«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ».[۱]  نشانه‌های ایمان، اوّل این است که ایمان باید در دل ریشه دوانده باشد و دل، آن را پذیرفته باشد. باید باطن آدم درست بشود، تا دل درست نشود، باطن درست نشود، ادّعای ایمان، آدم را مؤمن نمی‌کند. «وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُمْ»[۲] ایمان باید داخل قلب بشود. این اوّلین نشانه‌ای بود که قرآن کریم به ما گوشزد کرد. دوم این‌که اطاعت از خدا و رسول، نشانه‌ی ایمان است و مؤمن اگر مؤمنانه کار کنند «لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً» عمر آدم آب نمی‌شود، ذخیره می‌شود، هر کاری انجام می‌دهد برای او می‌ماند امّا کسی که ایمان ندارد، کار خوب انجام نمی‌دهد، اگر کار خوب هم انجام بدهد بُعد طاعتی ندارد، چون به این کار علاقه دارد، کار خیر انجام می‌دهد چون به این کار علاقه دارد. هر کاری انجام می‌دهد گناه نمی‌کند امّا نه به این دلیل که خدا گناه را حرام کرده است به خاطر این‌که می‌خواهد آبروی او محفوظ باشد، می‌خواهد اعتبار اجتماعی پیدا کند. این طاعت، غیر از این است که آدم کار خوب انجام می‌دهد و کار بد را هم ترک می‌کند. آن چیزی که برای انسان موجب جاودانگی می‌شود و سرمایه‌ی عمر را ذخیره می‌کند و اعمال انسان به واسطه‌ی آن رشد می‌کند و چیزی از او زائل نمی‌شود، اطاعت است. پس دومین نشانه‌ی ایمان، اطاعت است، آدم در عمل نشان می‌دهد که با کدام گروه است، با ادّعا قبول نکنید. عمل، آن هم عملی که مبنای آن اجرای فرمان خدا است. چون او خدای من است، خالق من است، من عبد او هستم، مخلوق او هستم، او هر چه بفرماید من اجرا می‌کنم؛ این یعنی اطاعت.


[۱]– سوره‌ی حجرات، آیه ۱۵٫

[۲]– همان، آیه ۱۴٫