- اثرات دریافتیهای حواس پنجگانه
- اثرات عجیب صله رحم خالصانه!
- بازتاب بندگی و نوکری ما
- اثر خواندن سوره واقعه
- نماز ترمز انسان است
- از جانب مادر سیّد میشویم؟
- محدودیت های اسارت
- اساس کارتان را بر رضای خدا بگذارید!
- اثر غیبت کردن
- باغ بهشتی یا گودال جهنمی
- اسیر تعریفها و مغموم از انتقادها نشویم!
- هر امام زاده ای مأموریتی دارد!
- اشک بر اهل بیت علیهم السلام
- تا یادمان نکنند، یادشان نمیکنیم!
- آدمی که خدا ندارد…
- اعمال بد ما، سرمایهی شیطان میشوند
- بالاترین عبادت
- ذخیرههای قبر
- برتری مصیبتِ خدا داده
- اعمال خوب و بد، صورتی برای وجود انسان میشوند!
- حکمت برخی بیماریها
- افسوس که نمیدانیم هیچیم!
- اقرار به گناه، یکی از شرایط استجابت دعاست
- نماز یک حقیقتِ دارای شعور و عقل است
- اگر بد هم شدید رویتان را از اهل بیت برنگردانید!
- امام به پناهگاه نرفت!
اثرات دریافتیهای حواس پنجگانه
انسان آنچه را که از بیرون دریافت میکند، چه از طریق چشم، چه از طریق گوش، چه از طریق خوردن، چه از طریق لمس کردن، چه فرآوردههای درونی که برای انسان لذت و درد را حادث میکنند، مانند احساس گرسنگی، ترس، وحشت، غم و غصه، شادیها؛ همهی اینها در بایگانی وجود انسان متمرکز میشوند.
تمام کارها و بازتابهای آن، در درون ما آثار ماندگار دارند. مجموعهی اینها به صورت خاطرات ذهنی در کتاب نفس انسان نوشته میشوند؛ و این خاطرات انگیزه انجام آن را در انسان به وجود میآورند.
اثرات عجیب صله رحم خالصانه!
وقتی دید و بازدید میروید با نیّت بروید تا انشاءالله ثواب کسب کنید!
نبی مکرم صلی اللهعلیهوآله میفرمایند:[۱] لَقِی مَلَک رَجُلًا عَلَی بَابِ دَارٍ کانَ رَبُّهَا غَائِباً مَلکی مردی را بر در خانه کسی دید که صاحبخانه در خانه نبود، فَقَالَ لَهُ الْمَلَک مَلک در لباس بشر به مردی که دم در ایستاده بود خطاب کرد: مَا جَاءَ بِک إِلَی هَذِهِ الدَّارِ چه باعث شده که پشت این در ایستاده ای؟ فَقَالَ: أَخٌ لِی أَرَدْتُ زِیارَتَهُ. گفت: برادر من است آمدهام که او را زیارت کنم، برای دیدارش آمدهام. قَالَ: الرَّحِمُ مَاسَّهٌ بَینَک وَ بَینَهُ، آیا کسی که آمده ای زیارتش کنی و با او دیدار نمایی، از ارحامت هست؟ عاطفه فامیلی شمارا به در این خانه کشانده است؟ أَمْ نَزَعَتْک إِلَیهِ حَاجَهٌ یا گرفتاری و طمع شمارا به اینجا آورده است؟ مَا بَینَنَا رَحِمٌ مَاسَّهٌ أَقْرَبُ مِنْ رَحِمِ الْإِسْلَامِ فرمود: مگر همه ما مسلمانان و برادرهم نیستیم؟ کدام صله رحم بالاتر از رحمی است که ارتباط دینی، ما را به همدیگر وصل کرده است. مَا نَزَعَنِی إِلَیهِ حَاجَهٌ من هیچ حاجت و گرفتاری ندارم که به خاطر گرفتاری در خانه کسی را زده باشم وَ لَکنْ حالا چرا آمدهام؟ وَ لَکنْ زُرْتُهُ فِی اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ انگیزه من از مراجعه به این خانه، این بود که دیدم خدا خوشش میآید، من به خاطر خدا آمدهام دلی را شاد کنم، بنده خدا است، برادر دینی من است خواستم که دلش را شاد کنم، به حسابش آورده باشم!
قَالَ: فَأَبْشِرْ فَإِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیک وَ هُوَ یقْرِئُک السَّلَامَ آن ملک به این مرد گفت: بشارت بده! من مأمور خدا هستم، من رسول و پیک خدا هستم، خدا به من مأموریت داده است که بیایم و از جانب خدا به تو سلام برسانم. الله اکبر! رفتن به دیدار برادر مؤمن اینقدر انسان را دارای رتبه و درجه میکند که خدا به او سلام میرساند. وَ هُوَ یعنی خود خدا، نه ملائکهی آسمان، نه ولی خدا، نه امام زمان، بلکه خود خدا یقْرِئُک السَّلَامَ به تو سلام میرساند وَ یقُولُ لَک إِیای قَصَدْتَ خداوند به تو میفرماید: تو که قصد دیدار بنده من را کردی، در واقع قصد دیدار مرا کردی! إِیای قَصَدْتَ مقصدت من بودم. وَ مَا عِنْدِی أَرَدْتَ بِصَنِیعِک اما آنچه را که من برایت در مقابل این کار خدا پسندی که انجام داده ای، ذخیره کردم، عبارت است از:
- فَإِنِّی أَوْجَبْتُ لَک الْجَنَّهَ من مسلماً قول قطعی بهشت را به تو میدهم! چه سعادتی بالاتر از این، بنابراین دید و بازدیدهایتان مفت نباشد، برای خدا بروید تا سلام خدا شامل حال شما شود و خدا بهشت را بر شما واجب کند.
- وَ عَافَیتُک مِنْ غَضَبِی من تو را از غضب خودم معاف کردم، جا داشت به خاطر گناهانی که کرده بودی غضب کنم و عذابت کنم، اما از غضب خود معافت کردم.
- وَ أَجَرْتُک مِنَ النَّارِ حَیثُ أَتَیتَه من تو را از آتش پناه دادم! به خاطر اعمالی که انجام داده بودی، باید در آتش میسوختی، اما من از آن آتشهایی که روشن کرده بودی نگهت میدارم.
بازتاب بندگی و نوکری ما
خدا هیچ نیازی به بندگی ما ندارد. پیغمبر و ائمه و حضرت زهرا علیهمالسلام هم هیچ نیازی به نوکری ما ندارند، امّا وقتی ما این کار را انجام میدهیم، بازتاب میآورد. بازتابش چیست؟ این است که ما استحقاق و قابلیت جذب عنایاتشان را پیدا میکنیم.
اثر خواندن سوره واقعه
خواندن سوره واقعه شبها برای بینیازی در مسائل مادی مجرب است.
نماز ترمز انسان است
إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ وَ لَذِکرُ اللَّهِ أَکبَرُ.[۲] نماز بازدارنده است. نماز ترمز است. مسیر گناه مسیر سراشیب و لیزی است و انسان با این مرکب سستش، وقتی در این مسیر سرازیری قرار میگیرد، ترمز آن نماز است.
از جانب مادر سیّد میشویم؟
آیا اشخاصی که از جانب مادر سیداند، جزو سادات به حساب میآیند؟ کسی که مادرش سیّد باشد، سیّد است. حالا در عرفِ مردم این شخص را سیّد حساب بکنند یا نکنند، فرقی ندارد. خود امام حسن و امام حسین علیهما السلام هم از طرف مادر به پیغمبر وصلاند، لذا کسانی که از جانب مادر سیّد هستند، افتخارشان این است که فرزند حضرت زهرا سلام الله علیها هستند، از زرارهی پیغمبر هستند.
محدودیت های اسارت
اسارت، مانع دسترسی به نعمتهای الهی است.
اساس کارتان را بر رضای خدا بگذارید!
اساس کارتان را بر اخلاص بگذارید؛ ببینید خدا به چه چیزی یا به چه کاری راضی است. اگر انسان مِلک خداست پس مال خداست و هرچه تکلیفش است به آن عمل میکند. به شلوغی، خلوتی، اقبال، ادبار، تعریف و انتقادها توجه نکنید.
اثر غیبت کردن
کسانی که غیبت میکنند، گوشت مردهای را که حضور ندارد تا از خودش دفاع کند، به وجود خودش اضافه میکنند.
باغ بهشتی یا گودال جهنمی
بعد از دفن، قبر هرکسی روضه و باغی از باغهای بهشت، یا گودالی از گودالهای جهنم است، این گودال در آن حفره ای نیست که بدن ما را در آن گذاشتهاند، این گودال را انسان خودش در وجود خودش، برای خود ساخته است! خود عمل آتش است، بعضی از اعمال ماها به آتش تبدیل میشوند.
اسیر تعریفها و مغموم از انتقادها نشویم!
حضرت باقرالعلوم علیه السلام به جابر بن یزید جعفی دستوراتی میدهد که دستورات ویژه ای برای خودسازی و رهایی از چنگال نفس است. یکی از آنها، این است که اسیر تعریفها و مغموم از انتقادها نباشید.
فرمود: جابر! والله تو از اولیای ما نخواهی بود مگر این که اگر تمام اهل شهر از تو تعریف کنند، خوشحال نشوی و اگر همه علیه تو قیام کنند، به تعبیر ما «مُرده باد!» بگویند، ککت نگزد. مگر گفتهی آن افراد و جامعه در واقعیت انسان تغییر ایجاد میکند؟ قضاوت مردم در وضع تو نباید تأثیر بگذارد.
بعد ایشان میفرمایند: اگر در دست شما یک گردویی باشد، همه بگویند: این خاک است مگر عوض میشود؟! قضاوت مردم در وضع تو نباید اثر بگذارد، اگر مردم در مورد تو خوب می گویند یا بد میگویند، خودت را به کتاب الله عرضه کن. آیینه، قرآن کریم است، یک نگاهی به آیات قرآن بکن. ببین وجودت با آیات قرآن تطبیق میکند یا نه؛ اگر تطبیق میکند، تو قرآنی هستی، تو آیهی قرآن مجسمی. در خارج، دیگران هر چه میخواهند بگویند، بگویند. ولی اگر نیستی اینها هم نگویند، وضعیتت بد است.
هر امام زاده ای مأموریتی دارد!
مرحوم آقای بهجت اعلی الله مقامه میفرمود: که امامزادهها نقش ویتامینها را دارند و خدا به هر امام زاده ای مأموریت خاصی داده است. از این امام زادهها غفلت نکنید!
اشک بر اهل بیت علیهم السلام
اشک برای اهل بیت علیهم السلام، قطعاً جزو ذخائر انسان است؛ حتی اگر اشک هم نباشد، تباکی برای امام حسین علیه السلام موجب رفتن به بهشت میشود. «مَن بَکی اَو آبکی اَو تَباکی عَلَی الحُسین (ع) وَجَبَت لَه الجَّنه.»[۳] جدی بگیرید، معتقد باشید، اعتماد کنید، حسن ظن به وعدههای خدا و اولیاء الهی داشته باشید که همین حسن ظن خودش خیلی کارها میکند.
تا یادمان نکنند، یادشان نمیکنیم!
هروقت یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کردید و دیدید چیزیتان هست و دلتان برای آقایتان تنگ شده است، این نشانهی این است که حضرت یادتان کردهاند. دل شمارا با خودشان همراه کردهاند. یقین بدانید تا او شما را یاد نکند، شما او را یاد نمیکنید.
آدمی که خدا ندارد…
آدمی که خدا ندارد، ناز و نعمت همه برایش باد است، هر که بامش بیش برفش بیشتر! برخورداری از این نعمتهای ظاهری جز دردسر هیچ چیزی برایش ندارد، جز دردسر، جز خون جگر، چیزی ندارد، فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً[۴]
اعمال بد ما، سرمایهی شیطان میشوند
هر کار بدی که انسان میکند، یکی این است که این کار بد، اثر بد دارد. دوم اینکه این عمل، کار مایه و سرمایهی اولیهی شیطان میشود. شیطان در وجود ما سرمایهگذاری میکند و تولیدش به دست خود ما انجام میشود.
«نُقَیضْ لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»[۵] کارمایهی آن وسوسهگر باطنی، اثر گناهان یا گناهانی که انجام دادهایم یا ملکات بدی است که در وجودمان پیدا شده است؛ اینها سرمایههای شیطان است که با اینها در باطنمان کار میکند، کارمایه دارد، سرمایه دارد، ولکن ماها نیست.
وقتی جای پایش در باطن ما قرص شد، آنجا لانه میکند و شروع به تکثیر میکند و با آن مقدمات و سرمایه، ما را به کارهای بد جدید وا میدارد؛ برای ما کار بد را تزیین میکند و به ما شوق انجام کار بد را میدهد و به تدریج، اسیرش میشویم، وقتی اسیر شدیم دیگر دل، مال ما نیست که هروقت خواستیم کربلا برویم، مشهد برویم، نماز برویم و حال خوش داشته باشیم، این دل در اختیار دشمن ماست. او بر ما مسلط میشود به هرجا که خواست ما را میبرد.
بالاترین عبادت
بعد از ایمان بالاترین عبادت، عبارت است از احسان و خدمت به اخوان، لذا در رفتار حضرات معصومین سلام الله اجمعین که الگوی ذکر بودند، مشاهده میکنیم که بیشترین منفعت را برای دیگران داشتهاند.
ذخیرههای قبر
ببینید قبرتان را با آتش پر میکنید، یا با گُل. به آن جا چه میفرستید؟ نگاههایتان ذخیرههای شماست! حرفهایتان، ذخیرههای شماست!
برتری مصیبتِ خدا داده
مرحوم آیت الله خوشوقت میفرمودند: گاهی آدم میخواهد با احسان یا عبادتی به خدا نزدیک شود ولی خدا به او مصیبتی میدهد که بهوسیله آن مصیبت بیشتر به خدا نزدیک میشود تا آن عبادت؛ و بُردی که این مصیبتِ خدا داده دارد آن عبادت ندارد. آدم بهواسطه مصیبتی که میبیند شکسته میشود و آنجا زمانی است که وصل میشود! با بیماری وصل میشود، با مصیبت وصل میشود، در ضمن خودش را هم نمیگیرد.
اعمال خوب و بد، صورتی برای وجود انسان میشوند!
اثر کارها و اعمال انجام شده ای که در درون انسان جمع شده است: یا به صورت انباشت نور هست یا به صورت رسوبات خبائث و آلودگیهایی است که روی هم به صورت پردههای ضخیم ظلمانی در آمده و آیینهی دل را به کلی از خاصیت آیینه بودن انداخته است. آن گذشته به هر کیفیتی که بوده است، آیندهی انسان را رقم میزند. کارهای خوبی که در جان انسان نشسته است و صورت اخیر وجود انسان شده است، فعلیّت انسان را محقق میکند. یک وقت ما نماز میخوانیم، نمازی است که با الفاظ و با توهم و تخیل گذرا است؛ ولی یک وقت نماز چشمهای است که در وجود ما میجوشد و برای ما طهارت میآورد. پنج بار که ما نماز میخوانیم، پنج بار روحمان با چشمهی نماز شست و شو میشود.
اگر نماز وجود انسان شد، روزه وجود انسان شد، – یعنی انسانی که در مسیر بندگی در حال تکامل پیدا کردن است، هر نمازی کمال جدید شد، نور جدید شد، صورت جدیدی برای وجود انسان شد- این نماز مولد صدها نماز دیگری میشود، مولد صدها کار خیر دیگری میشود. این است که قرآن کریم دستورش این است که «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»[۶] حواست جمع باشد، گوینده ای که نشستی روی منبر، حرف میزنی! این جلسهی تو موجود است و در درونت بازتاب دارد؛ اگر برای خداست نور افشانی است، اگر برای ریاست است، بدبختی است. ظلمات فوق ظلمات است، جلوی آیینهی دلت را به صورت یک حجابی میگیرد که نور خدا در آنجا نتابد. اگر گناهان در درون انسان کثرت پیدا کرد، در دل را گِل میگیرد. «خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ»[۷] این دل را خدا مهر و موم میکند؛ یعنی درِ دل بسته میشود، دیگر روزنه ای برای ورود مَلک که حامل الهامات هستند باقی نمیماند.
حکمت برخی بیماریها
ما بچهای داشتیم مبتلا به بیماری صعبالعلاجی بود. خانوادگی همیشه مستأصل بودیم. گاهی من در دلِ شب روضهی حضرت رقیّه سلام الله علیها میخواندم؛ و به ایشان متوسّل میشدم. در غیاب من مرحوم آیتالله واعظی گفته بودند: این بچه وسیلهی اتکای ما به خدا شده است. تا این بلا نبود اتکا و توسّل وجود نداشت.
افسوس که نمیدانیم هیچیم!
کسی که خودش هیچ است، حرفش هم هیچ است! هیچ! حاج آقا حسین فاطمی از شاگردان مرحوم آمیرزا جواد آقای ملکی بود؛ اهل کشف و شهود و اینها هم بود. این عبارت مال ایشان است: «أنا هیچ بن هیچ». من هیچ هستم، همه هیچ هستند! ای کاش آدم بداند که هیچ است؛ افسوس که نمیدانیم هیچ هستیم.
اقرار به گناه، یکی از شرایط استجابت دعاست
یکی از اموری که برای اهل دعا لازم است و کلیدی است که موجب میشود خدا دعای آدم را مستجاب کند، اِقرار به گناه است. اِقرار غیر از توبه و استغفار است. خداوند متعال این تواضع، این خود شکستن، این قبول خطا و شکست را دوست دارد، آدم را مورد تَرّحم خدا قرار میدهد. مریضی که مرض خودش را پیش طبیب انکار و مخفیکند، زمینهای برای جذب و کسب دوا برای او پیش نمیآید.
نماز یک حقیقتِ دارای شعور و عقل است
إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ وَ لَذِکرُ اللَّهِ أَکبَرُ.[۸] نماز یک حقیقتِ دارای شعور و عقل است. هیچ وقت دیوار و درخت، آدم را نهی نمیکنند. این حقیقت مرموزی است که ماورای حس است؛ وآدم را از کار بد نهی میکند.
اگر بد هم شدید رویتان را از اهل بیت برنگردانید!
کسی مرتکب شرب خمر شده بود. دید امام صادق (علیه السلام) به سمت او میآید، خجالت کشید و سرش را به دیوار گذاشت، میخواست امام صادق (علیه السلام) عبور کند و بعد حرکت کند. حضرت آمدند از پشت، یقهاش را گرفتند. بعد فرمودند: چرا از ما رویت را بر میگردانی؟! اگر بد هم شدید، باید بدیتان را به ما بگویید تا ما مشکلات شما را حل کنیم. آدم باید دردش را پیش طبیب بگوید و مخفی نکند.
امام به پناهگاه نرفت!
امام رضوان الله تعالی علیه در دوران هشت سالهی جنگ هر روز میدید که رادیو و تلویزیون آژیر میکشند و میگفتند: توجه! توجه! وضعیت قرمز است به پناهگاه بروید، خیلیها در خانهشان پناهگاه درست کرده بودند. برخی هم به مناطقی که دارای پناهگاه بود میرفتند. با این که همه نگران بودند که ممکن است جماران را بزنند، هرچه اصرار کردند امام به پناهگاه نرفت، گفتند: «چرا؟» گفت: مردم که همه پناهگاه ندارند، هر وقت همه پناهگاه داشتند آنوقت ما هم به پناهگاه میرویم.
[۱] – عده الداعی و نجاح الساعی، ص ۱۸۹
[۲]– سوره عنکبوت؛ آیه ۴۵٫
[۳] – لهوف، ص ۱۰؛ مثیر الاحزان، ص ۵ با اختلاف در نقل.
[۴] – سوره طه؛ آیه ۱۲۴٫
[۵] – هر کس که از یاد خدای رحمان روی گرداند، شیطانی بر او میگماریم که همواره همراهش باشد؛ سوره زخرف، آیه ۳۶٫
[۶]– سوره الحشر؛ آیه ۱۸ – ای کسانی که ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است!
[۷]– سوره بقره؛ آیه ۷ – خدا بر دلهای آنان مهر نهاده است.
[۸]– سوره عنکبوت؛ آیه ۴۵٫
پاسخ دهید