برخی از دروغها، تحریفات و حذفهای تاریخی در سریال عمر
برخی از حذفها و تغییراتی که در این سریال میبینیم و با روایات نه فقط شیعی که اهل سنت هم مغایر است، در ادامه میآید:
۱ – در جریان شب لیله المبیت آنجا که حضرت امیر به جای پیامبر میخوابند تا پیامبر اسلام به سوی مدینه مهاجرت کنند، آن چه که در روایات شیعه و روایات عمومی دیده میشود این است که حضرت امیر به جای حضرت رسول در بستر خوابیده بودند تا اینکه مشرکان مکه بر بالای بستر ایشان سر میرسند، و هنگامی که رو انداز را از سر ایشان بر میدارند درمی یابند که او حضرت امیر است[۱] از کشتن ایشان صرف نظر میکنند و میروند[۲]، این قصه خیلی فرق میکند با آنچه که در این سریال نشان میدهد که مشرکان در روز خیلی مؤدبانه در خانه پیامبر را میزنند، حضرت امیر در را باز میکنند، مشرکان میپرسند آیا پیامبر خانه است؟ و حضرت امیر پاسخ میدهد: خیر نیست و پیامبر رفته و آنها هم کمی تعجب میکنند ولی راهشان را میگیرند و میروند!
۲ – در جریان جنگ خندق (احزاب) مبارزه حضرت امیر نشان داده میشود، اما فضایی که از این جنگ در این سریال ترسیم بسیار خنثی است، به هیچ عنوان اهمیت مبارزه و ضربت حضرت امیر که به اعتبار روایت فریقین از پیامبر(ص): «بهتر از عبادت انس و جن بود» به تصویر کشیده نمیشود، حتی سازندگان اثر از نشان دادن این هم ابا میکنند که پیامبر در آن روز به هر کسی برای جنگ با «عَمْر بن عَبدُوَد» فرمان داد اجابت نکرد و تنها حضرت امیر بود که در تمام دفعات به خواسته پیامبر پاسخ اجابت میداد.
۳ – در این سریال به جنگ خیبر اصلا هیچ اشارهای نمیشود، در جنگی که خلیفه اول و دوم در روزهای ابتدایی نبرد که رهبری آن را به عهده داشتند از فتح قلعه ناکام و مستأصل باز میگردند اما قلعه به دست حضرت امیری که حتی بیمار بوده فتح میشود، و مسلمین از دست دسیسههای همیشگی یهودیان آن قلعه راحت میشوند.
۴ – در این سریال به فتح یمن توسط حضرت امیر هیچ اشارهای نمی شود، در حالی که مسئلهای بسیار مهم برای مسلمین بوده و پیامبر خالد بن ولید را برای فتح و مسلمان کردن اهل یمن به آنجا اعزام کردند، پس از شش ماه در حالی که خالد هیچ کاری نتوانست از پیش ببرد، پیامبر حضرت امیر را به سوی یمن فرستاده و جایگزین او کردند [۳]. با درایت حضرت امیر این سرزمین تقریبا بدون جنگ و خونریزی فتح شد [۴] و اهالی یمن همواره از دوستان و متحدان حضرت امیر باقی ماندند. [۵]
۵ – در این سریال هنگام به تصویر کشیدن فتح مکه پس از اینکه کاراکتر بلال بر بالای کعبه میرود و اذان میگوید، اذان را تا انتها میخواند، اذانی که در این سریال توسط کاراکتر بلال خوانده می شود اذانی است که بعد از دوره خلیفه دوم باب شد، یعنی اذانی که بند (فصل) ششم آن یعنی «حی علی خیر العمل» به دستور و صلاح دید خلیفه از آن حذف شد [۶] کاری که به اعتقاد ائمه و بزرگان شیعه بدعت محسوب شده و خلیفه را مجاز به انجام آن نمیدانند.
۶ – در این سریال به جریان غزوه تبوک و جانشینی حضرت امیر به جای پیامبر در مدینه و رفتن حضرت امیر نزد پیامبر و احادیثی که ایشان در وصف حضرت امیر ایراد فرمودند، هیچ اشارهای نمیشود.
۷ – در این سریال در قسمتهای مربوط به «حجه الوداع» هیچ اشارهای به واقعه غدیر خم نمیشود، در حالی که علامه امینی کتاب چند جلدی «الغدیر» خود را فقط اختصاص به استناد این واقعه از منابع اهل سنت میدهد، واقعهای که از طرف ائمه اهل سنت عموما مورد انکار قرار نمیگرفت.
۸ – در قسمتهای میانی این سریال هنگامی که خلیفه اول در مییابد که موعد وفات او رسیده است، نشان داده میشود که بسیار تلاش میکند که جانشینی برای خود انتخاب کند تا جامعه مسلمین بدون سرپرست رها نشده و دچار تشتت و هرج و مرج نشود. جالب اینکه جانشین خود را هم در روزهای پایانی عمر خویش معرفی میکند؛ فقط سوالی که حتی برای یک مخاطب عادی پیش میآید این است که چطور این موضوع به فکر پیامبر نرسیده؟ و چرا ایشان چنین کاری انجام نداند؟ و چگونه پیامبر امت خویش را بدون تعیین جانشین برای خود رها کرده است!؟
۹ – نوع بیعت گرفتن از حضرت امیر پس از رحلت پیامبر از نقاطی است که با روایت شیعه و سنی همخوانی با هم ندارد، در این سریال پس از تصمیم مسلمین و اصحاب سقیفه مبنی بر انتخاب ابوبکر به عنوان خلیفه اول ـ که به قول «فان فلوتن» به نوعی میتوان گفت جمهوریخواهان مسلمین بودند ـ حضرت امیر خیلی عادی و بدون هیچ مسئلهای میآید و ضمن تبریک خلافت به خلیفه اول با او بیعت میکند، این در حالی است که این با روایت شیعه و حتی آثار معتبر و رایج تاریخی [۷] که نگاشته شده است، کاملا مغایرت دارد.
۱۰ – در این سریال در نبرد قادسیه هیچ پهلوان عربی کشته نمیشود و به زمین نمیافتد و این تنها پهلوانان مجوس ایرانی هستند که مانند برگ درختان یک به یک بر زمین میافتند و کشته میشوند!
۱۱ – در حالی که در این سریال به مسائلی چون موضوع فدک، نوع بیعت گرفتن اجباری از حضرت امیر و بسیاری از موضوعات مهم تاریخی هیچ اشارهای نمی شود، اما به موضوع ازدواج خلیفه دوم با ام کلثوم اشاره میشود، که با روایت فریقین از این رویداد کاملا متفاوت است!
برخی از بزرگان امامیه مانند شیخ مفید اعتقاد به وقوع چنین اتفاقی ندارند، بسیاری از روایات که بر وقوع این رویداد را دلالت دارند، وقوع آن را به واسطه تحت اجبار قرارداشتن حضرت امیر میدانند و این وصلت به هیچه وجه با طیب خاطر روی نداده بلکه ام کلثوم را باکرهای (زنی) که از اهل بیت غصب شده معرفی میکنند [] برخی ام کلثوم مورد عقد خلیفه دوم را ربیبه حضرت میدانند که در اصل فرزند جعفر بن ابیطالب بوده، و نیز دستهای دیگر مانند راوندی در خرائج و جرائح اعتقاد دارند که کسی که حضرت امیر به خانه خلیفه دوم فرستاده امکلثوم واقعی نبوده بلکه کس دیگری توسط حضرت امیر در شمایل ام کلثوم درآمد و او با خلیفه وصلت کرده است.
منبع:پرسمان
پینوشتها:
- السیره النبویه، عبد الملک بن هشام الحمیرى المعافرى (م ۲۱۸)، تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دار المعرفه، بى تا. ج۱، ص: ۴۸۳
- تاریخ یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب ابن واضح یعقوبى (م بعد ۲۹۲)، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ ششم، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص: ۳۹۸
- تاریخ طبرى ، محمد بن جریر طبرى (م ۳۱۰)، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، ۱۳۷۵ش، ج۴،ص: ۱۲۶۲.
- طبقات، محمد بن سعد کاتب واقدى (م ۲۳۰)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش. ج۲،ص:۱۶۶
- مغازى تاریخ جنگهاى پیامبر(ص)، محمد بن عمر واقدى (م ۲۰۷)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، چ دوم، ۱۳۶۹ش. ص:۸۲۷
- حلبی، ابوالفرج؛ السیره الحلبیه(إنسان العیون فی سیره الأمین المأمون) بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۲، ص ۱۳۷؛ قوشجی، شرح تجرید، ص ۴۸۴
- الإمامه و السیاسه المعروف بتاریخ الخلفاء، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبه الدینوری (۲۷۶)، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ط الأولى، ۱۴۱۰/۱۹۹۰٫ ج۱، ص:۲۸ -۳۰
- محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینى رازى، الکافی، چاپ: دار الکتب الإسلامیه، تهران نوبت چاپ: سال انتشار: ۱۳۶۵ هجرى شمسى چهارم ج: ۵ ص: ۳۴۶
پاسخ دهید