«وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ»[۱] در مورد غیبت خیلی زیاد صحبت شده است. ما گفتیم غیبت موارد جوازی دارد. یکی از موارد جواز آن بیمبالاتی اشخاص است. آدمهایی که در جامعه بیحیا هستند، جلوی چشم مردم گناه میکنند، بدحجاب هستند، چادر برمیدارند، بد دهان هستند، تظاهر به فسق میکنند. متجاهر به فسق احترامی ندارد، چون احترام ندارد غیبت او هم اشکالی ندارد. اشکالی ندارد مظلوم علیه ظالم غیبت کند و مواردی از این قبیل آنجایی که مصالح مهمّهای است. یکی از آن مصالح مهمّه مشورت است. از موارد جواز غیبت مشورت است.
کسی به خواستگاری دختر شما آمد و شما سراغ محلّهی او رفتید و از همسایه سؤال میکنید یا نه برای دختر همسایه خواستگار آمده است و از شما سؤال میکنند که این دختر خانم چه وضعی دارد. آنجا شما نباید مقدّس مآبی کنید و اگر چیزی سراغ دارید به او نگویید. میخواهد مالی بخرد، میخواهد ماشینی بخرد، میآید از شما میپرسد که این چطور است. اگر از آن عیب سراغ دارید بر شما واجب است.
کسی که به مشورت کننده واقعیّت را نگوید «سَلَبَ کُلُّ ذی لُبَّ لُبَّه»[۲] خدا او را بیعقل میکند. حالا که تو برای مردم از این چراغ استفاده نمیکنی ما هم این چراغ را از شما میگیریم.
لذا یکی از موارد غیبت این است که مثلاً کسی میخواهد استخدام شود، کسی میخواهد رئیس جمهور شود، میآیند با شما مشورت میکنند که به این آقا رأی دهیم یا نه؟ بگوییم نه، بگوید چرا؟ اشکالی ندارد که بگوییم این شخص بیگانه پرست است، دین او ضعیف است، او اهل فساد است. در این موارد که به مسئولیّتهای کشوری برمیگردد یا به زندگی مردم برمیگردد اگر کسی به شما مشورت گفت شما باید در مشورت امین باشید.
[۱]– سورهی حجرات، آیه ۱۲٫
[۲]– نهج الفصاحه، ص ۲۸۸٫
پاسخ دهید