«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ سَیِّدِی مَوْلَای».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ مُسْتَحِقُّهُُُُُُ وَ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَی خَیْرِ خَلِیقَتِهِ وَ أَشْرَفِ بَرِیَّتِهِ خَاتَمِ رُسُلِهِ وَ مُبَلِّغِ رِسَالَاتِهِ أَمِینِ وَحْیِهِ وَ بَشیرِ رَحْمَتِهِ وَ نَظِیرِ نِقْمَتِهِ طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی القَْاسِمِ مُحَمَّد وَ آلِهِ الْمَعْصومِینَ الْمُنْتَجِبِین سِیَّمَا کَهْفِ الْحَصِین وَ غِیَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکِین وَ مَلْجَأَ الْهَارِبِینَ مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین أَرْوَاحُنَا فِدَاه وَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ الْإِسْتِشْهَادَ بَیْنَ یَدَیْه وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِینَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ».
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفْسی بِتَقْوَى اللَّه».
عالم محضر خداست
شما بندگان خوب خدا، دلدادگان به عبادت خدا، شیدایان انس با حق تعالی، مردان و زنان و نمازگزاران و همهی امّت اسلامی را و خود را توصیهی به تقوای الهی میکنم. از اسامی پروردگار متعال حاضر است، از اسامی حسنای خدا ناظر است، بعضی بزرگان مثل مرحوم میرزا علی آقای قاضی رحمه الله علیه توصیه میکردند [که] شاگردان آنها بگویند «یَا ضَارُّ یَا نَافِع». نفع و زیان به دست خدا است، مؤثّر در عالم امکان فقط او است. حریم خدا را در جای جای زندگی حفظ کنیم، عالم بارگاه خدا است، عالم محضر خدا است، عالم منظر خدا است، سر رشتههای امور به دست او است. با رضای خدا زندگی کنیم و او را از خود ناراضی نکنیم.
عید قربان
امّا مناسبت ایّام اقتضاء دارد که ما هم افتخار داشته باشیم سر سفرهی دل ولایی و عاشق شما بزرگواران [باشیم و] به مناسبت هفتهی ولایت ما هم قطرهای از دریای اهل ولا باشیم و سخن امروز ما هم در ارتباط با ولایت امیر المؤمنین و ائمّهی اطهار علیهم السّلام باشد.
هم عید سعید قربان، عید حماسه، عید قدم گذاشتن در قربانگاه، عید مقابلهی با جبهههای شرک و نفاق و ظلم، عید مقابلهی با شیطان بزرگ نفس امّاره [است]. حاجیان ما هم به قربانگاه رفتند و قربانی دادند و هم سنگهای خود را در سه جبهه به سوی دشمن پرتاب کردند [و] دشمنشناسی کردند، جبهههای مختلف کفر و نفاق و ظلم را شناختند و منشأ حاکمیّت این سه جبهه را هم در حاکمیّت نفس امّاره دیدند و [در واقع] برای کسانی این عید، عید بود که به حق با مدد الهی هم عاشق بود[ند] که قربانی بدهند و قربانی شوند و هم موانع راه را در حرکت به سوی خدا از پیش پای بندگان خدا بردارند، [تا] در جبههی استکبار، در جبههی نفاق و در جبههی کفر و الحاد مجاهدی نستوه باشند [و] به یک مرتبه حمله کردن [و] هجوم بردن اکتفا نکنند، بلکه حملات پی در پی [انجام دهند] تا شیطان بزرگ را از پا درآورند و به مقام بندگی استقرار پیدا کنند و بندگی خدا را در جهان مستقر ببینند.
حج یعنی…
حج در واقع تمرین مبارزه تا پیروزی مطلق است، حج تمرین اطاعت از فرماندهی است، حج تمرکز جهان اسلام در یک نکته و طواف نمایندگان همهی ملّتها دور محور ولایت است.
[حج] از یک مبدأ به سوی یک مقصد حول یک محور حرکت کردن است. حج هم بازیابی است، جستجو است، عشق است، عطش است و هم نگهداری و پاسداری از رهآوردها و دستاوردها است، حج بیپیرایه شدن است، حج بیرنگ شدن است، حج مجرمها را محرم کردن است، جرمها و جسارتها در حریم خدا [نابود شدن] و حریم گرفتن و احترام گذاشتن به قوانین خدا است. حج تأمین سلاحها در دل شب است، دور از چشم دشمنان شکافها و گردنهها را شناسایی کردن [است] و سلاح برگرفتن و آموزش دیدن بعد از عرفان و شعور و قدم گذاشتن آگاهانه، بسیجیوار، با عشق شهادت [در حال] قربانی کردن و قربانی شدن به مصاف دشمن رفتن است. حج تشکیل اردوی توحید است و در انتظار فرمانده چشم به راه بودن است. حج فرماندهی نامرئی را با چشم دل دیدن و با او ارتباط برقرار کردن در پرتو رهبر مرئی به نیابت از آن بزرگوار است. حج دریافت پیام از مرکزیّت دین [است] و نشر آن از مرکز جهان اسلام و زادگاه وحی به همهی جهان است.
رسیدن به قله ی آزادگی
چنین ایّامی که قرآن هم این ایّام را ایّام معدودات نامگذاری کرده است و [این] ایّام، یاد خدا است؛ «فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ»[۱]. [این ایام] ایّامی است که مشتاقان سیر اشتیاق و عطش خود را به چشمهی وصال میرسانند و از نور الهی بهره میگیرند و زندگی آنها ذکر الله میشود ذکر معمولی نه؛ [بلکه] «کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ». ولی همهی اینها مقدّمهی غدیر است، اینها حرکت در مسیر [غدیر] است. [این ها در] نوردیدن بلنداها و کوهساران برای رسیدن به اوج و فتح قلّهی آزادگی است که آن قلّهی آزادگی تنها با رسیدن به آزادهی مطلق و ولیّ مطلق خدا است.
ولایت یعنی روح دین
مسئلهی ولایت آنقدر مهم است، آنقدر نقشآفرین است، آنقدر کارساز است که اگر همهی اعضای یک دین در کنار هم قرار گرفته باشد و این پیکره با همهی تردستیها و چیرهدستیهای هنرمندانهی جهان آفرین زیبا و زیباتر از زیبا نمود پیدا کند [بدون ولایت معنا ندارد]. امّا روح و جان این نقش زیبا و این نگار زیبا به ولایت است، نقش بیجان دین، بیولایت است. آن حقیقت است که به این رقیقه حیات میدهد، پویایی ایجاد میکند و این را در مسیر دوام و جاودانگی قرار میدهد.
بحثی در باره ی ولایت
لذا همهی دین نماز است با این همه اسرار، روزهی با این همه راز، حجّ با این همه رمز، زکات و تأمین کردن نیازهای خلق خدا و همراه شدن با افتادگان و دستگیری کردن از گرفتاران با این همه باطن و حقیقت، جهاد، ایثار، سنگرنشینی، بسیجی زندگی کردن، بَطَل بودن، قهرمان بودن، شجاع بودن، باشهامت بودن، همهی اینها زیبا هستند. همهی اینها دلربا هستند؛ امّا اگر همه باشد، ولی روح نباشد، اگر همه باشد ولی دل نباشد، قلب نباشد، گرایش نباشد، عشق نباشد، شور نباشد، هیجان نباشد، سیر سریع به سوی مقصد نباشد، [این ها همه] یک مجسّمهی زیبای ایستاده ی متوقّف است؛ لذا در قرآن کریم این عبارت را خدا به کار برد[ه] است. «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»[۲]. این چه موضوعی است، این چه حادثهی عظیمی است، این چه واقعهی پرعظمتی است که خدا پیغمبر خود را مورد عتاب قرار میدهد و پرده از نگرانی پیغمبر صلی الله علیه و آله هم برمیدارد و تضمین برای پیغمبر را، خود به عهده میگیرد، تا این رسالت عظیم را پیغمبر صلی الله علیه و آله ابلاغ کند؟ مسئلهی نماز سالها است [که نازل شده است.] از روز اوّل طلوع خورشید نبوّت نبوی با جماعت از خانوادهی سه نفرهی اسلام که پیغمبر و علی و خدیجه علیهم السلام بودند، شروع شد و این سالیان سال فرهنگ شده بود. مسجدها پرجمعیّت و با جماعات عظیم رونق گرفته بود. «وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ»[۳]، به صورت یک عادت و رسم درآمده بود. مسئلهی جهاد، [در] ۸۰ و چند جبهه با فرماندهی مستقیم و غیر مستقیم پیغمبر خدا اداره شده بود. مسئلهی شهادت خود را در اوج نشان داده بود. برای تأمین نیازهای مساکین پیغمبر صلی الله علیه و آله تشکیلاتی برای جبایه، جمع زکوات فراهم آورده بود. مأمورین رسول الله به اقطار میرفتند و زکات را جمع میکردند. حج انجام شده بود. با این حال خدا بعد از همهی اینها میفرماید: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ». این چه مسئلهای است که بعد از تحقّق نماز و زکات و حجّ و جهاد و ایثار و نثار و همهی ارزشها، خدا میفرماید باید رسالت بزرگ را ابلاغ کنی و الّا «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»؛ [یعنی] اگر این یک موضوع را ابلاغ نکنی، رسالت خدا را ابلاغ نکردی.
[این سخن] یعنی همهی آن [رسالت]، قائم به این [امر] است. آنها لازم هستند، آنها کارساز هستند، آنها اثرگذار هستند، آنها پلّههای کمال هستند، امّا همه و همه به این [موضوع] وابسته هستند و سر رشتهی تکاملی همهی امور به این امر قائم است. اگر کسی هیچ توجّهی به روایات و وقایع تاریخی هم نکند [و] در یک ارزیابی منصفانه تأمّل کند، [در می یابد که] چه مسئلهای میتواند اینقدر مهم باشد که نماز و روزه و حجّ و جهاد و همهی ارزشها از این چشمه باید بجوشد و از این کانون باید نشأت بگیرد و اگر این چشمه نباشد، همهی ارزشها میخشکد و اثر واقعی را ندارد.
لذا خداوند دو تعبیر در آیهی اکمال دارد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی». کمال به این است که شیء، برای آن اثری که شیئیّت پیدا کرده است، آن خاصیّت خود را داشته باشد و الّا کامل نخواهد بود. [وقتی] انسان میخواهد دارویی بسازد، [اگر] زحمت کشید [و] موادّی را در کنار هم قرار داد، ولی این دارو بیخاصیّت شد، این [عمل او] کامل نیست، این ناقص است، این شفا نمیدهد، این درمان نمیکند. امّا اگر دارویی برای شفا پیشبینی شده بود و این دارو را با یک مسیری عبور دادند و موادّ لازم و امور لازم را در آن به کار بردند [و در آخر] بیماری را شفا داد، میگویند کار شما کامل بود، اثربخش بود، نتیجه داد.
امّا [تعبیر] «أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ»، در کنار کمال تمام آمده است. [گاهی] یک ساختمانی را میبینید [که] خشتها را، آجرها را کنار هم چیدهاند [و] بالا آمده است، ولی میگویند هنوز کار تمام نشده است، هنوز سقف زده نشده است، هنوز نمیشود زیر آن قرار گرفت.
هم اثربخشی دین به تصریح قرآن کریم و هم تمامیّت آیین و شریعت در گرو تأمین ولایت است. از نظر مجال عقلی و وجدانی هم آنچه جامعه را آباد میکند، حکومت آباد و حاکم آباد است و آنچه جامعه را ویران میسازد، حکومت فاسد است؛ «صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِی إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِی وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِی… الْأُمَرَاءُ… العُلَمَاء»[۴]. اگر فرزانگان، دانشوران، اساتید، آموزگاران، عالمان اگر اصلاح شدند [و] فرهنگ درست شد، جامعه درست میشود و اگر در جامعه مدیران، مسئولان و تدبیرکنندگان امور، سیاستگذاران جامعه اگر الهی شدند، اگر از خود فارغ بودند، آنجا است که میتوانند جامعه را به سوی رشد و کمال بالا ببرند. امّا اگر خود وابسته بودند، نه وارسته، هرگز نمیتوانند جامعه را به پیش ببرند.
[به] این [خاطر] است که وجود مقدّس امیر المؤمنین علیّ بن ابیطالب علیه السلام در روز عید غدیر هم به عنوان تکمیل دین و هم به عنوان اتمام نعمت معرّفی شد، تا جامعه بداند [که] بشریّت اینقدر عزیز و والا است و در میان موجودات، خدا آن را برجسته کرده است که اجازهی حکومت و حاکمیّت را به احدی جز کسی که جلوهی کامل خدا باشد و نور تمام الهی در وجود او منعکس باشد و متخلّق به اخلاق الهی باشد، [نمی دهد]. او میتواند زمام امور بشر را که معجونی است از سرّ الهی، از بارقهی لاهوتی، [که] «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»[۵] دارد، جسم دارد، جان دارد، عاطفه دارد، وجدان دارد و سرّ ملکوتی و همیشگی در وجود او نهفته است، [به دست گیرد].
کسی میتواند زمام امور را به دست گیرد که ارتباطی با خدای لایزال داشته باشد، تا به روح که امر باطنی است و ابدیّت انسان [در آن است،] اهتمام داشته باشد؛ هم بتواند آخرت بشر را آباد کند و هم دنیا را. از این جهت خداوند منّان با کلمهی «إِنَّما»[۶] فرمود: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونََََ».
[در عبارت] «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ» اگرچه معنای ولی به معنی ناصر، به معنی دوست هم استعمال شده است، ولی کلمهی «إِنَّما» فِلش بسیار روشنی است که این مسئله را فقط در مسیر ولایت به معنی سرپرستی، به معنی کفالت، به معنی مدیریّت و به معنی حکومت [باید جستجو کرد] و الّا نصرت مؤمنین [که بر همه واجب است] [و] مؤمنین بعضی اولیای بعض دیگر هستند، محبّت مؤمنین هم واجب و لازم است.
این کلمهی «إِنَّما» نشان میدهد که حکومت برای کسی است که ایمان دارد. دوم اینکه نماز را برپا میدارد. سوم اینکه ارتباط او با خدا او را به یک دین آمریکایی نمیکشاند که بدون سیاست، بدون توجّه به امور مردم، فقط بخواهد عبادت کند. در متن عبادتش هم در عین اینکه رکوع دارد، در پیشگاه خدا خضوع کامل دارد، امّا به بندگان خدا هم رسیدگی میکند.
صلات و زکاتش از یک جا نشأت میگیرد. او بندهی خدا است هم با خدا ارتباط دارد و هم خلق خدا را در عین ارتباط با خدا منظور نظر خود میداند.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریی * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ الصَّلَاهُ عَلَی رَسولِ الله وَ عَلَی عَلیٍّ أَمیرِ الْمُؤمِنِین وَ عَلَی فَاطِمَهَ الزَّهرَاء سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِین وَ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن سَیِّدی شِبَابِ أَهْلِ الْجَنَّه وَ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ مُحَمّدِ بْنِ عَلیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد وَ موسَی بْنِ جَعْفَر وَ عَلِیِّ بْنِ موسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلیٍّ وَ الْخَلَفِ الصَّالِحِ الْقَائِم حُجَجِکَ عَلَی عِبَادِک وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِک وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعین».
«أُوصِیکُمْ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ».
توصیه به تقوا
شما شیدایان خدا و اولیای خدا، شما پیروان قرآن و اهل بیت، شما رونق خیمهی ولایت، شما انسانهای شایسته و [همچنین] نفس ضعیف خود را به خداترسی، به پرهیز از گناه، به اهتمام به واجبات توصیه میکنم.
پیام های حضرت آقا دام ظله
مناسبتهایی که در خطبهی دوم جا دارد که به عرض نمازگزاران برسد اوّلین مسئله بیانات مقام معظّم رهبری دام ظله [است] این الگوی شایسته، این پرچمدار استوار و قدرتمند، این چراغ راه [که آن را] فرا راه امّت قرار میدهد [که] همه [ی این ها] از یک نفس پاکی برمیخیزد. و اللّه با عقیده عرض میکنم گفتار و بیانات حضرت آقا دام ظله قماش گفتار انبیاء و ائمّه علیهم السلام است، جنس آن هدایت است، حرف تشریفاتی در بیانات ایشان دیده نمیشود.
پیام مهمّی که [امسال] ایشان برای حاجیها ارسال فرمودند [و در آن جا] کعبه را یک مرکزی برای نماز وحدت و عزّت و معنویّت توصیف فرمودند [ایشان همچنین بیان داشتند که] و حضور مردم از اقطار عالم در آنجا فرصتی برای بازیابی گستردگی و تنوّع است. این انسانها با چه استعدادهایی، از چه نژادهایی، با چه سلیقههایی، با چه امکاناتی در یک جا جمع شدهاند و توجّه به این تنوّع و گستردگی، توجّه به یک قدرت و استعداد و به یک زمینهای برای نجات امّت اسلامی و رسیدن به قدرتی فوق قدرتها است.
در این پیام بسیار مهم حضرت آقا دام ظله چند نکته را متذکّر شدند. یکی به این مسئله انگشت گذاشتند که امروز بعد از انقلاب اسلامی ایران در این سه دههای که بر ما گذشته اسطورههایی شکسته شده و بتهایی سرنگون شده است و افسانههایی و سحرهایی ابطال شده است.
یکی [دیگر] مسئلهی هیولای شکست ناپذیر اسرائیل بود که امروز معلوم شد به تعبیر آن سیّد مجاهد تار عنکبوتی است، آنجا هم محلّ تزلزل و شکست و زوال است.
دیکته غرب را قبول نکنید!
[اما] مسئلهی دوم؛ تا مدّتها قبل آمریکا و دنیای غرب یکّه تاز عرصهی تصمیمگیری برای جهان بودند ولی امروز ملّتها تسلیم خواستهای آمریکا و دنیای غرب نیستند و این بت را امام و انقلاب اسلامی ایران شکست و [با این کار] ملّتها به خود جرأت دادند که خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند و دیکتههای آمریکا و اروپا را چشم بسته قبول نکنند.
درسی برای امت های دیگر
نکتهی سوم [این است که] آنها علم را انحصاری کرده بودند و به جهان سوم اجازهی جهش علمی نمیدادند، [آن ها] خودباوری را [از ما] گرفته بودند، امیدها را به یأس تبدیل کرده بودند و وابستگی را نهادینه کرده بودند. ولی امروز دارا شدن علوم هستهای و دستیابی به فنّاوریها در جهان اسلام [همواره] بحمد الله مسیر خود را هموار میکند و آنچه برای ایران اسلامی پیش آمده است و جهشهایی که فوق توقّع و تصوّر و معجزهآسا در عرصههای علمی پیش آمده است برای امّتهای دیگر هم درسی است.
تفرقه توطئه ی دشمن است
در کنار این عظمت و این ارتقاء و این بصیرت و این خودباوری و این بیداری روزافزون ملّتها مسئلهی مقابلهی استکبار با این حرکت غیر قابل کنترل، مقابلهی آنها با ما روز به روز پیچیدهتر میشود و دیگر به حملهی نظامی امید ندارند و این تجربه برای آنها شکست خورده است. امّا کاری را که امروز به عنوان حربه و سلاح به کار میبرند، ایجاد اختلاف و فتنه [است]. اختلاف میان شیعه و سنّی [یا] سنّی و سنّی [یا] شیعه و شیعه [می اندازند]. این اختلاف اسلحهای بوده که دنیای استعمار، دنیای غارتگر، دنیای کفر، دنیای الحاد، علیه جهان اسلام به کار بردهاند. [آن ها] ایجاد فرقهها و دامن زدن به تعصّبات فرقهای [را در دستور کار خود قرار دادند]، این عامل بسیار خطرناکی است که هوشیاری ملّتها [را نشانه گرفته است]، باید این وحدت به وجود آمده را هم در کانون بیداری و خیزش ملّتها که ایران اسلامی است و هم در میان سایر ملّتها از آن پاسداری شود. بر علمای دینی، بر روشنفکران و بر همهی ارباب هنر و جراید این فرض است که این رشتهی اتّحاد را بتوانند محکمتر کنند و از فروپاشی این عمود مستحکم جلوگیری نمایند.
فداکاری مردم اصفهان
مطلب بعدی بیانات حضرت آقا دام ظله در جمع زائران حماسهآفرین شهید دادهی ولایت مدار اصفهان بود که آنها در روزی که شهدای زیادی را، بیش از ۱۰۰ و چند شهید را تشییع کردند در همان روز برای رفتن به جبهه چه مسابقهی عظیم و مثل زدنی بود [=با هم دادند]، [یعنی] صبح شهدای خود را تشییع کردند و عصر موج زاید الوصفی از روحیهی بسیجی و فداکاری [را دارا] بودند که به سوی جبههها عازم شدند. سالروز آن حادثهی عظیم که هم قربانی دادند هم برای فتح قلّهها از پای ننشستند و از خون شهیدان خود انرژی جدید گرفتند و سر [و هدف] آن دارند که این خط را به صاحب اصلی آن متّصل کنند.
مردم اصفهان این کلاس شور جهادی و حماسی را در آنجا به صورت تابلویی ترسیم کردند و همه ساله آن روز را به صورت یک کلاس مطرح میکنند که امسال این توفیق را داشتند که در محضر حضرت آقا دام ظله حضور پیدا کردند. آنجا هم [حضرت آقا] ضمن تجلیل از روحیهی حماسی و بیداری و بصیرت مردم اصفهان، اینکه [فرمودند] رمز پیشرفت هر ملّتی نثار و روحیهی جهادی است، [و علاوه براین] نکات باارزشی را بیان فرمودند.
به مردم عراق امیدوار هستیم
نکتهی بعدی که قابل ذکر است، [این است که] به فضل الهی با همهی فراز و نشیبها و موانع و کارشکنیهایی که آمریکا و اشغالگران و بعضی دولتهای منطقه بعد از انتخابات عراق پیش آوردند و در مسئلهی تشکیل کابینه و سامان گرفتن تدبیر و امور عراق مانعتراشی میکردند. بالاخره با هوشیاری مردم عراق و مقاومت مسئولین علی رغم میل آمریکا همان نخست وزیر قبلی و رییس جمهور قبلی باز هم کار را به دست گرفتند و این برخلاف میل آمریکا و بعضی کشورهای منطقه بود.
امیدوار هستیم ملّت عراق با همان وحدت و با همان استقامت بتوانند قدمهای بلندی را در برقراری امنیّت و فراهم آوردن زمینهی بیرون شدن اشغالگران [بردارند] امنیّت کامل در وقتی است که بیگانگان در کشور آنها نباشند، «أَ لَیْسَ الصُّبْحُ بِقَریبٍٍٍ»[۷]، امیدوار هستیم این [صبح] هم نزدیک باشد.
مراقب این مرحله باشیم
مسئلهی بعدی مسئلهی پیاده شدن [و] هدفمند کردن یارانهها است که الحقّ و الانصاف در خور همّت مضاعف مردمی بزرگ و فداکار است که از اوّل انقلاب همهی دولتمردان گذشته و دلسوزان جامعه آرزوی این مسئله را داشتند که ما متّکی به نفت نباشیم و امکانات ملّی ما عادلانه توزیع شود.
در این مرحله که مرحلهی انتقالی است و مرحلهی صعب العبوری است و دشمن هم که از همه جا ناامید شده، تحریم او کارساز نشده، حملهی نظامی او کارساز نشده، [باید مراقب باشیم]. فتنهی ۸۸ [ما را] واکسینه کرد و ملّت [ما] را هوشیار کرد و نسبت به چهرهها [همه ی ما را] حسّاس کرد و [این] یک بیداری بیسابقهای بود. به فضل پروردگار متعال معلوم شد که [این] ملّت مشمول عنایات خاصّ خدا هستند، [این] ملّت پاسدار خون شهیدان خود هستند و این فتنهی برانداز بسیار خطرناکی که سالها روی آن کار شده بود، با بیداری و هوشیاری ملّت خنثی شد. تنها امیدی که اینها دارند، [همین مسئله ی یارانه ها است و] در این مرحله باید حواس همه جمع باشد.
رسانهی ملّی در این جهت خوب کار میکند؛ ولی همهی اهل قلم و اهل بیان باید هم مسئله را باز کنند و [هم] روشنگری کنند و مثل همیشه ملّت آمادگیهای لازم را برای مقابلهی با سختیها دارند [و] هم باید دست به دعا برداشت و از مددهای غیبی مولای ما حضرت بقیّه الله الاعظم امام زمان ارواحنا فداه بهره گرفت و با دعا و همّت و بصیرت [این ملت را] بیمه کرد. این مسائلی بود که در این خطبه فی الجمله لازم بود عرض شود.
همه بسیجی هستند
آخرین نکته این است که ما هفتهی بسیج را در پیش داریم. یک روزی [تنها] بسیج به عنوان یک نیروی ذخیرهی مردمی که همزاد با انقلاب است، مولود انقلاب است، میوهی شیرین شجرهی طیّبهی انقلاب است، اثر نفس پاک امام رضوان الله تعالی علیه است، [همراه انقلاب بود]. با آن ویژگیهایی که حضرت آقا دام ظله برای بسیج بیان فرمودند که اخلاص عمل به موقع و استقامت در همهی جبههها است. آن روز فکر میشد که بسیج یک نیرویی است که فقط در جبههی نظامی کارایی دارد؛ ولی [امروز] دیدیم که بسیج به معنی وسیع کلمه [است]؛ [یعنی] بسیج نه تنها اعضای بسیج مصطلح هستند و عضویّت رسمی و کارت دارند، [بلکه] ۹ دی مردم نشان دادند [که] همه بسیجی هستند، مردم ما همه مجاهد هستند. مردم ما همه ولایتمدار هستند. مردم ما همه روشن و روشنگر هستند. هر کسی این شجرهی طیّبهی ولایت را با اعماق وجود خود پذیرا شده [باشد]، به خود مباهات میکند که امروز پاکترین رهبر در عصر ما و در تاریخ بعد از حکومت حضرت سلیمان و پیغمبر و امیر المؤمنین علیهم السلام، کارآمدترین رهبر، حکیمترین رهبر را رهبری انقلاب ما از بدو انقلاب تا به امروز داشته است.
این باور برای او یک باور شیعی است، یک باور [که] تبعیّت از اهل بیت است، یک گرایش به غدیر امیر المؤمنین علیه الصّلاه و السّلام است و [این همراه] با پذیرش این معنا برای فرهنگ ولایت که شایستهسالاری است. امّا امروز بسیج همان نقش مالک اشتر را دارد، مالک اشتر یک نظامی نبود مالک اشتر یک الگو بود، مالک اشتر یک عنصر اخلاقی بود، مالک اشتر یک عبد صالح خدا بود. امروز کلاسهایی در ابعاد مختلف [وجود دارد]، ما بسیج اساتید دانشگاه داریم، بسیج پزشکان داریم، بسیج مهندسین داریم. در عرصهی خدمترسانی چه کارهای بزرگی [انجام دادند مانند] این دانشجویان عزیز ما، این جوانهای ما [که] به روستاها سفر میکنند هم حرکت فرهنگی دارند هم حرکت اخلاقی دارند و هم حرکت سازندگی.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ * الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ».
من با اعتقاد راسخ به استجابت دعای صاحب دلان و شما که همیشه رونق دین خدا بودید و نماز جمعه هم برای شما پایگاهی است، پایگاه دل است، پایگاه نیایش است، ارتباط با خدا است [امید دارم] و بین خطبه و نماز هم دعا مستجاب است.
«نَسْئَلُکَ وَ نَدْعُوکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ الْأَعَزُّ الْأَجَلُّ الْأَکْرَم إلَهِنَا بِمُحَمَّدٍ وَ عَلیٍّ وَ فَاطِمه وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَین وَ الأَئِمَّهِ الْمَعْصومینَ مِن ذُرِّیَّهِ الْحُسَیْن یَا الله یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینََ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ».
[۱]– سورهی بقره، آیه ۲۰۰٫ پس خدا را آن گونه که پدرانتان را یاد مىکنید یا بهتر و بیشتر از آن یاد کنید
[۲]– سورهی مائده، آیه ۶۷٫ اى پیامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولایت و رهبرى على بن أبىطالب امیرالمؤمنین علیه السلام] بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهى پیام خدا را نرساندهاى
[۳]– سورهی بقره، آیه ۴۳٫ و همراه رکوعکنندگان رکوع کنید [که نماز خواندن با جماعت محبوب خداست
[۴]– روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج ۷، ص ۲۶۰.
[۵]– سورهی ص، آیه ۷۲٫ از روح خودم در آن دمیدم
[۶]– سورهی مائده، آیه ۵۵٫ سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانى [مانند على بن ابىطالباند] که همواره نماز را برپا مىدارند و در حالى که در رکوعند [به تهیدستان] زکات مىدهند
[۷]– سورهی هود، آیه ۸۱٫ آیا صبح نزدیک نیست؟
پاسخ دهید