یک. سوز دل و گریه

 

سالک باید سوز دل و گریه با اخلاص را در مقام استغفار، بسیار عزیز و مغتنم بداند و در تحصیل آن بکوشد. اگر در تحصیل اصل آن هم موفّق نشد؛ یعنی، سوز و اشک را به دست نیاورد، لااقل بااخلاص در تحصیل حال گریه- (تباکی)- جدیت کند.

به طور کلی، در سلوک عبادی، در هر حال و هر مقامی- چه حال و مقام استغفار باشد و چه غیر آن- سوز دل و گریه را حسابی هست که شرح آن در عبارت نگنجد و تفسیر آن در بیان نیاید.

 

سوز دل و گریه، چه از شوق باشد، چه از خوف، چه در مقام استغفار باشد، چه در مقام تلاوت آیات و استماع آن‌ها، چه در حال سجده باشد و چه در حال دیگر، هر کجا و هر مقامی باشد، از درک بالا و فهم و شعور سرچشمه می‌گیرد. آن‌که می‌فهمد، می‌سوزد و اشک می‌ریزد و آن‌که نمی‌فهمد، نه می‌سوزد و نه اشک می‌ریزد.

اگر به آیات ۱۰۷-۱۰۹ سوره «اسراء» نظر افکنیم، خواهیم دید این آیات به روشنی می‌گوید: راه و روش آنان که می‌فهمند، خضوع در برابر آیات حق، خشوع دل و سوز و گریه است:

 

«قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا یُتْلى‏ عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً * وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً  * وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزیدُهُمْ خُشُوعاً».

 

 

سالکان با اخلاص را به تدبر در این آیات شریفه توصیه و بر آن تأکید می‌کنیم. این آیات را بخوانند، و عمیقاً در معانی و دقایق آن‌ها فکر کنند و توجّه داشته باشند که این‌ها کلام حق و حقّ کلام است.

به روشنی از این آیات برمی‌آید: هر کس از علم، فهم و معرفت بالا بهره‌مند باشد، با شنیدن آیات قرآن و تلاوت آن‌ها به حقایق پی می‌برد، آن‌ها را باور می‌کند، وعده‌های ربوبی را مسلّم می‌بیند و می‌فهمد، آنچه می‌فهمد. در نتیجه، بر خضوع، خشوع و یقین او افزوده می‌شود و شوق و اشتیاق و خوف و خشیت وجود او را فرا می‌گیرد. در عین این‌که مجاهدتش را بیشتر و کامل‌‌تر می‌کند، راه فقر و مسکنت در پیش می‌گیرد و در محضر ربوبی صورت بر خاک می‌نهد و با سوز دل اشک می‌ریزد؛ به امید این‌که به سوز دل و اشک چشم او نظری شود و عنایتی به سراغ وی آید.

 

کسی که حقیقت‌های موجود را درک نکرده، جهنّم خود را- که برای خود ساخته و در آن دست و پا می‌زند- خوب نشناخته و پرده‌ی حایل را- که با افتادن آن مصیبت‌ها شروع می‌گردد- آن‌چنان که باید، نفهمیده است.

ناگفته نماند علم و معرفتی که آیات مذکور به آن اشاره کرده و صاحبان آن را اهل سوز و اشک معرّفی می‌کند، علم رسمی و معرفت نظری نیست؛ بلکه علم و معرفت دیگر است؛ وگرنه چه بسا عالمان و عارفانی که از علم رسمی و عرفان نظری، در حدّ بالا برخوردار بوده‌اند و هستند؛ لیکن این خصوصیّات را نداشته‌اند و ندارند.

به هر صورت، سوز دل و گریه، همراه با صورت بر خاک فقر نهادن، از خصوصیّات عارفان و عالمان بالله است. قرآن کریم این را از خصوصیات بارز پیامبران- که تعلیم دهندگان عارفان واقعی و عالمان بالله هستند- برمی‌شمارد. در سوره «مریم» به ذکر جمعی از انبیا و برگزیدگان پرداخته و یکایک آنان را با اشاره به اوصاف‌شان یاد می‌کند و در خصوص آنان می‌فرماید:

«أُولئِکَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْراهیمَ وَ إِسْرائیلَ وَ مِمَّنْ هَدَیْنا وَ اجْتَبَیْنا إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا».[۱]

 

 

جمله «إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا» از خضوع و سر به سجده نهادن، و گریه‌های آنان به هنگام تلاوت آیات رحمان بر آن‌ها خبر می‌دهد؛ چه از گریه‌های شوق و محبّت و چه از گریه‌های خوف و خشیت.

در این آیه رمز و اشارتی هم برا اهل توحید هست که رمزی دقیق و اشارتی لطیف است. در اوّل آیه از انعام الهی نسبت به جمع مذکور از پیامبران و برگزیدگان سخن به میان می‌آورد و می‌گوید: اینان که ذکرشان گذشت، همان‌ها هستند که خدا بر آنان انعام فرمود: «أُولئِکَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ»… سپس در آخر آیه با جمله‌ی «إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ…» به خضوع، سجده و گریه‌های آنان به عنوان نمونه بارزی از انعام الهی نسبت به ایشان اشاره می‌کند و این، اشارتی است لطیف به این رمز دقیق که: خضوع و سجده و سوز دل و گریه، به هر کسی دهند، از انعام و تفضّلات او است.

 

 

گریه و خنده غم و شادی دل                     هر یکی از معدنی دان مستقل

هر یکی را مخزن و مفتاح آن                     ای برادر در کف فتاح دان[۲]

حافظ هم گوید:

سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب                     این همه از نظر لطف شما می‌بینم

قرآن در جای دیگر می‌فرماید:

«وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ»؛ «و هر کس به خدا ایمان بیاورد، خدا دل او را هدایت می‌کند».

رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز می‌فرماید: «قَلْبُ المُؤْمِنِ بَیْنَ إِصْبَعَیْنِ مِن أَصَابِع الرَّحمَن».[۳]

امام باقر (علیه السّلام) هم فرموده است: «إِنَّ الْقُلُوبَ بَیْنَ إِصْبَعَیْنِ مِنْ أَصَابِعِ اللَّهِ یَقْلِبُهَا کَیْفَ یَشَاءُ سَاعَهَ کَذَا وَ سَاعَهَ کَذَا».[۴]

 

از این دو روایت در این باب، هر کسی می‌تواند به اندازه خود استفاده‌ها داشته باشد. از روایت اوّل برمی‌آید: دل آن کس که ایمان جدّی به خدای متعال آورده، تحت تصرّف اسم «رحمن» و تحت تدبیر و تربیت تجلیات این اسم است؛ یعنی، دل‌های صاحبان ایمان به حسب صلاحیت‌ها، استعدادها و حالات گوناگون، تحت ولایت مظاهر گوناگون این اسم است.

 

از روایت دوم برمی‌آید که دل‌ها- چه دل‌های صاحبان ایمان و چه دل‌های غیر آنان- تحت تصرّف اسم «الله» است و این اسم مبارک با ظهور در مظاهر اسما، هر دلی را به حسب آن تحت تدبیر قرار می‌دهد و حال به حال می‌کند؛ آن‌چنان که می‌خواهد، ساعتی چنین و ساعتی چنان.

سالک باید گریه با اخلاص را در سلوک عبودی، در هر حال و هر مقامی مغتنم بداند؛ مخصوصاً در این مقام؛ (مقام استغفار). هر چه با سوز دل و احتراق باشد، قدر آن را بداند و هر وقت چنین توفیقی دست داد، تضرّع و دعا و اصرار در استغفار را با چیز دیگر عوض نکند و مراقب باشد دشمن او را فریب ندهد و از راهی که به روی وی باز شده است، به لطایف الحیل باز ندارد. پس گریه و تضرّع و دعا و استغفار را قطع نکند و حال خود را بهم نزند و به بعد حواله ندهد که این عنایت‌ها به آسانی حاصل نگردد و این فرصت‌ها، همیشه به دست نیاید.

 

امام صادق (علیه السّلام) می‌فرماید: «إِذَا اقْشَعَرَّ جِلْدُکَ وَ دَمَعَتْ عَیْنَاکَ، فَدُونَکَ دُونَکَ، فَقَدْ قُصِدَ قَصْدُکَ».[۵]

اشک می‌بار و همی سوز از طلب               همچون شمعی سر بریده جمله شب[۶]

 

 

آن سوی سوزها و گریه‌ها

 

سوز دل عارفان و گریه مشتاقان و خائقان، در این سوی پرده «سوز دل و گریه» است و در آن سوی پرده «آرامش‌ها، لذّت‌ها، ابتهاج‌ها و کرامت‌ها».

اینک با استفاده از بیانات رسول اکرم و ائمّه اطهار (علیه السّلام) این معنا را به اجمال توضیح می‌دهیم:

 

۱ – سوز و گریه و آرامش و اطمینان

امام صادق (علیه السّلام) فرموده است: «کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَهٌ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِلَّا ثَلَاثَهَ أَعْیُنٍ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ أَوْ عَیْنٌ سَهِرَتْ فِی طَاعَهِ اللَّهِ أَوْ عَیْنٌ بَکَتْ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ»؛[۷]

 

«هر چشمی در روز قیامت گریان است؛ مگر چشمی که از محارم خدا اجتناب کند و چشمی که شب را در طاعت خدا بیدار باشد و چشمی که در دل شب از خشیت خدا گریه کند».

از این بیان برمی‌آید آنچه در این سوی پرده به صورت خشیت از خدا و سوز و گریه در دل شب می‌باشد؛ در پشت پرده به صورت آرامش و اطمینان است و به هنگام آشکار شدن حقایق پشت پرده (در روز قیامت) به ظهور می‌رسد.

روز قیامت، روز ظهور بواطن و سرایر و روز آشکار شدن حقایق پشت پرده است و آنچه در آن روز پیش می‌آید، حقیقت‌هایی است که در پشت پرده موجود است.

 

 

۲ – سوز و گریه و لذت و ابتهاج 

رسول اکرم ص فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِین‏»؛ «خدای متعال هر دل محزون را دوست می‌دارد».[۸]

دوست داشتن جناب او، به معنای جذب بنده به سوی خود است. در نتیجه، معنای حدیث این می‌شود که دل بنده در حال سوز و گریه، در آن سوی پرده مجذوب به سوی او است، در حال جذبه و در لذّت و ابتهاج مخصوص آن است.

 

امام باقر (علیه السّلام) هم می‌فرماید: «مَا مِنْ قَطْرَهٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عزّ و جل مِنْ قَطْرَهِ مِنْ قَطْرَهِ دُمُوعٍ فِی سَوَادِ اللَّیْلِ مَخَافَهً مِنَ اللَّهِ لَا یُرَادُ بِهَا غَیْرُهُ»؛[۹] «هیچ قطره‌ای نیست که نزد خدای عز و جل محبوب‌تر باشد از قطره اشک در ظلمت شب که از خوف خدا باشد و غیر از جانب او منظوری نباشد».

این بدان معنا است که بنده در حال سوز و گریه در دل شب- آنجا که از خوف خدای متعال اشک می‌ریزد- محبوب جناب او است؛ یعنی، در پشت پرده مجذوب به سوی او و در لذّت و ابتهاج جذبات ربوبی است.

 

پشت پرده جذبه‌های ربوبی است که متّصلاً سالک را مجذوب می‌کند و همین جذبه‌ها است که در این سو به شکل سوز و اشک به ظهور می‌رسد.

این طرف، غم و پریشانی دل و اشک دیده‌ها است و آن طرف، جذبه‌ها؛ یعنی، شادی دل، ابتهاج شراب طهور و لذّت شهود است.

بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی               باشد که تو چون سرو خرامان به درآیی[۱۰]

 

اگر کسی باشد که اشراف و احاطه بر این سو و آن سو داشته باشد؛ یعنی در افق بالایی قرار بگیرد که هم این طرف پرده را ببیند، هم آن طرف پرده را، چیز عجیبی خواهد دید. یک شخص را در یک زمان در دو حالت- که نقطه مقابل هم هستند- مشاهده خواهد کرد.

در این طرف (طرف دنیوی) او را در سوز و گداز و اشک و نیاز خواهد دید و در آن طرف (طرف اخروی) در ابتهاج شراب طهور، لذّت شهود و نعمت‌ها و کرامت‌ها واقعاً تحیّرآور است که باطن غم، شادی؛ باطن شادی، غم؛ باطن گریه، خنده و باطن خنده، گریه باشد.

تحیّر بالاتر در این است که ما پیش خود گمان می‌کنیم از هستی و دقایق آن و اسرار و عجایب آن چیزی فهمیده‌ایم! همین گمان آنچه را که باید بکند، کرده است؛ چیزی که هست، توجّه به این معنا هم نیست.

 

 

 ۳ – سوز و گریه و قرب حضرت مقصود 

امام صادق (علیه السّلام) در روایتی به ابی بصصیر در خصوص دعا و گریه مطالبی را می‌فرماید و در ضمن آن از پدر بزرگوار امام باقر (علیه السّلام) نقل می‌کند که فرمود:

«إِنَّ أَقْرَبَ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاکٍ»؛[۱۱] «نزدیک‌ترین حالت بنده نسبت به پروردگار عزوجل، حالتی است که او در سجده‌ی با گریه است».

از این بیان هم استفاده می‌شود که این سوی قضیه، با سوز دل صورت بر خاک نهادن و گریه کردن است و در همان حال آن سوی قضیه به حضرت معبود نزدیک شدن و در جوار او متنعّم و مبتهج گشتن.

حافظ ز دیده دانه اشکی همی فشان                        باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی ویژه محرم؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: گروه مؤلفان


[۱]. مریم (۱۹)، آیه ۵۸.

[۲]. دفتر پنجم مثنوی.

[۳]. بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۳۹.

[۴]. همان، ج ۷۰، ص ۵۳.

[۵]. اصول کافی، ج ۲، ص ۴۷۸.

[۶]. دفتر پنجم مثنوی.

[۷]. اصول کافی، ج ۲، کتاب الدعاء، باب البکاء.

[۸]. بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۱۵۷.

[۹]. اصول کافی، ج ۲، کتاب الدعا، باب البکاء.

[۱۰]. حافظ.

[۱۱]. اصول کافی، ج ۲، کتاب الدعا، باب البکاء.