براى پاسخ به این پرسش ذکر مطالبى چند ضرورت دارد:

۱ – انسان، طبق فرموده قرآن کریم، به سوى خداى سبحان در حرکت است و پایان سفرش ملاقات با خداست: «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ».[۱]

بشر، براى رسیدن به این هدف، به دو محور اصلى مُلکى (ظاهرى) و ملکوتى (باطنى) نیاز دارد. انسان در محور مُلکى و ظاهرى، به رهبرى نیازمند است که همان بحث امامت، اداره جامعه و کشوردارى و رهبرى نظام است. محور دوم که بسیار مهمتر از اولى است و تکیهگاه آن به شمار مىرود، رهبرى باطنى و ملکوتى است. این سیر، سیرى عمودى و طولى است که «صیرورت» نیز خوانده مىشود؛ یعنى انسان در درون خود سفرى با مراتب و منازل متعدد دارد و براى پیمودن این منازل نیاز به رهبر، انکارناپذیر است.

«سیر» یعنى حرکتى (ظاهرى) که در همه اجرام زمینى و آسمانى وجود دارد؛ امّا «صیرورت» یعنى تحول و شدن و از نوعى به نوعى دیگر و از منزلتى به منزلت دیگر تکامل یافتن.

یک خودرو که شتابان در بزرگراه پیش مىرود و میوهاى که مرحلههاى گوناگون را پشت سر مىگذارد، هر دو حرکت دارند؛ امّا اولى به نحو «سیر» و دومى به نحو «صیرورت»؛ یعنى میوه از خاک حرکت کرده و به مرحله شکوفه رسیده و پس از آن به میوه خام و پخته تبدیل شده است. این «شدن» را که حرکتى درونى است، «صیرورت» مىخوانند. انسانها نیز بدون استثنا، در تحول درونى و صیرورتى به سر مىبرند که نهایت آن «لقاى حق» تبارک و تعالى است.

۲ – وقتى معلوم شد انسان در صیرورت است و به سوى خدا حرکت مىکند، ناگزیر باید حرکت دهندهاى داشته باشد؛ زیرا در هر حرکتى وجود متحرک، محرّک و مسیر و ابتدا و انتها (هدف) ضرورت دارد؛ و مهمتر از همه وجود رهبرى که متحرک را به هدف نهایى هدایت کند.

۳ – افزون بر امور عادى و مادّى انسان (زندگى روزمره) تمام اعمال عبادى و باطنى انسان نیز به رهبر نیاز دارد؛ یعنى همانگونه که تأمین معاش و امور ظاهرى و زندگى اجتماعى انسان نیازمند رهبر است، تمام عبادتها و اعمال باطنى وى نیز که با صیرورت و تحول درونى همراه است، به محرک و رهبرى نیاز دارد تا آنها را هدایت و به سرمنزل مقصود (قرب الى اللّه) برساند.

۴ – امامان معصوم علاوه بر رهبرى ظاهرى و اداره ملکى جامعه، رهبرى ملکوتى جامعه بشرى را نیز بر عهده داشتند. همانگونه که گذشت، سیر باطنى انسان (صیرورت او) از نظر اهمیّت با سیر ظاهرى و ملکى و دنیایى قابل مقایسه نیست.

۵ – گرچه بیگانگان رهبرى ظاهرى را از ائمّه اطهار (علیهمالسلام) گرفتند و آنان را خانه نشین کردند؛ امّا رهبرى ملکوتى انسانها و جوامع بشرى حقیقتى است که از وجود مقدس آنان جدا نمىشود.

۶ – نماز، روزه، زکات، حج و دیگر عبادات هر کدام نوعى صعود و تقرب به سوى خداى سبحان دارند. «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»[۲] این صعود، حرکتى  به نحو صیرورت است و مسلماً به محرک و رهبر نیاز دارد؛ یعنى باید انسان کاملى باشد که عمل صالحاش اعمال بندگان را بالا ببرد و رهبرى کند تا به درگاه قبول حضرت حق برسد.

این انسان کامل همان امام معصوم است که نمازش نماز هر متقى را امامت مىکند و حج و زکات و تمام اعمالش، اعمال بندگان صالح را تا وصول به بارگاه حضرت حق رهنمون مىشود.

بر این اساس، هر که اول وقت نماز به پا دارد، به امام زمان خویش اقتدا کرده است. چون امام زمان (علیهالسلام) هماره اول وقت نماز مىگزارد و هر کس در هر اقلیمى که باشد، اگر اول وقت نماز بخواند، در این عمل با فضیلت به امام خود اقتدا کرده است؛ یعنى نماز او به کاروان نمازهایى پیوسته که با امامت نماز ولىّ خدا، به سوى خدا در حال صعود است.

۷ – از آنچه ذکر شد در مىیابیم وجود مقدس حضرت مهدى (علیهالسلام)رهبرى ملکوتى تمام انسانها را و هر چه داراى صیرورت و تحول است، به عهده دارد. او به اذن خدا، مدبر امور است و خلقت و هدایت و تدبیر و درمان و حیات و مرگ به واسطه او تحقق مىیابد. به همین سبب امامان معصوم (علیهمالسلام)را وسائط فیض حق و مجارى روزى خلایق مىدانیم.[۳]

وجود آنها همچون دو دستى است که با یکى ارزاق و مقدرات خلایق از درگاه ربوبى دریافت و در عالم هستى توزیع مىشود و با دیگرى اعمال صالح بندگان تاعرش الهی رهبرى و هدایت مىگردد. اگر ولى اللّه الاعظم عملى را امضا کند، قطعاً مورد قبول خداوند متعال است وگرنه هیچ یک از اعمال انسان پذیرفته نمىشود. بدین سبب، در زیارت جامعه کبیره مىخوانیم:

«بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ، وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ، وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّمآءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الْاَرْضِ اِلاَّبِاِذْنِهِ، وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ، وَ یَکْشِفُ الضُّرَّ؛ خدا به وسیله شما آغاز کرد و به شما ختم مىکند و به خاطر شما باران را فرو مىفرستد و به وسیله شما آسمان را از اینکه بر زمین افتد نگه داشته است، مگر به اجازه او. و به خاطر شما اندوه را بیرون برد و سختى را برطرف کند.»[۴]

«اِنْ ذُکِرَ الخْیَرُ کُنْتُمْ اَوَّلَهُ، وَ اَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ، وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْویهُ وَمُنْتَهاهُ؛ هرگاه خیر و خوبىها یاد شود، شما اول و اصل و فرعها و معدن و جایگاه و سر حدّ نهایىاش هستید.».[۵]

و شاید راز بعضى از روایات و دعاهاى ائمّه معصومین (علیهمالسلام)در همین امر نهفته است:

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:آیت اللّه عبداللّه جواد آملی/پرسش وپاسخ دانشجویی


– اگر زمین بدون امام باشد، نظمش از هم بپاشد و در هم فرو ریزد.[۶]

– کجاست آن وسیلهاى که فیوضات آسمان را به اهل زمین مىرساند.[۷]

– به ماندن او است که دنیا باقى مانده است و به خیر و برکت او تمام مخلوقات روزى داده مىشوند.[۸]

و شاید سرّ خواندن دعاى فرج در شب قدر نیز همین امر است.

[۱] – سوره انشقاق ۸۴: آیه ۶٫

[۲] – سوره فاطر ۳۵، آیه ۱۰٫

[۳] – آیت اللّه جوادى آملى: تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج ۱۴، ص ۱۲۰ – ۹۷، با تصرف و تلخیص.

[۴] – مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.

[۵] – مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.

[۶] – «لَوْ بَقیَتِ الْاَرْضُ بِغَیْرِ اِمامٍ لَساخَتْ» الاصول الکافى، ج ۱، ص ۱۷۹٫

[۷] – «اَیْنَ السَّبَبُ الْمَتَّصِلُ بَیْنَ الْاَرْضِ وَ السَّماء؟» مفاتیحالجنان، دعاى ندبه.

[۸] – «بِبَقائِهِ بَقیَتِ الدُّنیا وَ بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرى».