بحث ما راجع به بررسی روایاتی بود که برای عدم مشروعیت قیام قبل از ظهور امام زمان، به آن استدلال شده بود. اکنون به سراغ دلالت روایات میرویم که آیا این دسته روایات، دلالت بر نفی و منع و نهی از تمام قیام های قبل از ظهور دارند؟
دلالت روایات ناهیه
آیا روایات ناهیه، دلالت بر عدم مشروعیت قیام دارند؟ در جواب باید گفت:
اول: دعوت دو نوع است. دعوت حق و دعوت باطل. دعوت حق، برای بپا داشتن حق و بازگرداندن حق به دست اهل بیت است که هدف زید شهید هم چنین بود. این قیامها با چنین اهداف و انگیزه ای مورد تایید امام معصوم است. قسم دیگر آن، دعوت باطل است. در این دعوت، قیام کننده، مردم را بسوی خودش دعوت کرده تا خودش را مطرح نماید. این دعوت در مقابل و عرض اهل بیت است و منظور از روایت« کُلُّ رَایَهٍ تُرْفَعُ…» هم، همین است. مؤید این جواب، روایتی است که از امام باقر علیه السّلام وارد شده است:
زکریاى نقاض گوید: از امام باقر علیه السّلام شنیدم که میفرمود: مردم پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم همانند کسانى شدند که جمعى از هارون و گروهى از گوساله پیروى کردند و همانا ابوبکر مردم را (به خویش) دعوت کرد، و على علیه السّلام جز به قرآن عمل نکرد، و عمر هم چنین مردم را دعوت کرد و على علیه السّلام جز به قرآن عمل نکرد، و (از پى آن دو) عثمان مردم را (به بیعت خویش) خواند، و على علیه السّلام (همان طور) جز به قرآن عمل نکرد و تا هنگام ظهور دجال هیچ کس نیست که مردم را به خویش دعوت کند جز آنکه جمعى پیرو پیدا کند، و هر کس پرچم گمراهى برافرازد سرکش و باطل باشد. [۱]
پس روایت«کُلُّ رَایَهٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ…» بوسیله این روایت «… وَ مَنْ رَفَعَ رَایَهَ ضَلَالَهٍ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ» قید میخورد بنابراین منظوراز « کُلُّ رَایَهٍ» هر پرچمی نمیباشد بلکه «رایَهَ ضَلَالَه» میباشد.
بیان یک شبهه
ملاک بطلان در این روایت، دعوت های عرضی نیست، بلکه ملاک، اصل قیام قبل از ظهور است. در روایت «کل رایه فی عرض رایه امام» نیامده است، پس ملاک قبلیت است.[ یعنی هر قیامی قبل از ظهور صورت بگیرد، باطل است، گرچه قیام کننده، بسوی خودش هم دعوت نکند.]
جواب شبهه
اول : ما احتمال قوی میدهیم که این سنخ روایات، قضایای خارجیه است نه حقیقیه، یعنی ناظر به آنچه در آن زمان، اتفاق افتاده است. در دوران صادقین اینگونه قیامها زیاد بوده است.
دوم: قیام هایی که در آن زمان اتفاق افتاد و یا قبلاً صورت گرفته بود، از طرف ائمه معصومین مورد تأیید قرار گرفت که به بعضی از آنها اشاره میشود.
أ : قیام یمانی: اکثریت، پرچم یمانی را مثبت میدانند [البته بنده، نظر خاصی در این باره دارم] و در روایت آمده است که«… وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَهٌ أَهْدَى مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَهُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم…»[۲]
پس کسانی که میگویند هر رایتی طاغوت است، نقضش به رایت یمانی است.
ب: قیام از مشرق، امام باقر علیه السّلام میفرماید: «کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَق…»[۳]
ج: قیام مختار، فرمایش امام زین العابدین علیه السّلام در مورد قیام مختار، معروف است که فرمود: «…فقال: یا عمّ لو أنّ عبدا زنجیا تعصّب لنا أهل البیت لوجب على الناس معاونته…»[۴]
زَنج : طائفه ای از بلاد سودان هستند، تا همین الان، در سودان عده ای از انسانهایی هستند که هنوز متمدن نیستند و در جنگل زندگی میکنند و گاهی لخت و عریان بیرون میآیند. تمدنی ندارند. حالا به ۱۴۰۰ سال قبل برگردید. امام میفرماید اگر چنین فردی، در حمایت از اهل بیت پرچم دست بگیرد، همه باید کمک کنند.
د: قیام زید، [ که به تفصیل در مورد آن، بحث کردیم]، امام صادق علیه السّلام فرمود: «… وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَیْدٌ فَإِنَّ زَیْداً کَانَ عَالِماً وَ کَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ یَدْعُکُمْ إِلَى نَفْسِهِ إِنَّمَا دَعَاکُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ…»[۵]
ه : قیام شهید فخ: [۶]قیام حسین بن علی که معروف به شهید فخ است، در زمان ابتدای خلافت موسی هادی رخ داده است. موسی پسر مهدی و مهدی پسر منصور است. تا جایی که بنده تتبع کرده ام، حتی یک روایت در مذمت شهید فخ وارد نشده است. مادر ایشان، دختر عبدالله بن حسن بود[۷] که عبدالله پسرش به عنوان مهدی در زمان امام صادق علیه السّلام قیام کرد. پس عبدالله بن حسن دایی او است. در کافی شریف یک روایت دربارهی ایشان آمده است.[۸]
در ادامه به تفصیل قیام های فوق را بررسی خواهیم کرد.
[۱] – «حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْکِنْدِیِّ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ وَ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ زَکَرِیَّا النَّقَّاضِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ النَّاسُ صَارُوا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص بِمَنْزِلَهِ مَنِ اتَّبَعَ هَارُونَ ع وَ مَنِ اتَّبَعَ الْعِجْلَ وَ إِنَّ أَبَا بَکْرٍ دَعَا فَأَبَى عَلِیٌّ ع إِلَّا الْقُرْآنَ وَ إِنَّ عُمَرَ دَعَا فَأَبَى عَلِیٌّ ع إِلَّا الْقُرْآنَ وَ إِنَّ عُثْمَانَ دَعَا فَأَبَى عَلِیٌّ ع إِلَّا الْقُرْآنَ وَ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یَدْعُو إِلَى أَنْ یَخْرُجَ الدَّجَّالُ إِلَّا سَیَجِدُ مَنْ یُبَایِعُهُ وَ مَنْ رَفَعَ رَایَهَ ضَلَالَهٍ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ ؛ کلینی،کافی ؛ ج۸ ؛ ص۲۹۷.
[۲] – الغیبه( للنعمانی)، ص: ۲۵۶
[۳] – الغیبه( للنعمانی)، ص: ۲۷۳
[۴] – جزائری، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمه الأطهار ؛ ج۱ ؛ ص۲۹۸
[۵] – الکافی ج۸، ص: ۲۶۴
[۶] – فخ چاهى است قریب یک فرسخى مکه سر راه تنعیم و شهید فخ، حسین فرزند على بن حسن بن حسن بن امام حسن مجتبى است و در ایام موسى هادى پسر مهدى عباسى خروج کرد.
[۷] – مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی در مورد او می گوید:و علی بن الحسن بن الحسن و یکنى أبا الحسن و کان یقال له علیّ الخیر، و علی الأغرّ و علی العابد، و کان یقال له و لزوجته زینب بنت عبد اللّه بن الحسن الزوج الصالح.
[۸] – الکافی ج۱، ص۳۶۶، ح۱۷
پاسخ دهید