی تَمدُّن جهانی اسلامی است. امروز این شهدای عظیم‌الشأن ما که خونشان ما را، شَرف انسانی را، ارزش‌های مُتعالی را، دین را، آیین را، قرآن را، عفّت را، ناموس را، استقلال را، شَرف را با خون خودشان احیاء کردند، همه به بَرکت ولایتی بود که این ولایت در زمان غیبت به فرزندان حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) نَصیب شد.

Sadighi-14030825-NamazJome-Thaqalain_IR (7)

حکومتِ ولی‌فقیه حکومت عدالت و دفاع از مَظلومین است

بنده نکاتی در ارتباط با بی‌بی (سلام الله علیها) داشتم؛ لکن وقت کم آمد. اِجمالاً حضرت فاطمه‌ زهرا (سلام الله علیها) قُربانی ولایت بود. حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای استمرار اسلامِ ناب امام لازم است، رهبری آسمانی لازم است و کسی که از ناحیه‌ی خداوند در چارچوب حُکومتی که خداوند تَعیین کرده است که حُکومت امام، حکومت ولی‌فقیه حکومت عَدل است، حکومت عقل است، حکومت حکمت است و حکومت خداست. شخص نیست؛ مهربانی است، هواداری از مَظلومان است، مُبارزه‌ی با ظالمان است، شُجاعت است، شُهامت است، ایثار است، سَخاوت است و خداوند متعال این را در وجود ائمه‌ی ما (سلام الله علیهم اجمعین) و در غیبت امام زمان (ارواحنا فداه) به ولی‌فقیه روزی کرده است و شَرف انسان به این است که پَرچم‌دارش ولایت باشد، نه سلطنت باشد؛ تقوا باشد، نه خوشگذرانی باشد؛ عدالت باشد، نه فِسق و فُجور باشد. و این شَرف و اعتبار جهانِ انسانی است که داریم می‌رویم تا پَرچم به دست صاحب اصلی‌اش برسد.

Sadighi-14030825-NamazJome-Thaqalain_IR (8)

روضه و توسّل به حضرت صدیقه‌ی کُبری (سلام الله علیها)

اما بنده مانند شما نسبت به مادر حَسّاس هستم. نسبت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) جگرم می‌سوزد و می‌خواهم چند جُمله‌ای با روضه و توسّل با دل شما همراه بشوم. دل‌هایتان را به مدینه ببَرید، من را هم با خودتان به مدینه ببَرید. به «فضّه» فرمود: فضّه آب بیاور. فضّه خیلی خوشحال شد. چند روز بود که بی‌بی نمی‌توانست حرکت کند. دست به دیوار می‌گرفت. ولی حالا آب خواسته است. فضّه خیلی خوشحال شد. گفت شاید بی‌بی شفا پیدا کرده است. آب آورد. «فَغَسَلَتْ أحْسَنَ غَسْلِها» یا «أحْسَنَ غُسْلِها»؛ یک غُسلی کرد. اما اُستاد ما می‌گفتند: غُسل نخوانیدِ بَدن مَجروح بودُ سینه خونین بود. در این مُدّت نتوانسته بود لباس عوض کند، نتوانسته بود جراحت‌های بدن را بشوید؛ حالا می‌خواهد به حضرت علی (علیه السلام) کمک کند. «فَغَسَلَتْ أحْسَنَ غَسْلِها»؛ خودش را پاکیزه شُست. بعد فرمود: فضّه برایم لباس نُو بیاور. لباس نُو آورد؛ لباسش را پوشید. فرمودند: بگویید حسن و حُسینم بیایند. حَسنین (علیهما السلام) آمدند. نوشته‌اند که بی‌بی با همان دست لَرزان و بازوی وَرم‌کرده با گِل سَرشور سر حَسنین (علیهما السلام) را می‌شُست. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شد، به حال حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رِقّت کرد. فرمود: فاطمه جان! با این حال چرا خودت را این‌جور به تَعَب می‌اندازی؟ عَرضه داشته باشد: علی جان! چه کنم؛ دیگر این‌ها مادر ندارند. بَچّه‌ها را تمیز کرد، لباس‌هایش را عوض کرد. بعد به داخل حُجره رفت. فضّه بِستر را طبق دستور در وسط اُتاق قرار داد. فرمود: قَطیفه را بر روی من بِکِش، برو و بعد بیا؛ اگر دیدی جواب نمی‌دهم بدان دیگر فاطمه نداری. فضّه می‌گوید که من رفتم، ولی دلم شور می‌زد. زود برگشتم. صدا زدم: یا فاطمه! دیدم جواب نمی‌دهد. گفتم: دختر پیامبر! دیدم جواب نمی‌دهد. گفتم: مادر حَسنین! دیدم جواب نمی‌دهد. قَطیفه را کنار زدم و دیدم حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از دنیا رفته است. خودم را بر روی سینه‌ی بی‌بی انداختم و می‌گفتم: فاطمه جان! سلام من را به پدرت برسان. در همین حال دیدم حَسنین (علیهما السلام) دَوان دَوان، ناله‌ کُنان دارند می‌آیند. وارد شدند. امام حسن (علیه السلام) بالای سر رفت، امام حسین (علیه السلام) پایین پا نشست. امام حسن (علیه السلام) می‌گفت: «أُمَّاهْ![۴]»؛ مادر! مادر! دید جواب نمی‌دهد. گویا به امام حسین (علیه السلام) خطاب کرد: حسین جان! مادرم با تو به گونه‌ی دیگری بود؛ تو صدایش بزن، شاید جواب بدهد. اما امام حسین (علیه السلام) هم کار عَجیبی کرد. این قَطیفه را از روی پا کنار زد، صورتش را زیر پای مادر گذاشت. گفت: مادر! من حُسینت هستم؛ مادر بَند دلم پاره می‌شود؛ با من حرف بزن…

لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم

اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ[۵]».

Sadighi-14030825-NamazJome-Thaqalain_IR (4)

خطبه دوّم

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمینَ اللّهُمَّ صَلِّ وَ سلّم عَلَی سَیِّدِ أَنْبِیَائِکَ ‏وَ أفضَلِ رُسُلِکْ سَیِّدِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أمیرِ المُؤمِنینِ عَلِیِّ بنِ أَبِی طَالِب وَ صَلِّ عَلَى الصِّدِّیقَهِ فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی سِبْطَیِن نَبِیِّ الرَّحْمَهِ وَ سِیِّدی شِبَابِ أَهلِ الجَنَّهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ صَلِّ عَلَی سادات الْمُسلّمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزّکی وَ الخلفِ الصالح حجتِک القَائِمِ اُمنائِک فی بِلادک».

«بِهِم نَتَوَلّی وَ مِن اَعدائِهِم نَتَبَرأ إِلَیَ اللهِ تَعالی سُبحانَه، وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ، أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ». تقوا هم لباس است، انسانِ بدون لباس انسان عاقلی نیست. عفّت انسان، لباس انسان، پوشش انسان هم در میان مَردها و در میان زن‌ها شَرافت اوست، عزّت اوست، کَرامت اوست، فرهنگ اوست، تَمدُّن اوست. برهنگی کار موجودات جنگلی است. انسان به حُکم انسان وقتی حضرت آدم (علیه السلام) از بهشت اخراج شد، اوّلین کاری که کردند وقتی برهنگی خودشان را احساس کردند، به بَرگ‌های درختان دست بُردند و برای خودشان لباس تَهیّه دیدند. نشان دادند که آدمِ بدون لباس نمی‌تواند آدم باشد. لذا به بانوان سر سُفره‌ی شهدا نشسته، این اَمنیّت را به قیمت جانفشانی بهترین انسان‌ها به دست آورده توصیه می‌کنیم که ان‌شاءالله این لباس عفّت، لباس شَرف و لباس آدمیّت را غَنیمت بشُمارند و ان‌شاءالله مایه‌ی ناخُشنودی شهیدان و حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) نشوند.

Sadighi-14030825-NamazJome-Thaqalain_IR (9)

نکاتی در ارتباط با بیانات رهبر انقلاب در دیدار با اعضاء خُبرگان رهبری

در خُطبه‌ی دوّم مَطالبی که باید به عَرض شما برادران و خواهران و اُمّت اسلامی تقدیم کنم، ابتدا نکته‌ای که به‌جاست و مُناسب است، جلسه‌ی اجلاسیه‌ی خُبرگان بود که در این اجلاسیه‌ مَطالب مهمّ و قابل تَوجُّهی را امام المُسلمین، نایب امام زمان ما (ارواحنا فداه)، روح ما، جان ما، بلکه به خدا قَسم با صداقت عَرض می‌کنم عزیزتر از جانِ ما مَطرح کردند، برای بعضی‌ها نگرانی ایجاد کرد. مقام مُعظم رهبری (اطال الله عُمره الشریف) در ارتباط با تذکّر این اوّلین بار نیست؛ هم بَیانیه‌ی گام دوّم و آماده‌سازی جامعه بود برای یک جَهش، برای یک پَرش، برای ساختن یک تَمدُّنی که دَرخور آمدن امام زمان ما (ارواحنا فداه) باشد. در سال ۱۳۹۴ هم همین توصیه‌ها را نسبت به آمادگی مجلس خُبرگان برای تَعیین رهبری در روز مَبادا بیان فرمودند. این از سویی نشانه‌ی آزادگی رهبر ماست و نشانه‌ی آن دلسُوزی کامل است که صرف‌نَظر از شرایطی که همیشه مَملکت و انقلاب ما با دست خداوند و با دست غیبی خداوند و همّت و ایثار و جانفشانی شهیدان و ملّت عاشق شهادت ما، خداوند با دست غیب ما را در برابر آتش نمرودیان حفظ کرده است. ابراهیمِ انقلاب ما همیشه در آتش رُشد کرده است، قدرت پیدا کرده است و راهِ خودش را از همه‌ی مَوانع و گَردنه‌ها عُبور داده است و دارد به قُلّه نزدیک‌تر می‌شود و هرچه به قُلّه نزدیک‌تر بشویم، فشارها و سختی‌ها بیشتر می‌شود. لذا مقام مُعظم رهبری (مُد ظلّه العالی) و امام المُسلمین در خبرگان شرایطی را که باید برای رهبری مَنظور بدارند، این تأکید بود. هم جایگاه رهبری و امامت و هم انقلاب را با جهاد تَبیین یک بازبینی بود که همه‌ی مردم انقلاب را از یاد نبَرند.

Sadighi-14030825-NamazJome-Thaqalain_IR (10)

ولی‌فقیه شبیه‌ترین فرد به امام زمان (ارواحنا فداه) است

فلسفه‌ی وجودی انقلاب این بود که به توحید برسد. یعنی اسلام را به زندگی بیاورد. اسلام را از کتابخانه‌ها و از ذهن‌ها به مسأله‌ی مَتن زندگی اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، سیاسی، بین‌المللی بیاورد. اسلام برای زندگی است، اسلام نُسخه است، اسلام گِره‌گُشاست، اسلام عزّت است، اسلام تربیت است، اسلام مَعنویّت است، اسلام پیشرفت است، اسلام علم است، اسلام وَحدت است، اسلام ایثار است. این حقایق را در در انقلاب بَنا بود اسلام بیاید و جای شِرک را بگیرد. و آن کسی که در رأس این قائمه باید هم پُمپاژ کند، این چشمه را در رَگ جامعه برساند، مانند خون تَزریق بکند و هم نگهبان باشد، جلوی انحراف را بگیرد، خطّ حرکت اسلامی به حرکت سکولاری تبدیل نشود، آن کسی است که پَرچم رهبری در دست اوست و نزدیک‌ترین فرد به امام زمان (ارواحنا فداه)، شبیه‌ترین فرد به امام زمان (ارواحنا فداه) هم از نظر علمی و هم از نظر فَضائل اخلاقی و مَعنوی، ولی‌فقیه است. لذا ولی‌فقیه توان دیدبانی و اَرزیابی حرکت جامعه‌ی انقلابی را همواره بر عُهده دارد و هرجا اِنحرافی به نظر می‌رسد، به میدان می‌آید و با جهاد تَبیین و ایجاد فَضای مُناسب، اِنحراف را برطرف می‌کند. این یک نکته‌ی خیلی اَساسی بود که این همه خون ریخته شده است، بخاطر لَذائذ ما نیست؛ بخاطر دینِ ماست. احیای دین است، احیای خونِ امام حسین (علیه الصلاه و السلام) است. لذا در این میدان مقام مُعظم رهبری (حفظه الله) بار دیگر هم انقلاب را بازبینی کردند، بازگویی کردند و هم جایگاه رهبری را.

مقام مُعظم رهبری (حفظه الله) ذخیره‌ی الهی هستند

ولی تَردیدی ندارد که رهبر انقلاب ذخیره‌ی الهی است و یک شخصیّت مُتمایز تاریخی است و به تَعبیر یکی از برجسته‌ترین اسلام‌شناس‌های ما که فرمودند: مقام مُعظم رهبری (اطال الله عُمره الشریف) با «سیّد خُراسانی[۶]» هم قابل مُقایسه نیست. از او هم برتر است و در غیرِ مَعصومین مشکل است که انسان بتوند نَظیری برای ایشان نام ببَرد. روحِ امام عظیم‌الشأن ما (رضوان الله تعالی علیه) در وجودِ ایشان تَجلّی کرده است. این سِرّ امامِ گذشته‌ی ماست، باطنِ امامِ گذشته‌ی ماست و ایشان نُسخه‌ای است که نُسخه‌‌بَدل امام (رضوان الله تعالی علیه) هستند. و برحَسب رؤیای مَنقول و تَعبیر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که به مقام مُعظم رهبری (مُدّ ظلّه العالی) خطاب کردند، به امام ما خطاب کردند، به عزیزتر از جان ما خطاب کردند؛ فرمودند: بَنای ناتمام امام را شما به پایان برسانید. و ایشان با عنایت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آن قُوّه و قدرت را دارند که ان‌شاءالله اتمام این بنا این است که امام زمان (ارواحنا فداه) بیایند. لذا ضمن آرامشی که باید همه‌ی ما داشته باشیم، این قاعده‌‌ی انقلاب ماست، سُتون خیمه‌ی امنیّت ماست، سُتون خیمه‌ی عزّت و استقلال و شَرف ماست، اُمید جبهه‌ی مُقاومت و مُستضعفین عالَم است، حامی مَظلومان است، خارِ چشم دشمنان است. اما مع‌ذلک مانند همیشه گوشه‌‌ی چادر حضرت صدیقه‌ی طاهره فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) را بگیرید و برای ایشان طول عُمر بخواهید، برای ایشان قُربانی بکنید، صدقه بدهید. مانند همه‌ی اُموری که خداوند متعال برخلاف ظَواهر این انقلاب را پیش بُرده است، وجود نازنین ایشان هم به عُنوان یک ذخیره‌ی همیشه نیروبَخش برای جهان مُستضعفین، برای جبهه‌ی مُقاومت و برای این ملّت رَشید، ملّت وفادار، ملّت حُسینی، ملّت عاشورایی، ملّت مُوحّد، ملّت شهادت‌طَلب ان‌شاءالله سایه‌ی ایشان بر سر همه‌ی ما باشد.

اخلاصِ بی‌نظیر شهید سیّد حسن نصرالله نسبت به برابر رهبر مُعظم انقلاب

یکی از پَرچم‌‌داران مَقبول حزب‌ الله عراق، عالِم رَبّانی، جناب حّجت الاسلام و المُسلمین آقای «سیّد حیدر الهاشمی» در چهلم این دو سیّد بزرگوار و سردار بزرگوار ما «شهید نیلفُروشان» بیان کردند، گفتند: «سیّد حسن نصرالله» این افتخار تاریخ بَشر در شب عاشورا در جمع صد هزار نفری می‌گفت: نسبت ما نسبت به مقام رهبری همان نسبتی که شهدای کربلا نسبت به امام حسین (علیه السلام) داشتند. لذا با کَمال صراحت و شُجاعت می‌گفت: همان‌گونه که «زُهیر» به امام حسین (علیه السلام) می‌گفت: حیف که یک جان دارم؛ کاش هزار جان داشتم، هزار بار کُشته می‌شدم و هزار بار زنده می‌شدم و باز «لبیک یا حسین» می‌گفتم. خدا می‌داند باورم این است که راست می‌گویید. شما با امام حسین (علیه السلام) بیعت کردید و امروز لبیک شما با رهبر انقلاب‌تان حقیقت و تَحقُّق لبیک با امام حسین (علیه السلام) است. آن‌وقت این سیّد عظیم‌الشأن، این مُجاهد بی‌نظیر یعنی سیّد حسن نصرالله می‌گفتند: «من هم به آیت الله العُظمی امام خامنه‌ای (اطال الله عُمره الشریف) عَرض می‌کنم: حیف که یک جان دادم، کاش هزار جان داشتم، هزار بار کُشته می‌شدم، باز زنده می‌شدم و می‌گفتم: لبیک یا خامنه‌ای».

رئیس‌جُمهور جدید آمریکا و کابینه‌اش قَسم‌خورده‌های حمایت از اسرائیل هستند

مسأله‌ی انتخاب این مرد برای ریاست‌جُمهوری آمریکا برای ما هیچ اهمیّتی ندارد. آمریکا در دوران حُضور خودش در صحنه‌ی سیاسی جُز هُجوم به مُستضعفین، جُز توسعه‌ی سُلطه، جُز غارت، جُز ایجاد باندهای ترور، جُز ایجاد کودتا، جُز ایجاد اختلاف در میان اُمّت‌ها هیچ شأن دیگری نداشته است؛ چه جُمهوری‌خواه و چه دمُوکراتش. امروز هم در داخل کشور بعضی‌ها که همیشه آمریکا را بَزَک می‌کنند، دلشان می‌خواهد بگویند که این بهتر است؛ هیچ فرقی بین این و آن نیست. این افرادی را که رئیس‌جُمهور جدید برای دست‌اَندکاری اُمور آمریکا انتخاب کرده است، همگی قَسم‌خورده‌های برای حمایت از اسرائیل و تُندروهای در برابر ایران بودند. بنابراین هیچ تفاوتی بین این و آن نیست.

مَحکوم‌کردن نتایج «کُنفرانس ریاض» و حمایت دولت‌های عَربی از اسرائیل

نکته‌ی دیگری که با عَرض معذرت از این‌که چند دقیقه‌ای بیشتر طول کِشید و ناچار بودم بعضی از مسائل را عَرض بکنم، مسأله‌ی «کُنفرانس ریاض» بود. این سَران کشورهای اسلامی و عَربی در آن‌جا جمع شدند. چه کار کردند؟ متأسفانه بگویم کمکی که به جبهه‌ی مُقاومت نکردند و برای خاموشی آتش جنگ و پایین‌آوردن دَرجه‌ی شَرارت این جُرثومه‌ی شَرارت و پَلیدی و  بی‌رَحمی و قَساوت، این خون‌آشام، این مَنفور و دوران تاریخ هیچ کاری که نکردند، دو دولتی را مَطرح کردند. یعنی این سرزمین‌هایی که از نظر قَوانین بین‌المللی، از نظر اَدیان الهی، از نظر همه‌ی مَراجع تقلید ما و بسیاری از مُفتیان اهل‌سُنّت اَراضی غَصبی باید به صاحبانش برگردد، آن‌ها آمدند و تَجویز کردند که دو دولت باشد و خواستند این جُرثومه‌ی خونخوارِ جنایتکارِ بی‌ریشه را به رَسمیّت بشناسند. ما در این جهت این نوع نتیجه‌گیری‌ها را مَحکوم می‌کنیم و اُمیدواریم خداوند متعال به بَرکت خون‌های پاکی که از بزرگان عالَم و پاکان عالَم در آن‌جا ریخته شد، این کودکان بی‌گُناه مَعصومی که بیش از ده هزار کودک کُشته شده است، خدای قَهّار انتقام این‌ها را از اسرائیل بگیرد ان‌شاءالله.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا[۷]».

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ الی ۲۸٫

[۲] الکافی (ط الإسلامیه)، جلد‏ ۳، صفحه ۴۲۲.

[۳] عبدالله بن محمدحسن مامقانی(۱۲۹۰-۱۳۵۱ق) از رجالیان شیعه در قرن چهاردهم قمری. مامقانی از علمای نجف بود که شاگردان بسیاری از جمله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی را تربیت کرد. از او تألیفاتی بر جای مانده که تنقیح المقال از مهم‌ترین آنها است. برپایی مجالس عزاداری و تأسیس کتابخانه‌ای در نجف از فعالیت‌های اجتماعی او به شمار می‌رود. مامقانی در ۱۵ ربیع‌الاول سال ۱۲۹۰ق در نجف اشرف به دنیا آمد. پدرش محمدحسن مامقانی از شاگردان شیخ مرتضی انصاری و سید حسین کوه کمره‌ای بود. جدش، شیخ عبدالله بن محمدباقر (متوفای ۱۲۴۷ق.) نیز از عالمان و فقیهان بود و از نویسنده ریاض المسائل نیز اجازه روایت و اجتهاد داشت. مامقانی در ۱۳۴۶ق به قم سفر کرد و عبدالکریم حائری، جایگاه نماز خود در صحن حرم حضرت معصومه را به او واگذار کرد. تحصیلات عبدالله مامقانی در پنج سالگی همراه با یادگیری قرآن و خواندن و نوشتن آغاز شد. پدرش سرپرستی علمی او را خود به عهده گرفت و قسمت زیادی از علوم مقدماتی حوزه مثل: ادبیات، منطق و حساب را به او تعلیم داد. او علاوه بر پدرش، نزد عالمان و فقیهان نجف اشرف مراحل سطح را – که شامل کتاب‌های قوانین، ریاض المسائل، رسائل و مکاسب شیخ انصاری بود – به پایان برد. عبدالله مامقانی، ۱۸ ساله بود که درس خارج اصول و فقه را نزد پدرش – که از استادان درس خارج فقه و اصول در نجف بود – آغاز کرد و سال‌ها بعد از پدرش – که در اعطای اجازه روایت و اجازه اجتهاد به شاگردان خود سخت‌گیر بود – اجازه اجتهاد دریافت کرد. مامقانی، در یک شنبه ۱۶ شوال سال ۱۳۵۱ق (برابر با ۲۳ بهمن سال ۱۳۱۱ش) در ۶۱ سالگی، درگذشت. پیکرش را در مقبره پدرش محمدحسن مامقانی واقع در محله العماره نجف، به خاک سپردند. مامقانی دارای کتاب‌های متعددی در علوم گوناگون است اما تنقیح المقال فی علم الرجال را مشهورترین اثر او دانسته‌اند. کتابی مفصل در علم رجال که در آن درباره بیش از ۱۶۰۰۰ راوی بحث کرده است. آقا بزرگ تهرانی آن‌را مفصّل‌ترین اثر در علم رجال دانسته‌ است. دیگر کتاب مشهور او مقباس الهدایه است که درباره علم درایه نوشته شده است. این کتاب با تحقیق محمدرضا مامقانی (نوه او) در ۷ جلد منتشر شده است. مرآه‌ الرشاد فی الوصیه الی الاحبه و الاولاد کتابی است که در پنج فصل تدوین شده و وصیت‌نامه‌ای به فرزندان و دوستان است.

[۴] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏ ۴۳، ص ۱۸۶-۱۸۷٫

«لَمَّا حَضَرَتْهَا الْوَفَاهُ قَالَتْ لِأَسْمَاءَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَى النَّبِیَّ لَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاهُ بِکَافُورٍ مِنَ الْجَنَّهِ فَقَسَمَهُ أَثْلَاثاً ثُلُثاً لِنَفْسِهِ وَ ثُلُثاً لِعَلِیٍّ وَ ثُلُثاً لِی وَ کَانَ أَرْبَعِینَ دِرْهَماً فَقَالَتْ یَا أَسْمَاءُ ائْتِینِی بِبَقِیَّهِ حَنُوطِ وَالِدِی مِنْ مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا فَضَعِیهِ عِنْدَ رَأْسِی فَوَضَعَتْهُ ثُمَّ تَسَجَّتْ بِثَوْبِهَا وَ قَالَتِ انْتَظِرِینِی هُنَیْهَهً وَ ادْعِینِی فَإِنْ‏ أَجَبْتُکِ‏ وَ إِلَّا فَاعْلَمِی أَنِّی قَدْ قَدِمْتُ عَلَى أَبِی فَانْتَظَرَتْهَا هُنَیْهَهً ثُمَّ نَادَتْهَا فَلَمْ تُجِبْهَا فَنَادَتْ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى یَا بِنْتَ أَکْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ یَا بِنْتَ خَیْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا یَا بِنْتَ مَنْ کَانَ مِنْ رَبِّهِ‏ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏ قَالَ فَلَمْ تُجِبْهَا فَکَشَفَتِ الثَّوْبَ عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِهَا قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا فَوَقَعَتْ عَلَیْهَا تُقَبِّلُهَا وَ هِیَ تَقُولُ فَاطِمَهُ إِذَا قَدِمْتِ عَلَى أَبِیکِ رَسُولِ اللَّهِ فَأَقْرِئِیهِ عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ السَّلَامَ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَقَالا یَا أَسْمَاءُ مَا یُنِیمُ أُمَّنَا فِی هَذِهِ السَّاعَهِ قَالَتْ یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ لَیْسَتْ أُمُّکُمَا نَائِمَهً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا فَوَقَعَ عَلَیْهَا الْحَسَنُ یُقَبِّلُهَا مَرَّهً وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی قَالَتْ وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ یُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی فَأَمُوتَ قَالَتْ لَهُمَا أَسْمَاءُ یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ انْطَلِقَا إِلَى أَبِیکُمَا عَلِیٍّ فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّکُمَا فَخَرَجَا حَتَّى إِذَا کَانَا قُرْبَ الْمَسْجِدِ رَفَعَا أَصْوَاتَهُمَا بِالْبُکَاءِ فَابْتَدَرَهُمَا جَمِیعُ الصَّحَابَهِ فَقَالُوا مَا یُبْکِیکُمَا یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَبْکَى اللَّهُ أَعْیُنَکُمَا لَعَلَّکُمَا نَظَرْتُمَا إِلَى مَوْقِفِ جَدِّکُمَا فَبَکَیْتُمَا شَوْقاً إِلَیْهِ فَقَالا لَا أَ وَ لَیْسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا قَالَ فَوَقَعَ عَلِیٌّ عَلَى وَجْهِهِ یَقُولُ بِمَنِ الْعَزَاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ أَتَعَزَّى فَفِیمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِک‏».

[۵] سوره مبارکه کوثر.

[۶] در روایاتِ علائم ظهور، از قیام فردی خراسانی به عنوان نشانه ظهور یاد شده است. عنوان خراسانی از روایاتِ مرتبط با خراسان، مشرق‌زمین و مردی که همراه اهل خراسان قیام می‎‌کند گرفته شده است. در روایات مذکور، خصوصیات خراسانی از جمله سید بودنش نیامده است. با این حال به گفته علی کورانی در کتاب عصر الظهور، در منابع اهل سنت و نیز منابع متأخر شیعه، خراسانی از نسل امام حسن (علیه السلام) یا امام حسین (علیه السلام) دانسته و با عنوان خراسانیِ هاشمی از او یاد شده است. از این رو، از خراسانی با عنوان سید خراسانی هم یاد می‌شود. همچنین در این منابع، خصوصیات دیگری از او، مانند اینکه در گونه راست و دست راستش خالی وجود دارد نیز بیان شده است.

[۷] سوره مبارکه نصر.