در مقابل خطاهای ولیّ فقیه چه مکانیسمی وجود دارد؟ و از چه راههایی میتوان بر ولایت فقیه نظارت کرد؟
کنترل حکومت بر ولایت فقیه از راههای زیر امکانپذیر:
۱ – انتخاب نمایندگان لایق برای مجلس خبرگان رهبری که وظیفهی قانونی تعیین رهبر و نظارت بر او بر عهده دارند.
۲ – انتخاب افراد شایسته برای مجاری قانونگذاری و اجرایی حکومت (مانند انتخاب نمایندگان مجلس شورا و ریاست جمهوری).
۳ – نقد و بررسی و انتقادهایی که از طریق مجاری قانونی در سطح عموم مردم یا خصوص مسؤولان ارائه میشود (مانند آنچه در رسانهها و وسایل ارتباط جمعی، دیوان عدالت اداری، دفتر مقام معظّم رهبری و… ارائه و یا از طریق نمایندگان مردم در مجلس نظارت میشود).
۴ – اعتراضاتی که پس از به ثمر نرسیدن انتقادها از مجاری اوّلیّه صورت میگیرد.
موضوعی که در سؤال آمده، در فرهنگ دینی ما با عنوان «نصیحت به زمامداران» مطرح شده است و پیشینهی طولانی دارد. این تعبیر از زمان پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در «حجه الوداع» مرسوم شد و پس از آن نیز از سوی آن حضرت و ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) با همین عنوان ارائه گردید.
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مسجد خیف (در منا) برای مردم خطبه خواند و فرمود: سه خصلت است که دل هیچ فرد مسلمانی با آن خیانت نکند: خالص کردن عمل برای خدا، خیرخواهی (نصیحت) پیشوایان مسلمین و همراه بودن با جماعت».
حضرت امیر (علیه السّلام) نیز در این باره میفرماید: «از گفتن حق یا رأی زدن (مشورت) در عدالت بازنایستید».[۱]
امام خمینی (رحمه الله علیه) در این باره فرمود: «شما و ما موظّفیم که در تمام اموری که مربوط به دستگاههای اجرایی است، امر به معروف کنیم»[۲].
و «همهمان مسؤولیم، نه مسؤول برای کار خودمان، مسؤول کارهای دیگران هم هستیم «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ». همه باید نسبت به هم رعایت بکنند. مسؤولیت من هم گردن شما است. مسؤولیت شما هم گردن من است. باید نهی از منکر بکنید، امر به معروف بکنید.
و «اگر یکیتان کاری بکند و دیگری ساکت باشد او هم مسؤول است».[۳]
از دیدگاه اسلام نصیحت و انتقاد خیرخواهانه به حاکمان، وظیفهی مردم و حقّ حاکم معرّفی شده است.
حضرت امیر (علیه السّلام) میفرماید: «أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیْعَهِ وَ النَّصِیحَهُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ وَ الْإِجَابَهُ حِینَ أَدْعُوکُمْ وَ الطَّاعَهُ حِینَ آمُرُکُم»؛ «امّا حقّ من بر شما این است که به بیعت وفا کنید و نهان و آشکارا حقّ خیرخواهی را ادا نمایید و زمانی که شما را برای کاری دعوت میکنم، اجابت کنید و زمانی که امر میکنم، اطاعت نمایید».[۴]
چگونگی نصیحت
۱ – باید نخست حق و عدل را شناخت؛ امام علی (علیه السّلام) فرمود: «فَلَا تَکُفُّوا عَنِّی مَقَالَهً بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَهً بِعَدْلٍ»؛ «از گفتن حق یا رأی زدن در عدالت باز نایستید».
۲ – نباید از اتهامها و سوءظنها ترسید؛حضرت امیر (علیه السّلام) در نصیحت عثمان آنقدر کوشید، با آنکه میدانست مورد سوءظن قرار میگیرد. از این رو در نامه خود به معاویه مینویسد:
«{این گفتار من دلیل بر آن} نیست که از اینکه به عثمان بر –اثر بدعتهایی که از او آشکار میشد عیبجویی میکردم- اگر ارشاد و راهنمایی من نسبت به او گناه بود؛ چه بسا سرزنش شدهای که هیچ گناهی ندارد و کسی که بسیار پند دهد، تهمت و بدگمانی به دست آورد. لیکن من نمیخواهم مگر اصلاح، آنسان که توانایی دارم. توفیقی ندارم مگر به کمک و یاری خدا. به او توکّل و اعتماد میکنم و بازگشت من به سوی او است».[۵]
۳ – باید در نصیحت کردن امین بود و حقایق را گفت؛ قرآن از زبان حضرت هود نقل میکند که: «أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمینٌ»[۶]؛ «پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و برای شما خیرخواهی امینم».
۴ – باید در نصیحت و انتقاد کردن نیت را پاک کرد و قصد اصلاح داشت تا نصیحت مؤثّر افتد؛ قرآن از قول شعیب میگوید: «إِنْ أُریدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ»[۷]؛ «جز اصلاح به اندازهی تواناییام نمیخواهم».
حضرت علی (علیه السّلام) فرمود: «مُنَاصِحُکَ مُشْفِقٌ عَلَیْکَ مُحَسِنٌ إِلَیْکَ نَاظِرٌ فِی عَوَاقِبِکَ مُسْتَدْرِکٌ فَوَارِطَکَ»؛ «کسی که تو را نصیحت میکند، دلسوز تو است، به تو خوبی میکند، به عواقب کار تو میاندیشد و کاستیهایت را جبران میکند»[۸].
۵ – باید حرمت حاکم اسلامی حفظ شود؛ در اسلام با اینکه حقّ نصیحت، انتقاد، تحقیق و بررسی مردم نسبت به زمامدار پذیرفته شده است؛ در عین حال از حفظ حرمت رهبری در جامعه غفلت نگشته است.
حضرت علی (علیه السّلام) در دستورات خود به مالک اشتر میفرماید: «مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ الْکَرَامَهُ فَیَجْتَرِئَ بِهَا عَلَیْکَ فِی خِلَافٍ لَکَ بِحَضْرَهِ مَلَإ»؛ «کسی را برگزین که مقام و بزرگواری او را سرکش نسازد که جسارتش باعث مخالت علنی با تو در میان مردم باشد».[۹]
اصل کوچک نکردن پیشوایان عادل و حفظ احترام آنان، از امور مهمّی است که نباید در نصیحت عادل را مطرح میکند:
«خدا فرار از جنگ را حرام کرد؛ زیرا در فرار از جنگ سبک کردن دین، کوچک کردن پیامبران و امامان عادل و ترک یاری ایشان در برابر دشمنانشان است که باعث جرأت دشمنان بر مسلمین میشود».[۱۰]
۶ – انتقاد در فضا و شرایط مناسب؛ چه بسا نصیحتی که اگر با الفاظ خاصّی در فضای ناسالمی گفته شود، نه تنها اثر نمیکند؛ بلکه آثار سوء دارد. پزشکی که برای درمان بیمار، شربتی تجویز میکند؛ اگر آن را در ظرف آلودهای بریزید، بیمار از خوردن آن ابا میکند و چه بسا آلودگی آن به ضرر بیمار باشد و یا ظرف آبی را که به تشنهای میدهند، اگر آلوده باشد، مقبول او نمیافتد.
۷ – طیّ مجاری قانونی؛در قانون اساسی، اصل ۱۷۳ دربارهی دیوان عدالت اداری آمده است: «به منظور رسیدگی به شکایات، تظلّمات و اعتراضات مردم نسبت به مأموران یا واحدها یا آییننامههای دولتی و احقاق حقوق آن ها، دیوانی به نام دیوان عدالت اداری زیر نظر قوّهی قضاییه تشکیل میگردد». دفتر مقام معظّم رهبری نیز پذیرای هر گونه شکایات و انتقاد است.
۸ – انتقاد در غیر از دستور خداوند امکانپذیر است؛ البتّه احکام ثابت الهی قابل مشورت و تغییر نیست؛ حتّی دربارهی آیهی «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ»[۱۱] که در زمان رسول الله نازل شد، همهی مفسّران گفتهاند: مشورت در غیر احکام ثابت الهی بوده است. پس نحوهی اجرای احکام الهی مشورتپذیر است؛ امّا خود احکام لازم الاجرا است. از همین رو نمیتوان در مواردی که به حکم الهی عمل میشود انتقاد نمود.
منبع: دین و سیاست، ولایت فقیه، جمهوری اسلامی؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: حمیدرضا شاکرین، غلیرضا محمدی
[۱]– اصول کافی، ج ۱، ص ۴۰۳ و ۴۰۴.
[۲]– صحیفهی نور، ج ۱۳، ص ۲۴۴.
[۹]– نهج البلاغه، عهدنامهی مالک اشتر.
[۱۰]– وسائل الشّیعه، ج ۱۱، ص ۶۶.
پاسخ دهید