- توصیه به تقوا
- امانت با رفاقت
- بعضیها از مسجد به جهنّم میروند
- نور برای خداست
- سیره ی امام رحمه الله علیه
- رهبر با امت رفاقت دارد
- توصیف معصومین از واژه ی امام
- امام، والد شفیق است
- اعمال شما به ما عرضه می شود
- وصف العیش نصف العیش
- همه چیز در رعایت تقواست
- سفر تاریخی
- امام خورشید است
- سَلَامُ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ قُمَّ
- وحدت جامعه ی اسلامی
- معجزه ی انقلاب اسلامی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ مُسْتَحِقُّهُ وَ الصَّلاهُ و السَّلامُ على سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَفِیُّهُ وَ نَجِیُّهُ وَ حَبِیبُهُ طَبیبِ نُفُوسِنَا ابِی الْقاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا مَوْلَانَا بَقِیَّهِ الله فِی الْعَالَمِین أَرْوَاحُنَا فِدَاه وَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَه وَ سَهَّلَ اللَّهُ المَخْرَجَهَ وَ رَزَقَنا اللّهُ صُحبَتَهُ وَ لَعْنَُ اللَّهِ عَلَی أَعْدائِهِمْ أَجْمَعِینَ أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّهِ».
توصیه به تقوا
شما بندگان خوب خدا و خود را به تقوای الهی، پرهیز از گناهان و اهتمام به واجبات و همّت گماردن به جلب رضای خدا توصیه میکنم. ایام، ایام دههی مبارکهی کرامت بود و کشور ما [هم] در ماه ذی القعده حال و هوای ولی نعمت ما حضرت رضا علیه السلام را دارند. ما [هرچه انجام دهیم،] که نمیتوانیم از عهدهی شکر این نعمت بیرون بیاییم و توان ادای شکر این نعمت بزرگ را نداریم [و] عاجز هستیم.
امانت با رفاقت
خدا در میان امامان معصوم ما، حضرت رضا علیه السّلام را در دسترس مردم ایران قرار داده است و وجود مبارک حضرت ثامن الحجج، علیّ بن موسی علیه الصّلاه و السّلام امام رئوف هستند. جملهای از خود حضرت ثامن الحجج علیه الصّلاه و السّلام [که] صلوات خدا بر او و اجداد و اولاد طاهرین ایشان باد[آمده است که ایشان] فرمودند: «الْإِمَامُ الْأَمِینُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الرَّقِیقُ وَ الْأَخُ الشَّفِیقُ»[۱] امام امین، هم امین خدا است و هم امین خلائق است، [ایشان] امانت علی الطلاق دارد و امامی که امین خدا و خلق است، در عین امانت رفاقت دارد. کلمات ائمّه نور است، الهام است. [آنها] بلندگوی خدا و عرش هستند. معلوم میشود افرادی که امین هستند، باید رفیق هم باشند. بعضیها آدمهای درستی هستند، ولی تکبّر دارند. انسانهای درست، انسانهای پاک، انسانهای صادق باید حسن ارتباط داشته باشند [و] خود را برتر از دیگران ندانند.
بعضیها از مسجد به جهنّم میروند
یکی از مشکلات اخلاقی برای مؤمنین همین است که افراد موفّق که توفیقاتی در بندگی خدا دارند، توفیقاتی در جبهه دارند، توفیقاتی در ایثار و خدمت به بندگان خدا دارند، یک حالت عُجب و خود بزرگبینی برای آنها پیش میآید، از خود راضی میشوند و وقتی خود را بزرگ دیدند، دیگران را بدهکار خود میدانند و توقّعات آنها از مردم بالا میرود؛ در حالی که چنین حالتی خطرناک است.
در روایات داریم که [حضرت فرمودند:] “بعضیها از مسجد به جهنّم میروند و بعضیها از مرکز گناه به بهشت میروند.“ راوی تعجّب کرد و از امام سؤال کرد: “چطور میشود که بعضی ها از مسجد به جهنم می روند و بعضی ها از مرکز گناه به بهشت می روند؟“ امام علیه السّلام برای کمک به مسجدیها، کمک به دلدادگان پایگاههای پرستش خدا خواستند تذکّر و هشدار بدهند که عبادت، خدمت، زیارت و هر نوع ارزشی که شما دارید، وقتی ارزش به حساب میآید که خود را کارهای ندانید [و] این را از خدا بدانید. توفیق را خدا میدهد. عمل خیر را خدا میدهد. حضور در صحنهها عنایت خدا است.
نور برای خداست
ایثار، مواسات، کمک به مستمندان، دستگیری از افتادگان، ارشاد گمراهان، بیدار کردن غافلان، آموختن بر ناآگاهان و جاهلان همهی اینها نور است و نور برای خدا است، از خدا است، به کمک خدا است، با خدا است؛ لذا خود را در کارهای خیر مِنها کنید و بدهکار خدا باشید و بگویید خدا به ما منّت گذاشت که ما در نمازهای جماعت و جمعه، در صحنههای عبادی و سیاسی موجب عظمت دین خود میشویم، موجب یأس دشمنان خود میشویم. ما همدیگر را در پایگاههای دینمان پیدا میکنیم و دل به یکدیگر میدهیم. قطرههایی هستیم که به هم میپیوندیم و به صورت دریا درمیآییم و در این دریا لؤلؤ و مرجانها، نهنگها و روی این دریا، کشتیها را به حرکت درمیآوریم و از این دریاها، برقها و صدها اثر به جوامع بشری عاید میشود. این کار از جانب خدا است و ما شاکر خدا هستیم.
سیره ی امام رحمه الله علیه
اگر عُجب آمد، کار خوب انسان باطنش را از دست میدهد. از آن طرف یک گناهکار با آن شرمندگی که دارد، با آن حیایی که در پیشگاه خدا و در پیشگاه شما بندگان خدا [دارد،] گاهی خجالت میکشد که به نماز بیاید، خجالت میکشد قدم در مسجد بگذارد. کسی [که] از کار بد شرمنده است، خدا شرمندگی او را برطرف میکند. برخلاف کسی که کار بد میکند، به کار بد خود هم مباهات میکند؛ لذا این رفق با امانت [است] و مسئولین، امین مردم هستند. نمایندهها امین مردم هستند، کابینه و دولت امین مردم هستند و آحاد ما امین یکدیگر هستیم. حالا که خدا این امانت را، این مسئولیت را به ما داده است، باید از کسانی که ما امانتدار آنها هستیم، طلبکار نباشیم. رفیق آنها باشیم و این سیرهی امام است.
رهبر با امت رفاقت دارد
فرق امامت، ولایت، رهبری تعیینشدهی از جانب خدا رهبری با جواز عرش با سلطنت و جمهوریّت منهای دین همین است که رهبر امّت با امّت رفاقت دارد. در عین فقاهت، در عین تخلّق به اخلاق الله، در عین عرفان و والاییهای اخلاقی، سر سوزنی خود را برتر از دیگران نمیداند. با جوان دوست است، با نوجوان دوست است، با مردان و زنان جامعهی خود همانند یک دوستی که همواره در کنار او است، برخورد میکند و خود را برتر و بالاتر از دیگران نمیداند. این یکی از ویژگیهای نظام ولایی و نظام امامتی است.
توصیف معصومین از واژه ی امام
نکتهی دومی که حضرت رضا علیه الصّلاه و السّلام در ارتباط با شاخصهی امامت و رهبری ولایی و امتیاز این خط با سایر خطوط انحرافی در رهبری و حکومتهای بشری این را معرّفی میکنند، [این است] که امام والد شفیق است. وجود امام برکت دارد. امام تولید میکند. وجود امام از جانب خدا میجوشد. اگر مردم از امام اطاعت کنند، جامعه را به سرعت به سوی کمال میبرد.
حضرت زهرا علیها الصّلاه و السّلام امام را اینطور توصیف کردند: والله اگر دست برمی داشتند از زَمامی که به دست علی داده شده بود، «لَسَارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِیراً»[۲]؛ اگر کار به دست ولایت بود، کار به دست بندهی صالح خدا بود، کار به دست انسان شایسته بود، این جامعه را از رکورد، درجا زدن، عقبگرد، ارتجاء بیرون میکشید [و] در مسیر سیر و سلوک قرار میداد. به حرکت جامعه شتاب میداد و آنها را به آب حیات وارد میکرد، به چشمهی نامیرا وارد میکرد. آنها را در برابر خطرات بیمه میکرد. آنها را شکستناپذیر میکرد [و آن ها] قدرت نفوذناپذیر میشدند؛ «لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِیراً».
و حضرت رضا علیه السلام میفرمایند: امام والد است؛ به دو معنا هم امام پدر است؛ [یعنی] شخصیت جامعه در پرتوی هدایتهای تکوینی و تشریعی امام تشکیل میشود. شخص انسان از پدری است که با مادر او ازدواج کرده است و حاصل آن ازدواج این فرزند شده است. امّا شخصیت ما، هویت ما، اخلاق ما، معنویّت ما، درجات قرب ما، نورانیّت ما، صفای ما، عشق ما، محبّت ما، روح حماسی ما، جهاد ما، ایثار ما، شهادت ما همهی اینها فراوردههای کانون رهبری ولی است، امام است، رهبری آسمانی است. منهای رهبری آسمانی تولید پاکی، تولید والایی و وارستگی و شایستگی نخواهد بود.
امام، والد شفیق است
در عین اینکه امام پدر است، حقیقت ما، روح ما به امام وابسته است و امام واسطهی فیض است. همانگونه که جسم ما با وساطت پدر ما به این عالم آمده است، روح و جان ما حقیقت ما، ظاهر و باطن ما سر سفرهی فیضان امامت و ولایت پیدا شده است. ما حوادث هستیم که خدای متعال با دست امام و ولی، وجود ما را عجین کرد. با دو دست جلال و جمال خود ما را آفرید. در عین [این] که امام والد است، [یعنی] هم تولید میکند، هم دست نوازش پدری و مهربانی او بر سر امّت است، این امامی که والد است، شفیق است، شفقّت دارد، مهربانی دارد.
اعمال شما به ما عرضه می شود
علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام در مسیر، در مرو دیدند جنازهای را میبرند. خود را به آن جنازه نزدیک کردند از مرکب خود پایین آمدند، جنازه را تحویل گرفتند، سینه به سینهی جنازه گذاشتند و در مورد آن مؤمن طلب رحمت و مغرفت کردند. کسانی که همراه امام رضا علیه السلام بودند تعجّب کردند [و گفتند:] “یابن رسول الله شما تازه وارد این مکان شدید! مگر شما این مرد را میشناسید؟“ فرمودند: “بله اعمال شما هر صبح و شام به ما عرضه میشود. ما همهی دوستان و شیعیان خود را میشناسیم.“ مرد دیگری خدمت حضرت ثامن الحجّج علیّ بن موسی الرّضا علیه آلاف و التّحیه و الثّناء آمد، عرضه داشت: “یابن رسول الله من وقتی از منزل خود به سوی شما حرکت کردم، مشتاقان و دلدادگان زیادی اطراف من را گرفتند [و] گفتند خوشا به حال تو که به محضر امام رضا علیه السلام میرسی. حالا که شما این توفیق را دارید، ما جا ماندیم، سلام ما را به امام رضا علیه السلام برسان و بگو حضرت ما را دعا کند.“ حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام فرمودند: “من همیشه شما را دعا میکنم.“ عرض کردند: “یابن رسول الله ما که همیشه خدمت شما نیستیم، تا شما ما را دعا کنید؟“ فرمودند: “هر صبح و شام من پروندهی عملکرد شما را میبینم و در حقّ شما دعا میکنم“.
وصف العیش نصف العیش
یک نکتهای هم از مرحوم آیت الله العظمی آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه [خدمتتان نقل می کنم.] -از آن گفتنیها و شنیدنیها[یی که] در میان خصوصیها و دلدادهها و اهل بصیرت [ایشان بیان کردند]- یکی از علمای بزرگ [که] خدا او را رحمت کند، در یک مقطعی با مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه در یکی از مدرسههای نجف دوست بوده است، هم غذا بودند. هم حجره نبودند؛ ولی غذای خود را با هم میخوردند. [روزی] من به ایشان گفتم این جریانی را که شما با آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه داشتید، چه بوده است؟ گفت من بعد از مدّتها خدمت آقا رسیدم، به ایشان گفتم که آقا ما نسبت به همدیگر حقّ رفاقت داریم؛ «صُحْبَهُ عِشْرِینَ سَنَهً قَرَابَهٌ»[۳].
این هم در ذهن مبارک شما [مومنین] باشد. شما نمازگزارانی که در کانون اخلاق حضور پیدا میکنید، در کانون عرفان حضور پیدا میکنید [نسبت به هم دیگر حق دارید]. این نمازهای جمعه کلاسهای عرفان و معرفت و اخلاق است، کلاس عشق به خدا است، کلاس وحدت است، کلاس عزّت است، کلاس مغفرت است، کلاس جذب رضای خدا است. در مکتب ما فامیلی اختصاص به قوم و خویشیهای نسبی ندارد. «صُحْبَهُ عِشْرِینَ سَنَهً قَرَابَهٌ».
[به عنوان مثال] اگر شما با کسی ۲۰ سال آشنا بودید، سلام و علیک داشتید اینها نسبت به همدیگر حقّ رَحِم پیدا میکنند، حقّ قرابت پیدا میکنند [و] باید حقّ همدیگر را رعایت بکنند. باید خود را اینقدر نزدیک بدانند [که] گویا برادر خانوادگی خودش است، گویا با او قوم و خویش شده است. این از آموزههای بسیار لطیف دین ما است. ایشان [به بنده] گفت [که] من به آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه گفتم: خوب شما که بحمدالله ملکوت را فتح کردید ولی ما جا ماندیم. از شما خواهش میکنم این حقّ دوستی را با یک نکتهای که برای شما پیش آمده است [کامل کنید و] یک دری برای ما هم باز کنید ما که ندیدیم لااقل وصف العیش کنیم.
حضرت آقای بهجت رضوان الله تعالی فرمودند: “من وارد حرم حضرت رضا علیه السّلام شدم [که] در ضریح به روی من باز شد، حضرت رضا علیه السّلام بر سریری جلوس فرموده بودند. اذن فرمودند که من هم در محضر ایشان باشم. وارد شدم، عرض ادب کردم، زانوی ادب بوسیدم. در نهایت خجالت و تواضع در محضر امام رضا علیه السّلام نشستم. حضرت مطالبی را به من فرمودند. یک جملهی امام رضا این بود [که] آیا ممکن است کسی به ما پناه بیاورد و ما به او پناه ندهیم؟“ این جملهای است که حضرت رضا علیه السّلام به آقای بهجت فرمودند. خوشا به حال شما که پناهی مثل حضرت رضا علیه الصّلاه و السّلام دارید.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلاهُ وَ السَّلامُ عَلَى خَاتَمِ رُسُلِهِ سِیِّدِنَا أَبِی الْقَاسِمِ الْمُصْطَفَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى سِحْرِهِ وَ خَلِیفَتِهِ وَ أَخِیهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ عَلَى ابْنَتِهِ فَاطِمَهَ الزَّهراء سَیِّدَهُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ عَلَى سِبْطَیِ الرَّحْمَهِ وَ إِمَامِ الْهُدَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفَ الصَّالِحَ الْقَائِم حُجَجِکَ عَلَى عِبَادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ»
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّهِ».
همه چیز در رعایت تقواست
من از پروردگار متعال در روز چشم به راهی تحوّل جهان رو به پاکیها و ظهور همهی پاکیها و ارزشها، [یعنی] آمدن امام زمان ما عاجزانه و خاضعانه [از خدا] مسئلت دارم که عطش تقوا را هم به خود گوینده و [هم] به همهی نمازگزاران و امّت اسلامی عنایت کند که همهی خیرات خیر دنیا و آخرت در رعایت تقوا است.
سفر تاریخی
مسائلی که در این هفته مناسب است در پایگاه عبادت و سیاست و تعلیم و تعلّم و اخلاق و عرفان مطرح شود، [در] این هفته بحمدالله مطالب گفتنی و موجب افتخار فراوان است؛ ولی مهمترین مسئلهی هفته که جزء مهمترین حوادث تاریخی هم است، سفر مبارک مرجع بزرگ شیعه حضرت آیت الله العظمی خامنهای دامت برکاته به شهر مقدّس قم است. از این جهت بیسابقه است که رهبر یک جریانی، رهبر یک تفکّری، رهبر یک تحوّلی، رهبر یک انقلابی، سکاندار مدیریّت سیاسی جوامع اسلامی اینقدر مسئله [ای] را مهم بداند که به یک شهری سفر کند و در آنجا بیش از یک هفته توقف بکند.
این حکایت از اهمّیّت و پر اثر بودن آن جایگاه و آن کانون میکند و خود آن یک درس است. [ایشان] دنیا [=قم] را به پایگاه انقلاب، به زادگاه انقلاب، به محلّ نشر نور دین و آگاهیهای مذهبی و اخلاق و معنوی [تعبیر کردند] و آنجایی که سنگرساز شد و سنگرنشینان جهاد و تشنگان شهادت را به عرصهی تاریخ گسیل داشت، پرورش داد این جایگاه بسیار جایگاه مهمی است و ظرفیتی دارد که یک رهبر توانمند دارای بصیرت جهانی که اشراف جهانی برای دفع آفات و خطرات بیگانگان دارد و برای تنظیم امور در داخل باید به همهی ابعاد و به همهی اشخاص توجّه کند، قم را و حوزهی علمیّه را در حدّی میبیند و دارای ظرفیتی میبیند که وقت خود را در اوج رهبری و در حسّاسترین مراحل زمانی آنجا این مقدار زمان را می گذارد؛ آن هم [طوری که] شب و روز جلسات تشکیل بدهد و تدبیر کند و با دیدارهای مختلف روشننگریها و کشف رازها و معمّاها و فتوحات معنوی و تهذیبی را نصب العین خود قرار بدهد.
امام خورشید است
[اما] نکتهی دوم؛ همینطور که خود آقا دام ظله قم و حوزه را مهم برمیشمردند، عملاً مردم قم، روحانیون، علما، مجتهدین، مدرّسین، طلّاب و همهی اقشار [همین طور هستند.] یکی از مسائلی که واقعاً مَثَل زدنی شد، این فراگیری استقبالکنندگان [در قم است]؛ عین آن روزی که حضرت امام رحمه الله علیه از پاریس به ایران قدم گذاشتند، اقشار مختلف صنف خاصّی نبودند. جوانها، نوجوانها، پیران و حتّی قد خمیدگان، فرسودگان و بازاریان، دانشجویان، عالمان و همهی اقشار در استقبال امام رحمه الله علیه حضور چشمگیر داشتند و نشان دادند که امام رحمه الله علیه متعلّق به صنف خاصّی نیست.
امام رحمه الله علیه همانند خورشید است، همانند باران است. همانگونه که خورشید بر همگان میتابد و باران بر همگان میبارد، رهبری اسلام و ولایت دینی [نیز چنین است] [و رهبر] همان سایهی ابری است که خداوند منّان او را پر برکت قرار داده است و بر همه میبارد و همه هم به او احساس نیاز میکنند. [رهبر] همان خورشیدی است که کاخ و کوخ را یکسان مورد توجّه و عنایت قرار میدهد.
سَلَامُ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ قُمَّ
این تعبیر حضرت امیر المؤمنین علیّ بن ابیطالب علیه السلام که [فرموند:] «سَلَامُ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ قُمَّ»[۴]، سلام خدا بر مردم قم باد، «یَسْقِی اللَّهُ بِلَادَهُمُ»، خداوند باران رحمت خود را برای رویش مزرعههای اهل قم بباراند و خداوند برکات خود را بر مردم قم نازل کند؛ «هُمْ أَهْلُ رُکُوعٍ وَ سُجُودٍ وَ قِیَامٍ وَ قُعُودٍ … أَهْلُ الولایه [یعنی] مردم قم مردم موحّد هستند، راکع هستند، ساجد هستند، خاشع هستند و از همهی اینها [مهم تر] آن [چیزی] که همهی این ارزشها را تزریق میکند، تشویق میکند، آن ولایت است. مردم قم اهل ولایت هستند و وجود مبارک امام صادق علیه السلام قم را به عنوان حرم و بارگاه و خانه و عُشو و کاشانهی اهل بیت معرّفی کردند. انصافاً مردم قم کم نگذاشتند.
مردم ایران همه قمی هستند، همه ولایی هستند، همه فاطمه معصومهای هستند، همه رضوی هستند، همه بوی قم گرفتند، همه بحمدلله خوی قمیها [را] دارند، همه غیرتی هستند، همهی محبّت دارند.
وحدت جامعه ی اسلامی
کجا این خورشید تابید که آنجا مردم چشم خود را بستند و بیتفاوت از کنار آن عبور کردند. این مسئله واقعاً جای تحلیل است [دارد] چه شده است ما چه مکتبی داریم، برای ما چه تحوّلی پیش آمده است؟ آیا در دوران سلاطین گذشته شما یک مورد [همانند] اینطور مسئلهای سراغ دارید؟ در عصر خود در کدام کشور، کدام سلطان، کدام رئیس جمهور، کدام رهبر دینی اینقدر محبوبیّت و مرغوبیت و [همچنین] این وحدت ناگسستنی بین رهبری و امّت وجود دارد که در مکتب امام جعفر صادق علیه السلام، در میان طرفداران اسلام ناب [می شود پیدا کرد] که بحمدلله اقشار مردمی که در این مملکت زندگی میکنند، چه شیعیان، چه سنیها و حتّی زرتشتیها، [حتّی مسیحی ها دارای وحدت هستند.] در آن جریان قرآنسوزی مسیحی ها جلسه تشکیل دادند و بعضی از گویندگان خوب را دعوت کردند و چه [قدر] دفاع از قرآن کردند.
این بوی ولایت و امامت آنچنان همه را سرمست کرده و شیدا و شیفتهی خود کرده است که مجموعهی ملّت ایران به صورت یک پیکره، به صورت یک دست که روح این پیکره همان ولایت و امامت و رهبری به ارث ماندهی از پیغمبر و علی و ائمّهی طاهرین سلام الله علیهم أجمعین است. (صحبتهای متفرقه)
جواهراتی که در این سفر امام و رهبر امت اسلامی سکان دار کشتی انقلاب خلف بحق صالح امام راحل و وارث انبیا و ائمه علیهم السلام به حوزههای علمیّه، به دانشوران، به دانشمندان، به امّت اسلامی ارائه کردند واقعاً تمام کلمات ایشان قابل تحلیلی و بررسی است.
معجزه ی انقلاب اسلامی
مسئلهی سفر رئیس جمهور ما به لبنان، الحق و الانصاف جزء کرامتهای این نظام بود، جزء معجزات این انقلاب ما بود، جزء چیزهایی بود که شاهد بر این [آیه] است که « یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»[۵] آنها ما را تحریم کردند، میخواستند وانمود بکنند ما منزوی هستیم. این سفر نشان داد که آنها منزوی هستند. ما در دلهای امّتها جا گرفتیم. مرتّب شعاع نور انقلاب ما رو به گسترش است [و] میرود که جهان را زیر پرچم امام زمان ارواحنا فداه ما جمع بکند و ملّت ایران [سر منزل مقصود برساند] (تکبیر) تازه رو به گسترش هستیم. این پیشرفتهای علمی و این نفوذ سیاسی در پهنهی بین المللی و این فتوحات یکی بعد از دیگری در کنار این صبر این استقامت این همراهی این همّت مضاعفی که بحمدالله آقا دام ظله فرمودند در عمل [و واقع] هم همین همّت مضاعف و کار مضاعف است.
«وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ».
[۱]– عیون أخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۱۹٫
[۲]– بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۱۵۸٫
[۳]– الکافی، ج ۶، ص ۱۹۹٫
[۴]– بحار الأنوار، ج ۵۷، ص ۲۱۷٫
[۵]– سورهی توبه، آیه ۳۲٫ همواره مىخواهند نور خدا را با سخنان باطل [و تبلیغاتِ بىپایه] خود خاموش کنند ولى خدا جز اینکه نور خود را کامل کند، نمىخواهد، هر چند کافران خوش نداشته باشند
پاسخ دهید