حضرت استاد صدیقی، دادن اجازه بازرسی آژانس از مراکز نظامی به طرف های مذاکرات را، مجوز حمله نظامی به ایران عنوان کرد.
- متن سخنرانی:
- توصیه کردن به تقوا
- ماه شعبان ماه رحمت نزول خداوند
- معجزه بودن مناجات حضرت علی (علیه السّلام)
- شکرگزاری از نعمتهای الهی
- خفیف شمردن امر پروردگار متعال
- نورانیّت عزّ ابهج الهی
- حمد آغاز و پایان سخن بهشتیان
- رب العالمین بودن همهی عوالم و نشعات عالم
- تقوای الهی مایهی سرافرازی انسان در پیشگاه خدا
- ولادت باسعادت حضرت علی اکبر
- حضرت امام احیاگر عزّت اسلام
- مقام معظّم رهبری تبیین کننده و ادامه دهندهی راه امام
- جدا نبودن معنویّت از سیاست در مکتب سیاسی حضرت امام
- متحیّر بودن شرق و غرب از عقلانیّت حضرت امام
- داشتن موجودیّت دینی و مبارزه با استکبار جهانی
- ترسیم خطوط اصلی نظام توسّط رهبر مقام معظّم رهبری و عمل کردن به آن
- انرژی هستهای حقّ مسلّم ما است
- بازرسی عناصر بیگانه از مراکز هستهای
- زیر پا گذاشتن عهد و پیمان آمریکا
- توجّه کردن دیپلماسی کشور به خطر تفکیری
به گزارش خبرنگار مهر، در خطبه های نماز جمعه تهران حضرت استاد صدیقی با اشاره به ۱۴ خرداد سالگرد رحلت جانسوز امام خمینی(ره) اظهارداشت: امام(ره) جزء احیاگران عزت اسلامی است و کاری که امام(ره) کرد، کار هیچ شخصیت عادی نیست و نشان می دهد که به سلسله جلیله انبیاء اتصال داشته است. وی توانست اسلامی را که رمقش را از دست داده بود از زیر پای جهانخواران اسلام بیرون بکشد و یک دولت اسلامی در صحنه جهانی متولد شد که مقدمه جهانی شدن اسلام با آمدن امام زمان ارواحنا فداه فراهم گردید.
وی تاکید کرد: رهبر معظم انقلاب اسلامی بهترین تبیینکننده راه امام (ره) و فرهنگ امام و خلف صالح ایشان هستند که ادامهدهنده همان بوی و خوی حضرت امام هستند. آن دست غیبی که امام (ره) را هدایت میکرد مثل روز روشن است که آن دست غیب امروز در کنار مقام معظم رهبری قرار دارد و همان ظرفیت و شجاعت، حکمت و نورانیت و بصیرت را خداوند در وجود رهبر معظم انقلاب قرار داده است.
حضرت استاد با اشاره به شاخصه های امام خمینی(ره) گفت: در مکتب سیاسی امام معنویت و سیاست از یکدیگر جدا نیست. سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق از هم جدایی ندارد و امام سیاست و معنویت را با هم داشت.
حضرت استاد با بیان اینکه معنویت کانون اصلی رفتار امام خمینی(ره) بود، تصریح کرد: استکبارستیزی حضرت امام(ره) عین معنویت ایشان بود، طاغوت ستیزی اش، «اشداء علیالکفار» بودنش، سازش ناپذیر بودن با قدرت های بزرگ و تحقیر قدرت های بزرگ عین معنویت امام(ره) بود، لذا از هیچ چیز نمی ترسید؛ چراکه بر اساس تکلیف عمل می کرد.
حضرت استاد صدیقی افزود: امام بر اساس تکلیف عمل می کرد و این به معنای این نیست که امام به پیروزی فکر نمی کرد و اهل تدبیر نبود. عقلانیت و تدبیر امام شرق و غرب را متحیر کرد و به انفعال کشاند.
حضرت استاد با بیان اینکه امام دنبال تمکن، قدرت و شهرت نبود، عنوان کرد: امام نمی ترسید، شک نمی کرد، مأیوس، متزلزل و خسته نمی شد؛ که این ویژگی ها از خصوصیت عمل به تکلیف است.
حضرت استاد با بیان اینکه بعضی ها این خصوصیات را از امام به ارث نبرده اند، ادامه داد: بعضیها گاهی مطالبی را از امام(ره) نقل می کنند که خلاف مسیری است که امام خمینی(ره) تا زنده بود، بر اساس آن عمل می کرد.
وی با بیان اینکه امام(ره) هیچ ارزشی برای قدرت های بزرگ قائل نبود، گفت: همیشه حرکت امام خمینی(ره) تهاجمی بود و دشمنان را به انفعال می کشاند، لذا بعضی ها به شک افتادند که مگر می شود همیشه انقلابی بود؟ بله، تا شرک و کفر است امام خمینی(ره) میفرمایند که مبارزه وجود دارد. بنابراین مدیریت ما موجودیتی دینی است و این موجودیت مبارزه با ظلم و استکبار است.
حضرت استاد صدیقی با اشاره به مذاکرات هسته ای یادآور شد: این دوره از مذاکرات که شاید آخرین مرحله مذاکره با تیم هسته ای ما با قدرتهای استکباری دنیا باشد؛ چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد.
وی افزود: امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب از نظر قانون اساسی خطوط اصلی نظام را تعیین می کنند و هر کسی خلاف خطوط تعیین شده توسط رهبری نظام بخواهد راهی دیگر پیش بگیرد، قانونی نیست و از آنجا که حاکم شرع است، حکم ایشان، حکم امام زمان(عج) است و مخالفت با ایشان، مخالفت با امام عصر است، لذا خطوطی را که در مذاکرات هسته ای ترسیم و آن را به وضوح گفته اند و همگان نیز به وضوح شنیده اند، باید رعایت شود.
وی گفت: یکی از این خطوط این است که مساله هستهای یک سرمایه است. این عناصر قاجار بودند که می گفتند نفت یک چیز بد بو است، بگذارید ببرند. مساله هسته ای آغاز تمدن و آغاز شکوفایی اقتصاد ما است.
حضرت استاد ادامه داد: دانش هسته ای در مساله کشاورزی، دارو و انرژی تاثیرگذار است و یادمان نرفته وقتی که رآکتور تهران سوختش تمام شد، هیج جای دنیا به ما سوخت ندادند، لذا چه تضمینی است اینها که امروز تولید را از ما می گیرند و ما را فلج می کنند، به ما سوخت بدهند؟
حضرت استاد انرژی هسته ای را خودکفایی، قطع نیاز به بیگانگان و حفظ حیثیت خودباوری جوان های دانشمند ایرانی نامید و گفت: توجه به اصل این سرمایه که ملت ما سال ها شعار می دهد، انرژی هستهای حق مسلم ما است، ضروری است. نکند انرژی هسته ای یک شیر بی یال و دم و بی خاصیت شود و از نظر تامین نیازهای داخلی محتاج بیگانه باشیم که بیگانه نیز چیزی دریغ نمی گذارد در خیانت به ما و این یک تجربه است، نه تئوری.
حضرت استاد صدیقی با اشاره به دسترسی بیگانگان بر مراکز نظامی ما گفت: این عنصر فرانسوی و دیگران در رسانه هایشان می گویند ما در این معاهده آزادیم. یعنی پروتکل الحاقی نیز مفادش این است که هر زمان و هر مکانی را بخواهند دسترسی داشته باشند، بیت مقام معظم رهبری باشد، محل استقرار ریاست جمهوری باشد، مجلس باشد و یا هر جای دیگر که احساس کنند بوی هسته ای از آنجا می رسد، مراکز تسلیحاتی باشد به بهانه هسته ای می توانند دسترسی داشته باشند.
وی دسترسی بیگانگان به مراکز نظامی ما را خلاف نص صریح قرآن کریم دانست و تاکید کرد: یکی از قواعد فقهی ما نفی سبیل است و نفی سبیل این است که دشمن نباید اقتدار بر ما داشته باشد و هر چه از ما بخواهد، ما در اختیار آن قرار دهیم.
” حضرت استاد صدیقی: آمریکا اهل دبّه است “
حضرت استاد با بیان اینکه آمریکا اهل دبه است، توضیح داد: از همان پیمان ژنو تا به امروز ۸ تحریم را بر علیه ایران اضافه کردند، هم در منابع اقتصادی و هم اشخاص و بعد هم میگویند که این تحریم ها از قبل بوده، در حالی که هم سخنگوی دولت ما و هم آنچه که از واقعیات روشن است، اینها بر تحریم ها اضافه کرده اند؛ چراکه پیمان را قبول ندارند، فقط یک چیز متوجه هستند و آن هم زور است.
حضرت استاد با طرح این سوال که چه تضمینی وجود دارد که آنان به توافق پایبند باشند؟ گفت: تا به این جای کار که آنان دبه درآوردند. در مساله فردو هم که قرار بود مرکز غنی سازی باشد، تبدیل شده است به مرکز تحقیقات؛ در همین بیانیه لوزان بر سر عدد سانتریفیوژهایی که گفته اند، دبه درآوردند و میگویند این عدد نه، عدد کمتر. لذا خواست قاطبه ملت از تیم مذاکره کنندگان ما که فرزندان این ملت هستند و حضرت آقا نیز آنان را قبول دارند، این است که به این نکات اساسی توجه داشته باشند.
وی خطاب به تیم مذاکره کننده هسته ای گفت: امروز خطر بزرگ، خطر تکفیری ها است.
وی خطر داعش را خطر جهانی نامید و افزود: وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطراتش آورده است که با ۱۰۰ کشور صحبت کردم و کشورهای منطقه از جمله ترکیه حاضر شدند که تامین کنند و تامین کردهاند.
حضرت استاد صدیقی تصریح کرد: امروز دستگاه دیپلماسی ما باید دنیا را متوجه کند و ارتباط دیپلماسیشان برای تدوین خطر این گروهک خوارج، قانون نشناس، خدانشناس، بیوجدان آدم کش که از هیچ جنایتی دریغ ندارند، باشد.
حضرت استاد عنوان کرد: دستگاه دیپلماسی ما با کشورهای منطقه مانند عربستان، قطر و ترکیه چقدر برای حل این مشکل روابط برقرار کرده؟ برای افشای آنها در دنیا چه قدم هایی برداشته؟ اگر برداشته اند تبیین کنند و اگر برنداشتند بدانند ما چاره ای جز دفاع در عراق و سوریه نداریم و با جان و هستی مان از حرم های شریف دفاع می کنیم.
حضرت استاد با بیان اینکه این منطقه گورستان داعش خواهد شد، اضافه کرد: این آتش داعش خاموشی ندارد؛ چراکه یک جریان فکری است و بر وزارت امور خارجه ما و دولت ما است که از ظرفیت غیرمتعهدها که ریاستش بر عهده ایران است، استفاده کنند و یک دستگاه دیپلماسی فعال علیه داعش راه بیاندازند.
وی با اشاره به دبه درآوردن آمریکایی ها در مذاکرات ادامه داد: فردا که اینها می گویند می خواهیم در فلان جا بازرسی کنیم و شما نیز ادعا کردید که می خواهیم مدیریت کنیم و باید چشم شما را ببندیم؛ رضایت آژانس برای دنیا معتبر است و سپس می گویند ایران با ما همکاری نکرد و عملا این کار مجوز حمله نظامی قانونی به قدرت های بزرگ دادن است و باید روی این مسائل فکر جدی کنیم.
حضرت استاد صدیقی با بیان اینکه برای چاره جویی در امر فشار جریان تکفیری داعش باید یک حرکت جهانی انجام شود، خاطرنشان کرد: شما که دولت اسلامی هستید و در کشور امام زمان(عج) زندگی می کنید، مردم امام زمانی که هشت سال جنگ نابرابر را تحمل کردند و خسته نشدند؛ شما چنین ملتی دارید و یک رهبر نورانی دارید که وصل است و باطن امام(ره) در وی تجلی شده است و اهل توسل و توکل است، لذا نگران نباشید، به مردم تکیه کنید، با مردم همدلی کنید و از خدای منان و از مجرای حمایت عمومی مردم کمک بطلبید.
متن سخنرانی:
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَهَ النَّجَاهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِین، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا فِی أَطرافِ لَیلِکَ وَ نَهارِک».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی سَیِّدِ الأَنْبِیَاء وَ الْمُرْسَلِین طَبِیبِ نُفوسِنَا شَفیعِ ذُنوبِنَا حَبیبِنَا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّد وَ آلِهِ الْمَعْصومِین سِیَّمَا الْحُجَّه بَقِیَّهِ الله فِی الْعَالَمین أَرْواحُنَا وَ أَرْواحُ مَنْ سِوَاه فِداه وَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَه وَ رَزَقَنَا الله صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ الإستِشهَادَ بَینَ یَدَیه وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعین».
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ».
توصیه کردن به تقوا
شما بندگان صالح خدا را و نفس ضعیف و فقیر خود را به رعایت حریم خداوند، پرهیز از گناهان، نگهداری جوارح و جوانح از آنچه که خدا را ناراضی میکند و به التزام فرایض، وظایف و مسئولیّتهای الهی است توصیه میکنم. تقوا گشایش است، تقوا تسهیل در امور زندگی است، تقوا سنگرنشینی است، استقرار در دژ محکم است. کسانی که تقوا ندارند حفاظ ندارند، دشمن به آنها دسترسی دارد. همهی زوایای دل آنها را تحت اشراف قرار میدهد و آنها را اسیر خود میکند. به هر کجا که دشمن دسترسی داشت، آنجا محل اسارت است، محل ذلّت است.
ماه شعبان ماه رحمت نزول خداوند
ماه شعبان است، از لفظ ماه شعبان پیدا است که از شُعبه است. چون این ماه، ماه پیغمبر ما است خداوند متعال رحمت خود را توزیع کرده است، در دسترس همه قرار داده است، ماهی است که باید با استغفار، با توجّه بیشتر به بندگی خود در پیشگاه پروردگار متعال ، با خواندن دعاها و مناجاتها خصوصاً مناجات شعبانیّه مولی الموّحدین، امیر المؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) خود را پاک کنیم. فرازی از این مناجات دلنشین را به محضر شریف شما تقدیم میداریم، باشد که خداوند به برکت این جمع نوری در دل ما قرار دهد که إنشاءالله این نور خاموشی نداشته باشد و در دلهای مستقر فرماید که مایهی نجات ما باشد.
معجزه بودن مناجات حضرت علی (علیه السّلام)
«اسئَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لَا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لَا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لَا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ … وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً»[۲] مناجات حضرت امیر (علیه السّلام) معجزه است مثل دعای کمیل امیر المؤمنین جزء معجزات حضرت علی به حساب میآید. اهمیّت آن از ذو الفقار امیر المؤمنین کمتر نیست. از خداوند منّان در پایان این دعا درخواست میکند خدایا صلوات خود را بر محمّد و آل محمّد نازل کن و من را جز کسانی قرار بده که دائم الذکر باشم، همیشه تو را داشته باشم، بی تو زندگی نکنم، بی تو نفس نکشم، بی تو سخن نگویم، بی تو قیام و قعود نداشته باشم. همیشه به یاد تو باشم و با تو باشم و من را جزء کسانی قرار بده که عهد خود را با تو نقض نکند، من پیمان بندگی با تو بستم، تو از من قول گرفتی، عهد گرفتی «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ»[۳] قرار شد من عبد باشم و تو رب من باشی. خدایا من نمیخواهم عهد شکن باشم، میخواهم بر قول خود استوار باشم و زندگی من رنگ بندگی داشته باشد «وَ لَا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ»[۴] خدایا غرق در نعمتهای تو هستم، خدایا چه چیزی به من ندادی، خدایا من را بیدار کن که غافل از شکر تو نباشم؛ چون نعمت الهی دوام دارد، لحظهای نیست که خدا به ما محبّت نکند، نفس کشیدن ما، سخن گفتن ما، نگاه ما، رفت و آمد ما، آبروی ما، عزّت ما… خدا ستّار العیوب است و الّا ما کجا و اینجا کجا. خدای متعال دائماً آبروداری میکند، دائماً سلامتی میدهد، دائماً نعمتهای معنوی به ما میدهد، توفیق حضور در نماز جمعه میدهد.
شکرگزاری از نعمتهای الهی
میدانید همین آمدن به نماز جمعه چه نعمتی است، هر هفته یک حج برای شما ذخیره میشود و وقتی نماز عصر را به جماعت میخوانید یک حج عمره برای شما نوشته میشود. خدای متعال این نعمتها را همینطور مجانی به ما میدهد. چرا حال شکر ما مقطعی است؟ بعد از سفره الهی شکر میگوییم. هر نفس ما شکر دارد، هر نگاه ما یک شکر دارد، امنیّت ما شکر دارد، نظام اسلامی ما شکر دارد، ولیّ فقیه ما شکر دارد، این جوانهای متدیّن اعتکافی احیائی جمکرانی اردوهای زیارتی ما شکر دارد، تک تک شما برای مملکت نعمت هستید، شکوه شما در این نمازها دشمن را کور میکند، عزّت شما است، اعتلای شما است. علی میخواهد که ما را متوجّه کند که نعمت فقط سفره و نان نیست. این استقلال، این اقتدار، این تقدیم شهدا نعمت است.
خفیف شمردن امر پروردگار متعال
«وَ لَا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ» شرمنده هستیم، هر کسی، هر بزرگی چیزی از ما بخواهد خیلی آن را مهم میشماریم، میگوییم فلان آقا، فلان شخصیّت این را از من خواسته است، اهتمام داریم که خواست او حتماً عمل شود، امّا فرمانهای خدا چطور؟ وقت نماز میشود ما امر خدا را خفیف نمیکنیم؟ موقع نماز، نماز را بر کسب و کار و گفت و شنود و امور روزمرّه مقدّم میدانیم، وقتی غیبت میکنیم، دروغ میگوییم حسّاس میشویم، میگوییم خدا غضب میکند، خدا ناراضی میشود. امیر المؤمنین از خدا این چیزها را میخواهد، من جزء کسانی نباشم که امر تو را، فرمان تو را خفیف بشمارم.
نورانیّت عزّ ابهج الهی
«وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ» خدای متعال یک عزّ ابهجی دارد، این مراقبه میخواهد، مجاهده میخواهد تا آدم معنی این کلمات عرشی را متوجّه شود. من را به عزّ ابهج خود، به آن عزّتی که وقتی میرسم آنچنان شادابی، ابتهاج، فنا به انسان دست میدهد که از خود بیخود میشود که از او چیزی شادابتر، پر ابتهاجتر نیست. «بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ» آن عزّ الهی یک نورانیّتی دارد که اگر کسی به آن نور برسد نور الله میشود. «فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً» اگر کسی آن نورانیّت را پیدا کرد یعنی حجابها کنار میرود، حجاب معصیّت، حجاب غفلت، حجاب کثرت، حجاب تعلّقات و حجب نوریّه که در کلمات قبلی حضرت امیر (علیه السّلام) است، اینکه آدم نماز خود را میبیند، به نماز خود توجّه دارد، اینکه عمل خود را، جبههی خود را، جهاد خود را، ایثار و احسان خود را، خدمات خود را، ترک گناه خود را میبیند و از خود راضی است اینها حجابهای نوری است. بندهی خدا آن است که هیچ عملی را برای خود نمیداند تا ببیند، این عزّ ابهج عبور از حجابها است، نور عزّ ابهج گذشتن از همهی ظلمات و فاصلهها است و رسیدن به ذات ذو الجلال و عرفان به دست آوردن آن مرحله است.
حمد آغاز و پایان سخن بهشتیان
بحث ما در سورهی مبارکهی حمد دو، سه جمله بود که عرض میکنم و بعد به خطبهی دوم میپردازم «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»[۵] حمد آغاز سخن ما و پایان سخن بهشتیها است و «وَ آخِرُ دَعْوَانَا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»[۶] امّا خدا که محمود مطلق است، منحصراً حامد او است و محمود او است؛ یکی به دلیل این است که او الله است، همهی کمالات را او دارد و همهی اوصاف کمالی او اختیاری است و قابل ستایش است.
نکتهی دوم این است که او «رَبِّ الْعالَمینَ»[۷] است. رب را در مجمع البیان مرحوم طبرسی که هم از نظر لغت و هم از نظر ادبیّات جزء کتابهای بسیار برجستهی در جهان اسلام است، معانی که برای کلمهی رب آورده است، رب به معنی رئیس است، به معنی مطاع است، به معنی مالک، صاحب، مصلح، مربّی است. اینها معانی رب است و هیچ منافاتی ندارد که در این «رَبِّ الْعالَمینَ» همهی اینها منظور است. آنکه ملک علی الإطلاق است خدا است، آنکه مطاع علی الإطلاق است خدا است، آنکه مالک واقعی است نه مالک اعتباری خدا است، آنکه صاحب است یعنی مصاحب است، با ما رفیق است، هر کجا بروید شما را تنها نمیگذارد، در سفر با شما است و وقتی هم که شما نیستید همراه خانوادهی شما است، حافظ آنها است. نگران نباش آنها هم خدا دارند، هم تو را خدایی میکند، هم همراه عزیزان تو است و ما میدانیم که خدا مواظب مردم یمن، مردم مظلوم سوریه است، خدا در کمین نشسته است تا حدی به این ظلمها اجازه میدهد. خدا مصاحب آن مظلومین است، خدا دوست مردم است، خدا مصلح است، صلاح کار، اصلاح کار به دست خدا است و خدا مربّی است که بیشتر در رب همین مسئلهی تربیت است. گرچه کلمهی رب با مربّی از دو خانواده است، رب ربب است و مربّی از ربا و ربیّه است، امّا ملازم هستند. کسی که رب است و مالک است و صاحب است و مصلح است او زیر مجموعهی خود را نوازش میکند و از صفات جمالیّهی پروردگار متعال رب است.
رب العالمین بودن همهی عوالم و نشعات عالم
یکی از ارکان اسماء حسنی خداوند رب است. خدای متعال حبّهی گندم را همراهی میکند، بذر گل را همراهی میکند، هستهی درخت را همراهی میکند، خدای متعال بندهی خود را از اسفل السافلین همراهی میکند تا به اعلی علّیین آنها را برساند. رب العالمین است یعنی همهی عوالم و نشعات عالم وجود تحت ربوبیّت حضرت حق سبحانه و تعالی است «أَلا إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُورُ»[۸] از خود او صادر شدند، باید به خود برسد. همه را همراهی میکند تا استعدادهای آنها شکوفا شود و به جایی که باید برسند، برسند.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ * کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقینِ * ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ».[۹]
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ وَ السَّلامُ عَلَی خِیرِ خَلقِه وَ أَشرِفِ بَریَّتِه العَبدِ المُؤیَّد أَبِی القَاسِم مُحَمَّد وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّم عَلَی سَیِّدِ الأَنبیَّاء أَبِی القَاسِم مُحَمَّد وَ عَلَی سَیِّدِ الأُوصیاء امیر المُؤمِنین عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ عَلَی سَیِّدَهِ النِّسَاء فَاطِمِهَ الزَّهراء وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسین سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ عَلَى أَئِمَّهِ الْمُسْلِمِینَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ الصَّالِحَ الْقَائِمَ بِأَمْرِکَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ بِهِم نَتَوَلَّی وَ مِن أَعدَائِهِم نَتَبَرَءُ إِلی الله سُبحَانَه».
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسی بِتَقْوَى اللَّهِ».
تقوای الهی مایهی سرافرازی انسان در پیشگاه خدا
خدایا خود میدانی که ما از بدیهای خود بیزار هستیم، دوست داریم که بنده شویم، دوست داریم بقیّهی عمر خود را اهل مراقبه باشیم، اهل محاسبه باشیم، با تو باشیم، با اولیای تو باشیم که در زیارت جامعه عرضه میداریم «فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَا مَعَ غَیْرِکُمْ»[۱۰] خدایا ما دوست داریم با علی باشیم، اولاد علی باشیم، زندگی ما رنگ آنها را داشته باشد، آنها امام المتّقین بودند و ما هم توصیه میکنیم همهی عزیزانی که حضور آنها در اینجا از جلوههای تقوا است و خود را دعوت میکنیم که همهی جای زندگی ما نماز باشد (خوشا آنان که دائم در نماز ند) در کسب و کار خود، در اداره، در خانواده، در همسایهداری در همه جا تقوای الهی مایهی سرفرازی ما نزد خدا و اولیای الهی باشد.
ولادت باسعادت حضرت علی اکبر
مناسبتهای این هفته متعدّد است من گذرا چند مناسبت را عرض میکنم. ابتدائاً روز ولادت با سعادت اشبه النّاس به رسول الله، آیینهی تمام نمای وجود نازنین پیغمبر از نظر سیرت، از نظر صورت و از نظر منطق یعنی حضرت علی اکبر امام حسین (علیه السّلام) که صاحب ولایت است و اگر در کربلا شهید نمیشد مقام امامت را حائز میشد. خدای متعال یک چنین پدیدهای را به عالم بشریّت به عنوان تحفه مرحمت کرد. به امام زمان ولادت عمو جان خود را تبریک و تهنیّت عرض میکنم و به ملّت عزیز و به شما دلدادگان به امام حسین و آل بیت رسول مبارک باد عرض میکنم.
میلاد مسعود قطب عالم حضرت بقیّه الله، امام زمان را و شب نیمهی شعبان که آغاز لیالی قدر است و شب قدر از نیمهی شعبان کلید میخورد، شب احیا است، شب دعای کمیل است، شب مناجات است، شب خاصّی است به شما تبریک عرض میکنم.
حضرت امام احیاگر عزّت اسلام
شهادت شهدای ۱۵ خرداد را تسلیت عرض میکنم. روز ۱۴ خرداد روز رحلت جانسوز حضرت امام است که رضوان خدا بر ایشان باد. من در ارتباط با حضرت امام عرض میکنم که امام جزء احیاگران دین است، احیاگران عزّت اسلامی است، ظرفیّتی همانند ظرفیّت عرشیان را دارد و کاری که حضرت امام کرد این کار، کار هیچ شخصیّت عادی نیست. نشان میدهد که او به سلسلهی جلیلهی انبیاء و ائمّه (علیهم السّلام) اتّصال داشت و خدا آنچنان ظرفیّتی به او داده بود که توانست اسلامی را که رمق خود را از دست داده بود و جوامع اسلامی زیر پای جهانخواران نفسی از آنها در نمیآمد و پیکرهی جوامع اسلامی لگدمال شده بود، امام آمد اسلام و مسلمین را از زیر لگد این لاشخورها، این باجگیرها، این مستکبرین ملحد و ضدّ خدا و ضدّ دین بیرون کشید و نه تنها بیرون کشید بلکه قدرت جدیدی در صحنهی جهانی با عنایت خدا بر امام متولّد شد و مقدّمهی جهانی شدن اسلام و آمدن وجود نازنین امام زمان (ارواحنا فداه) گردید. از این جهت امام جزء چهرههای همیشه پیروز در زندگی بود، امام زنده بود و چشمهی زندگی شد و به جهان اسلام، به جهان بشریّت روح بخشید. شاخصههایی که در امام وجود داشت…
مقام معظّم رهبری تبیین کننده و ادامه دهندهی راه امام
من چند نکته از بیانات مقام معظّم رهبری (عطاء الله عمره الشّریف) که بهترین بیان کننده و تبیین کنندهی راه امام، مرام امام و فرهنگ امام که خلف صالح ایشان هستند که ادامه دهندهی همان راه است، بو و خوی او بو و خوی همان رهبری را دارد و آن دست غیبی که او را هدایت میکرد مثل روز روشن است که در کنار همین رهبری هم آن دست غیب ملموس است و همان ظرفیّت و همان شجاعت، همان حکمت، همان نورانیّت، همان بصیرت را خدا در وجود این عزیز هم قرار داده است.
جدا نبودن معنویّت از سیاست در مکتب سیاسی حضرت امام
ایشان در سخنرانی سال ۸۵ در کنار مرقد حضرت امام اینطور فرمودند: یکی از این خطوط یعنی خطوط مکتب سیاسی حضرت امام، معنویّت یعنی سیاست؛ سیاست امام، معنویّت امام، سیاست و معنویّت در هم تنیده است. در مکتب سیاسی امام معنویّت از سیاست جدا نیست، سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق که تجسّم مکتب سیاسی امام بود از هم جدایی ندارد. سیاست و معنویّت را با هم داشت و معنویّت کانون اصلی رفتار امام (رضوان الله تعالی علیه) بود یعنی استکبارستیزی حضرت امام عین معنویّت و عبودیّت حضرت امام بود. طاغوتستیزی ایشان «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ»[۱۱] بودن ایشان، سازش ناپذیر بودن با قدرتهای بزرگ، تحقیر قدرتهای بزرگ عین معنویّت حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) بود. لذا نمیترسید. مقام معظّم رهبری تکیه میکنند امام در چهارچوب تکلیف الهی حرکت میکرد، عمل به تکلیف به این معنا نیست که امام به پیروزی علاقهمند نبود یا به پیروزی فکر نمیکرد یا اهل تدبیر نبود.
متحیّر بودن شرق و غرب از عقلانیّت حضرت امام
عقلانیّت و تدبیر امام نمرهی اوّل بود، شرق و غرب را متحیّر کرد، همه را به انفعال کشید. امّا اینکه امام در این امور قدم گذاشت و این حرکت عظیم جهانی طوفندهی بالندهی پرخروش را به راه انداخت، بر اساس تکلیف بود. دنبال قدرت نبود، دنبال شهرت نبود، دنبال تمکّن نبود، دنبال رفاه نبود، این وظیفهی الهی حضرت امام بود. چون چنین بود لذا امام نمیترسید، شک نمیکرد، مأیوس نمیشد و امام متزلزل و خسته نمیشد اینها خاصیّت عمل به تکلیف است. بعضی این حالت را از امام به ارث نبردند، گاهی مطالبی از امام نقل میکنند که خلاف این مسیری است که امام تا زنده بود عملاً در برابر قدرتهای بزرگ قدرتی بود که تحقیر کنندهی آن قدرتها بود، همیشه حرکت ایشان حرکت تهاجمی بود و آنها را به انفعال میکشاند و هیچ وقعی و ارزشی برای قدرتهای بزرگ در مخیّلهی خود و در رفتار خود نشان نداد. لذا برخی به شک افتادند مگر میشود همیشه انقلابی بود؟ بله تا وقتی که کفر است، شرک است امام میگویند جهاد است، مبارزه است. تا جهاد و مبارزه است ما هستیم.
داشتن موجودیّت دینی و مبارزه با استکبار جهانی
بنابراین موجودیّت ما موجودیّت دینی است، موجودیّت دینی مبارزه با کفر است، مبارزه با ظلم است، مبارزه با استکبار است. در این جهت امام خستگی ناپذیر بود و هیچ مشکلی برای او مشکل نبود. از مرگ نمیترسید، از دشمن نمیترسید و امواج سهمگین او مثل دریای خروشان دنیا را تکان میداد و به سوی هدف والا و بر توکّل بر خدا پیش میرفت.
ترسیم خطوط اصلی نظام توسّط رهبر مقام معظّم رهبری و عمل کردن به آن
مسئلهی دیگر مسئلهی مذاکره است که شاید آخرین مرحلهی مذاکرهی تیم هستهای ما با قدرتهای استکباری دنیا است. من در این رابطه چند نکته را عرض میکنم. امام، رهبر عزیز ما، نایب الإمام ما، امام ما، مرجع ما که هم از نظر قانون اساسی ایشان خطوط اصلی نظام را تعیین میکنند و هر کسی خلاف خطوط ترسیم شده از ناحیهی ایشان را بخواهد پیش بگیرد از نظر قانون اساسی قانونی نیست و هم از این جهت که حاکم شرع است و حکم ایشان حکم امام زمان است و مخالفت با او مخالفت با امام عصر (ارواحنا فداه) است. خطوطی را که ایشان ترسیم فرمودند و همه را به وضوح گفتند، مردم هم به وضوح شنیدند. یکی اینکه مسئلهی هستهای یک سرمایه است، بعضی عناصر قاجار بودند که میگفتند نفت یک چیز بد بو است، بگذارید آنها ببرند.
انرژی هستهای حقّ مسلّم ما است
هستهای یک سرمایه است این آغاز تمدّن ما است، این آغاز شکوفایی اقتصاد ما است. در مسئلهی کشاورزی، در مسئلهی دارو، در مسئلهی انرژی فراموش نکردیم وقتی سوخت راکتور تهران تمام شد هیچ جای دنیا به ما سوخت ندادند، آنها که بعداً تولید را از ما میگیرند و ما را فلج میکنند چه تضمینی است که فردا آنها به ما سوخت دهند. این یک سرمایه است، این خود کفایی است، این قطع نیاز به بیگانگان است، این از درون جوشیدن است، این حفظ حیثیّت خودباوری جوانهای دانشمند ما است و هموار کردن مسیر آنها است. لذا یکی توجّه به این سرمایه که ملّت ما سالها است که شعار میدهند انرژی هستهای حقّ مسلّم ما است نکند که انرژی هستهای یک شیر بی یال و دم و بیخاصیّت باشد که دیگر ما غنیسازی نداشته باشیم و از نظر تأمین نیازهای داخلی به بیگانه محتاج باشیم، بیگانه هم در خیانت و کم گذاشتن به ما از چیزی دریغ نمیکند و این تجربه است، تئوری نیست.
بازرسی عناصر بیگانه از مراکز هستهای
نکتهی دوم به تعبیر آقایان مسئلهی دسترسی به مراکز نظامی و امنیّتی ما و به تعبیر دیگران بازرسی است. حالا این عنصر فرانسوی و دیگران در رسانهها میگویند به هر حال ما در این معاهده آزاد هستیم، یعنی مفاد پروتوکل الحاقی این است در هر زمانی به هر مکانی که بخواهند دسترسی داشته باشند بیت مقام معظّم رهبری باشد، محلّ استقرار ریاست جمهوری باشد، مجلس باشد ادّعا کنند که ما بوی هستهای از آنجا میشنویم، مراکز موشکی ما باشد، مراکز تسلیحاتی ما باشد، به تمام نهانخانههای ما میتوانند به بهانهی هستهای به قول آقایان دسترسی داشته باشند. اوّلاً این خلاف صریح قرآن کریم است که «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً»[۱۲] فقهای ما این را به صورت قانون میدانند. یکی از قواعد فقهی ما نفی سبیل است. نفی سبیل هم آن است که دشمن نباید بر ما اقتدار داشته باشد و هر چه از ما بخواهد، ما در اختیار او قرار دهیم.
زیر پا گذاشتن عهد و پیمان آمریکا
نکتهی بعدی این است که آمریکا اهل دبه است، از همان پیمانی که در ژنو برگزار شد تا به امروز آنها هشت تحریم را بعد از آنکه قرار شد تحریم نداشته باشند، هشت بار مدام تحریمها را اضافه کردند هم در منابع اقتصادی، هم در اشخاص بعد میگویند نه این تحریمها از قبل بود، در حالی که هم سخنگوی دولت ما و هم آنچه را که از واقعیّات روشن است اینها تحریمهای جدیدی را اضافه کردند. آنها پیمان را قبول ندارند، آنها فقط یک چیز را متوجّه هستند آن هم زور است. هر کشوری زور نداشته باشد، همان بلایی که با گرفتن هستهای سر لیبی آوردند، بلایی که الآن سر یمن بدون هیچ بهانهای در میآورند، بلایی که سر عراق به بهانهی اینکه آنها سلاحهای غیر مجاز داشتند و یقیناً دروغ بود آنها که هیچ عهد و پیمانی نمیشناسند چه تضمینی وجود دارد؟ عملاً تا اینجا دبه در آوردند. در مسئلهی فردو که قرار شد آنجا مرکز غنیسازی باشد، حالا به مرکز تحقیقات تبدیل شده است. در همین بیانیهای لوزان عدد سانتریفیوژهایی که گفته بودند دبه در آوردند، میگویند آن عدد نیست و عدد کمتر است. بنابراین تیم مذاکره کنندهی ما که فرزندان این ملّت هستند و حضرت آقا هم آنها را قبول دارد و از آنها حمایت میکند توجّه به این نکات اساسی خاصّ قاطبهی مردم خصوصاً این خطشکنهایی که جان به کف هستند و برای حفظ استقلال و عزّت رهاورد شهدا و امام حاضر هستند تا مرز جان فداکاری کنند.
توجّه کردن دیپلماسی کشور به خطر تفکیری
من یک درخواست و توصیه به دستگاه دیپلماسی خود دارم. امروز خطر بزرگ خطر تکفیریها است. خطر داعش خطر جهانی است. وزیر سابق امور خارجهی امریکا، آن زن در خاطرات خود آورده است که با صد کشور صحبت کردند ترکیه و کشورهای منطقه حاضر شدند که تأمین کنند و تأمین کردند. امروز دستگاه دیپلماسی ما باید دنیا را متوجّه کنند، ارتباط دیپلماسی برای تبیین خطر این گروهک خوارج قانوننشناس، خدانشناس بیوجدان آدمکش عدم مراعات کنندهی نوامیس که تاکنون از هیچ جنایتی آنها دریغ نداشتند، مگر دستگاه دیپلماسی ما در این رابطه با عربستان، با قطر، با ترکیه و با کشورهای دیگر برای حل این مشکل رابطه برقرار کرده است؟ برای افشای اینها در دنیا چه قدمهایی برداشته است؟ اگر برداشتند تبیین کنند و اگر برنداشتند بدانند ما چارهای جز دفاع نداریم. در عراق، در سوریه ما با جان و هستی خود از حرمهای شریف و از موجودیّت خود دفاع میکنیم، ولی راه حل نظامی ندارد. آنها إنشاءالله در این مسائل شکست میخورند، این منطقه گورستان داعش خواهد شد، امّا این آتش خاموشی ندارد، این یک جریان فکری است و بر وزارت امور خارجهی ما و بر دولت ما است که در این جهت از این ظرفیّت غیر متعهدها که ریاست آن بر عهدهی ایران است استفاده کنند و یک دستگاه دیپلماسی خیلی فعّالی را راه بیندازند.
امید به امریکا در مذاکرات اوّلاً هر روز دبه در میآورند ثانیاً وقتی آنها گفتند میخواهم از فلان جا بازرسی کنیم، شما هم ادعّا کردید میخواهیم مدیریت کنیم، میخواهیم چشم شما را ببندیم باید رضایت آژانس برای دنیا معتبر باشد، آنها میگویند ایران با ما همکاری نکرد و عملاً مجوّز حملهی نظامی قانونی به قدرتهای بزرگ دادن است. باید روی این مسائل جدّی فکر کنید هم افکار عمومی را توجیه کنید و هم برای چارهجویی در امر افشای جریان تکفیری داعش إنشاءالله یک حرکت موفّق جهانی «سیروا ببرکه الله» داشته باشید. شما دولت اسلامی هستید، شما در کشور امام زمان هستید، این مردم امام زمانی که نشان دادند، آنها جنگ را تحمّل کردند، آنها مشکلات را تحمّل کردند هشت سال جنگ نابرابر را با شرق و غرب به جان خریدند، خسته نشدند، پیروز شدند. شما چنین ملّتی دارید، شما رهبر نورانی دارید، وصل است. تجارب عالی دارد، باطن امام تجلّی کرده است و اهل توسّل و توکّل است. شما بحمد الله کشتی نجات امام حسین را دارید، نگران نباشید به مردم تکیه کنید، با مردم هم دلی داشته باشید، مشکلات خود را با مردم بازگو کنید و از خدای منّان و از مجرای حمایت عمومی مردم کمک بطلبید و یقیناً «وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ».[۱۳]
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً»[۱۴].
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۸۷٫
[۳]– سورهی اعراف، آیه ۱۷۲٫
[۴]– إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۸۷٫
[۵]– سورهی فاتحه، آیه ۲٫
[۶]– تهذیب الأحکام، ج ۱۰، ص ۳۱۶٫
[۷]– سورهی فاتحه، آیه ۲٫
[۸]– سورهی شوری، آیه ۵۳٫
[۹]– سورهی تکاثر.
[۱۰]– تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۹۹٫
[۱۱]– سورهی فتح، آیه ۲۹٫
[۱۲]– سورهی نساء، آیه ۱۴۱٫
[۱۳]– سورهی آل عمران، آیه ۱۳۹٫
[۱۴]– سورهی نصر.
پاسخ دهید