در پاسخ این سؤال، بیان چند نکته ضروری است:

یکم: گواه و شاهد پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) [و امامان معصوم] بر رفتارهای مردم، در آیاتی از قرآن کریم بیان شده است؛ از جمله: «َکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهیداً»[۱]؛ «حال آنان چگونه است، در روزی که از هر امتی شاهد و گواه [بر اعمالشان] می‌آوریم و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد».

افزون بر فرشتگان (نویسندگان رفتارها)، اعضا و جوارح انسان، زمان و مکان، پیامبران و معصومین نیز از جمله گواهان یاد شده درآیه شریفه می‌باشند[۲]. مراد از «شهادت و گواهی» یاد شده در آیه، آگاهی از حقایق و ژرفای رفتارهای مردم در دنیا، از جهت نیل به نیک بختی یا تیره روزی، پذیرفته شدن یا رد شدن در پیشگاه الهی، امتحان فرمانبری یا سر پیچی از احکام الهی و سپس گواهی دادن برآن در روز قیامت است. آن‌گاه که خداوند از بسیاری از جمله پیامبران و معصومین (علیهِم السّلام)- گواهی می‌طلبد[۳].

 

دوم : با توجه به مطالب یاد شده، مراد از گواه بودن امام زمان بر رفتارهای ما، آگاهی از اعمال ما است و منظور از دیدن اعمال، دیدن با «چشم دل» است، نه چشم سر؛ همچنان که خداوند ناظر و آگاه بر اعمال است، بدون این‌که چشم مادّی داشته باشد.

امام زمان عج چشم خدا در میان انسان‌ها است «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ اللَّهِ فِی خَلْقِه‏»[۴] و بر کلّ هستی و همه جوامع انسانی، اشراف و نظارت کامل دارد «وَ عَیْنِکَ النَّاظِرَهِ بِإِذْنِک‏»[۵].

 

سوم : بر اساس روایات مختلف و تفاسی، اعمال و تقدیرات انسان‌ها هر سال در شب قدر و توسّط ملائکه و روح- بر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) عرضه می‌شود و او از همه‌ی آن‌ها مطلع است. امام (علیه السّلام)، همچون پدری مهربان، از شیعیان خو مراقبت می‌کند و در لحظات سرنوشت ساز، با شیوه‌های مختلف به یاری آن‌ها می شتابد و چنان‌که در توقیع شریف آن حضرت به شیخ مفید آمده است:

«فَإِنَّا نُحِیطُ عِلْماً بِأَنْبَائِکُمْ وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْ‏ءٌ مِنْ أَخْبَارِکُم‏»[۶]؛ «ما بر اخبار و احوال شما، آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع و احوال شما، بر ما پوشیده و مخفی نیست».

حضرت علی (علیه السّلام) در حدیثی در این باره می‌فرماید:

«لَیْسَ یَغِیبُ عَنَّا مُؤْمِنٌ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا فِی غَرْبِهَا»[۷]؛ «هیچ مومنی در شرق و غرب زمین، از نظر ما غایب نیست».

امام صادق (علیه السّلام) نیز فرموده است:

«إنَّ الدُّنْیَا لَتَمَثَّلَ لِلْإِمَامِ فِی مِثْلِ فِلْقَهِ الْجَوْزِ فَلَا یَعْزُبُ عَنْهُ مِنْهَا شَی‏»[۸]؛ «آسمان و زمین در نزد امام، چون پاره گردویی حاضر و نمایان است».

در واقع بر اساس احادیثی که تفسیر سوره «قدر» و آیات آغازین سوره‌ی «دخان» وجود دارد؛ فهمیده می‌شود که فرشتگان در شب قدر، مقدّرات یکساله را به نزد «ولیّ مطلق زمان» می‌آورند و بر او عرضه می‌دارند و به او تسلیم می‌کنند. این واقعیّت همواره بوده و خواهد بود. در روزگار پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) محل نزول فرشتگان شب قدر، حضرت محمد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بوده است.

بر اساس دلایل معتبر و احادیث وارده از سوی اهل بیت (علیهِم السّلام) و اهل سنّت، پس از رحلت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، شب قدر هم چنان وجود دارد[۹] و این مقام شایسته جانشینان واقعی پیامبر است.

امام علی (علیه السّلام) درباره‌ی این دو واقعیت بزرگ می‌فرماید: «شب قدر هر سال هست. در این شب امور همه‌ی سال (تقدیرها و سرنوشت‌ها)، فرو فرستاده می‌شود. پس از درگذشت پیامبران، نیز این شب، صاحبانی دارد…»[۱۰].

 

چهارم : روایات عرض اعمال بر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشّریف)، معتبر بوده و منافی با ستّاریّت خداوند و معارض با دیگر روایات نیست؛ زیرا امام زمان، واسطه فیض الهی و رابط خلق و خالق است و تمام عنایات و الطاف الهی به جهان، به وساطت و به برکت وجود آن حضرت جاری می‌شود و لازمه‌ی این‌که به بهترین وجهی، این وساطت تحقّق پذیرد و در مواقع لازم، فیوضات به بندگان رسد، این است که آن حضرت از قابلیت‌ها و افعال همگان با خبر باشد.

 

پنجم :میزان ستّار بودن پروردگار نسبت به هر کس، به تناسب لیاقت، شایستگی و درجات قرب او رد پیشگاه الهی است. از این رو خداوند برای کافران و فسادگران، پرده پوشی ندارد و ستّاریت او نسبت به مؤمنان نیز، به تناسب درجات ایمان آن‌ها، متفاوت است. بنابراین چه بسا بعضی از اعمال مؤمنان مقرّب را از نظر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) نیز مخفی بدارد و شاید در همین مرتبه است که در قیامت، برخی از اعمال را از پیامبر اکرم نیز پوشیده می‌دارد.

 

ششم : امامان معصوم (علیهِم السّلام) از همه‌ی صفات الهی برخوردارند و همه‌ی کمالات حق در وجود پاک آن‌ها تجلّی یافته است. از جمله‌‌ی این صفات، صفت ستّار بودن است. همان‌گونه که حق تعالی ستّار است و بندگان مؤمنش را رسوا نمی‌کند، ولیّ حق و حجّت الهی نیز که مظهر ستاریّت حق است، رازدار اسرار و اعمال مردم است و اعمال مؤمنان را برای دیگران فاش نمی‌سازد. در واقع ستار بودن ولیّ حق پرتوی از ستار بودن خداوند است و از آن جدا نیست، همان‌طوری که خود حجّت الهی تجلّی کمال (و جمال و جلال حق است) و ظهور کامل و تمام عیار صفات حسنای ربوبی است. پس در این‌جا دو گانگی وجود ندارد تا منافاتی لازم بیاید.

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی مهدویت پیش از ظهور؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: رحیم کارگر


 

[۱]. نساء (۴)، آیه ۴۱٫

[۲]. طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۸۹٫

[۳]. علامه طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۳۲۱٫

[۴]. مفاتیح الجنان، ص ۱۰۶ و ۹۹۲٫

[۵]. مفاتیح الجنان، ص ۱۰۶ و ۹۲۲٫

[۶]. احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۵۹۶٫                           

[۷]. یوم الخلاص، ج ۲، ص ۶۴۸٫

[۸]. اختصاص، ص ۲۱۷٫

[۹]. ر. ک: اصول کافی، (کتاب الحجه، باب فی شأن انا انزلناه…)، ح ۵ و ۷٫

[۱۰]. کافی، تناسب الحجه، ح ۲٫