آیا روایت و حدیثی در مورد وجود موجوداتی به غیر از ما در عالم (موجودات فرازمینی و فضایی) داریم؟
در جوامع روایی شیعه، روایات متعددی درباره موجودات غیرزمینی یا موجودات زمینی کم و بیش ناشناخته برای بشر امروزی وجود دارد. نمونهای از روایات به شرح زیر است:
جابر بن یزید، گفت: از امام پنجم(علیه السلام) تفسیر قول خدای عز و جل را پرسیدم که میفرماید: «آیا درمانده شدیم به آفرینش نخست بلکه آنان هر روز در پوششی از آفرینشی تازه اند»؛[۱] امام پاسخ فرمودند:
«… شاید تو پنداری که خدای عز و جل فقط این یک عالم را آفریده، یا اینکه خدای عز و جل آدمی جز شما نیافریده است؟! آری به خدا سوگند البته خدای تبارک و تعالی هزار هزار عالم و هزار هزار آدم (ابو البشر) آفریده و تو دنبال این همه عالمها و این همه آدمیانی.»[۲]
ابوحمزه ثمالی میگوید از علی بن الحسین(علیه السلام) شنیدم که فرمود:
«همانا خدا محمد و علی و فرزندان پاکشان را از نور عظمت خود آفرید و آنان را اشباحی پیش از مخلوقات قائم نمود؛ سپس فرمود: تو گمان داری خدا خلقی جز شما نیافریده؛ آری سوگند به خدا البته خدا هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفریده، و تو به خدا سوگند دنبال و آخر همه این عالمهایی.»[۳]
این دو روایت دلالت بر این دارند که:
۱ – قبل از عالم فعلی عوالم مادی دیگری وجود داشتهاند.
۲ – در آن عوالم نیز موجوداتی همانند انسان وجود داشته است.
۳ – بعد از عالم ما نیز عوالمی خواهد بود که در آنها نیز موجوداتی مکلف چون انسان وجود خواهند داشت.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
«برای خدای عز و جل دوازده هزار عالم است که هر کدام آنها بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمین است. هیچ کدام از [اهل] این عوالم برای خدا عالمی غیر از عالم خودشان نمیبینند و من حجت هستم برای همه این عالمها»[۴]
از ظاهر روایت چنین بر میآید که: ۱ – این دوازده هزار عالم بالفعل وجود دارند. ۲ – در آنها اهل بینشی زندگی میکنند، لکن نسبت به عوالم دیگر بینشی ندارند.
اما چندان معلوم نیست که مراد از این عوالم آیا عوالم مادی هستند یا عوالم مجرد و غیرمادی؛ ولی بیشتر به نظر میرسد که منظور عوالم مادی باشند؛ چون:
۱ – عوالم مجرد، از یکدیگر و از عالم ماده خبر دارند.
۲ – نیازمندی اهل آن عوالم به حجت معصوم نشان از مکلف بودن آنها دارد و مادی بودن از شروط فلسفی تکلیف است.
اما با فرض مادی بودن این دوازده هزار عالم باز به وضوح معلوم نیست که آیا منظور از این عوالم، سیارات مسکون و دارای حیات در کهکشان راه شیری هستند یا دوازده هزار کهکشان مسکون وجود دارند که کهکشان راه شیری یکی از آنهاست یا منظور از عالم، مجموعهای از میلیاردها کهکشان است و دوازده هزار عالم در عرض هم وجود دارند که همگی دارای موجودات زندهاند. حتی محتمل است که منظور حضرت، عوالم موازی باشند که نسبت به همدیگر تباین بُعدی دارند؛ البته این احتمال تا حدودی ضعیف است، چون موجودات ابعاد بالاتر توان مشاهده موجودات ابعاد پایینتر را دارا هستند مگر این که مانعی در کار باشد. همچنین احتمال دارد که نسبت این عوالم مثل نسبت عالم جنها به عالم انسانها باشد.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرمایند:
«این ستارگانی که در آسمان هستند شهرهاییاند مانند شهرهای موجود در زمین که هر شهری به ستونی از نور مربوط و متصل است که طول آن ستون در آسمان به اندازه مسیر دویست و پنجاه سال است.»[۵]
این روایت به صراحت تمام از وجود شهرهایی در خارج از منظومه شمسی خیر میدهد که مانند شهرهای زمین هستند. البته این احتمال وجود دارد که راوی در نقل حدیث کلمه فی را از اول حدیث انداخته باشد یا هنگام استنساخ چنین امری رخ داده باشد. اگر این احتمال درست باشد آن گاه معنی حدیث چنین خواهد بود «در این ستارگانی که در آسماناند شهرهایی هستند…» در این صورت میتوان گفت مراد از ستاره، خود آن همراه با منظومه سیارهای آن است. همچنین در این صورت ادامه حدیث نیز معنی معقول خود را مییابد؛ چون هر سیارهای با ستونی از نور به ستاره خود متصل است.
ابن الکواء از امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره این قول خدای تعالی پرسید که «وَ السماءِ ذاتِ الْحُبُکِ» و سوگند به آسمان که دارای حبک است؛ امام فرمودند:
«یعنی دارای مخلوقات نیکو است.»[۶]
همان گونه که در نمونه روایات ذکر شده ملاحظه میشود بحث وجود موجودات خارج از زمین در روایات اهل بیت(علیهم السلام) با تعابیری رازآلود و محتاج به تحقیق و تفسیر بیان شده که شاید عمده عامل آن دو چیز باشد؛ یکی کمبود اطلاعات و کشش فکری مردم آن عصر و دیگری طریقه خود معصومین(علیهم السلام) که موارد زیادی سعی مینمودند وارد جزییات نشوند و راه اجتهاد و کوشش علمی را بر روی پیروانشان نبندند؛ چرا که خود همین اجتهاد و استنباط و استخراج جزییات و تفصیلات از اصول و کلیات، در هر عصری هم موجب رشد روحی اشخاص محقق است هم مانع از رکود فکری جامعه میشود. خود اهل بیت(علیهم السلام) نیز در روایات متعددی به این سیره عملی خود تصریح نموده فرمودهاند:
«بر ما است بیان اصول و بر شما است استخراج فروعات.»[۷]
فقهای بزرگوار شیعه در طول تاریخ بر اساس همین سیره عملی اهل بیت(علیهم السلام) باب اجتهاد را در علم فقه الاحکام همواره باز نگه داشته و همیشه آن را ترقی دادهاند و از فقه بسیط اولیه، که فتاوا را بهصورت ذکر متن حدیث بیان میکرد، تا فقه پیش رفته امروزی، با پشتوانه عظیمی به نام علم اصول فقه، آن را پیش بردهاند؛ ولی در زمینه علوم طبیعی و فقه الطبیعه عنایت چندانی به روایات اهلبیت(علیهم السلام) نشده و فقه الطبیعه اسلامی هنوز در حد ذکر روایات است و تحقیق قابل اعتنایی روی آنها صورت نگرفته است. طرح فکر علم دینی در میان اندیشمندان حوزه و دانشگاه میتواند افقهای روشنتری را در مقابل مباحث علم و دین باز کند که امید است با به بار نشستن این بحث، راههای استفاده از روایات علمی نیز گشوده شود و به مرور زمان، اصول فقه علوم طبیعی اسلامی نیز تدوین و تنظیم گردد.
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:عبدالحمید آکوچکیان/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – ق(۵۰)، آیه ۱۵٫
[۲] – بحار الانوار، ج۸، ص ۳۷۵٫ برای متن کامل روایت ر.ک: پرسش ۴۵٫
[۳] – «عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثمَالِی قَالَ سَمِعْتُ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ (علیه السلام) یقُولُ: « إِن اللهَ خَلَقَ مُحَمداً وَ عَلِیاً وَ الطیبِینَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُم قَالَ أَ تَظُن أَن اللهَ لَمْ یخْلُقْ خَلْقاً سِوَاکُمْ بَلَی وَ اللهِ لَقَدْ خَلَقَ اللهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللهِ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِمِ» (بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۵)
[۴] – «إِن لِلهِ عَز وَ جَل اثْنَی عَشَرَ أَلْفَ عَالَمٍ کُل عَالَمٍ مِنْهُمْ أَکْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ مَا یرَی عَالَمٌ مِنْهُمْ أَن لِلهِ عَز وَ جَل عَالَماً غَیرَهُمْ وَ إِنی الْحُجهُ عَلَیهِمْ» (بحارالأنوار، ج۲۷، ص۴۱)
[۵] – «هَذِهِ النجُومُ التِی فِی السمَاءِ مَدَائِنُ مِثْلُ الْمَدَائِنِ التِی فِی الْأَرْضِ مَرْبُوطَهٌ کُل مَدِینَهٍ إِلَی عَمُودٍ مِنْ نُورٍ طُولُ ذَلِکَ الْعَمُودِ فِی السمَاءِ مَسِیرَهُ مِائَتَینِ وَ خَمْسِینَ سَنَهً» (بحارالأنوار، ج ۵۵، ص۹۱)
[۶] – «سَأَلَ ابْنُ الْکَواءِ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی وَ السماءِ ذاتِ الْحُبُکِ قَالَ ذَاتِ الْخَلْقِ الْحَسَنِ» (بحارالأنوار، ج ۵۵، ص۹۲)
[۷] – میزان الحکمه، ج۱، ص۵۴۹٫
پاسخ دهید