وهابیان اصل استحباب زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را پذیرفته‌اند، اما با استناد به حدیث «لاتشد الرحال الا الی ثلاثه: المسجد الحرام و مسجدی و مسجد الاقصی» سفر به قصد زیارت قبر شریف پیامبر اکرم (ص)، ائمه (ع)، علما و صالحان را حرام می‌دانندو معتقدند تنها کسانی که ساکن مدینه منوره هستند و یا سکانی که به طور اتفاقی از کنار قبر پیامبر اکرم (ص) عبور می‌کنند، حق زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را دارند. ابن تیمیه پیروان مکتب اهل بیت (ع) را به تعطیل کردن مساجد متهم می‌کند و با طعنه زدن به شیعیان، زیارت قبور ائمه (ع) توسط شیعیان را به اعمال حجاج و طواف دور کعبه تشبیه و طوری وانمود می‌کند که گویا زیارت قبور و مشاهد مشرفه از اختصاصات شیعیان می‌باشد و سایر فرقه‌های اسلامی چنین عملی را انجام نمی‌دهند.[۱] استثنایی که در این حدیث ذکر شده است، از نوع استثنای مفرغ است. یعنی مستثنی منه در حدیث، ذکر نشده است و به اقتضای قواعد زبان عربی باید کلمه‌ای در تقدیر گرفته شود تا معنای حدیث روشن شود. در مستثنی منه محذوف دو احتمال وجود دارد:

  1. مستثنی منه محذوف عام باشد.
  2. مستثنی منه اخص باشد.

اگر مستثنی منه محذوف عام باشد، حدیث به این شکل می‌شود: «لاتشد الرحال (الی مکان فی ای امرکان) الا الی الثلاثه» و حدیث را این‌گونه باید معنی کرد: به هیچ مکانی و برای هیچ کاری مسافرت نکنید. اگر مستثنی منه را عام در تقدیر بگیریم، حصر موجود در روایت، حقیقی است و استدلال ابن تیمیه برای تحریم مسافرت به قصد زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) به این حدیث درست می‌شود. چون معنای حدیث این می‌شود: به هیچ مکانی (مدینه) و برای هیچ امری (زیارت) نباید مسافرت کرد. این تقدیر تالی فاسدهایی را دارد، زیرا ارگ خواسته باشیم به مفاد حدیث عمل کنیم، برای تجارت،‌صله رحم،‌طلب علم، دیدار علما و دوستان و … نیز حق مسافرت نداریم. به ناچار باید مستثنی منه محذوف «مسجد» باشد و باید فعلی همچون «للصلاه فیه» که بیشترین مناسبت را با مسجد دارد به عنوان قید مستثنی منه در تقدیر گرفته شود. در این صورت حدیث این‌گونه می‌شود: «لاتشد الرحال (الی مسجد للصلاه فیه) الا الی الثلاثه» و معنای آن نیز این‌گونه می‌شود: برای نماز خواندن به هیچ مسجدی مسافرت نکنید الا این سه مسجد. اگر مستثنی منه «مسجد للصلاه فیه» باشد، هیچ ربطی به حرمت مسافرت به قصد زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) ندارد و وهابیان برای تحریم زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) نمی‌توانند به این حدیث استناد کنند.[۲] توضیح بیشتر این که: اگر مستثنی منه محذوف «مسجد للصلاه فیه» باشد، حصری که در حدیث وجود دارد، حصر نسبی است. یعنی گفتار پیامبر اکرم (ص) در نفی و اثبات بر محور مسجد می‌چرخد و سفر برای زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) داخل در مستثنی منه نیست و موضوعا از حدیث خارج است. مفاد حدیث این است که: شهری که مسجد جامع دارد وجهی ندارد انسان برای اقامه نماز به شهر دیگر مسافرت کند و در مسجد جامع آن شهر نماز بخواند. چون ارزش این دو مسجد و نماز خواندن در آن‌ها مساوی است. اما سه مسجد یاد شده در حدیث از این قانون مستثنی هستند. چون پاداش نماز در آن‌ها بیشتر از سایر مساجد است.

اشکالات استدلال به حدیث «لاتشد الراحل»

همان‌طور که ذکر شد اگر مستثنی منه محذوف را عام «لاتشد الرحال (الی مکان فی ای امرکان) الا الی الثلاثه» در تقدیر بگیریم، با تالی فاسدهای متعددی مواجه خواهیم شد.

اشکال اوّل

در این صورت سفر برای تجارت،‌ طلب علم، دیدار علما و دوستان، جهاد،‌ صله رحم، تفریح و … نیز حرام خواد بود و مسلمانان حق چنین مسافرت‌هایی را نخواهند داشت. در حالی که به اجماع تمامی فرقه‌های مسلمانان چنین مسافرت‌هایی جایز است و هیچ اشکالی ندارد.

اشکال دوم

حتی اگر مستثنی منه محذوف در حدیث را کلمه «مسجد» در تقدیر بگیریم، باز هم به مفاد حدیث نمی‌توان عمل نمود، زیرا بر فرض تقدیر «مسجد» معنای حدیث این می‌شود که: پیامبر (ص) فرمودند: برای خواندن نماز و عبادت خداوند، تنها به همین سه مسجدی که در روایت ذکر شده است،‌ می‌توان مسافرت کرد و به مساجد دیگر نمی‌توان مسافرت کرد. این در حالی است که مطابق برخی روایات موجود در منابع حدیثی، خود پیامبر (ص) روزهای شنبه به مسجد قبا که غیر از مساجد سه‌گانه مذکور در روایت است می‌رفتند[۳] و بین مدینه و مسجد قبا سه میل فاصله وجود دارد.اگر به مفاد حدیث عمل کنیم، باید بگوییم: رفتن به مسجد قبا نیز حرام است و پیامبر اکرم (ص)- نعوذبالله- مرتکب عمل حرام می‌شدند در حالی که هیچ مسلمانی چنین چیزی را قائل نشده است.

اشکال سوم

تحریم زیارت قبور با استدلال به حدیث مذکور، با عمل عمر بن خطاب که به کعب الاحبار پیشنهاد مسافرت به مدینه منوره و زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را می‌دهد و با عمل بلال بن رباح مؤذن رسول گرامی اسلام که به قصد زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) از شام به مدینه منوره مسافرت نموده و با عمل عمر بن عبدالعزیز که شخصی را از شام به قصد رساندن سلام وی به پیامبر اکرم (ص) به مدینه می‌فرستاد[۴]، منافات دارد.

موضع‌گیری علمای اسلام در برابر توهمات ابن تیمیه

محمد بن احمد بن عثمان ذهبی سلفی متوفای ۷۴۸ هجری قمری پس از نقل ماجرای حسن بن حسن که شخصی را مقابل خانه‌ای که قبر پیامبر اکرم (ص) در آن قرار دارد در حالی که ایستاده بود و برای پیامبر (ص) دعا می‌کرد و به آن حضرت درود می‌فرستاد، مشاهده کرده بود و با استناد به حدیث «لاتتخذوا بیتی عیدا و لاتجعلوا بیوتکم قبورا و صلوا علی حیث ما کنتم، فإن صلاتکم تبلغنی» آن شخص را از عملش نهی کرده بود، می‌نویسد: حدیث مورد استناد حسن بن حسن مرسل است و از نظر دلالت نیز مخدوش است. خوش به حال کسی که متواضعانه کنار خانه‌ای که قبر پیامبر اکرم (ص) در آن قرار دارد، ایستاده و به آن حضرت درود می‌فرستد، چرا که وی زیارتی نیکو انجام داده و زیباترین جلوه دوستی را از خود نشان داده است. پاداش و اجر چنین شخصی نسبت به کسی که از محل سکونتش به آن حضرت سلام و درود می‌فرستد، بیشتر است؛ زیرا این شخص علاوه بر سلام و درودی که به پیامبر اکرم (ص) فرستاده، عبادت دیگری (زیارت قبر) نیز انجام داده است. کسی که به زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) آمده و در کنار قبر شریف آن حضرت به ایشان سلام و درود می‌فرستد: علاوه بر پاداش سلام و درودی که برای پیامبر (ص) فرستاده است،‌ از اجر و پاداش زیارت نیز برخوردار خواهد بود؛ اما کسی که زحمت مسافرت را تحمل نکرده و از محل سکونتش به آن حضرت درود و سلام می‌فرستد، تنها از اجر و پاداش درود و سلام بهره‌مند خواد شد. البته اگر کسی به زیارت قبر شریف آن حضرت بیاید و آداب زیارت را رعایت نکند، یا این که در مقابل قبر شریف آن حضرت سجده کند، یا افعال و اعمالی را که مشروع نیست، انجام دهد. چنین شخصی نسبت به اصل آمدن به زیارت، کار خوبی انجام داده است؛ اما مرتکب کار اشتباهی نیز شده است و باید با ملایمت و نرمی[۵] او را راهنمایی کرده و آداب زیارت را به او یاد داد و از انجام کارهای نامشروع نهی کرد. به خدا قسم کسانی که قلبشان در حرم پیامبر اکرم (ص) می‌شکند و ناله می‌کنند و دیوارهای اطراف قبر آن حضرت را می‌بوسند و به شدت گریه می‌کنند، دوست‌داران خدا وپیامبر هستند و دوستی پیامبر اکرم (ص) معیار شناخت بهشتیان از جهنمیان است. زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) از بهترین راه‌های تقرب به خداوند است و اگر بپذیریم که مسافرت به قصد زیارت قبور انبیاء و اولیا مشروع نبوده و جایز نیست؛ اما مسافرت به قصد زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) قطعا جایز است؛ زیرا مسافرت به قصد زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) مستلزم مسافرت به مسجد پیامبر نیز می‌باشد و مسافرت به قصد زیارت مسجد پیامبر به تصریح حدیث مسجد پیامبرنیز می‌باشد و مسافرت به قصد زیارت مسجد پیامبر به تصریح حدیث «لاتشد الرحال» جایز است. پس مسافرت به قصد زیارت قبر آن حضرت نیز جایز خواهد بود؛ زیرا برای رسیدن به قبر شریف آن حضرت باید ابتدا وارد مسجد پیامبر شد و سپس به قبر آن حضرت رسید.[۶]

شعیب ارنؤوط محقق و معلق کتاب «سیرأعلام النبلاء» می‌نویسد: ذهبی با این سخنان خود به رد سخنان استادش ابن تیمیه پرداخته است.[۷]

  1. زین الدین مراغی شافعی متوفای ۸۱۶ هجری قمری می‌نویسد: به خاطر احادیث نقل شده در باب زیارت قبر شریف پیامبر اکرم (ص) و به دلیل آیه «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»[۸]باید تمامی مسلمانان زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را از وسیله‌های تقرب به خداوند بدانند؛ زیرا حرمت پیامبر اکرم (ص) با رحلت آن حضرت از بین نمی‌رود و تعظیم ایشان پس از رحلت نیز واجب است. نباید گفت: استغفار پیامبر (ص) برای مسلمانان مربوط به زمان حیات آن حضرت است و پس از رحلت آن حضرت، رفتن به زیارت قبر ایشان فایده‌ای ندارد و پیامبر اکرم (ص) نمی‌تواند برای آنان طلب مغفرت و بخشش نماید؛ زیرا خداوند در آیه ذکر شده می‌فرماید: گناه‌کاران در سه صورت و با وجود سه شرط، خداوند را توبه‌پذیر و بخشنده خواهند یافت:

أ) گناه‌کاران نزد پیامبر اکرم (ص) بیایند.

ب) از خداوند طلب بخشش کنند.

ج) پیامبر اکرم (ص) نیز برای آنان طلب مغفرت و بخشش نماید.

شرط سوم که مشکل اصلی کسانی است که زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را حرام می‌دانند، باتوجه به دستور خداوند به پیامبر اکرم (ص) در آیه «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ»[۹]حلش شده است؛ زیرا آن حضرت برای تمام مؤمنین استغفار و طلب بخش کرده‌اند و با رفتن گناه‌کاران به زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) و طلب مغرفت و بخشش آنان،‌شرط اول و دوم نیز محقق می‌شود و خداوند نیز طبق وعده‌ای که داده است،  توبه و طلب مغرفت آنان را خواهد پذیرفت.[۱۰]

  1. ابن حجر عسقلانی شافعی متوفای ۸۵۲ هجری قمری یکی از مهم‌ترین شارحان صحیح بخاری با اشاره به درگیری علمای اسلام با ابن تیمیه درباره مساله زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) می‌نویسد: تحریم زیارت قبر نبی مکرم اسلام (ص) توسط ابن تیمیه یکی از زشت‌ترین مسائلی است که از ابن تیمیه نقل شده است.[۱۱]
  2. احمدبن محمد قسطلانی متوفای ۹۲۳ هجری قمری یکی دیگر از شارحان صحیح بخاری می‌نویسد: یکی از زشت‌ترین مسائل نقل شده از ابن تیمیه این است که وی زیارت قبر نبی مکرم اسلام (ص) را حرام دانسته است.[۱۲] وی در جای دیگر می‌نویسد: زیارت قبر نبی مکرم اسلام (ص) از بزرگترین و بهترین وسیله‌های تقرب به خداوند و بهترین راه برای رسیدن به درجات عالی نزد پروردگار و امیدوارکننده‌ترین طاعات و اعمال عبادی است. کسانی که اعتقادی غیر از این داشته باشند، از دایره اسلام خارج شده‌اند و با خداوند و پیامبر اکرم (ص) و علمای اسلامی به مخالفت پرداخته‌اند.[۱۳]
  3. ابن حجر هیثمی شافعی متوفای ۹۷۳ هجری قمری در کتاب «الجوهر المنظم فی زیاره القبر الشریف النبوی المکرم» که در رد نظرات ابن تیمیه درباره مساله زیارت قبر شریف پیامبر اکرم (ص) نوشته است، با ادعای اجماع بر مشروعیت زیارت و قصد سفر برای زیارت قبر پیامبر اسلام (ص)، در جواب کسانی که قول ابن تیمیه را مانع محقق شدن اجماع یاد شده دانسته‌اند، می‌نویسد: ابن تیمیه کیست؟ او کیست که به سخنش اعتنا شود؟ یا بر نظراتش در امور دینی اعتماد شود؟ آیا او همان کسی نیست که عده‌ای از عما کلمات و سخنان فاسد و استدلال‌های ناقصش را ردیابی و سپس نقاط ضعف و لغزش‌هایش را تبیین و زشتی‌های اوهام و اشتباهاتش را گوشزد کرده‌اند.[۱۴]
  4. محی الدین بن شرف نووی شافعی متوفای ۶۷۶ هجری قمری درباره زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) می‌نویسد: زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) از مهمترین وسیله‌ها و یکی از موفقی‌ترین راه‌های تقرب به خداوند است. زائرین خانه خدا هنگامی که مراسم و اعمال حج و عمره را به پایان رساندند و از مکه بیرون آمدند، ‌مستحب مؤکد است که به قصد زیارت قبر شریف پیامبر اکرم (ص) راهی مدینه منوره شوند. زائرین خانه خدا به قصد تقرب به خداوند، قبر پیامبر اکرم (ص) را زیارت کنند».[۱۵]

علمای دیگری همچون تقی‌الدین سبکی شافعی متوفای ۷۵۶ هجری قمری، نورالدین سمهودی متوفای ۹۱۱ هجری قمری، محمدخطیب شربینی متوفای ۹۷۷ هجری قمری، مناوی شافعی متوفای ۱۰۳۱ هجری قمری، قاضی خفاجی حنفی متوفای ۱۰۶۹ هجری قمری، زرقانی مالکی متوفای ۱۱۲۲ هجری قمری، شوکانی وهابی متوفای ۱۲۵۰ هجری قمری و عده‌ای دیگر نیز در مقابل سخنان و اعتقادات ابن تیمیه موضع‌گیری کرده و به رد باورهای او پرداخته‌اند. جهت آشنایی با موضع‌گیری علما در برابر ابن تیمیه به فصل مربوط و کتاب «الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب[۱۶]۱ مراجعه شود.

 

 منبع: کتاب شناخت وهابیت/نجم الدین طبسی


 

[۱]– «فتجدهم یعطلون المساجد التی امر الله أن ترفع و یذکر فیها اسمهف فلایصلون فیها جمعه و لاجماعه ولیس لها عندهم کبیر (کثیر) حرمه و ذن صلوا فیها صلوا فیها وحدانا و یعظمون المشاهد المبنیه علی القبور،‌فیعکفون علیها مشابهه للمشرکین و یحجون الیها کما یحج الحاج الی البیت العتیق». ابن تیمیه حنبلی،‌ منهاج السنه النبویه فی نقض کلام الشیعه القدریه: ج ۱، ص ۲۹۶٫

[۲]– «قال بعض المحققین: قوله: «الا الی ثلاثه مساجد» المستثنی منه محذوف، فاما ان یدقر عاما، فیصیر «لاتشد الرحال الی مکان فی ای امر کان الا الی الثالثه». او اخص من ذلک. لا سبیل الی الاول، لافضائه الی سد باب السفر للتجاره و صله الرحم و طلب العلم و غیرها، فتعین الثانی و الاولی ان یدقر ما هو اکثر مناسبه و هو «لاتشد ارحال الی مسجد للصلاه فیه الا الی الثلاثه». فیبطل بذلک قول من منع شد الرحال الی زیاره القبر الشریف و غیره من قبور الصالحین». ابن حجر عسقلانی شافعیف فتح الباری بشرح صحیح البخاری: ج۳، ص ۸۰، کتاب فضل الصلاه، باب فضل الصلاه فی مسجد مکه و المدینه، شرح احادیث ۱۱۸۸، ۱۱۸۹ و ۱۱۹۰٫

[۳]– .«… و یوم یأتی مسجد قباء، فإنه کان یأتیه کل سبت…». بخاری، الجامع الصحیح معروف به صحیح بخاری: ج۱، ص ۲۰۶، باب مسجد قبا.

[۴]– «لم یحج عمر بن عبدالعزیز فی ایام خلاقته لشغله بالأمور و لکنه کان یبرد البرید الی المدینه فیقول له: سلم علی رسول الله (ص) عنی». ابن کثیر دمشقی سلفی، البدایه و النهایه: ج ۹، ص ۱۹۸، حوادث ۱۰۰هجری قمری و ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج ۶۹، ص ۴۱،‌ شرح حال یزید بن ابی سعید، ش ۸۵۲۳٫

[۵]– نه مانند عمال حکومت سعودی وهابی که اگر کسی نزدیک ضریح مطهر پیامبر اکرم (ص) شود یا آن را لمس کند با فحش و ضرب و جرح و اهانت او را دور می‌کنند.

 

[۶]– «ابن عجلان عن سهیل و سعید مولی المهری عن حسن بن حسن بن علی أنه رأی رجلا وقف علی البیت الذی فیه قبر النبی (ص) یدعو له و یصلی علیه، فقال للرجل: لاتفعل، فإن رسول الله (ص) قال: «لاتتخذوا بیتی عیدا و لاتجعلوا بیوتکم قبورا و صلوا علی حیث ما کنتم، فإن صلاتکم تبلغنی». هذا مرسل و ما استدل حسن فی فتواه بطائل من الدلاله، فمن وقف عندالحجره المقدسه ذلیلا مسلما مصلیا علی نبیه، فیا طوبی له، فقد أحسن الزیاره و أجمل فی التذلل و الحب و قد أتی بعباده زائده علی من صلی علیه فی أرضه أو فی صلاته، إذ الزائر له أجر الزیاره و أجر الصلاه علیه و المصلی علیه فی سائر البلادله أجر  الصلاه فقط، فمن صلی علیه واحده صلی الله علیه عشرا ولکن من زاره صلوات الله علیه و أساء أدب الزیاره، أو سجدللقبر، أو فعل ما لایشرع، فهذا فعل حسنا و سیئا، فیعلم برفق، والله غفور رحیم، فوالله ما یحصل الإنزعاج لمسلم و الصیاح و تقبیل الجدران و کثره البکاء الا و هو محب الله و لرسوله، فحبه المعیار و الفارق بین أهل الجنبه و النار، فزیاره قبره من أفضل القرب و شد الرحال الی قبور الانبیاء و الاولیاء لئن سلمنا انه غیر مأذون فیه لعموم قوله صلوات الله علیه: «لاشتد الرحال إلا إلی ثلاثه مساجد» فشد الرحال الی نبینا (ص) مستلزم لشد الرحل الی مسجده و ذلک مشروع بلانزاعف اذ لا وصول الی حجر ته الا بعد الدخول الی مسجده، فلیبدا بتحیه المسجد، ثم بتحیه صاحب المسجد، رزقنا الله و ایاکم ذلک، آمین». ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج ۴، ص ۴۸۴-۴۸۵، شرح حال حسن بن حسن بن علی، رقم ۱۸۵٫

[۷]– «قصد المؤلف بهذا الا ستطراد الرد علی شیخه ابن تیمیه الذی یقول بعدم جواز شد الرحل لزیاره قبر النبی (ص) و یری أن علی الحاج أن ینوی زیاره المسجد النبوی کما هو مبین فی محله». همان، ص ۴۸۵،‌پاورقی اول.

[۸]– سوره نساء: آیه ۶۴٫

[۹]– سوره محمد، آیه ۱۹٫

[۱۰]– «ینبغی لکل مسلم اعتقاد کون زیارته قربه، للأحادیث الوارده فی ذلک و لقوله تعالی: «ولو أنهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما»، لأن تعظیمه لاینقطع بموته و لایقال ان استغفار الرسول لم انما هو فی حال حیاته و لیست الزیاره کذلک، لما جاب به بعض ائمه المحققین: ان الآیه دلت علی تعلیق وجدان الله توابا رحیما بثلاثه امور: المجیء و استغفار هم و استغفار الرسول لهم و قد حصل استغفار الرسول لجمیع المومنین و المومننات، لأنه (ص) قد ا ستغفر للجمیع، قال الله تعالی: «و استغفر لذنبک و للمومنین و المؤمنت»، فإذا وجد مجیئهم و استغفارهم تکملت الأمور الثلاثه الموجبه لتوبه الله و رحمه». علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب: ج۵، ص ۱۷۳-۱۷۴، زیاره المشاهد المشرفه، الحث علی زیاره النبی (ص).

[۱۱]–  «و هی من أبشع المسائل المنقوله عن ابن تیمیه». ابن حجر عسقلانی شافعی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری: ج ۳، ص ۷۹-۸۰، کتاب فضل الصلاه،‌باب فضل الصلاه فی مسجد مکه و المدینه، شرح احادیث ۱۱۸۸، ۱۱۸۹ و ۱۹۰٫

[۱۲]– «هذا قول إبن تیمیه حیث منع من زیاره النبی (ص) و هو من أبشع المسائل المنقوله عنه». قسطلانی، ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری: ج ۳، ص ۲۷۱، کتاب فضل الصلاه فی مسجد مکه و المدینه، شرح حدیث ۱۱۸۹٫

[۱۳]– «اعلم أن زیاره قبره الشریف من أعظم القربات و أرجی الطاعات و السبیل إلی أعلی الدرجات و من اعتقد غیرهذا فقد انخلع من ربقه الاسلام و خالف الله و رسوله و جماعه العلماء الأعلام». قسطلانی، المواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه فی السیره النبویه: ج ۳، ص ۴۰۳ و ۴۰۶٫

[۱۴]– «من هو ابن تیمیه حتی ینظر إلیه؟ أو یعول فی شیء من امور الدین علیه؟ و هل هو إلا کما قال جماعه من الائمه الذین تعقبوا کلماته الفاسده و حججه الکاسده، حتی اظهرو اعوار سقطاته و قبائح أوهامه و غلطاته …». جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل: ج ۴، ص ۶۴٫ به نقل از عزامی شافعی در فرقان القرآن بین صفات الخاق و صفات الاکوان: ص ۱۳۲٫

[۱۵]– و اعلم أن زیاره قبر رسول الله (ص) من أهم القربات و أنجح المساعی، فاذا انصرف الحجاج و المعتمرون من مکه استحب لهم استحبابا متأکدا ان یتوجهوا الی المدینه لزیارته (ص) و ینوی الزائر مع الزیاره التقرب و شد الرحل الیه و الصلاه فیه…». نووی شافعی، المجموع: ج ۸، ص ۲۷۲٫

[۱۶]– علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب: ج ۵، ص ۱۶۵-۱۸۷، کلمات أعلام المذاهب الأربعه.