همیشه با وضو باش!

آقای بهجت اعلی‌الله‌مقامه‌شریف می‌فرمودند: مواظب باش که بی‌وضو نباشی؛ همیشه با وضو باش!

وضو، رعایت حضور و در کلاس حضور حق رفتن و در محضر خدا پاک بودن است، این وضو نور است. «الْوُضُوءِ نُور». همیشه این نور را همراه خودتان داشته باشید. خدا یک چشم به ما بدهد که این نورانیت را ببینیم.

 

فقر انسان معرف خداست

این که فرمود: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه.[۱] انسان از فقر خودش خداوند را می‌یابد. فقر وجودِ خودش، معرف خداست. انسان هیچ وقت، هیچ ندارد. هر لحظه که خداوند متعال نخواهد نَفَسمان بالا بیاید، دیگر نمی‌آید! یک لحظه رگ می‌گیرد و ایست قلبی می‌کند. انسان مالک سود و زیانش نیست. خدای متعال، ضارّ و نافع است. یا ضارّ و یا نافع. اگر انسان ضعف، فقر، ذلت، وابستگی، نادانی و جهالت خودش را بیابد، توجه خدا برای او همیشگی می‌شود.

 

اثر خواندن سوره توحید

آدم شش جهت دارد: راست، چپ، عقب، جلو، بالا و پایین! و از این شش جهت در معرض بلا هست. اگر شما سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را در شش جهتتان بخوانید، از شش جهت، خداوند منّان بلاها را از شما دور می‌کند.

 

از جامعه جدا نشویم

از جامعه در هیچ جا جدا نشویم، خدا در تعلیمات دینی و در مهم‌ترین کارهای فردی هم ما را به جمع وصل کرده است، سوره حمد را فردا هم بخوانیم؛ نمی‌گوییم: ایّاکَ اَعبُد، باید بگوییم: ایّاکَ نَعبُد، از جمع استفاده می‌کنیم. ما هیچ وقت حرکت فردی نداریم، حرکت و همّت ما نجات جمع است، «ایّاکَ نَعبدُ و ایّاکَ نَستَعین».

 

شأن تعلیم از شئون الهی است

الرَّحْمَنُ؛ عَلَّمَ الْقُرْآنَ[۲] یعنی خدا معلم قرآن است. شأن تعلیم از شئون حق تعالی است و کسی که شأن معلمی دارد، نماینده و آیینه خداست و شأنی از شئون الهی را در اختیار دارد.

 

بارش یکسان استاد

استاد چشمه‌ی پرفیض الهی است و باید همه به این چشمه دسترسی داشته باشند و استاد باید جام هرکسی را در حدی که ظرفیت دارد، پر کند. حال اگر کسی جامش از دیگری کوچک‌تر است و زود سر می‌رود، این تقصیر خودش است؛ اما از این طرف، استاد باید مثل باران رحمت و مثل آفتاب، علَی البِرّ وَ الفاجِر، یکسان ببارد. نقش استاد، همانند خورشید و باران است. باید به همه یکسان ببارد و نورش به همه برسد.

 

در نظر گرفتن امتیازات افراد

اگر افرادی فضل و امتیاز یا برجستگی خاصی دارند حتی اگر این برجستگی از ناحیه پدر و مادر او باشد؛ مثلاً پدرش خیلی آدم مقدسی است؛ باید متناسب با آن برجستگی با آن‌ها برخورد کرد. در جریان حضرت خضر و موسی علیهما السلام آن‌ها برای آن دیواری که داشت می‌ریخت، نقش عَمَله و بنا را ایفا کردند و حضرت موسی انتقاد کرد؛ اما بعد که حکمت این کار را شنید، فهمید که این مربوط به بچه‌هایی بود که: وَکانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا[۳] پدرشان صالح بوده است؛ نه اینکه خودشان صالح باشند و این کار به اعتبار پدرشان بوده است.

 

زبان تبلور باطن آدم است

زبان تبلور باطن آدم است.

 

در نبود عالم …

شماها رفقای خودتان را تشویق نکرده‌اید، به حوزه‌ی امام صادق علیه السلام نیاوردهاید، وقتی سفره‌ی علم گسترده نشد و جامعه دسترسی به عالم نداشت؛ افراد جاهل تصدی امور را به دست می‌گیرند. در آن زمان جاهل مدعی فتوای به غیر اذن می‌دهد، این مدعیان عرفان‌های کاذب و راه‌های باطل، شعبده بازها، حقه بازها می‌آیند جوان‌های شمارا می‌برند، این‌ها گرگ راه‌اند، این‌ها قطاع الطریقند، چرا این‌ها جرأت پیدا می‌کنند؟ برای اینکه می‌بینند فضا خالی است، عالم به اندازه کافی نیست، روشنگری نشده، مدرسه‌ها و دانشگاه‌های ما در معرض لغزش هستند، چون به اندازه کافی در دانشگاه‌ها عالم ندارید.

 

فقدان علما و خاموشی چراغ علم

علم خود به خود از بشر رخت بر نمی‌بندد، اگر خدا بخواهد جامعه ای را مورد غضب خودش قرار دهد و نور علم در آن جامعه خاموش شود، علماء را از آن‌ها می‌گیرد، فقد علماء موجب نزع علم می‌شود، إِنَ اللَّهَ لَا یقْبِضُ الْعِلْمَ انْتِزَاعاً ینْتَزِعُهُ مِنَ النَّاسِ وَ لَکنْ یقْبِضُ الْعِلْمَ به قبض الْعُلَمَاءِ[۴] خداوند وقتی بخواهد چراغ علم را خاموش کند، عالم را می‌برد و جامعه بی عالم می‌شود.

 

بالا بردن ظرفیت خود نسبت به شنیده‌ها

حضرت علی علیه السلام: النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا[۵] انسان‌های مقدس ولی با ذهن محدود و با معلومات محدود، غیر از آن دایره ای را که خودشان طی کرده‌اند قیچی می‌کنند. این هم یکی از مشکلات است که انسان آنچه را که خودش ندارد، انکار می‌کند. این بی توفیقی بالایی است. بعضی‌ها مکاتبات، رویاهای صادقه و توفیقاتی فوق عادت ما دارند که وقتی این مطالب در بعضی جاها گفته می‌شود، برای بعضی‌ها خیلی سنگین است؛ لذا به تردید می افتند و شروع می‌کنند به جوسازی کردن و اینجا و آنجا بدگوئی کردن. چنین چیزی هم خلاف انصاف است و هم خلاف ظرفیتی است که یک انسان باید برای خودش کسب کند.

 

انسان و غیبت

انسان در حال غیبت صورت برزخی‌اش، صورت آدم نیست. امیرالمؤمنین علیه السلام: ألغَیبَهُ قُوتُ کلابِ النّارِ[۶] غیبت خورشت سگ‌های جهنم است. آدم در حال غیبت کردن سگ جیفه خوار است. أَیحِبُّ أَحَدُکمْ أَن یأْکلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتًا فَکرِ‌هْتُمُوهُ[۷] الله الله مواظبت کنید هیچ غیبتی نکرده باشید.

 

رویش برخی زمان‌ها

برخی زمان‌ها رویش دارند و عمل در آن‌ها با زمان‌های دیگر فرق دارد؛ روز عرفه، شب عرفه، جزو روزهای استثنایی عالم است. همان گونه که شب قدر استثنایی است، روز عرفه هم استثنایی است. گنج‌هایی که در ده شب اول ذی الحجه الحرام قرار داده شده است، در شب‌های دیگریافت نمی‌شود. این نوع گنج‌ها مخصوص همین شب‌هاست، نماز شب بخوانید، یک سجده ای، یک اشکی، اگر اشک هم نداشتید، خودتان را به حالت گریه بزنید. این ایام معالجه نشوید، بعدها معالجه طولانی است.

 

بررسی منشأ رفاقت

آدم تأمل کند، ببیند چرا من با این شخص رفیقم؟ باطن خودش را جستجو کند، تفحص کند و ریشه محبّت را پیدا نماید؛ بنگرد بیشتر جنبه‌های الهی دارد یا نه؟! اگر جنبه‌های الهی نداشت، خودش را تصحیح کند. چون محبّتی که در آن خدا نباشد، وزر و وبال است. عوارض دارد، موجب بدبختی آدم می‌شود.

 

اثرات اعمال گذشته

انسان کارش مبتنی بر انگیزه است. انگیزه‌هایش مبتنی بر معلومات و ذهنیات و خاطرات اوست؛ آدم در طول عمرش در محافل، مجالس، کلاس درس، در عالم توسل شرکت داشته است و در باطنش خاطراتی دارد، کسانی که چشمشان به هرزه‌گی‌ها عادت کرده، فیلم‌های بد تماشا کرده، درجاهای نامناسب حضور داشته‌اند، در پارتی‌های هیجان‌انگیز بوده‌اند، این‌ها از بین نرفته، فیلم‌ها در درونش انباشته شده است و با یک بهانه‌هایی به یاد آدم می‌آیند و میل به آن‌ها پیدا می‌کند.

 

کلید درهای بسته

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) کلیدی است که خدای متعال همه درهای بسته را با این کلید باز می‌کند.

 

لزوم کنترل ورودی‌های قلب

استخر یا حوضی که کانال‌های ورودی آب آن از مسیرهای مختلف می‌آید؛ اگر از ابتدا این حوض را به یک چشمه ای وصل کرده باشند و جلوی جویبارهای آلوده را گرفته باشند. خُب یک آب صافی در این حوضچه جمع می‌شود، هم خوش منظره است، هم پاک کننده است و هم خودش پاکیزه است. اگر انسان مراقبتی برای ورودی قلب خودش داشته باشد و اجازه ورود هرگونه لجن و کثافت را ندهد، انسان پاک و پاک کننده باقی می‌ماند.

 

انجام کارهای خیر را عادت خود کنیم

انسان کارش منبعث از علمش است، از ذهنیتش است، این ذهنیت اگر به صورت طبع درآمد به صورت عادت درآمد کار برای انسان سهل می‌شود، آسان می‌شود، اما اگر به آنجا نرسیده است یک کاری کرده زودگذر رد شده یا یک چیزی به گوشش خورده است، بعد هم یادش می‌رود، این آن اثر را ندارد.

این‌هایی که شنیده‌ها را انجام داده‌اند و معلومشان معلوم مطبوع شد، طبع شد، عجین شد، این دیگر هم راه را برای انسان هموار می‌کند و هم توفیقات را برای انسان افزون می‌کند؛ در مقابلش کار بد هم همین طور است. لذا فرموده‌اند: «فَإِنَّ الْخَیرَ عَادَه».[۸] سعی کنید کارهای خیر را که انجام می‌دهید، این را به صورت عادت دربیاورید، نماز شب یک شب خواندید اکتفا نکنید، با خواب مبارزه کنید، حداقل یک چهل شبی نماز شب را در سحر بخوانید؛ بعد نماز شب خواندن برایتان راحت می‌شود چرا؟ چون به صورت طبع درآمده است.

 

آثار دریافتی‌های بیرونی

انسان آنچه را که از بیرون دریافت می‌کند، چه از طریق چشم چه از طریق گوش، چه از طریق خوردن، چه از طریق لمس کردن یا فرآورده‌های درونی که برای انسان لذت و درد را حادث می‌کند، مانند احساس گرسنگی، ترس، وحشت، غم و غصه، شادی‌ها؛ همه‌ی این‌ها در بایگانی وجود انسان متمرکز می‌شوند. تمام کارها و بازتاب‌های آن، در درون ما آثار ماندگار دارند. مجموعه‌ی این‌ها به صورت خاطرات ذهنی در کتاب نفس انسان نوشته می‌شوند؛ و این خاطرات انگیزه انجام آن را در انسان به وجود می‌آورند.

 

برخی شنیده‌ها مثل گفتن است

وَ لا تَقْفُ ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کلُّ أُولئِک کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً[۹] خداوند منّان با تأکید، اول گوش را مورد مأخذه قرار می‌گیرد، آدم بنشیند و شایعات را گوش کند و آبروی اشخاص را با یک شایعه ببرد؛ قطعاً مسئول است. حتی بعضی‌ها زمینه هم می‌دهند و تشویقش می‌کنند، می گویند: باز هم بگو! از فلانی چه خبر؟! راسته که فلان سایت اینطور گفته؟! فلان روزنامه اینطور نوشته؟! فلانی هم بُرده هم خورده؟! در حالی که سند و دلیلی بر این مسائل ندارند. شنیدن این حرف‌ها، مثل گفتن آن است.

 

 

استغفار پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم

استغفار پیغمبرکه در هر نشست و برخاستنی، ۲۵ بار استغفار می‌کردند؛ دفع است، نه رفع. پیغمبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با این استغفارها شیاطین و وسوسه‌ها را دور می‌کردند که وارد حوزه‌ی نور نبوی نشوند. این‌ها حکم شهاب ثاقب را داشتند.

 

نسخه‌ی تربیت اولاد

گاهی بعضی از مؤمنین به ما مراجعه می‌کنند، می‌پرسند نسخه ای بده تا بچه مان را خوب تربیت کنیم؟! من عرض می‌کنم به فکر بچه‌ات نباش، به فکر خودت باش! اگر پدر صالح باشد، خوش اخلاق باشد، حلال خور باشد، چشم پاک باشد، یقیناً بچه‌ی او نیز درست در می‌آید. آدم خودش را بسازد، بچه‌ها نیز ساخته می‌شوند.

 

حالت یکسان انسان

حضرت باقرالعلوم علیه السلام به جابر بن یزید جعفی می‌فرماید: والله تو از اولیای ما نخواهی بود مگر این که اگر تمام اهل شهر از تو تعریف کنند، خوشحال نشوی و اگر همه علیه تو قیام کنند، به تعبیر ما «مُرده باد!» بگویند، ککت نگزد. قضاوت مردم در وضع تو نباید تأثیر بگذارد.

 

ضرورت رجوع به یک طبیب اخلاقی

اگر نمی‌توانیم گناهان و رذایلی را که داریم تشخیص بدهیم، یک طبیب اخلاقی پیدا کنیم و با او مسائلمان را مطرح کنیم، حالات خودمان را، کارهای خودمان را، آنجاهایی را که ابهام داریم به او بگوییم تا عیب ما مشخص شود، آنوقت نسخه بگیریم. سلام خدا بر آقای بهجت باد می‌فرمودند: بعضی‌ها باید خصوصی معالجه بشوند، نسخه‌های عمومی، فرمول‌های عمومی نجاتشان نمی‌دهد، باید معالجه‌ی خصوصی بشوند. پس باید به یک طبیب اخلاقی مراجعه کرد.

 

کارسازترین مرحله‌ی ذکر

ذکر مراتبی دارد که مهم‌ترین و کارسازترین مرحله‌ی ذکر، ذکر عملیست که انسان خدا را حاضر و ناظر و خدا را در زندگی ضارّ و نافع ببیند. ذکر عملی آن است که انسان هر کاری می‌خواهد بکند، خودش را در معرض خدا ببیند، خدا را پیش خودش ببیند، خدا را بر خودش قاهر ببیند.

 

سفره خدا

چشمت سفره‌ی اوست، زبانت سفره‌ی اوست، دار و ندارت سفره‌ی اوست، پیش همچنین ولی نعمتی، این چه کارهایی است که انجام می‌دهید؟! او سفره انداخته و مدام از تو پذیرایی می‌کند، تو با کسی که برایت سفره پهن کرده است چه می‌کنی؟!

 

راهکار جلوگیری از ورود جمال‌های غیر الهی به دل

چه کار کنیم که جمال‌های موقت و جلال‌های ظاهری و آنچه که برای انسان دلبری می‌کند، دلمان را نبرد؟ راهش این است که نگذارید وارد دل شوند. چطور نگذاریم وارد دل شوند؟ محیط‌های فاسد کناره گیری کنید؛ وقتی کسی وارد محیط‌هایی که زن‌های بَزَک کرده خودنمایی می‌کنند، می‌شود آنجا توقع داشته باشد که وسوسه نشود؟! مگر چنین چیزی ممکن است. هر آنچه دیده ببیند دل کند یاد. چرا دیدی که یادت خراب شود؟ تو الان یادت آنجاست. فکر نکنید یه بار دیدن اشکالی ندارد.

 

رجوع به گناه بعد از توبه

گاهی آدم حال توبه پیدا می‌کند و اعلام ندامت و حسرت و پشیمانی می‌کند اما چون هنوز کار اساسی نکرده است، دوباره سراغ همان گناه می‌رود، این‌ها کفایت نمی‌کند لذا چند مسئله را باید بعد از این مرحله در مقام اقدامش باشیم:

یکی حساسیت به گناهانمان است؛ حساسیت خودش غیرت را اضافه می‌کند. غیرت همان حساسیت است، آدم بی‌غیرت عُرضه‌ی زندگی ندارد، باید بمیرد، حَطبِ جهنم است. قدم بعد «تصفیه» است، پالایش است، دفاع است. بازسازی در حال جنگ که نمی‌شود. قدم بعد مسئله‌ی «تخلیه» است که بسیار کار حساسی است. بعد از تخلیه به جای هر کار بد، باید یک کار خوب انجام بدهیم. «إِنَّ الْحَسَناتِ یذْهِبْنَ السَّیئاتِ».[۱۰] مرحله‌ی بعدی، «ذکر» است، «اذْکرُوا اللَّهَ ذِکراً کثیراً».[۱۱] ذکر هم مراتبی دارد که مهم‌ترین و کارسازترین مرحله‌ی ذکر، ذکر عملیست که انسان خدا را حاضر و ناظر و خدا را در زندگی ضارّ و نافع ببیند.

 


 

[۱] – مصباح الشریعه، ص ۱۳، الباب الخامس فی العلم.

[۲] سوره الرحمن؛۱ و ۲٫ رحمان؛ قرآن را یاد داد .

[۳] – سوره کهف؛ آیه ۸۲٫

۱ منیه المرید ص ۲۸۱٫

[۵]مردم دشمن آن‌اند که نمی‌دانند. غررالحکم و دررالحکم؛ ص ۲۸٫

[۶] – غررالحکم، ص ۲۲۱، ح ۴۴۲۴

[۷] آیا یکی از شما دوست دارد گوشت برادرش را که مرده است بخورد؟ شما قطعاً از این کار کراهت دارید; پس غیبت را نیز ناخوشایند بدانید و از خدا بترسید و به درگاه او از این گناهان توبه کنید که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است. سوره حجرات؛ ۱۲

[۸] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۵۴، فضیله حسن الخلق

[۹] و چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد. سوره اسراء، ۳۶

[۱۰]– سوره هود؛ ۱۱۴ – چرا که حسنات، سیئات (و آثار آن‌ها را) از بین می‌برند.

[۱۱] – سوره احزاب؛ ۴۱ – خدا را بسیار یاد کنید.