آیا مساله مهدویت در منابع اهل سنت نیز بیان شده است؟
از جمله عقاید مشترک میان همه ادیان الهی و حتی مکاتب ساخته ی دست بشر ، آمدن مصلحی جهانی برای رفع همه مشکلات مردم می باشد . این عقیده از زمان افلاطون تا کنون مشاهده می شود و ملخص آن را می توان در واژگان ” آرمان شهر ” یا همان ” مدینه فاضله ” بیان نمود .
عقیده به مصلح جهانی و بشارت به آمدن وی در اسلام به نام عقیده مهدویت مشهور است و کلیه فرقه های اسلامی در این عقیده مشترک اند تا جایی که برخی از فرقه های انحرافی منتسب به اسلام دقیقا بر اساس عقیده به مهدویت به وجود آمدند .
مهدویت در منظر شیعه امامیه اثنی عشریه از اساسی ترین بنیانهای فکری – عقیدتی بوده تا جایی که هر جا نام شیعه اثنی عشریه مطرح می باشد ، عقیده به مهدویت نیز مطرح می گردد .و این امر ردّی است بر جاهلان و معاندینی که برای اثبات مهدویت در شیعه ، دنبال سند می گردند !
بحث عقیده به منجی آخر الزمان و آمدن مهدی (علیه السلام) در نزد علمای اهل تسنن نیز مطرح بوده و حتی گروهی از آنها نیز – در مورد منجی – همان فردی را اراده می کنند که شیعیان بدان اعتقاد دارند .
البته گروهی قلیل نیز در میان اهل تسنن هستند که احادیث دال بر وجود و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را از اساس مردود می دانند ( همانند ابن خلدون و احمد امین مصری و رشید رضا ) و یا مصداق مهدی علیه السلام را کسانی همچون حضرت عیسی علیه السلام می دانند ( همانند ابومحمد بن ولید بغدادی) که البته این عقاید حتی در نزد خود عامّه نیز بعنوان اقوال شاذ بیان می گردد .
ما در نوشتار فوق ، به اقوال علمای اهل تسنن در مورد صحت اصل موضوع مهدویت و قبول آن اشاره خواهیم نمود .لازم به تذکر می باشد که در این مقاله ، هدف از اشاره به سخنان اهل تسنن (و حتی وهابیون ) در مورد بحث مهدویت تنها و تنها از باب الزام و اسکات خصم بوده تا رفع شبهه برخی جهّال گردد و البته این امر ،سیره مستمره علمای اعلام شیعه در طی قرون و اعصار در مقابل مخالفین بوده است . وگرنه شیعیان ، نه تنها در این بحث ، بلکه در تمامی مباحث اعتقادی خود ، تنها و تنها مقیّد به رجوع به کتاب الله الحکیم و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بوده و کوچکترین نیازی به رجوع به شاگردان مکتب سقیفه ندارند .
در این نوشتار ، به سخن گروهی از علمای اهل تسنن در مورد تواتر و کثرت احادیث مهدویت در نزد ایشان و مقبول آن اشاره خواهیم نمود .
۱ – ابومحمد حسن بن علی بربهاری ( متوفی ۳۲۹ ه. ق)
وی در کتاب ” شرح السنه ” ، یکی از امور اعتقادی اهل تسنن را این چنین بیان می کند :
والإیمان بنزول عیسى ابن مریم علیه السلام ینزل فیقتل الدجال ویتزوج ویصلی خلف القائم من آل محمد صلی الله علیه وسلم ویموت ویدفنه المسلمون
ایمان به نزول عیسی بن مریم علیه السلام ، ایشان نازل شده و دجال را می کشد و ازدواج کرده و پشت سر قائم آل محمد صلی الله علیه و آله نماز خوانده و از دنیا می رود و مسلمین او را دفن می کنند . ۱۱
۲ – ابوالحسن محمد بن حسین ابری سجزی ( متوفی ۳۶۳ ه. ق )
وی در کتاب ” مناقب الشافعی ” این چنین می گوید :
وقد تواترت الاخبار واستفاضت عن رسول الله صلى الله علیه وسلم بذکر المهدی وأنه من أهل بیته وأنه یملک سبع سنین وأنه یملأ الأرض عدلا وأن عیسى علیه السلام یخرج فیساعده على قتل الدجال وأنه یؤم هذه الأمه ویصلی عیسى خلفه . فی طول من قصته وأمره
اخبار متواتر و مستفیض از رسول الله صلی الله علیه و آله در مورد مهدی رسیده است و اینکه او (علیه السلام) از اهل بیت پیامبر بوده و ۷ سال حکومت خواهد کرد و زمین را از عدل ، پُر خواهد نمود . و اینکه عیسی علیه السلام برای کشتن دجال ، به کمک وی خواهد آمد و مهدی (علیه السلام) با مردم نماز می گذارد و عیسی علیه السلام به او اقتدا می کند .
این سخن ابوالحسن ابری را بسیاری از علمای اهل تسنن از قول او بیان نموده اند . ۲
۳ – ابوالقاسم علی بن حسن بن عساکر شافعی ( متوفی ۵۷۱ ه. ق )
وی در ” تاریخ مدینه دمشق ” به نقل از بیهقی ( متوفی ۴۵۸ ه. ق ) چنین می گوید :
والأحادیث فی التنصیص على خروج المهدی أصح إسنادا وفیها بیان کونه من عتره النبی
احادیثی که نص بر خروج مهدی(علیه السلام) می باشد صحیح ترین اسناد را دارا می باشد و در آنها بیان شده است که مهدی(علیه السلام) از عترت نبی اکرم صلی الله علیه و آله می باشد .۳
۴ – عبدالرحمن بن عبدالله سهیلی ( متوفی ۵۸۱ ه. ق )
وی در کتاب ” الروض الانف ” این چنین می گوید :
ومن سؤددها أیضاً أن المهدی المبشر به آخر الزمان من ذریتها ، فهی مخصوصه بهذا کله والأحادیث الوارده فی أمر المهدی کثیره ، وقد جمعها أبو بکر بن أبی خیثمه فأکثر
و از جمله افتخارات او ( فاطمه زهرا سلام الله علیها ) این است که مهدی – بشارت داده شده به او در آخر الزمان – از فرزندان او می باشد و این امر تنها به ایشان اختصاص دارد و احادیث وارده در مورد مهدی (علیه السلام) بسیار زیاد است و ابوبکر بن خیتمه بسیاری از آنها را جمع آوری کرده است . ۴
۵ – ابوعبدالله قرطبی مالکی ( متوفی ۶۷۱ ه. ق )
وی در کتاب تفسیری ” الجامع لاحکام القرآن ” در ذیل آیه ۳۳ توبه می گوید :
قال البیهقی فی کتاب البعث والنشور : … والأحادیث التی قبله فی التنصیص على خروج المهدی وفیها بیان کون المهدی من عتره رسول الله صلی الله علیه و سلم أصح إسنادا قلت : قد ذکرنا هذا وزدناه بیانا فی کتابنا ( کتاب التذکره ) وذکرنا أخبار المهدی مستوفاه والحمد لله
بیهقی در کتاب ” بعث و نشور ” می گوید : احادیث شامل بر نص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر خروج مهدی (علیه السلام) و اینکه مهدی (علیه السلام ) از عترت رسول الله صلی الله علیه و آله می باشد ، صحیح ترین اسناد را دارد .
می گویم (قرطبی ) : این مطلب و بیشتر از آن را در کتابمان ” التذکره ” و اخبار مهدی (علیه السلام) را به صورت مستوفی بیان کرده ایم . ۵
وی در کتاب ” التذکره ” به سخن بیهقی و سخن ابوالحسن ابری شافعی اشاره کرده است . ۶
۶ – ابوعبدالله محمد بن جعفر کتانی ( متوفی ۱۳۴۵ ه. ق )
وی در کتاب ” النظم المتناثر ” که در مورد روایات متواتر اهل تسنن می باشد به نظرات بسیاری از علما و محدثین اهل تسنن اشاره نموده که به برخی از فرازهای آن اشاره می کنیم :
( خروج المهدی)خروج المهدی الموعود المنتظر الفاطمی …. وقد نقل غیر واحد عن الحافظ السخاوی أنها متواتره … وفی تألیف لأبی العلاء إدریس بن محمد بن إدریس الحسین العراقی فی المهدی هذا أن أحادیثه متواتره أو کادت قال وجزم بالأول غیر واحد من الحفاظ النقاد … وفی شرح الرساله للشیخ جسوس ما نصه ورد خبر المهدی فی أحادیث ذکر السخاوی أنها وصلت إلى حد التواتر …. وفی شرح عقیده الشیخ محمد بن أحمد السفارینی الحنبلی ما نصه وقد کثرت بخروجه الروایات حتى بلغت حد التواتر المعنوی وشاع ذلک بین علماء السنه حتى عد من معتقداتهم ثم ذکر بعض الأحادیث الوارده فیه عن جماعه من الصحابه وقال بعدها وقد روى عمن ذکر من الصحابه وغیر من ذکر منهم بروایات متعدده وعن التابعین من بعدهم مما یفید مجموعه العلم القطعی فالإیمان بخروج المهدی واجب کما هو مقرر عند أهل العلم ومدون فی عقائد أهل السنه والجماعه …. وللقاضی العلامه محمد بن علی الشوکانی الیمنی رحمه الله رساله سماها التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر والدجال والمسیح قال فیها والأحادیث الوارده فی المهدی التی أمکن الوقوف علیها منها خمسون حدیثا فی الصحیح والحسن والضعیف المنجبر وهی متواتره بلا شک …..ولولا مخافه التطویل لأوردت هاهنا ما وقفت علیه من أحادیثه لأنی رأیت الکثیر من الناس فی هذا الوقت یتشککون فی أمره ویقولون یا ترى هل أحادیثه قطعیه أم ولا وکثیر منهم یقف مع کلام ابن خلدون ویعتمده مع أنه لیس من أهل هذا المیدان والحق الرجوع فی کل فن لأربابه .
خروج مهدی موعود منتظر فاطمی …. همگان از حافظ سخاوی نقل کرده اند که روایات خروج مهدی (علیه السلام) متواتر است ….. و در کتاب ابی علاء ادریس بن محمد عرافی در مورد مهدی (علیه السلام) آمده است : احادیث خروج مهدی (علیه السلام ) متواتر و یا نزدیک به تواتر است و وی صراحت دارد که حافظان حدیث صراحت دارند که این احادیث متواتر است .
در کتاب شرح عقیده شیخ محمد سفارینی حنبلی آمده : روایات خروج مهدی (علیه السلام) آنقدر زیاد است که در حد تواتر معنوی می باشد و این روایات در میان علمای اهل تسنن شیوع پیدا کرده تا جایی که از اعتقادات ایشان شده است و سپس بعد از بیان گروهی از این روایات از برخی از صحابه می گوید : روایات متعدد بیان شده از صحابه و تابعین ، سبب مفید علم قطعی شده و ایمان به خروج مهدی (علیه السلام) همچنان که در نزد اهل علم مقرر است ، واجب بوده و در عقاید اهل سنت مدوّن است .
قاضی شوکانی رساله ای دارد به نام توضیح در تواتر آنچه در مورد مهدی منتظر و دجال و مسیح آمده است و در آن می گوید: احادیث وارده در خروج مهدی (علیه السلام ) ۵۰ حدیث صحیح و حسن و ضعیف می باشد که بدون شک متواتر می باشد
( کتانی می گوید ) : اگر ترس از طولانی شدن مطلب نبود ، تمامی احادیثی که بدانها دست پیدا کرده ام را بیان می کردم زیرا بسیاری از مردم را دیده ام که در خروج مهدی (علیه السلام ) تشکیک کرده اند و می گویند : آیا احادیث این امر قطعی است یا خیر ؟! و بسیاری از مردم بخاطر سخن ابن خلدون ، در این احادیث متوقف شده اند و به سخن او اعتماد کرده اند در حالی که او اهل این علم نبوده و صحیح آن است که در هر امری به استادش مراجعه شود . ۷
۷ – صدیق حسن خان قنوچی ( متوفی ۱۳۰۷ ه. ق)
این عالم سلفی مسلک اهل تسنن در کتاب ” الاذاعه ” چنین می گوید :
الأحادیث الوارده فی المهدی على اختلاف روایاتها کثیره جدا تبلغ حد التواتر المعنوی وهی فی السنن وغیرها من دواوین الاسلام من المعاجم والمسانید
احادیث وارد شده در مورد مهدی(علیه السلام ) – با احتساب اختلاف روایات – بسیار زیاد و در تواتر معنوی می باشد و این روایات در کتب سنن و دیگر کتب معاجم و مسانید آمده اند .
لا شک فی أن المهدی یخرج فی آخر الزمان من غیر تعیین لشهر وعام لما تواتر من الاخبار فی الباب واتفق علیه جمهور الأمه سلفا عن خلف إلا من لا یعتد بخلافه
هیچ شکی در خروج مهدی (علیه السلام) در آخر الزمان – بدون تعیین ماه و سال خروج او – وجود ندارد زیرا اخبار این باب متواتر بوده و جمهور امت از قبل تا کنون بر این امر اتفاق داشته و بر خلاف آن هیچ اعتنایی نیست .
همچنین این عالم ، در رد ابن خلدون ( که اصل مهدویت را عقیده ای بی ریشه اسلامی می داند ) این چنین می گوید :
فلا معنى للریب فی أمر ذلک الفاطمی الموعود المنتظر المدلول علیه بالأدله بل إنکار ذلک جرأه عظیمه فی مقابله النصوص المستفیضه المشهوره البالغه حد التواتر
پس هیچ شکی در امر این مرد فاطمی موعود منتَظَر که دلالت ادله بر وجود او می باشد وجود ندارد بلکه انکار این مطلب یعنی جسارت و جرات داشتن در مخالفت با نصوص مستفیض مشهور که به حد تواتر می رسد .۸
۸ – محمد بن عبدالرسول حسینی برزنجی ( متوفی ۱۱۰۳ ه. ق)
وی در کتاب ” الاشاعه لاشراط الساعه ” در چند جای آن به تواتر احادیث مهدویت اذعان کرده است .
الباب الثالث فی الاشراط العظام والامارات القریبه التی تعقبها الساعه وهی أیضا کثیره فمنها المهدی وهو أولها ، واعلم أن الأحادیث الوارده فیه على اختلاف روایاتها لا تکاد تنحصر
باب سوم در مورد نشانه های بزرگی که بعد از آن قیامت می آید بسیار زیاد است که یکی از آنها مهدی می باشد که اولین آنها می باشد .و بدان که احادیث وارد شده در مورد مهدی – با احتساب اختلاف روایات – از حد شمارش بیرون است .
قد علمت أن أحادیث وجود المهدی وخروجه آخر الزمان وأنه من عتره رسول الله صلى الله علیه وسلم من ولد فاطمه بلغت حد التواتر المعنوی فلا معنى لانکارها
دانستی که احادیث وجود مهدی(علیه السلام) و خروجه او در آخر الزمان و اینکه او از عترت رسول الله صلی الله علیه وآله و از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها ) می باشد ، تواتر معنوی داشته و انکار آن بی معنا می باشد .
وغایه ما ثبت بالأخبار الصحیحه الکثیره الشهیره التی بلغت حد التواتر المعنوی وجود الآیات العظام التی منها بل أولها خروج المهدی وأنه یأتی فی آخر الزمان من ولد فاطمه یملأ الأرض عدلا کما ملئت ظلما
و نهایت آنچه که از طریق اخبار کثیر مشهور صحیح که به حد تواتر معنوی می رسد به دست می آید : وجود نشانه های بزرگی است که اولین آنها خروج مهدی (علیه السلام) است که او در آخرالزمان آمده و از فرزندان فاطمه سلام الله علیها بوده و زمین را از عدل و داد پر می نماید آنچنان که از ظلم و جور پُر شده باشد . ۹
۹ – بن باز ( متوفی ۱۴۲۰ ه. ق)
نقل قول در مجله ” الجامعه الاسلامیه بالمدینه المنوره ” شماره ۳ ضمن ” عقیده اهل السنه و الاثر ” چنین آمده است :
فأمر المهدی أمر معلوم والأحادیث فیه مستفیضه بل متواتره متعاضده، وقد حکى غیر واحد من أهل العلم: تواترها… وهی متواتره تواترا معنویا لکثره طرقها، واختلاف مخارجها وصحابتها ورواتها وألفاظها فهی بحق تدل على أن هذا الشخص الموعود به أمره ثابت وخروجه حق …
امر مهدی (علیه السلام) امری معلوم بوده و احادیث آن مستفیض بلکه متواتر بوده و همه اهل علم حکم به تواتر آن را بیان کرده اند … احادیث آن بعلت کثرت طرق روایت آن دارای تواتر معنوی می باشد و اختلاف در روات و الفاظ دلالت بر آن دارد که امر آن شخص موعود ، ثابت اشت و خروج او حق می باشد .
تویجری نیز در کتاب ” الاحتجاج بالاثر ” ضمن بیان تفریظ بن باز بر کتابش ، این چنین نقل می کند :
ولقد تأملت ما ورد فی هذا الباب من الأحادیث فاتضح لی صحه کثیر منها، کما بیَّن ذلک العلماء الموثوق بعلمهم ودرایتهم؛ کأبی داود، والترمذی، والخطابی، ومحمد بن الحسین الآبری، وشیخ الإسلام ابن تیمیه، والعلامه ابن القیم، والشوکانی، وغیرهم
و من در باب احادیث مهدی(علیه السلام) تامل کرده و صحت بسیاری از آنها برای من روشن شده همچنان که بسیاری از علمای موثق در علم و درایت ، آن را بیان کرده اند . همانند ابی داود و ترمذی و محمد بن حسین آبری و ابن تیمیه و ابن قیم و شوکانی . ۱۰
۱۰ – محمد ناصر الدین البانی (متوفی ۱۴۲۰ ه. ق)
این عالم وهابی در کتاب ” السلسله الصحیحه ” چنین می گوید :
و ما مثل هؤلاء إلا کمثل من ینکر عقیده نزول عیسى علیه السلام فی آخر الزمان التی تواتر ذکرها فی الأحادیث الصحیحه …. و أکاد أقطع أن کل من أنکر عقیده المهدی ینکرها أیضا ، و بعضهم یظهر ذلک من فلتات لسانه ، و إن کان لا یبین . و ما مثل هؤلاء المنکرین جمیعا عندی إلا کما لو أنکر رجل ألوهیه الله عز وجل بدعوى أنه ادعاها بعض الفراعنه ! ( فهل من مدکر ) .
مثل این ها همانند کسانی است که عقیده نزول عیسی علیه السلام در آخر الزمان را – که احادیث صحیح در مورد آن به تواتر رسیده است – منکر می شوند …. و مطمئناً و قطعا می گویم که هر کس عقیده مهدی (علیه السلام) را منکر شود ، آن را نیز منکر می گردد و برخی از آنها نیز این عقیده را بر ناخواسته (بر اثر لغزش) بیان کرده اند و مَثَل تمامی این گروه منکر در نزد من همانند کسی است که اولوهیت خداوند متعال را انکار نماید همانند ادعای برخی از فراعنه ( پس آیا پند گیرنده ای هست؟)۱۱
همچنین در رساله ” حول المهدی ” در مجله ” التمدن الاسلامی ” ج ۲۲ ص ۶۴۲ – ۶۴۶ چنین می گوید :
أما مسأله المهدی فلیعلم أن فی خروجه أحادیث کثیره صحیحه ، قسم کبیر منها له أسانید صحیحه … وخلاصه القول : إن عقیده خروج المهدی عقیده ثابته متواتره عنه -صلى الله علیه وسلم- یجب الإیمان بها لأنها من أمور الغیب ، والإیمان بها من صفات المتقین کما قال تعالى : ( الم * ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتقین * الذین یؤمنون بالغیب ) . وإن إنکارها لا یصدر إلا من جاهل أو مکابر .
اما در مورد مساله مهدی(علیه السلام) پس بدانند که احادیث صحیح زیادی در مورد خروج او آمده است که گروه زیادی از آن دارای اسناد صحیح می باشد …. و خلاصه مطلب این است : عقیده به خروج مهدی (علیه السلام) عقیده ای متواتر و ثابت به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده و ایمان به آن واجب است زیرا از اموری غیبی است و ایمان به آن از صفات متقین است همچنان که خداوند متعال می فرماید ” الف، لام، میم؛ این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است: آنان که به غیب ایمان مىآورند ” . و انکار مهدی (علیه السلام) بیان نمیشود مگر از افراد جاهل.
مطالب فوق، اشاراتی کوتاه از برخی از علمای اهل تسنن در مورد اصالت احادیث مهدویت و مقبول بودن آن در نزد اهل تسنن می باشد .
منبع:پرسمان
پی نوشتها:
۱٫کتاب شرح السنه ، ص ۲۷ رقم ۲۰ ، اسم المؤلف: الحسن بن علی بن خلف البربهاری أبو محمد الوفاه: ۳۲۹ ، دار النشر : دار ابن القیم – الدمام – ۱۴۰۸ ، الطبعه : الأولى ، تحقیق : د. محمد سعید سالم القحطانی
۲٫المنار المنیف فی الصحیح والضعیف ، ص ۱۴۲ ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أبی بکر الحنبلی الدمشقی الوفاه: ۷۵۱ هـ ، دار النشر : مکتب المطبوعات الإسلامیه – حلب – ۱۴۰۳ هـ ، الطبعه : الثانیه ، تحقیق : عبد الفتاح أبو غده
• ۳٫تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل ، ج ۴۷ ص ۵۱۸ ، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله الشافعی الوفاه: ۵۷۱ ، دار النشر : دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵ ، تحقیق : محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری
• ۴٫الروض الأنف فی تفسیر السیره النبویه لابن هشام ، ج ۱ ص ۲۸۰ ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن عبد الله ابن أحمد بن أبی الحسن الخثعمی السهیلی الوفاه: ۵۸۱ هـ ، دار النشر : دار الفکر – بیروت – لبنان- ۱۴۰۹ هـ/ ۱۹۸۹ م ، تحقیق : طه عبد الرؤوف سعد
• ۵٫الجامع لأحکام القرآن ، ج ۸ ص ۱۲۲ ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی الوفاه: ۶۷۱ ، دار النشر: دار الشعب – القاهره
• ۶٫التذکره بأحوال الموتى وأمور الآخره ، ص ۱۲۰۵ ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی الوفاه: ۶۷۱ ، دار النشر : مکتبه دار المنهاج للنشر والتوزیع، الریاض ۱۴۲۵ ه ، الطبعه : الأولى ، تحقیق : الصادق بن محمد بن إبراهیم
• ۷٫نظم المتناثر من الحدیث المتواتر ، ص ۲۲۵ تا ۲۲۸ رقم ۲۸۹ ، اسم المؤلف: محمد بن جعفر الکتانی أبو عبد الله الوفاه: ۱۳۴۵ هـ ، دار النشر : دار الکتب السلفیه – مصر ، تحقیق : شرف حجازی
• ۸٫الإذاعه لما کان وما یکون بین یدی الساعه ، ص ۱۱۲ ؛ ۱۴۵ ؛ ۱۴۶ ، اسم المولف : محمد صدیق خان بن حسن علی الحسینی البخاری القنوجی الوفاه ۱۳۰۷ ه ، دارالنشر : نشر المکتبه العلمیه بالمدینه – مطبعه المدنی – القاهره – ۱۳۹۱ ه – ۱۹۷۱ م ، الطبعه : الثالثه
• ۹٫الإشاعه لأشراط الساعه ، ص ۸۷ ؛ ۱۱۲ ؛ ۱۸۹ ، اسم المؤلف: محمد بن عبدالرسول الحسینی الشهرزوری البرزنجی الوفاه: ۱۱۰۳ هـ ، دار النشر : مکتبه المشهد الحسینی – القاهره
• ۱۰٫الاحتجَاج بالأثر على من أنکر المهدی المنتظر، ص ۳ ، اسم المولف : حمود بن عبد الله بن حمود بن عبد الرحمن التویجری الوفاه ۱۴۱۳ ه ، دارالنشر : الرئاسه العامه لإدارات البحوث العلمیه والإفتاء والدعوه والإرشاد، الریاض – المملکه العربیه السعودیه- ۱۴۰۳ هـ – ۱۹۸۳ م ، الطبعه : الاولی
• ۱۱٫سلسله الأحادیث الصحیحه وشیء من فقهها وفوائدها، ج ۱ ص ۴۳ ، اسم المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی الوفاه: ۱۴۲۰ ه ، دار النشر : مکتبه المعارف للنشر والتوزیع، الریاض ۱۴۱۵ ه – ۱۹۹۵ م
پاسخ دهید