آیا تصویر نقاشی مشهور جوانی های پیامبر صحت دارد؟
از اواخر دهه نود، پوسترهای پرفروشی منقش به تصویر حضرت محمد(ص) در ایران چاپ شده است که در آنها حضرت محمد به صورت جوانی خوشچهره تصویر گردیده است. این پوسترها امروزه با استفاده از فن آوریهای روز و ابزارهای مختلف تولید میگردند. با وجود این، ساختار تصاویر هنوز سنتی هستند، پس زمینه آنها رنگ سادهای دارد و رنگها به سادگی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. به علاوه، این تصاویر همواره خصوصیات و صفاتی دارند که تمایز آنها را از دیگر عکسها آسان میسازد، به عنوان مثال شمشیر دو لبه حضرت علی(ع). اما تصویری که در اینجا بدان خواهیم پرداخت، اساسا با تصاویر قبلی متفاوت است: این تصویر نوجوانی خوشقیافه با چشمانی لطیف و چهرهای دلنشین را نشان میدهد که تا حد زیادی یادآور نقاشیهای اواخر رنسانس است، به خصوص تصاویر نوجوانانی که توسط « کاراواجیو » کشیده شده، همچون« پسری با سبد میوه » (رم، گالری بورقس) و یا « پدر جان تمهید دهنده » ( موزه کاپیتال). همان نرمی مخملشکل گونهها، همان دهان نیمه باز و همان نگاه نوازشگر. هرچند نسخ متفاوتی از این تصویر وجود دارد، اما همه آنها صورتی جوان را نشان میدهند که اغلب در زیر آنها نوشته شده محمد رسول الله و یا حتی اطلاعات دقیقتری درباره دورهای از زندگی محمد(ص) که این عکس بدان متعلق است و حتی منبع عکس داده شده است.
در سال ۲۰۰۴، در حین بازدید از یک نمایشگاه عکس مختص به دو عکاس لهنرت و لاندارک ، تصادفا موفق به کشف ریشه این پوستر ایرانی شدیم و آن عکسی بود که لهنرت بین سالهای ۱۹۰۴ و ۱۹۰۶ در تونس گرفته بود، و سپس در اوایل دهه بیست به صورت کارت پستال چاپ و توزیع شده بود.« رادولف فارانتز لهنرت » ـ ۱۸۷۸ – ۱۹۴۸ ـ
که اهل جمهوری چک امروزی بود، در سال ۱۹۰۴ به همراه « ارنست هاینریش لاندارک » ـ ۱۸۷۸ – ۱۹۶۶ ـ آلمانی به تونس آمد، اولی به عنوان عکاس و دومی به عنوان ناشر و مدیر. از آنجایی که لهنرت در سال پیش از آن اقامتی کوتاه در تونس داشت، علاقه زیادی به مناظر طبیعی و ساکنان آنجا پیدا کرده بود. شرکت این دو به صورت تخصصی به چاپ تصاویر از مناظر زیبا در تونس و مصر میپرداخت و هزاران عکس و کارتپستال از این مناطق چاپ نمود. لهنرت که در موسسه هنرهای گرافیکی وین تحصیل کرده بود، روابطی با اعضای جنبش « پیکچرالیسم » که عکاسی را به عنوان اثر هنری میدانستند، داشت. عکسهای لهنرت نه تنها بیابان، تپههای شن روان، بازارها و مناطق محلی تونس را نشان میداد، بلکه شامل تصاویری از پسران و دختران نابالغ جوان بود که سنی بین کودکی و نوجوانی و چهرهای بین زن و مرد داشتند.
این تصاویر معمولا مطابق سلیقه مشتریان اروپایی تهیه شده بود که تصویری وسوسه انگیز و وهمآمیز از شرق داشتند. لهنرت بدون شک در تهیه عکسها از این مساله استفاده نموده، ولی نبوغ قابل توجهی نیز به خرج داده است. عکسهای او به صورت چاپ نقره ای، گراورسازی شده و چهاررنگ چاپ شده است. اکثر این کارت پستالها از سال ۱۹۲۰ در آلمان چاپ شده و در مصر پخش شده است.
بدون شک، همه نسخ موجود از عکس منتسب به پیامبر، همه از عکسی که او گرفته الگوبرداری کردهاند. بدین ترتیب، لهنرت ناخواسته در قلب یک اسطوره قرار گرفته است.سوال درباره ارتباط بین توصیف مرسوم از چهره پیامبر و چهره جوان تونسی، هنوز بدون پاسخ مانده است. تصویر نمایشگر چهره یک نوجوان خندان است، با دهانی نیمه باز، عمامهای بر سر و گل یاسمنی بر گوش. همین چهره در کارت پستالهای دیگری و تحت عناوین دیگری از قبیل احمد، جوان عرب و غیره تصویر شده است.
اما این سوال وجود دارد که چه چیزی باعث شده که ناشران ایرانی شباهتی بین پیامبر اسلامی در سنین نوجوانی و تصویر یک جوان تونسی بیابند؟قبل از جنگ جهانی اول، تصویر محمد در مجله نشنال جئوگرافی در ژانویه سال ۱۹۱۴ و تحت مقالهای با عنوان اینجا و آنجا در شمال آفریقا چاپ شد که زیر آن نوشته شده بود عربی با یک گل. در دهه بیست، کارت پستالهای تونسی این دو عکاس بین سربازان فرانسوی در شمال آفریقا بسیار محبوب بود. در دهههای هشتاد و نود، کتب متعددی شامل عکس این نوجوان چاپ شد، ولی اغلب آنها عنوانی غیر از محمد به عکس دادهاند.در نسخ ایرانی فعلی، اصلاحاتی روی تصویر انجام شده و از فریبندگی چهره نوجوان چیزهایی نگه داشته شده است ولی از زیبایی جذاب آن کاسته شده است.
شانه سمت چپ اندکی با پارچه پوشانده شده است و دهان و چشمها اندکی اصلاح شده است. به طور کلی میتوان گفت که هنرمندان ایرانی سعی کردهاند جنبههای زیبا پسندانه تصویر را کاهش دهند و تصویر را از حالت جذاب خارج نموده، به آن زیبایی مقدسی ببخشند.
عنوان یکی از پوسترها این است: تصویر روحانی حضرت محمد، در سن ۱۸ سالگی درهمراهی عمویش در یک سفر تجاری از مکه به دمشق. به علاوه ادعا شده است که این تصویر توسط یک کشیش مسیحی کشیده شده و تصویر اصلی آن در موزه رم قرار دارد.ریشه مسیحی؟همانطور که پیش از این نیز گفته شد، برخی از نوشتهها برای این اثر ریشهای مسیحی قائلند، و نه یک ریشه اسلامی که این مساله مسلمانان را از گناه نگاه به صورت پیامبر و یا تصویرگری چهره وی، مبری میسازد.
به علاوه، این موید این مطلب است که مسیحیان حضرت محمد [ص] را در همان سنین کودکی به عنوان شخصیتی الهی پذیرفته اند. این داستان از یک کشیش مسیحی کاتولیک یا ارتدکس به نام بحیرا صحبت میکند که بر اساس داستان، در حین گشت و گذار حضرت در سوریه وی را براساس نشانه پیامبری بین شانههایش بازشناخته است. پیامبر آینده باید میگفته است : «هنگامی که من به آسمان و ستارهها مینگرم خود را بالاتر از ستارهها مییابم». به همین دلیل است که در بعضی عکسها ستارههایی در پس زمینه عکس دیده میشود.هرچند که هیچ توصیفی درباره چهره حضرت محمد(ص) در نوجوانی وجود ندارد، ولی توصیفاتی از چهره وی در بزرگسالی گفته شده است : گفته شده که وی پوستی سفید داشته، چشمانی سیاه، گونههایی صاف، ابروان پرپشت و کمانگونه.
دندانهای مرتب و مویشان کمی موجدار بوده است. این خصوصیات در مورد نوجوان تصویر شده در پوسترهای ایرانی دیده میشود. در حقیقت این تصویری از یک تصویر و نمایشی از یک نمایش است. به عبارت دیگر، تصویرگران ایرانی مدلی از حضرت محمد(ص) را انتخاب کردهاند که نمایانگر زیبایی، جوانی و توازن است ولی هیچ ارتباطی با حضرت محمد ندارد.(به نقل ازمقاله ای از کتابخانه تاریخ ایران و اسلام, ترجمه جعفرهادی جعفریان)
منبع:پرسمان
پاسخ دهید