خطبه اول

السلام علیک یا بقیهالله

سلام علیکم و رحمۀ الله

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرّجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهو قولی

الحمدلله ربّ العالمین کما هو اهله والصلاه علی خیر خلقه و اشرف بریته امین وحیه و خاتم رسله طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا ابی القاسم محمد و آله المعصومین سیما مولانا کهف الحصین و غیاث المضطر المستکین بقیهالله فی العالمین ارواحنا فداه و عجل الله فرجه و رزقنا الله رؤیته و خدمته و صحبته و نصرته واللعن علی اعدائهم اجمعین اوصیکم عباد الله بتقوا الله.

دعوت به تقوا

شما نمازگزاران ارجمند، خداجویان و عباد صالح را و خودم را به تقوای الهی، به التزام به اوامر حق تعالی و اجتناب از محرمات الهی توصیه می‌کنم. تقوا کلید همه درهای بسته است. “وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاًطلاق؛۲٫ هر کسی با کلید تقوا پشت هر در بسته ای قرار بگیرد، خداوند گشایشی برای آن بنده تضمین کرده است: “یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً“! خدا خروجگاه قرار می دهد؛ و تمام مذیقه های مادی هم در اثر کاهش تقوا و ایمان است. وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب”طلاق؛۳٫ از آنجاهایی که برنامه ریزی نشده و کسی تصورش را نمی کرد، خداوند متعال روزی می دهد!

 تقوا مایه رونق درون و بیرون است و باید همه ما از خدا تقوا را طلب بکنیم! عرض کردیم در اسرار نماز، مرحوم ملا مهدی نراقی رضوان الله تعالی علیه و مرحوم فیض، هر دو در کتابهای خودشان فرمودند: کسی بخواهد به باطن نماز برسد و از حقیقت نماز بهره بگیرد، هفت امر را باید رعایت کند. شش مورد از این هفت امر را نام بردیم، ولی یکی باقی مانده بود، و آن حیاست! لکن قبل از آنی که حیا را مطرح کنم، در مورد امر شش؛ تفهم مطالبی را بازگو می کنم.

انسانی که نماز می خواند، باید در هر نمازی که خدا توفیقش را به او داد و در محضر خدا قرار گرفت، دنبال فهم الفاظی که به زبان می آورد باشد. اساساً فقه یعنی فهم عمیق! نماز باید با فقه همراه باشد، با فهم همراه باشد، لکن این فهم عمومی است، که با مراجعه به کتاب لغات، ادبیات عرب، خواندن صرف و نحو و بلاغت برای همگان میسر است، که مفهوم کلمه یا معنای لغت یا مفاد یک جمله را انسان بفهمد. در این جهت همه مساوی اند. انسانی که با قرآن عناد دارد، گاهی برای ردّ قرآن می نشیند و قرآن را مورد مطالعه قرار می دهد، و مطالبی را که به زبان عربی در قرآن آمده، برای خودش جمع بندی می کند.

لکن فهم حقایقی که در قرآن کریم هست و خود قرآن کلیدهایی به ما داده، تنها به سواد عربی و مراجعه به لغت، یا دارا بودن علم صرف و نحو نیست؛ بلکه مستلزم رجوع به نازل کننده قرآن است، چرا که او خود تعلیم قرآن را به عهده گرفته است. “الرَّحْمَانُ(۱) عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(۲) خَلَقَ الْانسَنَ(۳) عَلَّمَهُ الْبَیَانَ(۴) سوره الرّحمن. خدا چون رحمن است، این تعلیم از جلوه های رحمانیت پروردگار متعال است، و اگر کسی بخواهد تحت تعلیم خداوند منان قرار بگیرد، “وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُون” بقره؛ ۱۵۱٫ باید انسان پاک زندگی کند. نزاکت و نظم دینی را در وجود خودش و در زندگی اش حاکم کند، تا خدای متعال درِ دل را باز کند.

در اموری که مربوط به فهم مطلب است، صاحبان مغز و درک از آن استفاده می کنند، اما در فهم قرآن و رسیدن به حقیقت قرآن مغز به تنهایی کفایت نمی کند. آیاتی از قرآن کریم در این مسئله اسرار آمیز وجود دارد، و تا کسی در وادی نیاید، به حقیقتش نمی رسد. “وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ حِجاباً مَسْتُوراً” اسرا؛ ۴۵٫

پیامبر من! وقتی قرآن می خوانی، کسانی که آخرت را قبول ندارد، اصلاً محجوب هستند، پسِ دیوارند، او با قرآن اصلاً ارتباطی برقرار نمی کند. با اینکه قرآن کریم در حد اتمام حجت تحدی کرده، که اگر می گویید این قرآن از جانب خدا نیست، شما هم مثلش را بیاورید. ده سوره مثل این قرآن را بیاورید! یک سوره مثل این قرآن را بیاورید! این هم از معجزات قرآن کریم است، که اگر اینها از غیر انسانها هم کمک بگیرند، “لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً” اسراء؛ ۸۸ خیلی با قاطعیت قرآن می گوید، مثلی برای قرآن هرگز نخواهند توانست بیاورند!! با اینکه ظواهر قرآن را متوجه می شوند و در حد اتمام حجت تمام تلاش و امکانات خودشان را جمع می کنند، اما نمی توانند حتی یک سوره هم مثل قرآن بیاورند!

مع‌ذلک قرآن الفاظ نیست، قرآن نور است. مرحوم کربلایی کاظم ساروقی، زاده اطراف اراک است که دفعتاً حافظ قرآن شد، بدون اینکه مکتبی رفته باشد، خطی نوشته باشد، استادی دیده باشد. ایشان قرآن را با اعجاز قرآنی حافظ شد؛ و آن روزی که کامپیوتر نبود و وسائل الکترونیک در این حد رایج نبود، او قویتر از کامپیوتر بوده است. وقتی می گفتند فلان سوره چند تا واو دارد، بدون درنگ می گفت. چند تا فا دارد، می گفت. تمام الفاظ قرآن را، تمام کلمات قرآن را، تمام آیات قرآن را حضوری فوق تصور داشت و هر سؤالی را بی درنگ بدون فکر پاسخ می داد.

دعای کمیل را جلوش گذاشته بودند و گفته بودند که بخوان! گفته بود بلد نیستم. هیچ خطی را، هیچ نوشته ای را، هیچ متن عربی را نمی توانست بخواند، لکن وقتی دعای کمیل را جلوش گذاشته بودند، گفته بود قدرت خواندنش را ندارم، گفته بودند نگاه کن. نگاه کرده بود. رسیده بود به جمله أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُون” سجده؛ ۱۸٫ چون عبارت، عبارت قرآنی است، خیلی راحت آنرا خوانده بود. گفتند چطور شد بین این همه عبارت، تنها همین یکی را خواندی؟! نگاهی به لامپ کرده و گفته بود: شما این چراغ برق را می بینید؟ آیات قرآن برای من مثل چراغ برق نور می دهد، ولی کلمات دیگر این نور را ندارند! در سوره مبارکه واقعه خداوند متعال به این مطلب گوشزد فرموده است: “لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون” واقعه؛ ۷۹٫

بنابراین ما که در نمازمان یک سوره از قرآن را با انتخاب خود خدا مکلفیم بخوانیم، و آن سوره ام الکتاب است، سوره فاتحهالکتاب است، و یک سوره را هم باید خودمان انتخاب بکنیم، و اذکاری هم که در نماز ما به زبان جاری می کنیم، این اذکار توقیفی است؛ اختراع ما نیست، ابداع بشر نیست. آورنده وحی الهی، این عبارات، دعاها و اذکار را به ما آموخته است. چون مبدأ، مبدأ آسمانی و مبدأ بالاست، این اذکار را به ما القاء کرده، چه مستقیماً که دو تا سوره از قرآن در هر نمازی خوانده می شود، چه غیرمستقیم، ذکر رکوع، سجده، تشهد و ذکر رکعت سوم و چهارم  که بین خواندن سوره مبارکه فاتحه و تسبیحات اربعه مخیریم.

اگر ما بخواهیم در نماز دوره ببینیم، تکامل پیدا بکنیم، بالا برویم، ساخته بشویم، جلوه خدا بشویم، هیچ راهی جز پاکی ندارد. این بانوی مجتهده اصفهانی، بانو امین، – که او هم در نوع خودش از آیات الهی بوده است. هم اجازه اجتهاد از مراجع تقلید داشته، و هم در بُعد سیر و سلوکی به مدارجی از معرفت نائل گشته بود و دارای شهود بود.- در این کتاب نفحات رحمانیه اش می گوید: من در ارتباط با معارف دین، با اینکه با علم کلام و سایر علوم آشنا بودم، لکن طمأنینه و آرامش نداشتم. قرآن را بلد بودم، استدلال می کردم، لکن آن آرامشی را که حضرت ابراهیم خلیل علیه‌السلام به خدا عرضه می دارد: “رَبِّ أَرِنی‏ کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏” بقره؛ ۲۶۰٫  خداوند متعال به خلیلش می فرماید: ” أَ وَ لَمْ تُؤْمِن جواب می دهد: بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی. من باور دارم، ولی آرامش می خواهم! می خواهم آنچه را که شنیده ام را ببینم. آنچه را که گفتنی است، آن را بیابم. خدا هم آنچه را که به ما بعد از مرگمان نشان خواهد داد، به او نشان داد. همه ما مرگی در پیش داریم، زندگی بعد از مرگی را به ما گوشزد کردند، بعثی داریم، نشوری داریم، حشری داریم، قیامتی در پیش است! خدایا آمدیم در اینجا جرعه ای هم در کام ما بریز، که ما هم یقین پیدا کنیم! با یقین زندگی کنیم، باورهایمان به شهود تبدیل بشود، آرامشی که به حضرت ابراهیم علیه‌السلام خلیلت دادی، از کرمت کم نمی شود که به ما هم از آن آرامشها و از آن یقینها بدهی!

این بانوی بزرگوار می گوید: من با اینکه مطالعات داشتم و در جبهه های مختلف علوم اسلامی سر و سرّی داشتیم، مع‌ذلک آن آرامش را در خودم نمی یافتم. روزی مشغول نماز بودم، که خداوند متعال درهایی را در تسبیحات اربعه به روی من باز کرد. در روایت هم ما داریم که از وجود نازنین پیغمبر صلی الله‌و‌علیه‌و‌آله پرسیدند: چرا کعبه مکعب و کعبه چهارگوش است؟ وجود نازنین پیغمبر صلی الله‌و‌علیه‌و‌آله فرمودند: برای اینکه کعبه در موازات بیت المعمور است و بیت المعمور، چهار ضلعی است. عرضه داشتند: چرا بیت المعمور چهار ضلعی است؟ حضرت رسول صلی الله‌و‌علیه‌و‌آله جواب فرمودند: برای اینکه موازی عرش خداست و عرش خدا چهار ضلعی است. گفتند: چرا عرش خدا چهار ضلعی است؟ فرمود: برای اینکه پایه های عرش تسبیحات اربعه است. سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر

تسبیحات اربعه

آن وقت توضیحاتی که بانو امین در این کتابشان راجع به تسبیحات اربعه می دهند، برای ما وصف العیش است. آدم وقتی توجه می کند، در می یابد که سبحان الله، خدا را از همه صفات سلبیه، از همه معایب و نواقص تنزیه می کند. آنچه را که ما درباره خدا می فهمیم، آن نیست! خداوند طور دیگری است! فوق مفهوم است که ما بگوییم خدا این نیست!

ایشان می گویند الحمدلله ظهور صفات جمالیه است. همانگونه که سبحان الله ظهور صفات جلالیه است، و مظهریت حق تعالی در صفات جلالش با سبحان الله در قلب بنده القاء می شود، لکن جذبه های جمالیه حق تعالی در الحمدلله است.

لا اله الا الله از دیدی فقط خداست. غیر خدا وجود از خود ندارند. همه وجودها وابسته هستند. وجود ما عین فقر است، عین نیستی است، جز خدا کسی نیست تا دل ببرد، تا معبود باشد.

الله اکبر که می گوییم، یعنی آنچه را که باز ما گفتیم، باز خدا فوق آن چیزی است که وصف بشود. یعنی حتی با این گفته هایی که خدا به ما القاء کرده، وقتی من به زبان می گویم، خدا را درک نمی کنم. الله اکبر من عن یوصف. تنها راهی که ما را با خدا وصل می کند، اخلاص است. سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ(۱۵۹) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ(۱۶۰)سوره صافات

 خیلی فاصله داریم، خیلی جا ماندیم، ما آمدیم که پرواز کنیم! ما آمدیم که بالا برویم! اما اینجا آمدیم و زنجیرهایمان را بیشتر کردیم، نمی توانیم تکان بخوریم!؟ ای کاش ما در مقام تفهم، این کلیدهایی که قرآن داده، با این کلیدها حرکت کنیم، تا حقیقت نماز را دریابیم.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ(۱) وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فىِ دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا(۲) فَسَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابَا(۳)

صدق الله العلی العظیم

خطبه دوم

اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله والصلاه والسلام علی رسول الله سیدنا ابی القاسم محمد و علی وصیه سید الاوصیاء علی بن ابیطالب و علی الزهراء سیده نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی و الحجه بن الحسن صلواه الله علیهم اجمعین امنائک فی عبادک اوصیکم و نفسی بتقوا الله

 

همه شما خداجویان، شما معتقدان، شما موحدان، شما مؤمنین و خودم را به ترس از خدا، به پرهیز از گناه و اهمیت دادن به تکالیف و وظائف الهی توصیه می کنم! مناسبتهایی که در این ایام قابل ذکر است، اولین مناسبت این است:

ورود به ماه رجب

ما در آستانه ورود به ماه رجب هستیم. ماه رجب در میان ماهها رجب أصب گفتند. رحمت الهی مثل آبشار فراگیر، بندگان خدا را در بر می گیرد و استفاده از فرصت ماه رجب بر همه ما فرصت مغتنمی است. نکند رجب را از دست بدهیم و رحمت الهی ما را در برنگیرد! از این سفره گسترده جا بمانیم؛ و از این بارش فراگیر محروم شویم! ماه رجب، ماه خداست. شهر الله است. روز قیامت ندا بر می آید أین الرجبیون؟! و گروهی بپا می خیزند. نور سیمای کسانی که ماه رجب را مراقبه داشتند، درخشش خاصی دارد.  تاج ملائکه بر سرشان گذاشته می شود و در اطرافشان هزار ملک با جلال اینها را حرکت می دهند. خداوند متعال از ماه رجب و شعبان و رمضان در مورد عملکرد اینها سؤال می کند، و آنها اعلان رضایت می کنند، و جوائز خداوند متعال به رجبیون فوق تصور ماست!

در ماه رجب مراقباتی هست که اگر کسی طالب باشد، به المراقبات مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی اعلی‌الله‌مقامه و کتاب اقبال مرحوم سید بن طاووس اعلی‌الله‌مقامه‌شریف و کتاب مفاتیح الجنان و زاد المعاد مراجعه کند، که فی الجمله مراقبتهای ماه رجب را گوشزد کردند.

چهار مسئله را به جوانهای عزیزی که با یک دنیا صفا در این عبادتها شرکت می کنند، گوشزد می کنم. جوانهای عزیز ما با عطش و علاقه ای می آیند و دوست دارند که دستورالعملهایی را داشته باشند و بار خودشان را ببندند. ای کاش ما هم بیدار شویم و فرصت تمام شده، دیگر چیزی نمانده، ما هم دست خالی نرویم! بار خودمان را ببندیم!

دستورالعمل اول؛ در رأس مراقبات رجبیه، روزه های ماه رجب است. که روزه رجب جایگاه خاصی دارد. اگر کسی در ماه رجب بر حسب روایات هفت روز روزه بگیرد، همه درهای جهنم به روی او بسته می شود؛ و اگر هشت روز روزه بگیرد، همه درهای بهشت به روی او باز می شود. اینها همه رمز و راز است. توضیح دارد! یعنی در ماه رجب، صائم و روزه دار آنچنان خودش را می سازد، که هیچ آلودگی، دیگر او را تهدید نمی کند، تا گرفتار درهای جهنم شود، و اگر در روزه های ماه رجب بیشتر پافشاری کند، همه درهای رحمت و خیرات و توفیقات به روی او باز می شود و صاحب فتوحات خواهد شد. ماه رجب، ماه روزه است. و وجود نازنین پیامبر صلی الله‌و‌علیه‌و‌آله و ائمه اطهار علیهم‌السلام تأکیداتی در این زمینه کردند.

دستورالعمل دوم؛ استغفار است. استغفار ماه رجب، پاکسازی دل، پرهیز از گناه، مشتعل کردن شعله سوز ندامت و پشیمانی نسبت به گناهان گذشته یا غفلتهای گذشته می باشد. ماه، ماه استغفار است!

دستورالعمل سوم؛ مسئله صدقه است. تصدق در رجب جایگاه خاص خودش را دارد.

دستورالعمل چهارم؛  عمره رجبیه است، که معادل حج است، و زیارت رجبیه، زیارت ممتازی است. نکته ای هم که مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی نقل کردند و خودشان می گویند این حرفها باید دلها را آب کند، این ندای ملک داعی است. یکی از ملکهای آسمان اسمش داعی هست. از اول این شبهای رجب، از اول شب تا پایان شب، او برای خدا مهمان دعوت می کند. سفره های رحمت حق، معنویت حق تعالی همه شبها پهن است، و این ملک تا صبح ندا می کند و دعوتهای عجیبی هم دارد!!

متن حدیث ملک داعی

إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَهِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی [نادى‏] ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَهٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ طُوبَى لِلذَّاکِرِینَ طُوبَى لِلطَّائِعِینَ وَ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی الشَّهْرُ شَهْرِی‏ وَ الْعَبْدُ عَبْدِی‏ وَ الرَّحْمَهُ رَحْمَتِی فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَی‏. إقبال الأعمال (ط – القدیمه)،ج‏۲، ص ۶۲۸، حدیث الملک الداعی.

خدای متعال عباراتی را به کار برده که واقعاً اگر کسی صاحب دل باشد، سرگردان می شود. شیدا می شود. خداوند متعال فرموده است: “الشَّهرُ شَهری و العَبدُ عَبدی” ماه، ماه من است، بنده هم بنده من! “فَمَن دَعانی فی هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ”  چه عذری دارید دست نیاز به سوی من بلند نمی کنید؟ چرا زبان سؤال برای معبود و خدای خودتان باز نمی کنید؟ اگر آلودگی دارید، وقتش است بیایید من پاکتان بکنم! وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی کسی عذرخواهی کند، بنا دارم در این ماه او را ببخشم! مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ اگر سرگردانید، ره گم کرده اید، من چراغ برایتان روشن می کنم. راه را برایتان مشخص می کنم. ماه رجب، ماه استثنایی است. امیدوارم از فیوضات ماه رجب غفلت نکنیم.

مسئله بعدی، ارتحال حضرت امام رضوان‌الله‌تعالی‌علیه است. امام در عصر ما از معجزات پیغمبر صلی الله‌و‌علیه‌و‌آله است. از معجزات قرآن است. همانگونه که حضرت موسی علیه‌السلام با عصای خودش سحرها را باطل کرد، در زمان ما حضرت روح الله، واقعاً نقش عصای موسی علیه‌السلام را داشت. سحر سحره زمان را، سحر مستکبرین شرق و غرب را – که گروهی اسلام را افیون معرفی می کردند و گروهی دیگر اسلام را اسلام زور معرفی می کردند- موسی وار باطل کرد و نشان داد اسلام قدرت است، جبهه است، نور است، حقیقت است، چشمه است؛ و اسلام زاینده است. اسلام می تواند جامعه بشری را اداره کند. اسلام ضامن دنیا و آخرت است.

این کار بی سابقه بود. در زمان هیچ عالمی این اتفاق نیفتاده بود که اسلام را در تجربه نشان بدهد. اسلام را به صحنه زندگی بکشد و ربوبیت خدا را که یهودیها گفتند: یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَه” مائده؛ ۶۴ این نفی ولایت فقیه، نفی حکومت اسلامی، نفی ربوبیت حق تعالی است. این امام بود که آمد و گفت: اسلام در متن خودش احکامی را پیشنهاد کرده، در متن قرآن مسائل قضایی هست، مسائل اقتصادی هست، مسائل نظامی هست، مسائل بین المللی هست. اگر اسلام در متن خودش زندگی بشر را در برنامه قرار داده، می شود کسی نا آشنای به اینها باشد و بتواند اینها را تبیین کند؟

 ولایت فقیه

حکومت اسلامی که ضامنش ولایت فقیه هست، باید کسی باشد که اسلام را شناخته باشد، بتواند اسلام را با این ابعادی که قرآن و روایات بیان کرده، تبیین کند. و این اقتدار را هم با جذب دلهای مردم کسب نماید، بتواند اجرا بکند. این فهم قرآن، فهم اسلام، تبیین اسلام و اجرای اسلام مجموعاً می شود ولایت فقیه و این جزو متون دین است. لذا امام رضوان‌الله‌تعالی‌علیه ولایت فقیه را، حکومت اسلامی را جزء احکام اولیه اسلام به حساب آوردند. این همان راهی است که تا دیروز در حد تئوری بود، فرضیه اش در کتابها، در فقه بود، ولی بویش را در زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، بشر استشمام نکرده بود، این را امام آمد در یک تجربه نو با پیروزی، آنچنان جا انداخت که امروز دنیا تکان خورده و منطقه را می بینید، امروز از مؤمنین و فرهیختگان مصر به عشق امام به اینجا آمدند و از کشورهای مختلف در این جایگاه، زینت بخش نماز جمعه شده اند. همه به عشق امام است و این امام بود که این افتخار و عزت را به جامعه جهانی عرضه داشت.

این ارمغان امام، این تحفه ای بود که در کتابها دفن شده بود. در کتابخانه ها حبس شده بود، و امام این نور را آزاد کرد و انفجار نور پدید آورد. امام با صدای بلند این نور را در مجاری خودش قرار داد و ایران را الگوی اسلامی جهانیان کرد، حکومتش را سامان داد و مردم دل به امام دادند، به اعتبار اینکه امام اسلام را می خواهد. این اسلامیت بود که امام را در دلها جا انداخت. این معنویت بود که جامعه را شیدای امام کرد. دیدند امام دم از اسلام می زند، خودش عینیت اسلام است. شعار را برای دیگران نمی دهد. دیدند امام دین خودش را باور دارد. امام از اینکه مسلمانها با داشتن قرآن منزوی اند، توسری می خورند و ثروتهایشان را مستکبرین می برند، ناراحت است!

با اینکه احکام جهاد دارند، اسلام برایشان سنگر ساخته، دژ ساخته، این طور تحقیر شدند، این طور ذلیل شدند، امام آمد این سحرها را باطل کرد. امام اسلام را در جهاد، در شهادت، در حکومت، در جای جای زندگی مطرح کرد. و امروز این جاذبه دنیا را تکان داده است. مصر بحمدالله به میدان آمد. تونس به میدان آمد. در کشورهای دیگر امروز غوغاست، جهاد است، درگیری است، شهادت است، خونریزی است؛ و مسلمانها این بیداری را از امام راحل دارند که سحرها را باطل کرد!

شخصیت حضرت امام رضوان‌الله‌تعالی‌علیه

چند نکته‌ای را در مورد حضرت امام رضوان‌الله‌تعالی‌علیه یادداشت کردم که به سمع عزیزان برسانم و مهمانهای عزیز ما که از کشورهای مختلف، از لبنان عزیز، لبنان سرافراز، لبنان سلحشور و از مصر مجاهد و کشورهای دیگر، تونس و جاهای دیگر در اینجا حضور دارند، با امام آشنایند. می خواهم بیشتر آشنا بشوند. اولین ویژگی؛ جامعیت امام است. در هر وادی که وارد شده، درخشیده است! در فقه فهم عمیق داشت. در عرفان، امام عارف بود. نه نقل عرفان می کرد، عرفان نظری داشت. امام راهی را رفته بود، صاحب شهود بود، پس پرده را یافته بود. امام خدا را شهود کرده بود. امام عشق خدا را در وجود خودش داشت. امام خودش شعله بود. خودش محبت حق تعالی بود.

در حکمت نظیر نداشت! جزء پرچمداران حکمت و فلسفه بود. امام محدث بود. امام محقق بود. امام متکلم بود. و یک همچین جامعیتی بود که رهبری انقلاب را به عهده گرفت، ملت در برابرش هم اعتقاداً و هم علماً زانو زدند. ملت بصیر و باهوش ما بیخود نبود که آن استقبال بی سابقه تاریخی را موقع ورود امام به عمل آوردند و بدرقه ای که دنیا را مبهوت کرد. “حیاتی خیرٌ لکم و مماتی خیرٌ لکم”. هم حیات امام خیر بود و هم ممات امام عظمت داشت، حماسه بود. چه انقلاب و محشری را بپا کرد و تمام افکار را متوجه خودش کرد! این جامعیت مال امام بود.

نکته دومی که در امام بود، امام مجاهد بود. وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ أَجْراً عَظیماً  نساء؛ ۹۵ امام مجاهدی بود که در صحنه بیرونی، هیچ باکی از شرق و غرب نداشت؛ و با اعتقاد، با فریاد بلند، شعار نه شرقی و نه غربی را سر داد! مرگ بر آمریکا را رایج کرد و این رژیم جعلی صهیونیست و اسرائیل را بی آبرو و بی حیثیت کرد؛ و جعلی بودن آن را هویدا ساخت. امام در عرصه مبارزه با استکبار جهانی، بزرگترین قدرت نظامی وقت را، شیطان بزرگ نامید و گفت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند!

عجب این است، کسی که در عرصه مبارزه جهانی با بزرگترین قدرتهای نظامی و سیاسی و اطلاعاتی پنجه نرم می کند؛ و آنها را به زانو در می آورد، اما لحظه ای از شیطان درون غفلت نمی کند و در دل شب گریه های جانسوز امام به یاد ماندنی است. آنچنان در دل شب ضجه و ناله دارد، که اشکهایش را بر حسب نقل با یک حوله کافی نبوده، گاهی دو حوله اشک امام پاک می شد.

امام در مراقبت از ارزشهای ذاتی و شخصی خودش از تعریفها پرهیز می کرد و همواره مقابله با مدح می کرد. چون خود این مدح برای انسان مستی می آورد! از کسی زیاد تعریف کنند، آدم فکر می کند واقعاً این تعریفها در وجودش موجود است، ولی امام هرگز از تعریف دیگران نه تنها خوشحال نمی شد، بلکه اخم نشان می داد!

امام مراقبه داشت. امام جهاد اکبر داشت. امام جهاد اوسط داشت. امام هم در مرحله اخلاقی به همه ارزشهای اسلامی پای بند و عامل بود؛ و هم در عرصه شهود آنچنان از خدا حساب می برد! بنابراین چیزی که دل امام را در نیایشها برده بود، این امام بود که به مناجات شعبانیه حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام “إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ” دل می داد. دلش در برابر این کلمات آب می شد. و آن طور اشک روان داشت.

امام با این همه عظمت و شخصیت و با این قدرت نفس که وقتی حاج آقا مصطفی اش را از دست می دهد، گریه نمی کند، خم به ابرو نمی آورد؛ اما در برابر سیدالشهداء علیه‌السلام به عنوان پرچمدار بیداری در جهان و کشتی نجات در عالم، با همه عظمت جهانی که دارد، دستمال به دست می گیرد و همانند یک بانوی جوان از دست داده، هق هق گریه می کند و اشک می ریزد!

خصوصیت دیگر امام شجاعت و جان نثاری امام بود. خداوند منان دو صفت را دوست دارد. یکی سخاوت است و دیگری شجاعت. امام شجاع بود. امام از خودگذشته بود. امام برای دیگران شعار نمی داد. امام در سنین پیری زندانها را به جان خرید. در به دری‌ها و تبعیدها را قبول کرد، اما با شهامت و شجاعتش در برابر فشارها نه تنها کوتاه نیامد، بلکه بر اصرار و پافشاری خودش افزود.

امام احیای روح خودباوری و استقلال در مردم را در سرلوحه برنامه های خودش قرار داد. امام ملت را زنده کرد. امام دم مسیحایی داشت. امام به مردم ایران این باور را داد که ما می توانیم نه شرقی نه غربی باشیم. می توانیم پرچم استقلال و عزت را به دست بگیریم. می توانیم الگو را از دینمان بگیریم، نه از شرق و نه از غرب.

احیای روح دینی و تقویت ایمانی، این جوانها را آنچنان امام ساخت، که برای شهادت له له می زدند. می آمدند به امام التماس می کردند. امام دعا کن ما شهید بشویم. امام در برابر اینها خضوع داشت. امام در برابر ایمان این جوانها زانو می زد و می فرمود: من چهره های نورانی شما را می بینم و از شما خجالت می کشم! امام به دست و بازوی این جوانها بوسه می زد. امام تکیه به دین کرد. تکیه به اسلام کرد. امام احیاگر دین بود. عزت دینی را به ما برگرداند.

همان چیزی که امروز دنیا وحشت دارد بگوید انگیزه مسلمانهای مصر و تونس و یمن و بحرین اسلام‌خواهی است. می خواهند طوری قضیه را مغشوش کنند. امام گفت اگر بخواهید پیروز بشوید، باید وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً آل عمران؛ ۱۰۳ و امام احیاگر وحدت در جهان اسلام بود. امام منادی وحدت در داخل کشور بود. امام به ملتها و مردم تکیه خاصی داشت؛ و به اقتدار ملتها همواره انگشت می گذاشت و این را برجسته می کرد، تا ملتها خودشان را باور کنند و بدانند اقتدار ملتها، قدرتها را از تختشان به زیر می کشد. امام می فرمود این قرن، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران است! امام پیشگوییهایی داشت. “اتقوا فراسه المؤمن إنه ینظر بنورالله”

مطالب زیادی در مورد امام وجود دارد که تمام مواردش گفتنی و شنیدنی است و وضعیت مستمعین هم نشان می دهد شیرین ترین سخن، سخن از آن سفرکرده عزیز، از آن دلبر قرنها، از آن قهرمان قهرمانها، از آن جان جانان، امام روح الله الخمینی هست.

نکته بعدی این عنایت خدا که باز جزء معجزات و کرامات قطعی است. امام با آن عظمت، امام که اعجوبه دهر بود، امام که خارق عادت بود، امام که جلوه عظمت و قدرت بود، رفت؛ ولی پرچم روی زمین ماند. این چراغ همچنان روشن است. این راه همچنان ادامه دارد. و آن قدرت همچنان می جوشد در وجود خلف صالح آن بزرگوار امام خامنه ای. بیست و دو سال از رحلت جانسوز امام گذشت، ولی همه توطئه ها نقش بر آب شد. ملت ایران هر روزش مقتدرتر از روز قبل، رو به پیش است و ملتهای دیگر هم به این ملت می پیوندند. آن خروش به جهانی بودن تبدیل می شود، که امام ما، رهبر عزیز ما نوید دادند که صبح بیداری اروپا هم نزدیک است و جوانه هایش را داریم می بینیم.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ النَّاسِ(۱) مَلِکِ النَّاسِ(۲) إِلَهِ النَّاسِ(۳) مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخَْنَّاسِ(۴) الَّذِى یُوَسْوِسُ فىِ صُدُورِ النَّاسِ(۵) مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ(۶)

چند جمله ای دعا می کنیم و دعای شما انشاءالله مستجاب و قرین آمین امام زمانمان باشد. “نسئلک و ندعوک بسمک الاعظم بمحمد و علی و فاطمه والحسن والحسین یا الله” . “یا ارحم الراحمین یا غیاث المستغیثین” . بار الها ما را ببخش و بیامرز! انقلاب ما و خیزشهای منطقه را به انقلاب جهانی حضرت مهدی متصل بگردان!

خیر و برکت، عزت و اقتدار، معنویت و توفیق بر ملت ما و سایر ملتهای اسلامی نازل بفرما!

رهبر عزیز و عظیم الشأن ما را با اقتدار، با کفایت و کرامت در هدایت کشتی انقلابهای جهان تا ظهور، تا صاحب ظهور مستدام بفرما!

ملت عزیز و شهید داده و شجاع و با بصیرت ما را زیر پرچم ولایت، خدایا برکاتش را بر اینها نازل بفرما!

بار الها این جمع را و ملتهای مسلمان را دشمن شاد مگردان!

توطئه های استکبار و ایادی اش را نقش بر آب بگردان!

مسلمانان مظلوم و رنج کشیده بحرین را بر طاغوتشان پیروز بگردان!

مسلمانان گرفتار یمن و لیبی را از چنگال طاغوتشان نجات عنایت بفرما!

مسلمانان مصر و تونس را در میل به اهداف دینی شان بیش از پیش موفق بفرما. روح و ریحان، رحمت و مغفرت به روح بلند امام و شهیدانمان عاید و واصل بفرما!


و السلام علیکم و رحمه الله