من خیلی بدبختم چون از روی احساسم تصمیم گرفتم. پارسال با پسری دوست شدم که یکی از دوستانم او را به من معرفی کرد. من عاشق او هستم و به خاطر اینکه او را از دست ندهم، بدون این که کسی بفهمد صیغه اش شدم. او قول داد همیشه برای من میماند و تنهایم نمی گذارد. امّا دیروز گفت تو زن من هستی و باید با هم رابطه جنسی داشته باشیم که من قبول نکردم و دعوا شد. میگوید اگر دوستم داری باید قبول کنی. به او گفتم با مادرم حرف بزن و بگو که با هم دوست هستیم. اوّل قبول کرد اما الآن می گوید نه. او به من علاقه دارد، امّا دیروز می خواست همه چیز را تمام کند که با خواهش من آشتی کرد.. امّا رفتارش عوض شده و میگوید در زندگی من، باید حرف، حرف مرد باشد ناراحتی اعصاب دارد، من او را دوست دارم از طرفی هم چند عکس از من دارد. میترسم همه چیز را تمام کنم و او بخواهد تلافی کند و عکس هایم را پخش کند. اگر این اتّفاق بیفتد من همه چیز را از دست می دهم. لطفاً کمکم کنید تا کاری نکنم که به ضررم تمام شود و بعد پشیمان شوم.
این احساس پشیمانی شما، فریاد فطرت پاکتان است که از آلودگیها بی زار است و هدیه ای الهی است. البته برای موفقیت در زندگی باید به وظایف فردی و اجتماعی و احکام شرعی آشنا باشید تا گرفتاری ها و نگرانی ها دامن گیر شما نشود. به طور مثال صیغه باید با اجازه پدر باشد. مهریه هم معلوم بوده و از همه مهم تر مدت صیغه هم مشخص باشد. اگر از همین قدم اول این مسائل شرعی صحیح و کامل رعایت می شد، مشکلات بعدی پیش نمی آمد. در هر صورت امیدواریم بتوانید با برخورد صحیح و منطقی با آنچه پیش آمده، عوارض آن را به حداقل برسانید.
برای این منظور راه کارهایی ارائه میشود:
میدانید که در این نوع دوستیها آنچه برفضای رابطه غلبه دارد فقط ابراز عواطف است نه تعقل و خیر اندیشی. برای تصمیمگیری در ازدواج باید بر اساس تعقل و مصلحت پیش رفت. اول باید عقل جلو برود و راهنمای عواطف و دل شود و با راهنمایی خانواده شخص مناسب را برگزید. چنان چه خود تجربه کردید اگر در این راه دوست داشتن بدون چارچوب منطقی باشد، خطرات و گرفتاریهایی را برای جوان ایجاد میکند
شما خوب میدانید جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار قوی است؛ مخصوصاً در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود میباشد، در نتیجه هر اندازه جوان بخواهد مسایل شرعی و عرفی با جنس مخالف را رعایت بنماید، امّا تمایلات نفسانی و وسوسه های شیطانی قویتر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا میکند انسان خود را در معرض گرفتاری قرار ندهد.
واقعیت این است که رفتار و برخورد شما با این موضوع ناپخته بوده و هست. در دنیایی که اطلاعات و دانش فراوانی در زمینه روابط و مناسبات اجتماعی در دسترس جوانان قرار دارد، رفتار احساسی و هیجانی مطلق و بدون منطق از هر کسی مثل شما بعید به نظر میرسد با وجود این جای خوشحالی است که متوجه اشتباهات پی در پی گذشته شده اید و خوشبختانه جلوی آخرین اشتباه را که میتوانست بزرگترین هم باشد عاقلانه تصمیم گرفته اید و تسلیم یک فرد هوس باز نشده اید.
نشانه عشق و علاقه واقعی پسرها، پای بندی به مسئولیت و تعهّد به زندگی است و روشن ترین دلیل آن می تواند خواستگاری رسمی و محترمانه باشد، در غیر این صورت هیچ گونه اطمینانی به آنها نیست.
تمام مواردی را که بیان کرد ه اید مثل بیماری اعصاب، عمل نکردن به قول و وعده ای که میدهد، باجخواهی و تهدید نشان میدهد که یک فرد نامناسب است و هرچه زودتر باید رابطهتان را با او قطع کنید.
یکی از بهترین راههای شناخت انگیزه افراد در برقراری ارتباط با جنس مخالف کم تحملی آنها در رسیدن به خواستشان است که در این فرد کاملاً معلوم است که قصد و هدف او برای رابطه با شما انگیزه غریزی و جنسی است و تا به این خواسته نرسد شما را تهدید میکند تا تسلیم شوید. اگر خواهان شما است محکم بایستید و بگویید بیاید به خواستگاری و به طور رسمی و شرعی رابطه را ادامه دهید. اگر نه تکلیف را با خود مشخص کنید. اگر عاقلانه عمل کنید انشاءالله مشکل حل میشود.
اما در مورد عکسها برای رفع نگرانی خود میتوانید با صحبت و کمک گرفتن از افراد معتمد خود موضوع را پیگیری کنید. اگر با این روش به نتیجه نرسیدید بهتر است به پلیس مراجعه کنید تا با مشورت آنها بتوانید مسئله را حل کنید. شما که عفت خود را حفظ کرده اید حتماً خدا کمک میکند. با فکر اشتباه و گناه بزرگتر راه را بر خود نبندید. توبه کنید و از خدا کمک بخواهید.
«وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجً»؛[۱]«کسانی که تقوا پیشه میکنند خداوند برایشان راه رهایی ایجادمی کند».
پی نوشت
[۱] – طلاق، آیه ۲٫
پاسخ دهید