پاسخ به این پرسش را با مطلبى از امام صادق علیه‏السلام آغاز مى‏کنیم. در روایتى نقل شده است:

به امام صادق صادق علیه‏السلام گفتند: شخصى هست که داراى عقل و بینش خوبى است؛ اما قدرى در وضو و نمازش وسواس دارد؛ حضرت فرمود: این چگونه آدم عاقلى است که پیروى از شیطان مى‏کند. بعد فرمود: «ان الشیطان یحب ان یطاع»؛[۱] «شیطان دوست دارد که از او پیروى شود».

در روایت دیگرى امام صادق علیه‏السلام در پاسخ به سؤال از تکلیف کسى که در تعداد رکعت‏هاى نماز زیاد شک مى‏کند – به طورى که اصلاً نمى‏داند چند رکعت خوانده و چند رکعت باقى مانده است – فرمود: باید نمازش را اعاده کند. سپس به  امام عرض شد: زیاد شک مى‏کند، به طورى که هر چه هم اعاده کند باز شک مى‏کند؛ فرمود: به شک خود اعتنایى نکند[۲] [و به نمازش ادامه دهد].

 

امام علیه‏السلام در ادامه فرمود: «با شکستن نماز، شیطان پلید را به خودتان عادت ندهید که با این کار، او را به طمع اندازید؛ زیرا شیطان خبیث است و بر هر چه عادتش دهند، عادت مى‏کند. پس هر یک از شما (که کثیرالشک باشد)، به شک خود اعتنا نکند و نمازش را زیاد نشکند؛ چون اگر چند مرتبه به شک خود اعتنا نکرد، دیگر دچار شک نخواهد شد. شیطان پلید مى‏خواهد مطاع باشد؛ لذا اگر نافرمانى شود، دیگر به طرف شما نمى‏آید».

از این گونه روایات استفاده مى‏شود که؛ وسواس، نشانه جهل است و آدم وسواسى جاهل تلقى مى‏شود و نباید به شک‏هاى خود اعتنا کند و وظیفه دارد مانند افراد عادى در آنچه دچار وسواس است، عمل کند؛ یعنى، از هر چیزى که عموم مردم نجس مى‏دانند، اجتناب کند، نه بیشتر و در شستن لباس و بدن و یا وضو و غسل، مانند سایر مردم عمل کند و بیشتر از آن اسراف است و جایز نیست. در واقع کسى که بیشتر از مقدارى که شرع مقدس براى شستن و تطهیر محل نجس تعیین کرده، آب مى‏ریزد و یا در انجام دیگر اعمال عبادى یا غیرعبادى، تکرار و افراط مى‏کند؛ نوعى دهن کجى به شارع مقدس و دستورات پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و ائمه اطهار علیهم‏السلاماست. پس همان طور که تفریط و بى‏مبالاتى و بى‏توجهى نشانه جهل و نادرست است؛ افراط و زیاده روى نیز از نظر ائمه اطهار علیهم‏السلامو شرع مقدس، مردود است.

حضرت على علیه‏السلام در نهج البلاغه مى‏فرماید: «لا تَرَى الْجَاهِلَ إِلاّ مُفْرِطاً  أَوْ مُفَرِّطاً»؛[۳] «افراط و تفریط هر دو نشانه جهل و بى‏عقلى است».

آدم وسواسى نیز در فکر و یا عمل دچار حساسیت بیش از اندازه شده و از حد متعادل و معین خارج شده است. آرى در مراحل اولیه، شک و تردید – چه در افکار و چه در اعمال – ناخواسته و غیراختیارى است و بدون اراده شخص به ذهن فرد مى‏آید و یا در عمل و رفتارش ظاهر مى‏شود و به عبارتى یک نوع بیمارى است که در وجود او رخنه کرده است، اما تداوم و عدم تداوم آن قابل کنترل است.

 

از نظر اسلام شخص وسواسى بیمار تلقى مى‏شود و رفتار او، رفتارى نابهنجار است. اسلام براى اعمال یا افکار وسواسى، اعتبارى قائل نیست و به چنین فردى توصیه مى‏شود به افکارش بى‏توجه باشد و ترتیب اثر ندهد، بلکه مثل سایر مردم به مسائل نگاه کند و مناسک دینى را نیز مثل عموم مردم انجام دهد.

حتى اسلام در مواردى که وسواس شدت پیدا مى‏کند، رعایت برخى از مسائل (مثل طهارت، وضو، غسل و…) را از عهده فرد مبتلا به وسواس برداشته، مى‏گوید: با همان بدن یا لباسى که فکر مى‏کند نجس است یا همان وضو و غسلى که احساس مى‏کند باطل است نماز بخواند، هیچ اشکالى ندارد.

برخى از مراجع در پاسخ به افراد وسواسى – که در طهارت و نجاست به وسواس مبتلا شده‏اند – مى‏فرمایند: «شما گرفتار وسواس هستید و تنها درمان آن بى‏اعتنایى است. فتواى ما براى شما این است که ببینید مؤمنان دیگر، چه اندازه به این امور اعتنا مى‏کنند، به همان اندازه اعتنا کنید؛ بقیه براى شما پاک است».[۴]

علاوه بر اینکه فرد بیمار – اعم از بیمارى جسمانى یا روانى – به حکم عقل  باید به متخصص و کارشناس مراجعه کند و اسلام نیز این حکم عقلى را تأیید مى‏کند. از این رو، اگر آن قدر وسواس دارد که در انجام کارهاى روزمره و اعمال عبادى دچار مشکل مى‏شود، باید به متخصص مراجعه کند و تحت درمان قرار گیرد.

 

 

پی نوشت ها


[۱] – امام خمینى، چهل حدیث، مؤسسه نشر آثار امام خمینى.

[۲] – به نقل از: محمود ارگانى، شناخت وسواس و درمان آن.

[۳] – نهج البلاغه، حکمت ۷۰٫

[۴] – براى آگاهى بیشتر ر.ک: ناصر مکارم شیرازى، استفتائات جدید، ج ۲، صص ۴۳-۴۱٫