یکی از مباحث چالش برانگیز و اختلافی میان عالمان مسلمان، مسئله جبر و اختیار است که هنوز هم اندیشه‌های بسیاری را به خود مشغول داشته است. از سویی اهل حدیث به دلیل اعتقاد به قضا و قدر الهی و ناتوانی از جمع این اعتقاد با اختیار انسان، به جبرگرایی روی آوردند در حالی که معتزله به آزادی مطلق انسان در افعال اختیاری خویش باور داشتند و نقشی را برای قضا و قدر و اراده الهی در این‌گونه افعال در نظر نمی‌گرفتند. اما شیعه امامیه بر اساس آموزه‌های امامان (علیهم السّلام) بر این باروند که نه جبر و نه اختیار مطلق بلکه راه میانه‌ای از هر دو را می‌پذیرد. امام هادی (علیه السّلام) در جواب نامه‌ای که اهل اهواز به ایشان ارسال نموده بودند در پاسخ مفصل و مستدل بر حقانیت امامت ائمه اطهار تأکید نموده و با بیانی دقیق و مستند به اعتقاد شیعه درباره جبر و تفویض پرداخته‌اند و مسئله ابتلای مردم به اختلاف در دین و عقیده به جبر و تفویض را مطرح نمودند.

ایشان با اشاره به کلام نورانی امام صادق (علیه السّلام) که فرموده‌اند: «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ‏ وَ لَکِنْ‏ مَنْزِلَهٌ بَیْنَ الْمَنْزِلَتَیْنِ»[۱]؛ «(همانا) نه جبر است و نه تفویض بلکه جایگاهی است بین آن دو جایگاه» شروع به طرح جواب می‌فرماید و هر دو نظریه را باطل، و نظریه صحیح را امری بین آن دو می‌داند و برای تثبیت مسئله می‌فرماید: از امام صادق (علیه السّلام) سؤال شد که آیا خداوند، بندگان را بر انجام معاصی، مجبور می‌کند؟ حضرت فرمود: خداوند عادل‌تر از این است که چنین کند. سپس از حضرت (علیه السّلام) سؤال شد که آیا خداوند بندگان را به خود واگذاشته و کار را یکسره به آن‌ها سپرده است؟ حضرت فرمودند: خداوند عزیزتر و مسلط‌تر از آن است که چنین کند».

آن‌گاه می‌فرماید: از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده است:

«(همانا) مردم در چگونگی اعتقاد به «قدر» سه دسته‌اند: گروهی بر این باورند که کارها، همه به آنان واگذار شده است. اینان خداوند را در تسلطش سست دانسته‌اند؛ لذا این گروه در هلاکت‌اند. و گروهی گمان دارند که خداوند، بندگان را بر انجام گناهان، مجبور می‌کند و آنان را به چیزهایی مکلف کرده است که طاقت انجام آن را ندارند. این‌ها خداوند را در حکمش، ظالم دانسته‌اند و به خاطر همین، به هلاکت خواهند رسید. و گروهی چنین معتقدند که خداوند، بندگان را به قدر طاقت آن‌ها مکلّف نموده است و به آنان بیش از طاقتشان دستور و فرمان نمی‌دهد. [این‌ها افرادی هستند] که اگر کار نیکی انجام دهند سپاس خداوند را به جای می‌آورند و اگر کار بدی از آنان سرزند، از خداوند طلب بخشش می‌کنند. اینان به اسلام حقیقی دست یافته‌اند».

امام هادی (علیه السّلام) پس از ابطال هر دو نظریه افراطی و تفریطی، قول حق و نظر صائب را که «امر بین الامرین» می‌باشد مطرح می‌نماید:

«لَکِنْ‏ نَقُولُ:‏ إِنَ‏ اللَّهَ‏ جَلَ‏ وَ عَزَّ خَلَقَ‏ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ مَلَّکَهُمْ اسْتِطَاعَهَ تَعَبُّدِهِمْ بِهَا فَأَمَرَهُمْ وَ نَهَاهُمْ بِمَا أَرَادَ فَقَبِلَ مِنْهُمُ اتِّبَاعَ أَمْرِهِ وَ رَضِیَ بِذَلِکَ لَهُمْ وَ نَهَاهُمْ عَنْ مَعْصِیَتِهِ وَ ذَمَّ مَنْ عَصَاهُ وَ عَاقَبَهُ عَلَیْهَا»؛[۲] لکن ما معتقدیم که خداوند با جلالت و عزیز، خلق را به نیروی خود آفرید و توانایی پرستش خود را به آنان داد و بدان چه خواست، آنان را امر و نهی کرد. پس پیروی آنان از امرش را قبول نمود و بدان راضی شد و آنان را از نافرمانی خود بازداشت و هر کسی را که مرتکب نافرمانی او شد، نکوهش کرد و به خاطر نافرمانی، عقوبت نمود.»

این بیان نورانی در اوج اتهامات و اغواگری‌هایی بود که در دامن ورود اندیشه‌های غیر الهی و نیز حاکمیت برخی جاهلان و دنیاطلبان بر حوزه تبیین معارف دینی و محدود نمودن عالمان حقیقی ارائه گردیده است.

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی امام هادی علیه السلام؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: محمدهادی یدالله پور


[۱]. بحار الانوار، ج ۵، باب ۲، ص ۶۸٫

[۲]. همان، ص ۳۴۵٫