خطبۀ اول
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی. طه؛۲۵-۲۸
السلام علیک یا بقیه الله
السلام علیک یا صاحب الزمان
الحمد لله و صلاه علی سید الانبیاء طبیبنا اباالقاسم محمّد و عجّل فرجهم و آله المعصومین سیّما الکهف الحصین و غیاث المضطر المستکین بقیه الله فی العالمین ارواحنا لتراب مقدمه الفداه و عجّل الله فرجه و رزقنا الله رؤیته و صحبته و نصره و رضاه و رأفته و اللعن علی اعدائهم اجمعین.
اوصیکم عباد الله بتقوی الله!
شما عزیزان، محترمین، میهمانان خدا، برادران و خواهران و نفس ضعیف خودم را به رعایت تقوای الهی، به ترک محرّمات، تقیّد به واجبات و تعهد به مسئولیت های فردی، خانوادگی، اداری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی توصیه می کنم.
جایگاه قیام در نماز
در این آیه کریمه دارد: وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتینَ. بقره؛ ۲۳۸٫ برای خدا ب جدا یا وصل به پاخیزید؛ ولی به این پاخواستن حالت قنوت و عبودیت و طاعت خدا را داشته باشد. گاهی انسان برمی خیزد که قاعد نباشد، بلکه برمی خیزد که اطاعت کند. در قیامی که ما داریم، این قیام، قیام بندگی است؛ یعنی هر چه انسان استوارتر و برافراشته تر باشد، بنده تر و متواضع تر است.
قیام نماز جزء واجبات است، یادآور حضور انسان در محکمه عدل الهی است. دیده اید دادگاه که به پا می شود، کسی که باید پاسخگو باشد، روی صندلی نمی نشیند و می ایستد. انسان وقتی برای نماز قیام می کند، به محضر حق ورود پیدا می کند. در حضور کسی ایستاده است که او را می شناسد، از کارهای او باخبر است، سرّ و علن او را می داند؛ لذا قیام عبد در برابر مولا و رب است.
در مقابل سلاطین سابق، پیش خدمت ها، نوکرها و خادمان به چه حالتی می ایستادند؟ منتظر دستور بودند تا دستور را اجرا کنند. این قیام ما یک تحول و جهش، یک دگرگونی درونی است که ما به خود می آییم و با توجه، برای اجراء دستور به حضور او می آییم.
تکبیره الاحرام
بعد از قیام، تکبیره الاحرام است. تکبیره الاحرام به منزله همان احرامی است که حاجی لباس عوض می کند. شرایط روحی خودش را عوض می کند و «لبّیک، اللهمّ لبیّک، لبیّک لا شریک لک لبیّک» را بر زبان جاری می کند. تکبیره الاحرام، تکبیر افتتاح نماز است. مستحباتی دارد. هفت تکبیر باید گفت که شش تا مستحب است و یکی واجب، که ترجیح می دهند تکبیر آخر به عنوان تکبیر افتتاح و تکبیر واجب باشد.
روایت است که نبیّ مکرّم اسلام صلی الله و علیه و آله در معراجشان، این هفت مرحله عالم امکان را طی کردند. در هر مرحله یکی از حجب برای ایشان کشف شد. در درون ما هم حجاب های هفت گانه وجود دارد. حواس پنج گانه ما، حجاب است. دیده ها، شنیده ها، چشیده ها، بوئیده ها و ملموسات ما؛ حواس ما را به عالم طبیعت، عالم کثرت، عالم ظلمت و ظلمات نفس خودمان مربوط کرده است.
در کنار این حواس پنج گانه -که هر کدام دریچه و پنجره ای است برای تفرقه روح، و مظهر وحدانیت ما می باشند؛- ما یک روح داریم. باید اعضا، جوارح و عمل ما در یک جهت حرکت کند تا همه به یک نقطه برسند؛ نه آنکه روح تجزیه و به کثرت مبدل شود.
ما پنج حس داریم که ما را با بیرون از خودمان مرتبط می کند و یک قوه خیال داریم و یک قوه وهم که این ها حضور را از ما می گیرند. خاطراتی که در درون خود وهم و خیال برای ما می سازد؛ و صوری که از طریق حواس پنج گانه در ذهن ما ایجاد شده است؛ اینها حجاب بین ما و خدا هستند. نماز گزار باید آن چنان تسلطی بر خودش پیدا کند که از این حجب هفت گانه عبور کند و به خدای خودش برسد.
ارزش و جایگاه «اربعین»
اربعین سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین علیه السلام را در پیش داریم و می بینید و از رسانه ها باخبر می شوید که دل های عاشقِ میلیون ها شیدا و سرگردان کوی عشق امام حسین علیه السلام، امام عظیم الشّأن، الگوی عارفان، اسوه مجاهدان و مقتدای آزادگان، از خود بی خود شده اند و در فضای حسینی، سیر کربلایی و عاشورایی دارند تا اربعین را زیر قبه حسین علیه السلام و کنار ضریح شش گوشه آن بزرگوار زائر باشند و در آغوش رحمت حسینی به مرحله فنا به عرش خدا برسند.
در روایات ما اربعین خصوصیاتی دارد. در امور مختلف عدد اربعین جایگاه و مرتبه دارد. اگر کسی حاجتی دارد؛ در روایت داریم چهل مؤمن را مقدم بدارد؛ قبل از آن که حاجت خودش را از خدا بخواهد؛ برای چهل مؤمن دعا کند، آن گاه حاجت خودش را بخواهد. خدا او را حاجت روا می کند.
در حدیث آمده است که اگر کسی حاجتی دارد؛ چهل نفر را جمع کند. یک نوا و یک صدا باشند. چهل صدا همراه با هم به سوی خدا بروند. چهل دل شکسته، چهل آه جانسوز، چهل چشم گریان، چهل دست نیاز به سوی خدا باز شود؛ در قفل شده رحمت به روی این چهل نفر باز می گردد.
**
در حدیثی که فریقین نقل کرده اند: من أخلص للَّه أربعین صباحا جرت ینابیع الحکمه من قلبه الى لسانه. مصباح الشریعه / ترجمه مصطفوى، متن، ص: ۳۵۶٫ اگر کسی چهل روز عشق را تجربه کند، انقطاع الی الله را تجربه کند، چهل روز خانه دل را برای محبوب حقیقی و اله آدمیان خلوت کند، خداوند حجاب را از دل او بر می دارد. چهل روز بر فکر، اندیشه، احساس ، عروق، مجاری، مغز، اندام ها و زندگی او جز خدا کسی حاکم نباشد.
چهل روز خود و زندگیش را در اختیار خدا قرار بدهد و لا غیر. چهل روزی بر او بگذرد که یک گناه از او نوشته نشود. یک امر مکروه در زندگیش واقع نشده باشد. یک قدم مباح برنداشته باشد: حَتّی تَکُونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً. دعای کمیل. اگر برای نماز می رود؛ فقط خدا را ببیند و خدا او را ببیند. به احدی جز خدا توجه نداشته باشد. نخواهد بگویند: فلانی هم در نماز جمعه شرکت می کند، فلانی هم اهل مسجد است. فقط خدا او را ببیند و جز به عنایت خدا نظرش معطوف نباشد.
تمام شئون زندگیش را با نمازش پیوند بزند. نماز او امام زندگیش باشد: قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ. انعام؛ ۱۶۲٫ با کسی که حرف می زند، بیندیشد که آزاد نیست و مالک دارد، آنگاه بگوید: خدای من راضی هستی با این حرف بزنم؟ لذا قبل از هر عملی با مالک خودش ارتباطی برقرار کند.
ای انسان توجه داشته باش که اگر خدا راضی است، سخن بگو و اگر رضایت خدا را احراز نکردی؛ سکوت کن. اگر می خواهی قدمی برداری؛ ببین خدا که مالک توست، اجازه می دهد این قدم را برداری یا نه؟ اگر قدم به سوی جهاد، مبارزه، حمایت از مظلوم، پرستش خدا، صله رحم و گره گشایی است؛ طوبی لک! خوشا به حال تو! چه قدم خیری!
اما اگر دیدی این قدم، بازی سیاسی است، توطئه است، غیبت این و آن است، نمامی است، ضربه زدن است، اضرار به غیر است، ایذاء مؤمن است؛ معاذ الله! ثم معاذ الله! این قدم را برندار!
اگر کسی چنین مراقبه کاملی را در چهل روز رعایت کند – که قیام و قعودش، داد و ستدش، فریاد و سکوتش، مبارزه و صلحش، همه و همه براساس رضای خدا تنظیم شود؛- می دانید چه می شود؟ خدای متعال حجاب دل را کنار می زند. چشمه فطرت توحیدی اش می جوشد و این چشمه جوشان بر زبانش حکمت جاری می کند. آن چه می گوید، حکیمانه است. آن چه می کند، حکیمانه است.
**
بیایید تجربه کنیم. یک چهل روز با غیر خدا معامله نکنیم. این همه با غیر خدا معامله کردیم، برای ما چه سودی داشت؟ چله ای هم با خدا باشیم و لا غیر. آن وقت ببینیم آیا این تجربه، تجربه مبارکی هست یا نیست؟ اگر نتیجه نگرفتیم آن وقت جا دارد که راه دیگری را انتخاب کنیم. این دنیا جایگاه تجربه است. چرا معنویت، توحید، اخلاص و رضای خدا را تجربه نمی کنیم؟! (۲۰:۰۰)
علائم مؤمن
مؤمن با پنج آرم شناخته می شود که این فرد مومن هست یا نه!؟ مؤمن پنج نشانی دارد. می فرماید:
عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاهُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَهُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ.
کتاب المزار- مناسک المزار(للمفید)، النص،۵۳، ۲۳ باب فضل زیاره الأربعین.
- نخست، الْجَهْرُ بِ “بسم الله الرحمن الرحیم“ است.
“بسم الله الرحمن الرحیم“ یکی از آیات سور قرآن کریم است که حاوی اسم اعظم می باشد و اسراری دارد. – که ان شاء الله در جلسات بعد که بنا است وارد تفسیر سوره مبارکه “فاتحه الکتاب“ شویم، آنجا بعضی از رموز و اسراری را که در “بسم الله الرحمن الرحیم“ است؛ به توفیق الهی و عنایت حق به سمع مبارک می رسانیم.-
“بسم الله الرحمن الرحیم“ اهمیت ویژه ای دارد. به قدری مهم است که هر کاری با آن شروع نشود، ابتر است و برای انسان نتیجه بخش نخواهد بود و انسان را به مقصد نمی رسد. حالا که این آیه، آیه اعظم است و جلوه همه قرآن کریم می باشد؛ آن را باید شعار کرد.
- نشانه دوم مؤمن؛ “تَعْفِیرُ الْجَبِینِ“ است.
مؤمن پیشانی تواضع به خاک می ساید. خاکسار و خاکی است. در پیشگاه خدا خودش را در حد خاک پایین می آورد. تعفیر به جبین حاکی از سجده است. نزدیک ترین حالت عبد به خدا، حالت سجده است؛ لذا کسانی که گناه زیاد دارند، اگر سجده های طولانی انجام دهند؛ خدای متعال به آنها ترحم می کند. کسی که خودش را انداخت؛ دیگر گردن کش نیست. گناهان شرمنده اش کرده، به زانو درآمده و به آستانه اش سرگذاشته و افتاده است. هر کسی مشکل دارد و بارش سنگین است؛ با سجده خودش را سبک کند!
برای تعفیر به جبین هم بهترین خاک، تربت کربلا است. کسی که در سجده سر به تربت امام حسین علیه السلام می گذارد، هفت حجابی که بر پیغمبر صلی الله علیه و آله مکشوف شد، بر او هم مکشوف خواهد شد.
**
- سومین نشانه مومن؛ صَلَاهُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ است.
مؤمن نه تنها نمازهای واجب را انجام می دهد؛ بلکه نوافل هم از او فوت نمی شود. نافله ها پاسدار فریضه ها هستند. قدر نوافل را بدانید، خصوصاً نافله شب را. پیغمبر خدا صلی الله و علیه و آله در وصیتی که برای امیرالمؤمنین علیه السلام دارد و مسائل مهمی را به ایشان خطاب می فرماید؛ به نماز شب توصیه فرمودند و سه بار تکرار کردند: علیک بصلاه اللیل! علیک بصلاه اللیل! علیک بصلاه اللیل! فقه الرضا علیه السلام، ص ۱۳۷، ۱۱ باب صلاه اللیل.
**
- چهارمین نشانه مومن؛ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ است.
- پنجمین نشانه مومن؛ زِیَارَهُ الْأَرْبَعِینَ است. زیارت اربعین از نشانه هایی است که مؤمن بودن را به امضا می رساند. اربعین امام حسین علیه السلام نشان دهنده آن است که شهید نمی میرد و همیشه زنده است: بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون. آل عمران؛ ۱۶۹٫ نشان دهنده آن است که جبهه حق شکست ندارد: یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون. صف؛ ۸٫ آن ها می خواستند از امام حسین علیه السلام اثری نماند؛ به همین دلیل آن چه از آنها ساخته بود، انجام دادند. تنها به کشتن و سر بریدن قناعت نکردند، بدنی برایش باقی نگذاشتند. بدن لگد مال سمّ ستوران گشت و استخوان ها پودر شده بود. خواستند هیچ نشانی از امام باقی نماند. نه نامی، نه نشانی، نه راهی و نه مرامی.
***
رهایی بخش بندگان از اسارت جهالت
وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَهِ وَ الْعَمَى. کامل الزیارات، ص ۲۲۸٫ پروردگارا این حسین علیه السلام تو خون قلبش را در قربان گاه عشق نثار کرد، تا بندگان تو را از اسارت جهالت و از حیرت ضلالت برهاند. امروز این بصیرت، این اقتدار، این مقاومت، این صبر مثال زدنی، – که سی و چهار سال است در مملکت ما، مردم ما در برابر ظلمت، جهل، استکبار، مقاوم و صابر بوده اند. هرگز خودشان را فقیر، ضعیف و صدقه خور معرفی نکرده اند. قلک های بچه هایشان را نثار جبهه کرده و در سخت ترین شرایط زیر جنازه شهیدانشان حرکت کرده و گفته اند: این گل پرپر ماست، هدیه به رهبر ماست! – دستاورد رشادت های مولایمان امام حسین علیه السلام است.
اربعین انقلاب اسلامی
ملتی که سی و چهار سال مقاومت کرد و انقلاب او نزدیک است به اربعین برسد، نزدیک است به سن چهل سالگی برسد. انبیاء معمولاً از اربعین به بالا به نبوت می رسیدند که اوج بلوغ انسانی و کمال معنویت است. سه چهار سال دیگر ان شاء الله مقاومت کنید. شاید تا چهار سال دیگر انشاء الله جهان، به برکت مقاومت، صبر، اعتقادات پاک و شور و شعور شما، تحول دیگری پیدا کند و این انقلاب را با همین شور، اقتدار و عزّت به انقلاب جهانی حضرت مهدی ارواحنا فداه متصل کنید.
ناکامی دشمنان امام حسین علیه السلام
دشمن می خواست که نام امام حسین علیه السلام را محو و راه او را کور و منحرف کند. اما یک چله نگذشت که این قبر مبارک، شناسایی و روشنی بخش دلدادگان شد. اولین کسی که به زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام آمد، جابر بن عبدالله انصاری، پیک مخصوص پیغمبر صلی الله و علیه و آله؛ و از صحابه بسیار نورانی حضرت بود که نسبت به اسرار محرمیت داشت. حضرت زهرا سلام الله علیها لوح خاصی را که جبرئیل از بهشت آورده بود و اسم مبارک دوازده وصی پیغمبر صلی الله علیه و آله در ثبت بود؛ به جابر بن عبدالله انصاری نشان داده بودند.
جابر امتیازات متعدد دیگری هم دارد. یکی این که مؤسس زیارت سالار شهیدان ابی عبدالله حسین علیه السلام است. وقتی جابر به سرزمین کربلا رسید، انکسار عجیبی به او دست داد؛ و این پیر روشن ضمیر با چشم نابینا، در فرات غسل کرد. قدم هایش را آرام آرام بر می داشت. نمی دانست چه حالی دارد. سرگشته و حیران بود. گمشده را جستجو می کرد. آمده بود سراغ قبری که لوح، ضریح و علامت نداشت. خاک ها را برمی داشت بو می کرد. به جایی رسید که دیدند خودش را انداخت روی خاک؛ و قبر امام حسین علیه السلام مشخص شد. جابر در آن جا نوا، مطالب و اسراری دارد. معارفی را مطرح کرده است؛ که به عنوان عرض توسل، نکته ای را عرضه می دارم:
با حال گریه و زاری می گفت: حبیبی حبیبی حبیبی یا حسین! بعد خواست روضه بخواند، مجسم کرد: حبیبٌ لا یجیب حبیبه؟ آخر من پیر غلام شما هستم! من سرگردان کوی عشق شما هستم! برای زیارت شما آمده ام، چه طور می شود حبیب جواب حبیبش را ندهند!؟ حسین جان، به من لبیک بگو! جوابم را بده! بعد گفت: چه توقعی داری؟ بین سر و بدن جدایی افتاده است!
اینجا جناب جابر دنبال قبر می گشت: گلی گم کرده ام می جویم او را؛ اما روز یازدهم، زینب سلام الله علیها عزیز دنبال بدن نازنین برادر می گشت. علت سرگردانی او این بود که امام حسین علیه السلام زمان خداحافظی از زینب سلام الله علیها، پیرهنی گرفته بود که دست بافت مادرش فاطمه علیها السلام بود. این پیراهن را از چند جا پاره کرده بود تا غارتش نکنند و بدن برهنه نماند. اما حضرت زینب سلام الله علیها بدنی را با این پیراهن ندید. این بود که سرگردان شد. من نمی دانم چه علامتی پیش آمد. بعضی می گویند از حلقوم شریف صدا بلند شد: اخی الیّ؛ خواهرم به سویم بیا!
لا حول ولا قوه الا بالله العلیّ العظیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ . إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ. کوثر؛ ۱-۳
خطبه دوم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
اوصیکم و نفسی به تقوی الله!
شما بندگان خوب خدا و خودم را به رعایت تقوا و حفظ حریم حق؛ و پرهیز از ظلم و تعدی و پرهیز از گناهان صغیره و کبیره دعوت می کنم.
اهمیت اربعین
مطالبی که در این خطبه به تناسب ایام مناسب است به محضر نماز گذاران عزیز عرضه شود، نخست مسئله اربعین است که در خطبه اول اشاره شد. ولی این نکته لازم است اضافه شود: بنی امیه می خواست با کشتن امام حسین علیه السلام و دودمان پیغمبر، این نور را خاموش کند. اصحابشان هم همین کار را کردند. متوکل عباسی قبر امام حسین علیه السلام را تخریب کرد و شخم زد. دست و پای زائران را می برید و اعدام می کرد؛ ولی این نور خاموش نشد.
امروز هم که می بینید این تروریست های مسلّح که از کشورهای مروج مرام وهابیت پول می گیرند؛ و این شرارت ها و مصیبت ها را به بار می آورند، این همه کشتار سر سوزنی تاثیر نداشت و مانع از حرکت مومنین نبود. امسال حدود بیست میلیون عاشق به سوی حرم حسینی روان هستند و فارغ اند از این که چه پیش بیاید.
گر به عشق کعبه خواهی زد قدم
اینها از سرزنش خارها نگران نیستند. ولی یک تجربه تاریخی باید این تروریست های مسلّح را بیدار کند. ایشان مثل اسلافشان کور هستند. اینها هم نابود می شوند؛ و یاد مولایمان می ماند؛ چرا که خط امام حسین، عشق امام حسین و زیارت امام حسین علیه السلام بقا بالله دارد. این حرکت فنا فی الله است و بقا بالله را به دنبال خودش دارد.
مذاکرات ژنو
مسئله بعدی که جا دارد عرض کنیم، مذاکرات ژنو است. هیئت ایرانی هم مورد تایید رهبری عزیز و هم مورد حمایت مردمی است که در محور ولایت، بحمدلله سی و چهار سال، این راه پر پیچ و خم و راه خدا را با همه گردنه های سخت آن طی کردند. در ابتدا مذاکرات به سمت و سویی می رفت که در دنیا هم امید هایی پیدا شد. برای مردم ایران هم افق های جدید ایجاد شد؛ اما همان پیش بینی حکیمانه پیر روشن ضمیر ما، رهبر عزیزمان که می گفتند ما به امریکایی ها اعتماد نداریم، در عمل دیدید که ثابت شد.
در همان روز که این مذاکره به پایان رسید، هم وزیر امور خارجه امریکا و بعد هم خود اوباما مطالبی گفتند که این قول و امضا را نقض کردند و بعد هم با صهیونیست ها نشستند و گفتند: «همه گزینه ها روی میز است، حتی گزینه نظامی!» و نشان دادند که به دشمن اعتماد کردن کار عاقلانه ای نیست.
حکمت اقتضا می کند که انسان در برخورد با دشمن با حواس جمع و بصیرت کامل پیش برود. مطالب مبهمی که قابل تفسیرهای گوناگون باشد، مشکل را حل نمی کند؛ بلکه باید در درجه اول حقوق حقّه ملت ایران که غنی سازی است؛ و در درجه دوم استمرار روح ابتکار، جهش، خلاقیت و پیشرفت علمی برای جوانان و دانشگاهیان ما، باید با تثبیت حقوق حقه ما شتاب بیشتری بگیرد، نه اینکه سست شود.
لذا علی رغم اعتمادی که به هیات مذاکره کننده داریم و حمایتی که تا کنون کرده ایم و از این به بعد هم خواهیم کرد؛ توقع داریم که این حرکت، مقطعی، منفعلانه و زودگذر نباشد. این امر سرنوشت ملتی است که دنیا را به خودش متوجه کرده و شعارش این بوده که خون بر شمشیر پیروز است. شعارش هیهات من الذلۀ بوده است. هیچ گاه خودش را فقیر، بیچاره و بدبخت نشان نداده و در اوج گرفتاری های اقتصادی، با کوپن زندگی کرده، روزه گرفته، مشکلات را تحمل کرده؛ ولی در برابر دشمن خم به ابرو نیاورده و قدمی عقب ننشسته است.
ملتی که هشت سالِ تمام، آتش شرق و غرب را به جان خرید ولی یک قدم از آرمان های بلند خود عقب نشینی نکرده است، امروز هم زیر بار زور نمی رود و اگر شفاف سازی هم نشود؛ ما حق غنی سازی و حق پیشرفت در این مسیر را تا قله، حقّ مسلم خودمان می دانیم؛ و شرعاً، وجداناً و اخلاقاً بر هیئت مذاکره کننده و بر خودمان، استواری در این مسیر و اصرار بر این امر را لازم می دانیم.
بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در جلسه شورای انقلاب فرهنگی
مسئله بعدی مطالب مهمی بود که رهبر فرزانه، حکیم و نورانی ما در جلسه شورای انقلاب فرهنگی مطرح فرموده بودند. ایشان نکات سازنده، ضروری و مهمی را ایراد فرمودند. فرهنگ، هویت یک ملت است؛ و پاسداری، نگهبانی، نظارت و دیدبانی از هویت ملی لازم است. حفظ ثغور دین و مرزهای ارزش های اخلاقی بر همگان واجب است، خصوصا که خداوند فرموده است: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ. آل عمران؛ ۱۰۴٫ علی القاعده مصداقش حکومت و دولت است.
دولت اگر سکوت کند و اشخاصی با وابستگی های غربی، در قالب نهادهای مردمی، تشکل هایی را شکل بدهند؛ بعد هم به مفاسد اخلاقی، فرهنگی و سیاسی دامن بزنند و ما هم تلقی مان این باشد که فرهنگ را به خود مردم سپرده ایم و هیچ تکلیفی برای نظارت نداریم؛ با آیات قرآن کریم ناسازگار است. رهبری عزیز ما که خداوند، مهندسی فرهنگی را امروز به دست ایشان به امانت سپرده، تاکید کردند که مسئله حراست از معنویت و اصالت، نباید از آن آهنگ معرفتی و دینی فاصله بگیرد؛ و دولت در این امر باید سازگاری داشته باشد تا هم مفهوم مفاسد موجود را برطرف و هم ریشه مفاسد را نابود کند.
ما تمدن غربی را نمی خواهیم و گرنه انقلاب نمی کردیم. ما تمدن اسلامی و قرآنی می خواهیم. لذا در این باره مسئله وحدت حوزه و دانشگاه مهم است. امام راحل ابتکار کردند و روز شهادت یکی از سنگرنشینان عرصه جهاد و حکمت، فرهنگی، دانشگاهی، حوزی، مرحوم آیت الله شهید دکتر مفتح را به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گذاری کردند. معنی آن این است که ما دانشگاه غربی نمی خواهیم. ما استاد متدیّن می خواهیم. دانشجوی مومن می خواهیم. ما برای حاکمیت دین خون دادیم. جوان های ما خونشان را بیهوده هدر ندادند که امروز جامعه، عرصه ظهور و بروز گروههای مختلف غرب گرا و شرق گرا باشد.
اساس انقلاب ما، اسلام است. رهبر انقلاب، یک اسلام شناس، فقیه، حکیم و عارف بی بدیل بوده است. او در اوج معرفت و دیانت مردم را در مسیری قرار داده است که این مسیر به ظهور امام زمان و تحقق کامل اجرای احکام اسلامی می انجامد.
این وحدت را ما گرامی می داریم و مبارک می دانیم. امروز صدها استاد بسیجی، مومن و متدیّن داریم. تحول بنیادی در دانشگاه ها، به خصوص در علوم اسلامی، یک مطالبه از دولت امروز، فردا و فرداهای دیگر است. دولت های گذشته هم به نظر ما در این جهت کوتاه آمده اند و خیلی دیر است. سی و چهار سال از انقلاب گذشته و امروز نباید دانشگاه، تبدیل به باشگاه اعضا شود. گروههای مومن و بصیر این را نمی پسندند.
نکاتی درباره لایحه بودجه
مسئله بعدی مسئله بودجه است که بحمدلله در زمان مقرر و قانونی خود، تقدیم مجلس شد. انتظار می رود که برای مسئله اقتصاد مقاومتی حساب خاصی باز شود که سخنگوی قبل از خطبه بحمدلله، مطالب سودمندی را مطرح کردند. گرچه مسئولین تلاش می کنند؛ ولی توقع ملتی که حماسه سیاسی آفریده و سی و چهار سال با جان و دل از این انقلاب حراست کرده؛ این است که مسئله گرانی ان شاء الله کاهش پیدا کند.
علاوه بر این دلها امیدوار شود که مسیر دین و ولایت پیموده می شود؛ و عزل و نصب ها بر اساس جریان خاصی نیست. همه در اداره امور کشور سهیم و مورد اعتماد هستند و انس و الفت عمومی زیر یک پرچم، رو به پیش می رود.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ. مَلِکِ النَّاس. ِإلَهِ النَّاسِ. مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ. الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ. مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ. ناس؛۱-۶
دعای پایانی
خدایا! به عصمت حضرت زهرا سلام الله علیه و به وجاهت سید الشهدا علیه السلام، امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ما را برسان! قلب مبارکش را از همه امت اسلامی راضی بفرما!
خدایا! نا امنی ها را در اقطار عالم، به امنیت تبدیل بفرما!
خدایا! مسلمانان گرفتار در دست اجانب و تروریست ها را، در همه جای دنیا نجات عنایت بفرما!
خدایا! ملت عظیم الشان ما را دشمن شاد نگردان!
خدایا! سایه رهبر عزیز ما را با اقتدار و عزت، در هدایت کشتی انقلاب تا ساحل ظهور امام زمان مستدام بفرما!
خدایا! حوایج این جمع؛ و همه مومنین و ملتمسین برآورده بفرما!
خدایا! مریضان را شفا کرم فرما!
خدایا! جوانان ما را به ساحل سامان و سعادت برسان!
خدایا! به محمد و آل سلام الله علیهم اجمعین قسمت می دهیم، عاقبت همه ما را ختم به خیر بگردان!
خدایا! امام و شهیدان سرافراز را از ما خشنود بفرما!
غفرالله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمۀ الله
پاسخ دهید