خطبه اول

السلام علیک یا بقیهالله

سلام علیکم و رحمه الله

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرّجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهو قولی

الحمدلله ربّ العالمین کما هو اهله و مستحقه و الصلاه علی خاتم المرسلین بشیر رحمته و نذیر نقمته، طبیبنا شفیعنا حبیبنا ابی القاسم محمد و آله المعصومین، سیما مولانا کهف الحصین و غیاث المضطر المستکین بقیهالله فی العالمین ارواحنا فداه و عجل الله فرجه و رزقنا الله رؤیته و خدمته و صحبته و نصرته و اللعن علی اعدائهم اجمعین

اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوا الله!

شما بندگان خوب خدا، رونق دهندگان بازار بندگی و نمازگزاران و خودم را توصیه به تقوای الهی می کنم. در امور زندگی با پروا زندگی کنیم. خدا را ملاحظه کنیم. از زبان ما، اعضا و جوارح ما، به بندگان خدا آسیبی نرسد. امین خدا و امین مردم باشیم. نسبت به واجبات اهتمام داشته باشیم. اهتمام به واجبات اجرای دستور خداست، قابل مسامحه نیست. قدرت مطلق حق تعالی ما را در قبضه خودش دارد، نمی شود با فرمان خدا بازی کرد. نسبت به غرقگاه‌های پروردگار، محرمات الهی، سخت حذر کنیم؛ و خودمان را به آتش جهنم و بالاتر از آتش جهنم، ناخوشنودی خداوند نزدیک نکنیم.

مطلبی که در خطبه اول تقدیم محضر شما می شد، اسرار نماز بود. نکاتی را از حکیم و فقیه اخلاقی ملامهدی نراقی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه و مرحوم فیض کاشانی – در محجه البیضاء – عرض کردیم. اگر قرار باشد ما از ظاهر نماز، از دروازه عبارات، قیام و قعود و اذکار زبانی، به حقیقت نماز راه پیدا بکنیم، هفت امر را باید منظور بداریم. یکی از این هفت امر، تفهم است. ورود در نماز، شرکت در کلاس معرفت است، حضور در وادی عشق است. باورمان بیاید که هرگاه به نماز می آییم، در وادی مقدس ارتباط با خدا و تکلم با حضرت حق برآمده ایم. آمده ایم با خدای خودمان صحبت کنیم. در محضر او سر سفره محبتش بنشینیم. ما را تحویل بگیرد. عرض نیاز ما را مورد توجه خودش قرار بدهد.

لذا مرحله اول تفهم، همان مسئله توجه به معانی الفاظ است. کسانی که با ادبیات عرب آشنا هستند، با لغتنامه ها سر و کار دارند، با معانی که بفهمند چه می گویند، آشنا هستند. لکن این معانی ذهنی و این مفاهیم قالبی، راز نماز نیست. نماز آکنده از جواهرات، گوهرها، صُور برزخیه، صُور بهشتی پرنعمتی است که اگر کسی بخواهد به آنجا برسد، – به خصوص با توجه به اینکه نماز ما، قرآن همراه دارد. هر نمازگزار در متن نمازش به عنوان وظیفه، سوره ای از قرآن را تلاوت می کند؛ و چون قرآن کلام خداست، اگر انسان در محضر گوینده نباشد، و سنخیتی با کلمات و گفتار ملک قدوس سلام مؤمن مهیمن نداشته باشد، متوجه گفتار او نخواهد شد.

ملک قدوس

در هر رشته تخصصی، زبان خاصی لازم است، که شاگردان آن رشته، آن زبان را بفهمند و شایسته تخاطب با آن متخصص و کارشناس باشند. ذات احدیت، ملک است. عبد باید ملکیت او را بیابد. بفهمد که عبد ذلیل، بیچاره، فقیر در حضور ملک است. اما این ملک، مثل ملکهای اعتباری مغرور، خون آشام، غارتگر و بدبخت نیست؛ بلکه ملک قدوس است. با اینکه قدرت محض است، با اینکه ملکی است که تخت مُلک او در همه جا مستقر است، و همه جا مرکز قدرت اوست، مع‌ذلک او قدوس است، منزه است، پاک است، سلام است؛ و او مؤمن است، او امان می دهد، او امنیت می دهد، او آرامش می دهد.

این صفات متضاد: ملک را با قدوس؛ سلام و مؤمن را با مهیمن در کنار هم آوردن، همان جلوه اسلام جامعی است که نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله دینی را آورد که این دین، جلوه کامل پروردگار عالم است؛ و پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله حکومتی تشکیل داد که مظهر ملک شد. خود پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله حاکمی شد که در دوران حکومتش مورچه‌ای را آزار نداد؛ و احدی در دوران اقتدار حکومت او، مظلوم از ناحیه او واقع نشد!

محیط پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله، وجودش، زندگی اش کهف بود، پناه بود، امان بود! هر مضطری، هر مضطربی، هر گرفتاری به او پناه می برد و در سایه حاکمیت او قرار می گرفت، احساس آرامش می کرد. تا آنجا که وجود نازنین امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه‌السلام، جان پیغمبر، که قرآن و علی علیه‌السلام را پیامبر اکرم صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله همراه با خودش از غار حراء به جامعه بشری عرضه کرد. هیچگاه نبود که آیه‌ای از قرآن بر پیغمبر نازل بشود و علی کنار پیغمبر به عنوان شاهد و تلقی کننده از قلب پیغمبر و درب آن کانون علم نباشد. علی و قرآن هیچگاه با هم انفکاک نداشتند. فاصله نداشتند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می فرمایند: حتی در جنگها وقتی که تنور جنگ گرم می شد و آتش جنگ زبانه می کشید و شعله های جنگ می رفت که ما را بسوزاند، ما پناه به پیغمبر می بردیم. در تمام مشکلات و سختیها پیغمبر ملک است؛ ولی ملکی نیست که کسی به خاطر رعب نتواند به او پناه ببرد. ملکی است که ملک بودنش برای این است که به ضعفا پناه بدهد.

دستاورد نظام جمهوری اسلامی

این نظام جمهوری اسلامی که از نعمتهای بی سابقه است، خداوند متعال، امام را برانگیخت تا قدرت را با امان بودن، حکومت را با تقوی، با امنیت ایجاد کردن، محل امن برای دلها بودن، اعتماد مردم را جلب کردن، اینها چیزهای جدید و نویی است که دنیا به آن نرسیده و خبر هم ندارد؛ و به همین دلیل مردم شریف ما، مردم عزیز ما، با خونشان این نظام الهی را که ملکیت را با قداست، سلام و مؤمن را با مهیمن بودن، عزیز بودن، شکست ناپذیر بودن، عقب نشینی نکردن توأم دیدند؛ لذا دل دادند و مثل جان از آن حمایت و حفاظت کردند و خواهند کرد.

سنخیت داشتن

در مسئله رسیدن به حقیقت نماز که در محضر ملک هستیم، سنخیت می خواهد. و این صرف خواندن تفسیر آیات و مراجعه به واژه نامه ها، ما را ارضا نمی کند. در این رابطه من حدیثی از کتاب شریف لقاءالله آن عارف بزرگ آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی، – جزء شاگردان برجسته ملاحسینقلی همدانی که در هزار نکته هم عارف زمان ما آورده است،- نقل می کنم و به محضر شریفتان تقدیم می دارم. امیدوارم دلها روشن شود!

قال عیسی روح الله و کلمته علیه‌السلام: لا تقولوا العلم‏ فی‏ السماء من یصعد فیأتی به، و لا فی تخوم الأرض من ینزل فیأتی به، العلم مجهول فی قلوبکم تأدّبوا بین یدی اللّه باداب الروحانیین، و تخلّقوا بأخلاق الصدیقین، یظهر من قلوبکم حتّى یعطیکم و یغمرکم. منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه (خوئى)، ج‏۱۹، ص ۳۲۵

نگویید علم در آسمان است. که اگر کسی با هواپیمایی، سفینه فضایی، براغی به آسمان سفر کند، آنجا به گنج علم دسترسی پیدا می کند و با علم همراه بر می گردد. زمین در اعماقش علم را مثل دفینه ها به خود نگرفته است که اگر کسی حفاری کند و به عمق زمین راه پیدا کند، فکر کند که به علم می رسد. نه در آسمانها و نه در اعماق زمین علم برای شما حاصل نمی شود. پس علم کجاست؟! علم خمیره ای است، آن کس که شما را ساخته است، او عالم بوده است.

سنخیت مخلوق با خالق به این است که در وجود او علم به صورت خمیره ای به کار برده شده است. در پیشگاه پروردگار متعال، ادب لازم را رعایت کنید، همانگونه که فرشتگان حق تعالی رعایت می کنند: “مَلائِکَهٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ”. تحریم؛ ۶٫ هیچ مَلکی در هیچ لحظه ای، بدون فرمان و دستور، دست به هیچ اقدامی نمی زند! شما هم ادب ملائکه را داشته باشید. همیشه قیام به خدمت داشته باشید. در پیشگاه خدا چنین حالت ادبی که ملائکه دارند، شما این ادب را در خودتان محقق کنید. “و تخلّقوا بأخلاق الصدیقین“. متخلق به اخلاق صدیقین باشید.

صدیق کسی است که هیچ نمودی بدون بود ندارد. هیچ ادعایی بدون حقیقت ندارد. چون بود ما فقر است، وابستگی است، بیچارگی است. اگر در عمل، در زندگی همواره ما خودمان را وابسته به خدا دیدیم، و ادعایی نکردیم، غروری نداشتیم، خودنمایی نداشتیم، ما صادقیم. وجود تمام موجودات، حقایقی هستند که حقیقتشان مرأت بودن است، خدا نما بودن است. گوشه ای از زندگی ما نیست که خدا در آنجا جلوه نکند. مردم به ما نگاه می کنند، خدا را در ما ببینند. در کلمات ما حق باشد. در زندگی ما خدا باشد. اگر چنین شدیم، فقط خدا و غیر خدا همه هیچ! اگر این طور شدیم، می شویم صدیقین.

تخلّقوا بأخلاق الصدیقین“. خودتان را بشویید. این نمودها، ادعاها، خودنماییها، تزویرها، کلکها و تقلبها، اینها را کنار بگذارید. شما هم عبد باشید! شما هم وابستگی خودتان را به آن بی نیاز درک کنید! شما هم بگویید هر چه دارم از خداست، چون از خداست، هر چه دارم، به خدا می دهم.

تخلّقوا بأخلاق الصدیقین، یظهر من قلوبکم حتّى یعطیکم و یغمرکم“. اگر شما متخلق به اخلاق صدیقین شدید، صداقت، بی کلک بودن، بازی نکردن با مردم، بازی نکردن با پستها، بازی نکردن با مشتری‌ها، بازی نکردن با عمر شاگردها، زیر دستها، ارباب رجوعها، امان از این بازیگریها! اینها صداقت را از انسان می گیرد و انسان بی صداقت، تخاطبی، تفاهمی و سنخیتی با خدا ندارد؛ لذا به عمق نمازش نخواهد رسید!


بسم الله الرّحمن الرّحیم

قل اعوذ برب الناس ملک الناس اله الناس من شرّ الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنه والناس


خطبه دوم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله رب العالمین

اللهم صلی و سلم علی سید النبیین و خاتم المرسلین مولانا ابی القاسم المصطفی محمد و علی علی سید الوصیین و قاعد القرّ المحجلین و علی الصدیقه الطاهره فاطمه الزهراء سیده نساء العالمین و علی ائمه المسلمین حسن بن علی و الحسین شهید و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف الصالح القائم لامرک امنائک فی بلادک و حججک علی عبادک.

 

اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله!

تقوی وصیت خدا و انبیاء الهی است. تقوی دژ است. تقوی سنگر است. تقوی سپر است. تقوی حریم است. تقوی حرم است. خوشا به حال کسانی که در زندگی همه چیزشان تحت کنترل دین و معنویتشان هست. خودم و شما بزرگان و بزرگواران را به تقوای الهی، به ملاحظه خدا، به جلب رضای حق تعالی در تمام شئون زندگی سفارش می کنم.

مسائلی که در این هفته مناسبت دارد که در این تریبون مقدس در موردش سخنی به میان بیاید، ما ششم تیر را داشتیم که روز سوء قصد به رهبر عزیزمان، امام خامنه ای مدظله العالی است. امام راحل در آن حادثه بیانیه ای دادند، فرمودند: ایشان به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد، در گوش مسلمین جهان طنین انداز است.

هفتم تیر، روز بسیار پرحادثه ای بود. امسال هم با شهادت هفتمین اختر تابناک آسمان امامت، باب الحوائج ما، حضرت موسی کاظم علیه‌السلام مصادف شده است! ایرانیها از این جهت که خودشان را سر سفره امام رضا علیه‌السلام می بینند، برای عرض تسلیت به حضرت ابالحسن علی بن موسی الرضا علیه‌السلام، بحمدالله در همه جای کشور محشری بپاکرده اند. و من آن مناسبت را تسلیت عرض می کنم. و شهادت ۷۲ تن از خدمتگزاران مؤمن، مخلص، کارآمد که ذخایر کشور بودند، سرمایه های فرهنگی، معنوی، سیاسی، اجتماعی و حکومتی ما بودند، که جمعی در حال خدمت به مردم، مورد ظلم بی امان استکبار قرار گرفتند و در حادثه مصیبت باری، همه به خاک و خون کشیده شدند. در رأسشان شهید مظلوم آیت الله بهشتی اعلی‌الله‌مقامه سیدالشهداء زمان ما بود. این حادثه گرچه خیلی تلخ بود، گرچه تاکنون مصیبت، درد و جراحتی که بر دلها نشسته است، ترمیم پیدا نکرده است؛ ولی امام در شهادت مرحوم آیت الله مطهری فرمودند: ما را بکشید، ملت ما بیدارتر می شوند.

الحق و الانصاف، شهادت شهید مظلوم آیت الله بهشتی اعلی‌الله‌مقامه هم تولد مجدد شخص ایشان بود، که قبل از شهادت، شخصیتش ترور شده بود، و جوّ بسیار بی‌رحمانه‌ای علیه این عنصر خدا ترس، متعبد، مقید، مجری فرمان، ولایت پذیر و عاشق خدمت شکل گرفته بود، که آن جوّ جز با خون شکسته نمی شد. و این خون شهید بهشتی بود که هم خودش را و هم جامعه را از جوّ کاذب نجات داد و بصیرتی که امروز مردم ما دارند، که فتنه انتخابات ۸۸ جزء خطرناکترین فتنه‌ها در انقلاب بود، با این بصیرت مثل زدنی، پشت سر گذاشتند! و این انقلاب و کشور را از آسیب این فتنه توانستند محافظت کنند. من غفران و رحمت، سلام و صلوات این جمع و ملائکه را به روح بلند شهید بهشتی و آن ۷۲ تن نثار می کنم.

هفته قوه قضائیه بود. که در این مملکت از روزی که انقلاب واقع شد، در خاموش کردن آتش نفاق و جریانات وابسته به اجانب، گروهکها، با آن همه شبکه های جهنمی که به وجود آورده بودند، الحق و الانصاف قوه قضائیه شمشیر تیز نظام بود و این قوه مقتدری بود که حکم دستگیری بنی صدر را صادر کرد. سران منافقین از ترس اجراء عدالت فرار کردند و بقایایشان به دست قانون سپرده شدند و ملت ایران این خدمت قوه قضائیه را در آن بحرانهای بسیار خطرناک هرگز فراموش نمی کند! قوه قضائیه ای که معمارش، متفکر بزرگ انقلاب ما، شهید مظلوم آیت الله بهشتی علیه‌الرحمه بود و شخصیتهای سراسر اخلاصی مثل شهید قدوسی، خونشان را در این قوه نثار کردند و یقیناً دیر یا زود، این قوه سیر تکاملی خودش را به پیش خواهد برد.

در دیدار اخیری هم که در محضر مبارک حضرت آقا، رئیس قوه و مسؤولین قوه از سراسر کشور شرفیاب محضر آقا بودند، الحق و الانصاف حمایتی را که رهبری عزیز ما از این قوه اعلام کردند، مسئولیت قضات ما را، سنگرنشینان دستگاه عدالت را یقیناً سنگینتر می کند. حضرت آقا بر دو مسئله تأکید کردند. یکی از امور لازم در قوه قضائیه، اقتدار قوه قضائیه است. دوم، اعتماد مردم به قوه قضائیه است. قوه قضائیه باید در درون خودسازی بکند، در سنگر اقتدار استقرار پیدا کند. وَ شَدَدْنا مُلْکَهُ وَ آتَیْناهُ الْحِکْمَهَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ” ص؛ ۲۰٫

خدا هم وقتی حضرت داوود علیه‌السلام را به عنوان قاضی و دادگستر به مردم معرفی می کند، می گوید ما دو چیز به او داده بودیم. یکی اینکه مُلک او را تشدید کرده بودیم. قاضی و دستگاه قضایی باید اقتداری داشته باشد که از اقتدار و حشمت او، ظالمها احساس ناامنی بکنند. اوباشی که مردم را در نبود عدالت دستخوش حوادث قرار می دهند، باید مرعوب باشند، باید احساس ناامنی بکنند. رباخوار باید بترسد. گردن کلفتهای باجگیر باید بترسند. اگر کسی در ارگانهای دولتی خیانت به مردم می کند، با وجود قوه قضائیه مقتدر، باید واهمه داشته باشد! باید بداند که نمی تواند مفت از چنگال عدالت بیرون برود. این اقتدار در قوه قضائیه لازم است.

نکته بعدی، جلب اعتماد مردم است، که در فرازهای قبلی فرمایش ایشان، این خروجی قوه قضائیه اجمالاً در بی‌طرف بودن، حفظ اصل بی‌طرفی جریان داشته است. طرفش می خواهد فقیر باشد، می خواهد غنی باشد، قاضی باید در مسیر قانون و عدالت حرکت کند و تحت تأثیر هیچ امری خارج از قانون و عدالت و نظارت حق تعالی نباشد.

مسئله دیگر در جلب اعتماد، اخلاق است. اگر قاضی اجرای عدالت کرد، اگر قاضی به موقع وقت مردم را، عمر مردم را گوهر دانست، کرامت مردم را حفظ کرد، خودش را بر مردم طلبکار ندید، آنجا را سنگر پناه مردم دید، لذا برای حفظ کرامت مردم، اخلاق پیغمبری داشت، اینجا اعتماد مردم جلب می شود!

یکی از یاران امیرالمؤمنین علیه‌السلام که از یاران بسیار نزدیک و با وفای حضرت امیر هم بود، منصوب به قضاوت شد؛ ولی طولی نکشید که فرمان عزلش از جانب امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد. خیلی تعجب کرد! من که خودم، خودم را می شناسم. نه رشوه بگیر هستم. نه زد و بندی دارم. نه ظلم به کسی می کنم، چرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام لایق ندیدند من در گرفتن داد مظلوم در این سنگر استقرار پیدا بکنم؟ به محضر امیرالمؤمنین علیه‌السلام رسید. عرضه داشت یا امیرالمؤمنین علیه‌السلام دلم می خواست مشکل خودم را در آیینه بیان شما بشنوم! حضرت علیه‌السلام فرمودند: صدای تو بر صدای مراجعین علوّ داشت، لذا وقتی قاضی با صدای بلند صحبت می کند، آدمهای مظلوم، در اثر ابهت تو نمی توانند حرف خودشان را بزنند. این دستگاه قضایی مورد علاقه امیرالمؤمنین علیه‌السلام و نظام اسلامی است.

من از همکاران قضایی در سراسر کشور، این توقع را به نمایندگی از همه مردم دارم، که اینها فرشته های عدالت باشند. اینها در احترام به مردم، در حُسن اخلاق مردم، در رعایت عمر مردم جدیت کافی را بکنند، تا آنچه را که حضرت آقا به عنوان پایه و رکنی برای دستگاه قضایی – که جلب اعتماد مردم باشد،- مطرح فرمودند را تأمین کنند. که هم نایب امام زمان راضی باشد، هم امام زمان راضی باشد، هم این مردم شریف و عزیزی که آنها ما را پشت این میزها نشاندند راضی باشند! ما به برکت خون شهدای این مردم، به برکت حضور دائمی اینها در دفع فتنه ها، می توانیم در ادارات پشت میزها بنشینیم! لذا باید این مردم شریف را همیشه راضی نگهداریم.

مسئله دیگر، مسئله منطقه است. که این ادامه مبعث که حضرت آقا هم روی این تأکید داشتند. این بعثت پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله خیزشی بود علیه طغیانها، علیه استبداد، علیه جهالت، علیه ظلم، علیه فحشا و علیه فساد و علیه تبعیض و علیه هر نوع جفایی که در جامعه بشری بود؛ و به صورت میکروبهای گزنده بشریت را تهدید می کرد. پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله در اولین تبلیغ خود فرمود: یَا أَیُّهَا النَّاسُ قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۱۸، ص ۲۰۲، باب ۱ المبعث. او در اول راه، دلها را با خدا مرتبط کرد و سپس احیاء اخلاق کرد. “انّما بعثت‏ لاتمّم مکارم‏ الاخلاق‏” بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۳۸۲، چاپ بیروت.

در سایه اخلاق و معنویت، توانست مسئله اتحاد، ایجاد وحدت، حُسن ظن به وعده های الهی، نشستن در سنگر مقابله و مبارزه با ظالمین، را در بین مسلمین نهادینه کند. این همه آیه آورد. ابوسفیانها و ابوجهل‌های زمان خودش را سر جایشان نشاند. حکومت ده ساله پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله، حکومت عدل بود. حکومت اخلاق بود. حکومت معنویت بود.

صدور انقلاب

حکومت ده ساله پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله، الگویی برای ما بود که تا به امروز، علی‌رغم موانع سنگینی که بوده، ایران را بر آن داشت است که زیر همین پرچم بیاید و با اتحاد، با اطاعت از رهبری؛ و با معنویت بتواند با طاغوتهای زمان را، بزرگترین قدرت در منطقه را، شاخ آمریکا را بشکند و خودش نظام اسلامی و نبوی تشکیل بدهد و سی و دو سال در پرتو بعثت، با رهبری پیغمبرگونه، آنچنان استقامت بکند که امروز این انقلاب به منطقه صادر بشود. نه منطقه اسلامی، بلکه اروپا و آمریکا هم از این موج دارند متأثر می شوند و می رود که موج جهانی ایجاد کند و وجود نازنین مولای خودمان، حضرت بقیهالله امام زمان ارواحنا ‌فداه  را در راه داریم انشاءالله!

مسابقات بین المللی قرآن

راجع به مسابقات بین المللی، آقای محمدی نماینده ولی فقیه در سازمان اوقاف مطالبی را مطرح کردند. الحق از میوه های شیرین شجره انقلاب و رهبری پیغمبرگونه و خون شهدا، احیاء قرآن کریم، این همه حافظ، این همه مسابقاتی که در جهان، شیعه را به عنوان کسانی که الحق حقشان این بوده که در میدان مسابقات قرآنی هم برنده باشند.

بزرگداشت شهدای روحانیون

مسئله دیگر بزرگداشت شهدای روحانیون تهران است که در مجموع در دوران دفاع مقدس و نهضت اسلامی متجاوز از پنج هزار شهید دادند! علمای شما، پایگاه‌های رسمی امام زمان ارواحنا ‌فداه، دانشگاههای قال الباقر و قال الصادق علیهما‌السلام، پنج هزار شهید دادند که خونشان در کنار شهدای شما ریخته شده است. مجتهدین بزرگ جان باختند، خون دادند و در تهران، بیش از ششصد تن از روحانیون بحمدالله توانستند به مقام شهادت نائل آیند.

دعا

چند جمله دعا می کنیم و امیدواریم دعاها در این فضا مستجاب باشد. نسئلک و ندعوک، بسمک العظیم الاعظم، پایان ماه رجب است. دیگر داریم به شعبان و رمضان نزدیک می شویم. انشاءالله سیمتان وصل شود. استغفاری، توبه ای، آمدیم نماز بخوانیم، پاک بشویم. امیدواریم خدا ما را بپذیرد، نماز ما را بپذیرد.

نسئلک و ندعوک بفاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرّ المستودع فیها یا الله!

امام زمان ارواحنا ‌فداه  را برسان! ظهور حضرت را در زمان ما قرار بده!

این ملت را پیشتاز در تحقق حکومت عدل جهانی حضرت قرار بده!

قلب مبارکش را از همه ما و خانواد های ما راضی بفرما!

در این روز عزیز، ما را ببخش و بیامرز!

خدایا دشمن را بر ما مسلط نکن!

این مردم عزیز، شکست ناپذیر را هرگز دشمن شاد نکن!

سایه پربرکت ولی امر ما را در غیبت امام زمان ارواحنا ‌فداه  تا ظهور آن بزرگوار بر سر ما مستدام بفرما!

امام و شهدا از ما خوشنود بگردان!

حاجات این جمع و ملتمسین، حوائج مورد نظر برآورده بفرما!

جوانها و نوجوانهای عزیز ما که رونق ما هستند، سرافرازی ما هستند، این اعتکافهایشان، این نماز جمعه‌هایشان، این توسلاتشان، این زیارت‌هایشان، الحمدلله امروز اینها اداء دین شهدا می کنند؛ خدایا جوانها و نوجوانهای ما را در مسیر حرکت به سوی خودت قرار بده! از آفات و کیدها مصونشان بفرما!

بیماران عموماً شفا مرحمت بفرما!

ملت مظلوم بحرین را بر طاغوتشان پیروز بگردان!

قیامهای منطقه را به قیام جهانی حضرت مهدی ارواحنا ‌فداه  متصل بفرما!

بسم الله الرّحمن الرّحیم

انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هوالابتر

صدق الله العلی العظیم.