- انسان های پاکیزه
- بنای اسلام
- طهور نصف ایمان است
- طهارت کلید نماز است
- داستان یک خواب
- آثار آقای میرزا جواد ملکی
- طهارت باطنی
- خود سازی کنید!
- دسیسه ای علیه خود!
- این که چیزی نیست!
- دلیل عقلی بر طهارت باطنی
- توصیه به تقوا
- بلا نتیجه ی اعمال بشر است
- جهنّم را خود ما پدید آوردیم
- زلزله در اثر زنا!
- بندگان خدا، به هم رحم کنیم
- باز خورد اعمال
- رطب خورده کی منع رطب کند!
- هسته ای صلح آمیز برای همه
- ارتش امام زمان ارواحنافداه
- سخنی درباره ی همت
- حدیثی درباره ی همت
- ولادت عقیله العرب
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی * یَفْقَهُوا قَوْلِیً»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلاهُ عَلَى سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ َ بَشِیرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِیرُ نِقْمَتِه أَمِینُ وَحْیِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ طَبِیبِنَا و شَفِیعنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّد وَ آلِهِ المَعصُومِینَ سِیَّمَا مَولَانا کَهْفِ الحَصْینِ بَقِیَّهِ اللهِ فِی العَالَمِینَ أرواحُنا وَ أرواحُ العَالَمینَ لَهُ الفِداءِ وَ اللَّعنُ عَلَی أعدائِهِم أجمَعِینَ».
«أُوصِیکُمْ وَ نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّهِ».
خود و شما عزیزان خود را، شما بزرگان و بزرگواران و دلدادگان به خدا، [همچنین] مؤمنین به خدا و قیامت را به پرهیز از محرّمات الهی، به مراقبت بر انجام تکالیف شرعی، ایفا مسئولیتهای همهجانبه توصیه میکنم.
انسان های پاکیزه
سیر بحثی را که در محضر شما خداجویان، راهیان نور، راهیان ملکوت در پیش داریم، مسئلهی توجّه به رموز و اسراری است که خداوند در تکالیف شرعی قرار داده است. عرض کردیم نماز اسراری و رموزی دارد؛ یکی از مقدّمات نماز تحصیل طهارت است و نقش طهارت در ظاهر، رفع موانع ارتباطی انسانها با یکدیگر است.
انسانهای شفاف، انسانهای زلال، انسانهای پاکیزه، انسانهای نظیف دلها را به خود متوجّه میکنند. آدمهای بیتوجّه، آدمهای بیمسئولیت، انسانهای آلوده و کثیف هم با کثافات ظاهری و هم با کثافات باطنی رشتههای ارتباط را دفع میکنند، پاره میکنند و انسجام را، به از هم پاچیدگی مبدّل میکنند. از این رو در روایات ما نسبت به نظافت و طهارت تأکید زیادی شده است.۵:۰۰
بنای اسلام
چند روایت[را] که مرحوم ملّا مهدی نراقی اعلی الله مقامه، حکیم و عارف [بزرگ] در کتاب بسیار با ارزش خود [به نام] جامع السّعاده آورده اند، به محضر شما تقدیم میداریم.
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم بُنِیَ الدِّینُ عَلَى النَّظَافَهُ»؛ خیلی این مسئله لطیف است. مبنای دین نظافت است. انسان [نباید] اساس را بر کثافات بگذارد. هم در ظاهر زندگی خود و هم در باطن خود، در اخلاقیات خود همهجا اگر اساس آلوده باشد، این مسیر نتیجهی مطلوب را نخواهد داد. «بُنِیَ» [یعنی] دین بنا گذاشته شده است بر نظافت.
طهور نصف ایمان است
«وَ قَالَ صلّی الله علیه و آله و سلّم الطَّهُورُ نِصْفُ الْإِیمَانِ»[۱] (صلوات)؛ [یعنی] طهور نصف ایمان است. نسبت به این [موضوع] در جلسهی قبل [و] خطبهی قبل مختصر توضیحی دادیم که لا اله الا ما، مقدّم بر الله است؛ [یعنی] تا آله را نفی نکنیم، تا دیو را بیرون نکنیم، تا خطوط کج و منحرف را از یک لوحی پاک نکنیم، نمیتوانیم نقش خوب روی آن لوح منقّش کنیم. [در این روایت که می گوید] طهور نصف ایمان است، اوّل باید توبه باشد، طهارت باطن تحصیل شود، کثافات گناه، ظلم، تاریکیهای اعمال بد، باید زدوده شود. وقتی غبار نشست، آلودگی رفع شد، آن وقت وقت کار است. تا ناامنی برطرف نشده است، رشد در پیش نخواهد بود. آلودگیها، ناامنی درون انسان است. هر نوع آلودگی، هر نوع ناپاکی، هر نوع تقلّب، هر نوع انحراف، امنیت را در فضای خود از بین میبرد و با ناامنی هیچ کاری نمیشود کرد [=انجام داد]. اوّل باید [دل را] پاکسازی کرد، باید جای پای دشمن را پاک کرد، [بعد کاری انجام دهیم].
تا دشمن داریم نمیتوانیم کاری کنیم. باید دشمن را از خود دور کنیم، بعد بتوانیم کاری انجام دهیم. طهارت هم در واقع یک مجاهدهای است و رفع مانعی از طهور [واقعی] است. «الطَّهُورُ نِصْفُ الْإِیمَانِ».
طهارت کلید نماز است
حدیث دیگری باز از وجود مقدّس حضرت خاتم صلی الله علیه و آله است [که] فرمود: «مِفْتَاحُ الصَّلَاهِ الطَّهُورُ»[۲]؛ [به این معنی که] هر دری کلیدی دارد که با آن کلید انسان میتواند در بسته را باز کند. کسی که میخواهد باب صلاه [را] که باب ارتباط با خدا است، باب مکالمهی با حق تعالی است، باب لقاء باب وصال است است، ، باب فنا است، باب تخلّق به اخلاق الله است، باب رسیدن به محبوب است و چشیدن عشق خدا است [باز کند، باید بداند که] کلید ورود به این باب طهور است. تا کسی آلوده باشد، [نمی تواند در این باب داخل شود]. انسان نجس، انسان آلوده از نظر شرعی و فقهی نمیتواند نماز بخواند و [اگر] کسانی که آلودگیهای باطنی دارند، نماز هم بخوانند، نماز آنها خاصیّت نمازی نخواهد داشت. «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ».[۳] (۱۰:۰۰)
داستان یک خواب
این دو سه حدیث را از این کتاب شریف خواندم، تا مطلبی را که از مرحوم عارف بزرگ مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی رضوان الله تعالی علیه، شاگرد ملّا حسین قلی همدانی، استاد امام راحل و بزرگان دیگر [است، تبیین کنم.] کسی که وجود مقدّس امام زمان ارواحنا فداه [را] در خوابی [دیده بود]. بعضی از علمای ما بدون اینکه از مرحوم آقا میرزا جواد آقا رضوان الله تعالی علیه شناختی داشته باشند، [ایشان را در خواب می دیدند].
[ایشان]در عالم خواب دیده بودند که عالمی کنار امام عصر ارواحنا فداه مشرّف است و توفیق جلوس و همراهی با امام زمان ارواحنا فداه را دارد. و حضرت ارواحنا فداه [در خواب] به این عالم بزرگواری که خواب میبیند، فرموده بودند [که] از ایشان استفاده کنید [و حضرت] به آن عالم [کنارشان] اشاره کرده بودند. وقتی [ایشان] از خواب بیدار شده بود، [به دنبال خواب خود رفت]. خدا این دیدار امام زمان [را] ولو در خواب، نصیب ما هم بکند.
روز جمعه است. در اینطور اجتماعات دعا مستجاب است. همهی ما هم آرزو، داریم [تا حضرت را ببینیم]. اساساً این نماز جماعتها، جلسات انتظار است در هر اجتماعی که ما به دور هم جمع میشویم، جای حضرت را خالی میبینیم. اینقدر باید بیاییم تا إنشاءالله [ایشان] بیاید. اینقدر باید این اجتماعات خود را کماً و کیفاً مناسب رضای او قرار بدهیم که روشن شود این اجتماعات میتوانند منویّات حضرت را برآورده بکنند.
ما هم آرزو داریم [حضرت را ببینیم] و [در این رابطه] فرمودند: «مَنْ رَآنِی کَمَنْ رَآنِی»؛ [اگر] شما در خواب هم امام زمان ارواحنا فداه را ببینید، [درست دیده اید؛ چرا که] شیطان نمیتواند خود را به صورت حضرت ممثّل کند، مجسم کند. [اگر] حضرت را در خواب ببینید [در واقع خود] حضرت را دیدهاید.
و ایشان که بیدار شد، رفت سراغ علمایی که در شهرستانها و مراکز حوزوی شمع جمع هستند و سراغ آنها را گرفت و [به سمت] مشهد و تهران و شهرستانها [رفت تا] بالاخره به قم رسید. [ایشان] در درسهای عمومی [قم] چنین عالمی را ندید. [روزی] اتّفاقاً [وقتی] از مقابل حجرهای که عبور میکرد، دید چند تا کفش آنجا است. [با خود گفت]: پیدا است باید جلسهی خصوصی اینجا باشد. [ایشان وقتی] در میزند [و] وارد میشود، تا نگاه میکند میبیند همان عالمی است که کنار امام زمان ارواحنا فداه نشسته بود و حضرت فرمود[ه بودن]ند از ایشان استفاده کنید. [ایشان] خواست هیجانی نشان دهد، [اما] آن بزرگوار اشاره کردند که آرام باش و این [شخص] همان آقا میرزا جواد آقای ملکی رضوان الله تعالی علیه بوده است که امام زمان ارواحنا فداه ایشان را پسندیدهاند و [ایشان را] چشمهی زلالی برای عالم میدانستند که هر کسی مشتاق خودسازی است، میتوانست از نفس [آن] کیمیا [و] اثر آن عارف بزرگ بهره گیرد.
آثار آقای میرزا جواد ملکی
آقا میرزا جواد آقای ملکی رضوان الله تعالی علیه سه کتاب دارد؛ هر سه کتاب ایشان برای کسانی که سالک الی الله است [هستند] خیلی با ارزش است و [این سالکین] میدانند که آمدند کاری کنند و فرصتها هم بسیار کم و کوتاه است و به این زودی هم این فرصتها از دست ما میرود. یکی از کتابهای ایشان اسرار الصّلاه است که در این کتاب اسراری هم از وضعیت خود ایشان میشود انسان اصطیاد بکند [و در این کتاب] میشود [انسان] راههایی را برای انتقال از عالم طبیعت به ماوراء طبیعت را به دست آورد.
طهارت باطنی
ایشان در مسئلهی طهارت که بحث میکنند، [می گویند: در] طهارت ظاهری شرط است که بدن نجس نباشد، لباس نجس نباشد، مکان غصبی نباشد که غصب هم یک نوع آلودگی معنوی است. شما [وقتی] در محیط غصبی که قرار میگیرید، آن محیط برای غاصب آتش است، برای غاصب ظلمت است، تاریکی است، [آن جا] نوری ندارد که در آنجا نماز زمینهی نورافشانی داشته باشد. درها بسته است. لذا ایشان میگویند: “آنچه مسلّم است [این است که]، طهارت باطنی خیلی مهمتر است و طهارت ظاهری مقدّمهای برای تحصیل طهارت باطنی است“.۱۵:۰۰
ما آمده ایم که…
[ایشان علاوه برآن] یک دلیل نقلی از قرآن و یک [دلیل] عقلی مطرح میکنند. دلیل نقلی از قرآن کریم ۱۱ قسم خداوند متعال [است که] نتیجهی این قسم [می شود:] «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها»[۴]؛ [یعنی] چیزی مهمتر از نجات خود ما از آلودگیها نیست. والله [ما] آمدهایم که خود را آزاد کنیم. آمدهایم که خود را نجات دهیم. آمدهایم که از جهنّم عبور کنیم. آمدهایم که از باتلاق نفس پای خود را بیرون بکشیم. آمدهایم که زنجیرهای شهوات و هواها و هوسها را از پر و بال خود باز کنیم. ما مرغ باغ ملکوت هستیم. خدا ما را برای عروج و معراج آفریده است. جای ما این کرهی خاکی نیست. این ویرانه جای جغدها است. ما کبوتر آشیان قدس هستیم. ما میتوانیم جعفر طیار شویم و طیران کنیم. ما میتوانیم مجذوب جذبههای حضرت ابو الفضل علیه السلام باشیم و اوج بگیریم و خود را به حضور خدا برسانیم.
اینجا زندان است. در زندان کیف کردن [محال است] و [اگر] آرزوی یک زندانی [این باشد] که در این محیط محدود، مشکلات همین محدوده را حل کردن[= کند،] این دون همتی است. این پستی و دنائت برای انسان است. آمدهایم که برویم؛ نیامدهایم که بمانیم. نخواهند گذاشت [که] ما اینجا بمانیم. همهی ما رفتنی هستیم و [ما] در این سفر نمیدانیم [آیا] داریم سفر به اعلی علیّین میکنیم یا به اسفل سافلین! «فِی أَسْفَلِ دَرْکٍ مِنَ الْجَحِیمِ».
خدایا به خود تو پناه میبریم، از این همه غفلت و خواب رفتگی عمیق که فرصتهای خوبی در اختیار داشتیم؛ [اما] به رایگان از دست دادیم و به جایی هم نرسیدیم. [خدایا ما] درمانده هستیم، در راه [مانده] هستیم. شاید که جذبهای هم بیاید و ما را هم از این اوضاع نجات دهد.
خود سازی کنید!
خدا [در قرآن] ۱۱ قسم ایراد میکند. تنها مسئلهای هم که این همه خداوند متعال قسم خورده است، همین مسئله است. بعد از ۱۱ قسم فرموده است: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها». این همه قسم برای این است که شما این دو مطلب را باور کنید. یکی اینکه فلاح یعنی رسیدن به مقصد. شما مقصدی دارید بس بلند. اگر بخواهید به مقصد برسید و قله را فتح کنید و پرچم پیروزی را بر قله نصب کنید، باید خود را تزکیه کنید. این زیادیهایی که شما را زمینگیر کرده است، اینها را از خود دور کنید. شاخههای زیادی را بزنید. گلستان وجود خود را هرس کنید. آلودگیها و گناهان را از خود دور کنید. زنجیرهای وابستگی را کنار بزنید. با خود درگیر شوید. [این درگیری] مهمتر از درگیری با دشمنانی مثل اسرائیل غاصب و امریکایی زورگو است. اگر بر خود پیروز شویم، آنها در چنگ ما هستند. [آن ها] هیچ غلطی نتوانستند و نخواهند توانست [انجام دهند]. مشکل، مشکل درونی خود ما است.
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها»؛ [یعنی] تنها رمز پیروزی بر عالم و آدم این است که انسان بر خود پیروز شود. [از] آن طرف، اگر [ما] تزکیه نکردیم، اگر وابستگیهای خود را حل نکردیم، اگر تعلّقات خود را و مشکل تعلّق را حل نکردیم، مرگ سختی خواهیم داشت؛ [در این صورت] مرگ ما، مرگ نیست؛ مرگ ما ننگ خواهد بود. با بدبختی و روسیاهی از این عالم خواهیم رفت [و در آنجا می گویند که] این همه فرصتهای طلایی داشتید، [ پس چرا] همت شما کم بود!؟ [چرا] کار مضاعف نکردید [و] دست خالی دارید به خانهای میروید که هیچ چیزی ندارد و باید با خودت میآوردی؟! «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»[۵]
دسیسه ای علیه خود!
[اما] این طرف [دیگر] آن [قضیه]، این است که هر کسی این حقیقت را پنهان کرد، [در واقع] دسیسه ای علیه خود [انجام داد]. بدترین دسیسه، دسیسه علیه خود ما است. و انسان غیر مراقب، انسان غیر متوجّه، انسان غیر مزّکی، انسان غیر مطهّر، دارد با خود دسیسه میکند. دارد اینجا روح پاک آن نفحهی الهی، آن دم خدا را، دارد دفع میکند. دارد خود را زنده به گور میکند و دیگر در این گورش هم نجاتی نخواهد بود. در همینجا گور برای خود کنده است. «وَ قَدْ خابَ» خیبه [به معنی] خسران و زیان [است] برای کسی که حقایق را مدفون کرده؛ به خصوص آن دم الهی را. این مسئلهی نقلی است، وحی است، آسمانی است که خدا فرموده است.
مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی رضوان الله تعالی علیه میفرمایند که امّا دلیل عقلی بر اهمّیّت طهارت باطنی میفرمایند [= این است که] لباس خود ما نیستیم. [در واقع] بدن ما هم که خود ما نیستیم، بدن ما هم پوششی است، لباسی است.
این که چیزی نیست!
خدایش را رحمت کند مرحوم آیت الله آقا میرزا جواد آقای تهرانی اعلی الله مقامه را، او هم در نوع خود نوری بود، ستارهای بود، قداستی داشت و جزء کسانی بود که قدرت بر خَلع داشت. از ایشان سؤال کرده بودند که آقا میگویند استاد شما میتوانسته است خلع کند؟ [خلع] یعنی [کسی] روح را با ارادهی خود از بدنش بیرون کند. ایشان گفته بود اینکه چیزی نیست. شما وقتی از بیرون میآیید، لباس خود را درمیآورید و به رخت آویز آویزان میکنید. خلع هم همینطور است. بدن ما لباس ما است باید بتوانیم لباس خود را از تن خود بیرون کنیم.
دلیل عقلی بر طهارت باطنی
آقا میرزا جواد آقای ملکی رضوان الله تعلی علیه میگویند نماز که تشرّف به محضر خدا است، اگر لباسی که خود تو نیستی، بدنی که خود تو نیستی [که] آن هم لباس شما است، [آلوده باشد، نمی توانی نماز بخوانی].
زمینی که مناسب با شما است و اساساً لباس و بدن شما هم نیست، مجاور با شما است. [حال] اگر این [زمین] آلودگی داشت، شما حقّ ارتباط با خدا را به عنوان نماز و تشرّف ندارید. آن وقت اگر [درون] خود شما که دل شما باشد و جان شما باشد آلودگی داشته باشد [یعنی] آدم حسود باشد، آدم متکبّر باشد، آدم بخیل باشد، آدم حقود باشد، کینهی فامیل در دل او باشد، کینهی مؤمن در دل او باشد، سوء ظن داشته باشد، بد دل باشد، عصبی باشد. اینها بیماریها و نجاستها و آلودگیهای باطن است. در این صورت به طریق اولی ارتباط با خدا حاصل نمیشود. بله نمازهای اینطوری را هم کسی حق ندارد ترک کند.
برگ سبزی است تحفهی درویش چه کند بینوا ندارد بیش
[چرا که] غیر از [این ازما ساخته نیست]. خدایا این از ما ساخته است. امّا خدا قول داده است [که به بندگانش کمک کند]. بیایید همّت کنیم که خود را نجات دهیم و مقدّمهی [نجات] طهور است. مقدّمهی رسیدن به لقاء الهی که نماز [در واقع] یک سبملی برای لقاء مطلق است [همین طهارت است] و این دوام صلاه دوام وصال از طهارت شروع میشود.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ السَّلامُ عَلَى خَیرِ خَلقِهِ وَ أفضَلِ بَرِیَّتِهِ مُولَانَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّد وَ آلِهِ المَعصُومِینَ سِیَّمَا مَولَانا سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ، عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ سَیِّدَهِ نِساءِ العَالَمِینَ فَاطِمَهِ الزَهراءِ وَ اَلحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ أَهلِ الجَنَّهِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ الصَّالِحِ القائمِ أروَاحُنَاه فِداهِ وَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهَ حُجَجَکَ عَلَى عِبَادِکَ وَ أُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ».
«أُوصِیکُمْ وَ نَفسی بِتَقْوَى اللَّهِ».
توصیه به تقوا
بندگان خدا، مؤمنین، صالحین شما را و نفس ضعیف خود را به سنگر تقوا توصیه میکنم. [در واقع] تقوا حصن دژ هر کسی است. هر کسی در این دژ و در این حصن حصین مستقر شود و اعضا و جوارح خود را و نیّات و جوانح خود را تحت کنترل دین و حجّت الهی که عقل است دربیاورد و خود و زندگی خود را رها نکند و از مسیر رضای خدا خارج نشود، بدانید [که چنین شخصی] از همهی خطرات و از همهی بلاها در امان خواهد بود.
بلا نتیجه ی اعمال بشر است
مطالبی که در این خطبه شایسته است به محضر نمازگزاران عزیز عرضه شود، [چند نکته است]. نکتهی اوّل توجّه به این که بشر در معرض بلا است و بلاها هم آثار کردار خود آدمیان است. «ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ»[۶]؛ صریح وحی الهی است که تمامی مصیبتها در زندگی بشر بازتاب و واکنش رفتار خود ما [=بشر] است. هر کسی [که] در زندگی چماقی به سرش می خورد، باید بداند [که] این چماق را خودش برای خودش درست کرده است. خدا عادل است، خداوند متعال با کسی عقده ندارد. خدا کسی را عذاب نمیکند. خدا کسی را نمیسوزاند.
جهنّم را خود ما پدید آوردیم
مرحوم آیت الله بهاء الدّینی رضوان خدا بر ایشان باد که از عرفا و از فقها بودند و عرفان ایشان هم موهبتی بود، ریاضتی نبود، [و همچنین ایشان] اهل مکاشفه و تشرّف بودند. ایشان میفرمودند: “خداوند عالم را بهشت خلق کرده است، جهنّم را خود ما پدید آوردیم. این دست ما است که آتش روشن میکند و این آتشی است که ما را میسوزاند و خاموشی هم ندارد، مگر اینکه به چشمهی تقوا و ولایت پناه ببریم.“؛ لذا یک حرکت فرهنگی اخلاقی برای جامعهی ما لازم است؛ یک انقلاب، یک تحوّل. این هم جز با ارادهی عمومی که از خود نمازگزارها شروع بشود، [امکان پذیر نیست.]
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْعَبْدَ وَ یُبْغِضُ عَمَلَهُ
گناه در جامعه زیاد شده است. گناهان صغیره مثل بعضی از بیتوجّهیهایی که بعضی از بانوان دارند، [یا] بعضی از جوانها که سر کوچهها مزاحمتهایی دارند، چشمچرانیهایی که میکنند و ایذاء و اذیّتهایی که [برای مردم] پیش میآورند. [و همچنین] در این سفرها، در این تفریحات خانوادههایی رعایت اصول دین [و] ارزشهای دین را نمیکنند؛ والله همهی اینها دلی با خدا دارند، دلی با ائمّه دارند، انسانهای بدی نیستند.
امّا روایتی دارد [=داریم] که [می گوید:] «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْعَبْدَ وَ یُبْغِضُ عَمَلَهُ»[۷]؛ گاهی خدا عبد را، خود آن فرد را دوست دارد؛ ولی عمل او مبغوض خدا است، عمل او غضب خدا را روشن میکند. بسیاری از بانوان که در ظاهر وضعیت خوبی ندارند، در گرفتاریهای خود نذر میکنند، مدّتی بگذرد دل آنها برای امام رضا علیه السلام بیتابی میکند، برای زیارت کربلا میروند، مکّه میروند. امامزادهها را قبول دارند توسّلات دارند، سفرهی حضرت ابو الفضل علیه السلام دارند، سفرهی حضرت رقیه دارند؛ امّا وقتی بیرون میآید [به این گناه] توجّه ندارد این گناه صغیره وقتی تکرار شد گناه کبیره میشود. آن وقت این نوع جاذبههایی که بعضی از بانوان، بعضی دختران در خود در بیرون از فضای خانواده و محیط زندگی خصوصی ایجاد میکنند، [باعث می شود] که دل جوانهایی تکان بخورد و معاذ الله ثم معاذ الله به طغیان و بوالهوسی کشیده شوند و بعد هم دامنهای آنها آلوده میشود و [در آخر] زنا در جامعه زیاد می شود.
زلزله در اثر زنا!
یکی از مسائلی که در روایات ما علّت بعضی از بلاهای ناگهانی به حساب آمده است، این است: «إِذَا کَثُرَ فِیهِمُ الزِّنَاءُ …. کَثُرَتِ الزَّلَازِلُ»[۸]؛ [یعنی] وقتی زنا توسعه پیدا کند، زلزله فراوان میشود. نکتهای را که رئیس جمهور محترم مطرح کردند [که] اگر مطرح هم نمیکردند [باز این نکته معلوم بودکه] آن کشور کذایی با آن ویرانی، آن چین، آن بم، آن جاهایی دیگر [که در اثر گناه ویران شده] ما هیچ تضمینی نداریم که برای ما اینطور بلاها نخواهد آمد چه کنیم زیر آوارها نمانیم؟ چه کنیم گرانیها ما را از پای درنیاورد؟ چه کنیم بیاعتمادیها زندگی ما را متلاشی نکند؟ چه کنیم اضطرابها، افسردگیها، بیماریهای روحی خود را کم کنیم؟ هیچ راهی جز اینکه در پناه دین، زندگی کنیم [و] با فرمولهای اخلاقی اسلام خود را تطبیق بدهیم [نداریم].
یکی از اولیای الهی که از دست مبارک حضرت امیر علیه الصّلاه و السّلام در عالم مکاشفه جامی گرفتند و بینش خاصّی نسبت به قرآن پیدا کردند، [و خدمت حضرات معصومین] تشرّفاتی دارند. ایشان به من فرمودند [که] به مردم بگویید که توبهی عمومی کنند [زیرا] بلاها تهدید میکند. پشت پرده را جدی بگیرید. خداوند متعال آن زلزلهی سیاسی [را] که پیش آمد [= آورد،] عکس العمل بعضی از عملها بوده است و حالا اگر یک زلزلهی طبیعی هم در یک شهری مثل تهران یا شهرهای بزرگ اینطوری، [ رخ دهد،] هیچ کسی نمیتواند در مقابل این بلاها ایستادگی کند. فقط قدرت خدا است.
بندگان خدا، به هم رحم کنیم
بندگان خدا! «مَهْلًا مَهْلًا عِبَادَ اللَّهِ»[۹]؛ یک مقدار آرام. خدا را ناراضی نکنید، خدا را از خود راضی کنیم. به هم ظلم نکنیم. به هم بیرحمی نکنیم. ظواهر خود را خدا ناپسند نکنیم. باز در گناه باطن در باطن یک حیایی [و پرده ای] است؛ ولی بازتاب گناهان ظاهری در پیشگاه خدا غضب الهی را مشتعل میکند؛ چون تظاهر به فسق است. گناهان کوچک هم وقتی تکرار میشود، میشود گناه بزرگ. «لَا صَغِیرَهَ مَعَ الْإِصْرَارِ»[۱۰]؛ هیچ صغیرهای وقتی تکرار میشود، استمرار پیدا میکند، دیگر صغیره نیست. گناه کبیره هم موجب فسق میشود [و] تظاهر به فسق هم موجب غضب خدا میشود.
این [مطلب] را نه از باب اینکه ما با شما [در عمل] جدایی داریم [بگویم؛ بلکه] خود من هم همینطور [هستم]. [فقط] خدا میداند که من چه کسی هستم، شما که نمیدانید. ولی خدایا من هم پشت تریبون این اگر مشکلی دارم، اگر گناهی دارم، تو کریم هستی، تو عفوّ هستی من هم دوست دارم خود را درست کنم. [بیاید] همهی ما استغفار کنیم و بنا را بگذاریم [بر خوبی و] بانوان حجاب خود را، ظواهر خود را، کسبه در کسب و کار، خود انصاف خود را، رعایت موازین شرعی خود را [توجه کنند.] اداریهای ما [بدانند] مسامحهی در کار مردم ظلم به مردم است. تأخیر انداختن حقوق شهروندها، خیانت در امانت کردن است، تعهّدات را زیر پا گذاشتن است. اینها عکس العمل دارد. داوریهای هم قضات و هم غیر قضات، اگر در مسیر عدل نباشد، [عکس العمل دارد]. یکی از چیزهایی که گرانی میآورد، خشکسالی میآورد، جور در عدالت است. از مسیر و مرز عدل خارج شدن در قضاوت و داوری موجب این میشود که خداوند متعال باران خود را به موقع برای ما نفرستد.
باز خورد اعمال
اینکه قرآن به صورت کلی فرموده است: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ»، جزئیات آن در روایات آمده است که اگر ربا زیاد شد، چه بلایی زیاد میشود، زنا زیاد شد، چه بلایی زیاد می شود، قضات در قضاوت خود [داوری را] رعایت نکردند، چه بلایی پیش میآید. امرا بد شدند، چه بلایی پیش میآید. جوانها سرپیچی کردند، چه بلایی پیش می آید. هر کدام از اینها یک وضعیت خاصّی را برای ما پیش میآورد؛ لذا ۳۰ سال [است که] این همه از همّت عالی [مردم] گذشته است.
معجزهی الهی را [در این سال ها] دیدید [که] کشور شما در میان آتش، گلستان است. با این همه دشمن، با آن جنگ خانمان سوزی که هیچ کشوری جز کشوری که در پناه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است، [=باشد] این [ها] را تاب نمیآورد. این یک نکته است که به خود و همهی عزیزان این فرهنگسازی را [توصیه می کنم.] انقلاب ما دینی است. در عمل باید این انقلاب محقّق شود. در خانوادهها ازدیاد طلاق بلای خانمانسوز است. بالا رفتن سنین ازدواج بلای خانمانسوز است، در زندگی دنیوی آثار دارد. بدبختی دارد، اضمحلال دارد، زوال دارد، افسردگی دارد، گرفتاری دارد. اینها جز با یک همت و عزم ملی همهجانبه که همهی ما مواظب باشیم و مسئولین امر هم، مأمورین دولتی [باید] هر کدام در جای خود مراقبتهای لازم را برای کاهش گناه به وجود بیاورند.
رطب خورده کی منع رطب کند!
نکتهی بعدی این تهدیدی بود که [آمریکا انجام داد.] حالا بحمدالله وزیر محترم امور خارجه که هم از مؤمنین هستند، هم از صاحب نظران در این مسائل هستند، مطلب را به طور وافی بیان کردند؛ ولی ما هم به رسم وظیفهی خطیب بودن خود عرض میکنیم که این آقای رئیس جمهور آمریکا که سابقهی امریکا در حملهی اتمی یک سابقهی ننگین و زشت است نه اینها میتوانند ملّتها را در ارتباط با سلاحهای هستهای برحذر بدارند، چون خود آنها رطب خوردند، خود آنها آلوده هستند، خود آنها این کاره هستند و نه حق دارند که دیگران را مذمّت بکنند که این ها در مسائل صلحآمیز پیش میروند [=بروند].
کنفراسهای آنها کنفرانسهای تقلّبی و پوچ است و همهی مردم هم [این را] میدانند و این تهدید آقای اوباما، هم یک حماقت محض است، هم یک رسوایی آشکار است و هم با هیچ میزانی از موازین بشری، مکتبی، مذهبی، حقوقی، قانونی، سازگار نیست و امّا [در مورد] کنفرانسی که برای خلع سلاح هستهای بنا است در ایران تشکیل شود، ما میتوانیم این حرف را بزنیم؛ چون ملّت ما تابع آیینی هستند که برای حیوانات هم میگوید: “میازار موری که دانهکش است“. ما که در مسئلهی حیات، حیات همهی موجودات را در دین خود محترم میدانیم و آدمکشی را [مذموم می دانیم]؛ «مَنْ قَتَلَ نَفْساً … فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً»[۱۱]؛ [یعنی وقتی] یک انسانی بیگناه کشته شود، گویا یک نسلی کشته شده است.
هسته ای صلح آمیز برای همه
ما که یک فرد را از نظر ارزشگذاری مساوی یک نسل میدانیم، هر فردی از آحاد بندگان خدا را یک ملّت میدانیم و لذا رهبر عزیز ما مرجع بزرگوار ما، فقیه کار آزموده ی ما این کار را حرام میدانند و خود ما هم از این کار شرعاً خود را نگه میداریم، [پس] ما این حق را داریم که بگوییم هستهای صلحآمیز برای همه و هستهای نظامی برای هیچ کسی. این شعار شعار ما است و لذا در همین رابطه عرض میکنیم که ما از دانشمندان هستهای خود با تمام وجود تشکّر میکنیم. اینها مایهی سرافرازی هستند.
اینها نشان دادند که دین با علم سازگار است. دین با توسعه سازگار است. دین با پیشرفت هیچ تضّادی ندارد. بحمدالله نظام اسلامی و دانشمندان جوان مؤمن ما، ولایی ما این حماسه را آفریدهاند و این کار هم پیش خواهد رفت چه دنیا بخواهد، چه دنیا نخواهد چه قدرتهای بزرگ، تنگنظری نشان بدهند و چه عقل نشان بدهند و بیایند عاقلانه به قوانین بین المللی تن بدهند، ملّت ایران با داشتن این سرمایههای عظیم و جوانهای صاحب اندیشه و فکر و صاحب همّت عالی و کار مضاعف، به مقصد عالی خواهد رسید.
ارتش امام زمان ارواحنافداه
مسئلهی دیگر [این است که] روز ارتش را در پیش داریم. ارتش ما بحمدالله ارتش نجاتبخش و رهاییبخش است. ارتش ما، ارتش قرآن است. ارتش ما، ارتش امام زمان ارواحنا فداه است [و] فرماندهی کلّ ارتش ما نائب امام زمان ارواحنافداه است و الحمدلله در همهی عرصهها در عرصهی حفظ قرآن، در عرصهی نماز، در عرصهی فناوریها و ساخت و سازهای دفاعی، در عرصهی دفاع مقدّس همهجا بحمدالله با این تحوّلی که خون شهیدان ما در ارتش به وجود آوردند و نسل جوانی که ارتش ما را بحمدالله مزیّن کردند، امروز ارتش ما در دنیا در کنار سپاه ما جزء ارتشهای قدرتمند و معتقد و با انگیزه و کمر بسته برای حفظ و حراست از کشور و دستاوردهای انقلاب است و این روز را هم ما گرامی میداریم و به همهی ارتشیان عزیزدعا میکنیم و ارادت و محبّت ملّت نسبت به آنها قابل انکار نیست.
سخنی درباره ی همت
در پایان هم [گریزی به] ادامهی مطلب [حضرت] آقا [می زنیم] که [ایشان] در آغاز سال این مسئلهی همّت مضاعف و کار مضاعف را مطرح کردند. از اساسیترین مسائل اخلاقی، عرفانی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زندگی بشر است. تا همّت نباشد، سنگ [هم] آرزو ندارد؛ لذا همیشه هم سنگ است، مگر دیگری بخواهد [این آرزو را] ایجاد بکند. ملکها از بشر از نظر رتبه نمیتوانند در مسیر تعالی بالاتر بروند؛ چون ملک آرزو ندارد، همت ندارد. ملک همان را که دارد، دارد. امّا خدای متعال این بشر را مهجّز کرده است که طلب داشته باشد، آرزو داشته باشد، همّت داشته باشد؛ لذا از ملک میتواند جلو بزند. این را إنشاءالله در هر فرصتی به مناسبتی [مطرح می کنم تا] هم از پیامهای ائمّهی اطهار علیهم السّلام دلهای ما روشن شود و باشد که فرهنگ ما فرهنگ وسیع فکر کردن، بلند مرتبه بودن، همت عالی داشتن و کار را در زندگی خود جهاد تلّقی کردن، بیکاری را ضدّ ارزش تلّقی کردن، کم کاری را ضدّ ارزش تلقی کردن [باشد.]
بد کاری [به این صورت است که] بعضیها کار هم میکنند، کار زیاد هم میکنند؛ ولی کار بد میکنند. فقط میخواهد بیلان بدهد، کیفیت کار را در نظر نمیگیرند. این پیام [حضرت] آقا دام ظله در اوّل سال از آن کارهایی است که ما واقعاً هم در مورد حضرت امام و آقا [باید قدرش را بدانیم]. یک حدیثی در اصول کافی است [که می گوید:] «یَنْطِقُ بِإِلْهَامٍ مِنَ اللَّهِ»[۱۲] واقعاً انسان وقتی عبارات را میبیند، فضای سخن را میبیند، تناسب مطلب را میبیند میداند که این دل پاک گیرایی دارد و از امواج ملکوت میگیرد و مطلب را به جا [در جامعه] القاء میکند.
حدیثی درباره ی همت
در ارتباط با همّت مضاعف این دفعه هم پایان عرایض ما یک حدیث از امام صادق علیه الصّلاه و السّلام است [که] فرمود: «ثَلَاثٌ یَحْجُزْنَ الْمَرْءَ عَنْ طَلَبِ الْمَعَالِی»[۱۳] سه چیز نمیگذارد انسان ارتقاء داشته باشد، تعالی داشته باشد. یک جوانی که آیندهی خوبی ندارد چه چیزی باعث میشود آیندهی خوبی نداشته باشد. یک انسانی که همیشه در یک مرحلهی پایینی [می ماند] هم از نظر اخلاقی، هم از نظر عبادت، هم از نظر کار و امور زندگی در این مرحلهی پایین میماند چه چیزی باعث در جا زدن میشود، چه [چیزی] باعث ارتجاع و واپسگرایی میشود؟ سه مسئله را امام صادق (علیه السّلام) عامل درجا زدن و رکود یا عقبگرد معرّفی فرمودند ۱- «قَصْرُ الْهِمَّهِ» کسانی که همّت آنها پایین است، آرزوهای آنها کوتاه است، به امور بیارزش قناعت میکنند.
[بیاید ما] در امور اینطور نباشیم ، در عزّت، در معنویت، در علم، در فنآوری، در صنعت، در حماسههای سیاسی، اجتماعی، نظامی ما باید همیشه نفر اوّل باشد. ۲- «قِلَّهُ الْحِیلَهِ» بعضیها آرزوی بلند دارند امّا چارهجویی ندارد، ابزار ندارد، ابزار کار ندارند ۳- «ضَعْفُ الرَّأْی» [اگر] همّت بلند؛ باید انسان اتاق فکر داشته باشد، مشورت داشته باشد، واقعیات را در نظر بگیرد [و] بلند پروازی بیجا نداشته باشد.
ولادت عقیله العرب
و [آخرین مناسبت] ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها عقیله العرب، نائبه الحسین [است.] آنچه که ما اعتقاد داریم، [این است که ایشان] تالی تلو حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام بوده است، بلندگوی زین العابدین علیه السلام بوده است، پیاماآور شهدای کربلا و سیّد الشّهداء بوده است، بیمهگر نهضت عاشوراییها بوده است و به همهی خانوادههای شهدا درس نگهبانی و حراست از خون شهیدان و پیام رساندن آرمانهای شهید را داده است.
تولد حضرت زینب سلام الله علیها در همین روز در پیش است آن را هم تبریک عرض میکنم.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ * الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ».
عرض کردیم بین خطبه و نماز بر حسب روایت دعا مستجاب است. عند الاذان دعا مستجاب است. الآن درهای رحمت خدا در این روز جمعه باز است. همه ی شما هم با صفایی می آیید. الحمد لله خدا شما را دوست دارد. شما مهمان خدا هستید، مهمان حق هستید و خدا مهمان را احترام میکند و خواستهی مهمان را رد نمیکند.
[۱]– عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ج ۱، ص ۱۱۵٫
[۲]– وسائل الشّیعه، ج ۱، ص ۳۹۸٫
[۳]– سورهی مائده، آیه ۲۷٫ : خدا فقط از پرهیزکاران مىپذیرد
[۴]– سورهی شمس، آیه ۹٫ بىتردید کسى که نفس را [از آلودگى پاک کرد و] رشد داد، رستگار شد
[۵] -الشمس؛۱۰٫ و کسى که آن را [به آلودگىها و امور بازدارنده از رشد] بیالود [از رحمت حق] نومید شد
[۶]– سورهی شوری، آیه ۳۰٫ و هر آسیبى به شما رسد به سبب اعمالى است که مرتکب شدهاید، و از بسیارى [از همان اعمال هم] درمىگذرد
[۷]– نهج البلاغه، ص ۲۱۶٫
[۸]– جامع الأخبار (للشعیری)، ص ۱۸۰٫
[۹]– الکافی، ج ۲، ص ۲۷۶٫
[۱۰]– همان، ص ۲۸۸٫
[۱۱]– سورهی مائده، آیه ۳۲٫ هر کس انسانى را جز براى حق، قصاص یا بدون آنکه فسادى در زمین کرده باشد، بکشد، چنان است که همه انسانها را کشته
[۱۲]– الکافی، ج ۱، ص ۵۴٫
[۱۳]– بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۲۳۱٫
پاسخ دهید