- توصیه به تقوا
- آثار روزهداری در قرآن
- محتوای کلمهی رب
- عنایت امام زمان به صاحب کتاب تفسیر اطیب البیان
- نظر صاحب کتاب تفسیر در مورد مسئلهی ربوبیّت و تربیت
- اهمّیّت شأن ولی
- فرق ربوبیّت خدا با تربیت دیگران
- انسان در مسیر رشد
- ویژگیهای انسانی که تالی تلو امام زمان است
- شرایط صاحب حکمت شدن انسان
- سفارش تقوای زبان
- تبریک برای موفّقیّت در ماه رمضان
- سالروز تأسیس نماز جمعه
- سفارش به نماز جمعه در قرآن
- اهمّیّت نماز جمعه برای جامعه
- مطالبات رهبر از تربیون نماز جمعه
- مسئلهی توافق هستهای
- تفاوت دیدگاه آمریکا و ایران
- مقابله با رجزخوانی آمریکا
- لزوم پرهیز از تفرقه
- حادثهی سیل تهران
- مسئلهی عراق و خطر تجزیه کشورهای اسلامی
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی سَیِّدِ الأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمینَ أَرْواحُنَا وَ أَرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِداهُ وَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعینَ».
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ».
توصیه به تقوا
شما پیروزشدگان در سفر عرشی ماه مبارک رمضان، شما موفّقین به درک جوایز کریمانهی صاحب سفرهی ماه مبارک رمضان و خود را به تقوای الهی، به یاد خدا، به جلب رضای حق تعالی، به پرهیز از اموری که بشر را مبتلا به غضب الهی میکند، توصیه میکنم. تقوا نتیجهی بارز حرکت رمضانیّهی صائمین است.
آثار روزهداری در قرآن
خداوند منّان یکی از آثار روزهداری در قرآن را نیل به قدرت اراده، قدرت کنترل، قدرت مقاومت در برابر هواهای نفسانی معرّفی کرد. امید آن داریم خدایی که به ما رمضان داد، تقوای رمضان را هم به ما هم عنایت فرموده باشد و هم برای ما نگه بدارد.
محتوای کلمهی رب
آنچه توفیق داشتیم در خطبهی اوّل به دلهای پاک شما بزرگان و بزرگواران عرضه بداریم، نگاهی به پیامهای سورهی مبارکهی فاتحه الکتاب بود. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ». این کلمهی مبارکهی رب ۹۶۰ بار در قرآن کریم تکرار شده است. رب محتوایی دارد که اگر به توفیق الهی کسی رفع حجاب از دل بکند، سر سفرهی ربوبیّت حق تعالی همیشه شارژ است و چشمهی محبّت او جوشان و پر فوران خواهد بود. ربوبیّت پروردگار متعال چتر محبّت عام او بر همهی مخلوقات خود است. خداوند منّان همهی موجودات را در مسیر کمال قرار داد.
عنایت امام زمان به صاحب کتاب تفسیر اطیب البیان
صاحب تفسیر شریف اطیب البیان که از جمله تفسیرهای نورانی است و نویسندهی این تفسیر در مقدّمهی تفسیر خود دارند که من وجود مبارک صاحب عالم را در عالم رؤیا دیدم، ایشان از من خواستند تفسیر بنویسم و من احساس مأموریت کردم و با عنایت آن بزرگوار این تفسیر را شروع کردم. هشت جزء از تفسیر را گذرانده بودم، از خداوند منّان خواستم به من عنایتی بکند تا بدانم امام زمان از این تفسیر راضی است یا نه. میگوید با این درخواست و مسئلتی که از بارگاه حق کردم، باز در عالم رؤیا حضرت را دیدم که در کنار علیّ بن موسی الرّضا بودند و از ایشان سؤال کردم آقا از این تفسیر من راضی هستید؟ فرمودند: بلی. تفسیری است به فارسی نوشته شده است، حشو و زواید ندارد، روایات ضعیف ندارد و خوب چون نویسنده هم با یک انگیزهی خاصّی این تفسیر را نوشته است، از این جهت یک اثر خاصّی هم در خواننده دارد.
نظر صاحب کتاب تفسیر در مورد مسئلهی ربوبیّت و تربیت
ایشان میگویند در مسئلهی ربوبیّت و تربیت سه چیز لازم است؛ یکی مربّی است که نقش اساسی را مربّی دارد. مربّی گاهی مربّای خود را، تربیت شوندهی خود را، خود نساخته است. بچّهای را تحویل یک عالمی میدهند که مرحوم آقای حقشناس میفرمودند: شما هر آدم شروری را به من تحویل بدهید، من او را سالم به شما برمیگردانم. اگر مربّی وصل به بارگاه حق باشد و مجرای نور خدا قرار بگیرد و انسان مرده دلی را احیاء بکند، عبد آبق و گریز پایی را به موطن خود برگرداند و با خدای خود آشتی بدهد، خوب این فردی است که به توفیق الهی کار پیغمبری میکند یا خود پیغمبر که این همه نفوس را که استعداد داشتند تا دامنهی قیامت هدایت کند. این دم رسول الله است، این دم امیر المؤمنین و ائمّهی اطهار است «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ»[۲].
اهمّیّت شأن ولی
این هدایت باطنی برای صاحب ولایت است. آن بزرگوار که به اذن الله کاری بالاتر از کار مسیح میکند، حضرت مسیح تن مرده را زنده میکرد، امّا شأن ولی این است که جان مرده را زنده میکند، انسان فرشی را عرشی میکند، انسان ناری را نوری میکند. خیلی تفاوت است. امّا مع ذلک پیغمبر و امام خالق بشر نیستند.
فرق ربوبیّت خدا با تربیت دیگران
فرق ربوبیّت خدا با تربیت دیگرانی که مجرای فیض خدا هستند این است که خدای متعال مربّای خود را خود آفریده است. «أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ»[۳] او که خود آفریده است، خود میداند در وجود او چه امکاناتی است، این موجود چه ظرفیتی دارد و برای احراز ظرفیت باید به چه اموری دسترسی پیدا بکند، چه آسیبهایی، چه موانعی سر راه وجود دارد، باید آنها را برطرف بکند. افتخار یک انسان به این است که مربّی او خدا است. آن که او را آفریده است، او خود همراهی میکند و در مقام شکوفا کردن توان و قوّهای است که در وجود این موجود قرار داده است. «أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ * تُؤْتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها»[۴].
انسان در مسیر رشد
انسان میتواند همانند شجرهی طیّبهای باشد که ریشههای عمیقی در ژرفای هستی دوانده باشد، آنچنان استحکامی در حاصل شده باشد که هیچ طوفانی نتواند ریشهی او را برکند. این موجود ریشهدار که ریشه در توحید دارد، ریشه در ولایت دارد، ریشه در قرآن دارد، ریشه در پاکیها و پاکیزگیهای فطرت خود دارد، این در مسیر رشد قرار میگیرد، سر از عرش درمیآورد، درخت پر شاخهای میشود و شاخههای عالمگیر او مثمر میشود. نه تنها خودکفا است، نه تنها خود آ است، بلکه مایهی شیرینی کام همهی انسانهای تشنهی به زلال هدایت خواهد شد. «تُؤْتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها» که یک نمونهی آن امام راحل بود که در دامن ربوبیّت خدا تربیت شد. نه قدرتی توانست ریشهی او را متزلزل بکند و نه دست جور و ستمی جلوی رشد او و انقلاب او را توانست یا میتواند بگیرد. این نهالی که کشت شد، این با رشدی در حدّ عنایت خدا، در مسیر بالندگی به پیش است تا ظهور امام زمان پیش خواهد رفت؛ إنشاءالله.
بنابراین نکتهی اوّل در تربیت توجّه به این است که ما در دامن بیکران رحمت رحیمیّهی خدا قرار داریم و خدا به ما ظرفیتی داده است که این نکتهی دوم خود مربّا است. موجودی که میخواهد تربیت بشود، یک وقت قرار است یک بذری رشد بکند، بنا است یک هستهای درخت بشود، یک وقت یک انسانی میخواهد عالم بشود که حضرت امیر (علیه السّلام) فرمودند:
«أ تَزْعَمُ أنّک جرمٌ صَغیرٌ وَ فِیک انطوى العالَمُ الأکبر»[۵]
و حکما گویند از این جملهی حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) الهام گرفتند، حکمت و حکیم را این چنین توصیف میکنند. «صَیْرورَهُ الإنْسانِ عالَمًا عَقْلیًّا مُضاهیًا لِلْعالَمِ الْعَیْنىِّ»[۶] یا «للعالم الحسیّ» انسان باید در مسیر شدن ظرفیتی پیدا بکند که تمام عوالم در وجود او انعکاس پیدا بکند.
ویژگیهای انسانی که تالی تلو امام زمان است
امام زمان ما نسخهی واحده است، مخزن تمام موجودات است، ملجاء و پناه همه است. انسانی که تالی تلو امام زمان میشود و دارای عصمت قرار میگیرد، این انسان جسم محدود نیست، روح عالمگیر دارد، نه اینکه گزارش عالم به او میرسد، نه شهود پیدا میکند. انبساط وجود پیدا میکند، بسط شخصیت پیدا میکند. مرگ او را از عوالم منقطع نمیکند، بلکه حیّ و میّت برای او نخواهد بود. او در همه جا حضور الهی دارد، ظلّ خدا میشود، سایهی خدا میشود. متّصف به صفات الهی میشود. متخلّق به اخلاق الهی. نکتهی دوم این بود که انسان خود را بشناسد، اوّل مربّی را بشناسد، رب را بشناسد، دوم خود را بشناسد. ظرفیت خود را، قیمت خود را، ارزشی که میتواند پیدا بکند، اینها را شناسایی بکند. سوم آفتها و آسیبها را شناسایی بکند که عایق رشد او نباشد و با تربیت دینی آیینهی خدا بشود، مظهر خدا بشود، قدرت خدا بشود، علم خدا بشود که در آخرین آیهی سورهی مبارکهی طلاق خداوند منّان هدف آفرینش را نیل به این مرتبه معرّفی فرموده است؛
شرایط صاحب حکمت شدن انسان
«اللَّهُ الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً»[۷] هم انسان به علم خدا میرسد، هم به قدرت خدا میرسد و روشن است و در جای خود بحث شده است که خود علوم حصولیّه و ذهنیّه حجاب است، نمیتواند انسان را آیینهی علم خدا یا قدرت خدا بکند. بلکه «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً»[۸] اگر اهل تقوا بودید و در زندگی دینی زندگی کردید، پاک زندگی کردید، خداپسند زندگی کردید، خدای متعال به شما یک بصیرتی میدهد، یک فرقانی میدهد، یک نوری از انوار خود را در دل شما متجلّی میکند، شما صاحب حکمت لقمانی میشود و صاحب ولایت در شعاع ظرفیت خود خواهید شد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ * الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ».
«صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُ الْعَظِیمُ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّم عَلَی عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ وَ امینَ وَحیِکَ وَ مُبَلِّغِ رِسَالاتِکَ مَوْلَانَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَیٍ أَمیر المُؤمِنینَ وَ عَلَی فَاطِمَهَ الزَّهراءِ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ عَلَی سِبْطَیِ الرَّحْمَهِ وَ سَیِّدی شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ عَلَی أَئِمَّهِ الْمُسْلِمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزّکیِّ الْعَسْکَرِی وَ الْخَلَفِ الصَّالِحِ القَائِمِ بِأَمْرِ حُجَجِکَ عَلَی عِبَادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ بِهِم نَتوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّءُ إِلَی الله تَعَالی».
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ».
سفارش تقوای زبان
شما برادران و خواهران بزرگوار را به پرهیز از معاصی، خصوصاً گناه زبان که امّ الفساد است و اگر زبان درست بشود، همهی امور انسان اصلاح میشود. این زبان است که همهی بدیها را به انسان تحمیل میکند. تقوای زبان مورد سفارش خاصّ پروردگار متعال قرار گرفته است و در مورد زبان هشدارهایی که داده شده است، در مورد اعضای دیگر این مقدار هشدار داده نشده است. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً»[۹] بعد هم وعده داده شده است که اگر زبان شما محکم بود، این زبان برای شما آتش جهنّم روشن نکرد، برای شما جهنّم نساخت. این زبان شما قلوب مؤمنین را که عرش خدا است، نلرزاند. گاهی انسان یک جمله میگوید دل یک کسی را میلرزاند، میبینید آبروی یک کسی که مثل خون او است، جان او است، با یک جمله از بین میرود. به تقوای الهی در همهی امور مخصوصاً کنترل زبان توصیه میکنیم.
تبریک برای موفّقیّت در ماه رمضان
مطالبی که زمینهی طرح آن در این خطبه است، ابتدائاً تبریک موفّقیّت ماه مبارک رمضان. چه ماهی بود، چه بهشتی بود، چه سفرهای بود، چه سحرهایی، چه افطارهایی، چه شبهای قدری، چه روز قدسی، چه تلاوتهای دلانگیزی، چه نیایشهایی، چه اشکهایی، چه دید و بازدیدهایی. خدایا چگونه میتوانیم توصیف بکنیم، کجا بودیم. خدایا چه عنایتهایی به ما داشتی، چه سفرهی رنگینی که همه نوع معنویّت و نور سر این سفره برای ما ارزانی داشتی. خدایا همین قدر میتوانیم عرضه بداریم از شکر این نعمت عاجز هستیم که در ماه رمضان با همهی برکات آن به ما ارزانی داشتی.
سالروز تأسیس نماز جمعه
نکتهی بعدی مسئلهی سالروز شروع نماز جمعه، بگوییم تأسیس نماز جمعه در این کانون نورانی، یا بگوییم احیای نماز جمعه. به هر حال انقلاب، انقلاب اسلامی بود و یکی از احکام پر برکتی که بر زمین مانده بود، نماز جمعه بود که امام (رضوان الله تعالی علیه) این امر مهم را مثل همهی میوههای شیرین به کام ملّت ما شیرین کردند و نماز جمعه احیاء شد. خداوند متعال یک سوره به نام سورهی جمعه دارد و در این سورهی مبارکه به مؤمنین خطاب میکند، همه جا معاملهی خدا با مؤمن است. خوشا به حال شما که مؤمن هستید، خدا شما را صدا میزد، شما هم به خدای خود لبیک میگویید و به این لبیک خود هم خود را بدهکار میدانید که خدایا ما کجا و لبیک گفتن ما به تو کجا. وقتی «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» گفته میشود، حال اولیای الهی دگرگون میشد، خطاب خدا، جلوهی خدا است، تجلّی خدا است. باید ما ذوب بشویم، ما چه کسی هستیم خدا ما را صدا میزند.
سفارش به نماز جمعه در قرآن
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاهِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّهِ»[۱۰] نفرمود وقتی که ندا میشود در روز جمعه بروید برای نماز. فرمود: «فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّهِ» اینجا پایگاه یاد خدا است، دلهای رمیده، سیمهای بریده میآیند در نماز جمعه وصل میشوند. اینجا کانون نور است، کانون آشتی با خدا است. کانون ارتباط با ذات ربوبی است. کانون وصل شدن قطرهای به دریای بیکران است و کانون پیوستن به یکدیگر و تجلّی اقتدار، عظمت، صفا، محبّت، یگانگی است. لذا در اینجا فرمود: «فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّهِ» و در آیهی دیگر فرمود: «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[۱۱].
اهمّیّت نماز جمعه برای جامعه
نماز جمعه مایهی آرامش جامعه است، طمأنینه است، وزنه است، وزین شدن است، کوه شدن است، در برابر طوفانها مقاوم شدن است. ما هم شکر این نعمت را باید به جای بیاوریم، هم باید قدردان امام راحل باشیم و هم مرحوم آیت الله طالقانی که اوّلین امام جمعهی شایستهای بود که سهمی در اقامهی این فریضهی بزرگ ایفا کردند. از رئیس محترم ستاد برگزاری نماز جمعه، برادر عزیز و بزرگوارمان حضرت حجه الاسلام و المسلمین آقای تقوی عزیز هم که در ۱۵ سال قدمهای مؤثّری هم در توسعهی کمّی و هم کیفی نماز جمعه برداشتند تشکّر میکنیم. از همهی خدمتگزاران افتخاری که خودشان لشکر خدا هستند، روزهای جمعه از صبح اوّل وقت، گاهی از اوّل نماز صبح در پایگاههای نماز جمعه میآیند و زمینهی حضور شما خداجویان را فراهم میکنند. «شکرالله مساعیکم الجمیله».
مطالبات رهبر از تربیون نماز جمعه
توصیههای امام جمعهی حقیقی بعد از امام زمان ما، مقام معظّم رهبری -که خود امام جمعهی تهران هستند. خوشا به حال تهرانیها که نائب امام زمان، امام جمعهی آنها است- که در زمینهی نماز جمعه کردند، توصیهی به تقوا، زمینهی وحدت، بازگو کردن نیازهای جامعه، روشنگری، ارتقای معرفت، اینها چیزهایی است که جزء مطالبات رهبری از این تریبون مقدّس است. خدا را گواه میگیرم که من همیشه با شرمندگی پشت این تریبون قرار گرفتم که جای امام زمان است. جای ما نیست ولی حالا دیگر اینطور شده است. ما هم با دعای خیر نمازگزاران امیدوار هستیم کمک بشویم.
مسئلهی توافق هستهای
نکتهی بعدی مسئلهی توافق بود که خوب ما به حق ولایتمدار هستیم. ولیّ امر خود را نائب امام زمان میدانیم. تقدیر ایشان از تیم مذاکره کننده یک باطنی دارد. انسان حکیمی است، همینطور از کسی تعریف نمیکند. از اوّل هم حامی بودند و در خلوت و جلوت هم تیم را تأیید کردند و هم از زحمات طولانی مدّت اینها تقدیر کردند. اسرار نزد خدا است، این انقلاب هم، انقلاب دین است. پس این پرده در اختیار امام زمان است. امید آن داریم که تیم قدر خود را بداند و باید منتقدین نسبت به نواقصی که احیاناً در این توافق وجود دارد آزاد باشند و دوستانه، مخلصانه نقدهای خود را بازگو بکنند. ملّت، ملّت بصیری است. ملّت از ما طلب دارد، ما سر خون شهدای این ملّت این نوع موقعیتها را پیدا میکنیم و این سمتها به دست ما میآید. مردم ولی نعمت ما هستند. ما چیزی جدای از مردم و مخفی از مردم نداریم. لذا هم بازگو کردن واقعیت این توافق و روشن کردن آنها و بررسی آسیبها و خطرات احتمالی آن هم برای خود این آقایان است، هم مسئولین دولتی و هم امروز که شورای عالی امنیت ملی از جانب مجلس شورای اسلامی به صورت یک قانون عهدهدار این امانت هستند، هم در متن دقّت بکنند و هم تا کار از کار نگذشته است، نسبت به نگرانیهایی که بعضی صاحبنظران منصف دارند چارهجویی بکنند و مقاومت لازم را در فرصت بعدی إنشاءالله اعمال بفرماید.
تفاوت دیدگاه آمریکا و ایران
نکتهی بعدی که قابل توجّه بود بیانات احیاگر، شارژکننده و روح انگیز مقام معظّم رهبری در روز عید فطر بود. این توافق عدّهای را بر آن داشته بود که گذشتههای دشمنان را از یاد ببرند و بخواهند هویت استکباری دشمنان قسمخوردهی دین خدا و اسلام را توجیه بکنند و چهرهی کریه اینها را بزک بکنند ولی مقام معظّم رهبری با صراحت و شفافیّت اعلان فرمودند ما با آمریکا ۱۸۰ درجه فاصلهی دیدگاه داریم. ما در تقابل با استکبار جهانی هستیم. هیچگاه هویّت دینی با بیدینی سازگاری ندارد. امکان سازش عدل با ظلم نیست. فریب با صداقت نمیسازد. خشونت با عطوفت و رأفت نمیسازد. این تفاوت و این تقابل بین ما و دنیای استکبار یک تقابل فطری است، یک تقابل قرآنی است، یک تقابل دینی محض است و جزء خطّ قرمزها است. مواردی از آن را هم حضرت آقا بیان فرمودند.
مقابله با رجزخوانی آمریکا
یکی مقابلهی با رجزهای آنها که بعد از این توافق صورت گرفت.خوب مطالب نامربوطی را از صدر تا ذیل آنها به زبان آوردند؛ گفتند: ما ملّت ایران را تسلیم کردیم، ما اینها را از دستیابی به سلاحهای اتمی بازداشتیم و از این قبیل مسائل و الحق و الانصاف ملّتی که خدا دارد، ربّ العالمین دارد، ملّتی که مسیر انبیاء را در پیش گرفته است، ملّتی که منتظر ظهور منجی عالم است برای ریشهکن کردن همهی ظلم در عالم، این ملّت در این ۳۶ سال در برابر آمریکا قدرت نشان داد و هرگز تسلیم نشد و اینها خواب تسلیم شدن این ملّت در برابر قدرتهای بزرگ را به گور خواهند برد (تکبیر).
لزوم پرهیز از تفرقه
نکتهی دیگر تذکّری است که با توجّه به توصیهی مقام معظّم رهبری در حفظ وحدت در منطقه و حفظ وحدت در درون خود باید داشته باشم و اینکه این مسئلهی توافق موجب شکاف در متن مرم ما نشود. نخبگان و کسانی که مسئولیت پیگیری این مسائل را دارند، ایشان مکرّر در مکرّر نقد را، نقد سازنده، نقد دلسوزانه را روا میدانند و جزء لوازم زنده بودن انسان همین است. بفهمد، مشکلات را ارزیابی بکند و شجاعت بازگو کردن آن را هم داشته باشد. مطالبهی اخلاقی هم از مسئولین داشته باشد. این از این طرف، نقدها منصفانه باشد، توهین، تهمت و برخوردهای غیر اخلاقی، دور از شأن مردم ما و آحاد نخبگان ما است و قلم به دستها و روزنامهها همه باید رعایت این مسائل را بکنند که رضای خدا و آرامش مردم در این است. در آن طرف هم خیلی شتابزدگی، هیجانزدگی، تحریک روحیهها به اینکه حالا مثلاً دیگر همهی درها به روی ما باز شده است این هم انصافاً متانت دور اندیشی اقتضاء میکند که با احتیاط حرکت بکنیم و قدم به قدم مسائل را ارزیابی بکنیم، مشکلات بررسی بکنیم و راههای اجرایی را و رصد کردن عهدشکنیهای دشمن را در برنامههای خود بگنجانیم.
حادثهی سیل تهران
مسئلهی بعدی حادثهی سیل بود. هم از طرف باران رحمتی بود و این هوای گرم ماه رمضان با نسیمهای دلانگیز بعد از رمضان؛ خود این جای شکر دارد. امّا در اثر بیتوجّهی برخی از مسئولین ما در گذشته و حال، باعث این شد که ما تعدادی از مؤمنین را در این سیلها از دست دادیم. مگر هواشناسی ما قدرت علمی کافی را ندارد؟ مگر نمیشود این مسائل را پیشبینی کرد؟ مگر نباید ستادهای بحران باید آمادگیهای لازم را داشته باشند؟ مگر نباید علاج واقعه را قبل از وقوع انجام داد؟ من به خانوادههای داغدیده تسلیّت عرض میکنم و برای مسئولین توفیق بیداری، به روز بودن، به داد مردم رسیدن، پیشگیری از حوادث کردن را از خداوند منّان درخواست دارم.
مسئلهی عراق و خطر تجزیه کشورهای اسلامی
نکتهی بعدی مسئلهی عراق است که جزء مواردی است که بین ما و آمریکا وجود دارد. ما همیشه حامی ملّتها و دولتهای برآمدهی از آرای مردم بودهایم، لکن آمریکا و استکبار جهانی دنبال تجزیهی عراق و مقابلهی با دولت قانونی آن بوده است. در سوریه هم همینطور. در یمن هم همینطور. ما این سیاهکاریها و این ظلمها و این ددمنشیها و این دغلها و فریبهایی که آمریکا برای حفاظت از اسرائیل با دلارهای کشورهای منطقه، مردم مسلمان را به جان هم انداخته است و دنبال قطعه قطعه کردن سرزمینهای اسلامی است و هر حکومتی که استبداد دارد، پایگاه مردمی ندارد، زیر چتر خود گرفته است. هم سلاحهای خود را به آنها میفروشد، هم سرمایههای آنها را میبلعد و هم به دست آنها این منطقه را به آشوب و خون میکشد و از خداوند منّان نابودی استکبار و خنثی شدن این توطئهها را خواستار هستیم و نجات مردم یمن، مردم سوریه و مردم عراق را با این پاکیزگیهایی که با ماه مبارک رمضان برای همهی مردم ما پیش آمده است، از پروردگار منّان مسئلت داریم.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ».[۱۲]
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی رعد، آیه ۷٫
[۳]– سورهی ملک، آیه ۱۴٫
[۴]– سورهی ابراهیم، آیات ۲۴ و ۲۵٫
[۵]– عقائد الإمامیه الإثنی عشریه، ج ۲، ص ۲۶٫
[۶]– أسرار الحکم، ج ۱، ص ۴۰۷٫
[۷]– سورهی طلاق، آیه ۱۲٫
[۸]– سورهی انفال، آیه ۲۹٫
[۹]– سورهی احزاب، آیه ۷۰٫
[۱۰]– سورهی جمعه، آیه ۹٫
[۱۱]– سورهی رعد، آیه ۲۸٫
[۱۲]– سورهی کوثر.
پاسخ دهید