(سه داستان از مرحوم قاوینی و حاج سیّد عبد العزیز طباطبایی و آیت الله بهجت رضوان الله علیهم أجمعین)

مرحوم قائینی می‌گفت: مرحوم آقای شریعت اصفهانی در منزل خویش در نجف، صبح‌های پنج‌شنبه یا جمعه، روضه‌ی هفتگی داشت. منزل ایشان، حیات مختصری داشت و چاه آبی و اتاق‌هایی و ایوانی. متعیّنین و محترمین نجف، همگی در روضه‌ی ایشان شرکت می‌کردند. من آن وقت‌ها نوجوان بودم. یک روز که مرحوم آخوند خراسانی و دیگران در آن روضه حاضر بوده و در ایوان نشسته بودند ـ و من نیز حضور داشته و در حیات نشسته بودم ـ مرحوم سیّد وارد شد و در حیات نشست.[۱]

در خلال مجلس،‌صحبت مسائل روز و اوضاع وقت کشور مطرح شد و طبق معمول، جمعی از حضار، از مشروطه و محسّنات مشروطه (به عنوان حل کننده‌ی مشکلات) سخن گفتند… ناگهان مرحوم سیّد تند شد و دستهایش را روی زمین گذاشت و با صدای بلند فرمود:

ـ آخوند‌ها، این‌ها می‌خواهند عمّامه از سر شما بردارند. این‌ها می‌خواهند چادر از سر زن‌های شما بردارند و ….

مرحوم قائینی می‌گفت: بدین‌گونه، تمام قضایایی را که بعدها واقع شد و ما مشاهده کردیم، عیناً یکی یکی را پیش‌بینی کرد!.

  1. حاج سیّد عبدالعزیز طباطبایی افزودند: این نکته را نیز از پدرم، مرحوم آقا سیّد جواد[۲]، مکرر شنیدم که می‌گفت: آقا بزرگ ( یعنی مرحوم صاحب عروه) مکرر می‌فرمودند که:

دلم می‌خواهد سی سال دیگر زنده بشوم وضع ایران را ببینم. نقشه‌‌ مال سی سال بعد است!.

آقای حاج سیّد عبدالعزیز توضیح دادند: مشروطه در سال ۱۳۲۴ق تأسیس شد، بنابراین سی‌ سال پس از مشروطه، درست مقارن با سال ۱۳۵۴ قمری می‌شود که برابر ۱۳۱۴ شمسی، یعنی سال اجرای کشف حجاب توسط رضا خان است! پدرم می‌گفت این مطلب را آقا بزرگ، مکرر می‌گفت که «دلم می‌خواهد سی سال دیگر زنده بشوم وضع ایران را ببینم، نقشه مال سی سال بعد است»!

  1. آیت‌الله شیخ محمّد تقی بهجت، مرجع بزرگ معاصر، که حوزه‌ی علمیّه‌ی نجف را در اعصار نزدیک به زمان مشروطیت درک کرده است، اظهار داشتند: عدّه ای از علمای مشروطه خواه و طلاب طرفدار مشروطیت، در محفل مرحوم آقا سیّد محمّد کاظم یزدی جمع شدند و با شعر و نثر از مشروطه تعریف و تمجید کردند و از استبداد و ظلم قاجار بدگویی نمودند. منتظر بودند مرحوم سیّد هم مطلبی بفرمایند. ایشان در حالی که دست‌های خود را روی عمّامه گذاشته بود، با همان لحن و لهجه‌‌ی یزدی فرموده بودند: می‌گویم مواظب عمّامه‌هایتان باشید.[۳]

منبع: کتاب فراتر از روش آزمون و خطا / موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران


[۱]ـ حاج آقا عزیز توضیح دادند: احتمال می‌دهم سیّد از آن جهت، نشستن در حیات را برگزیده است، که آن زمان‌ها وسایل تهویه‌ی امروزی وجود نداشته و اتاق‌ها و ایوان گرم بوده، ولی در حیات باد می‌آمده و طبعاً هوا خنک‌تر بوده است.

[۲]ـ آقا سیّد جواد متولّد ۱۳۰۶ ق و اوّلین نوه‌ی مرحوم سیّد صاحب عروه بود و حدود ۳۰ سال جدَش را دیده بود ـ توضیحات حاج سیّد عبدالعزیز طباطبایی.

[۳]ـ در محضر آیت‌الله العظمی بهجت، محمّد حسین رخشاد، ۲/ ۱۸۵٫