برخی از کتاب‌های عرفانی و ادبی، ابیاتی را به امام علی(ع) نسبت داده‌اند که در یکی از آنها آمده است: «آیا گمان مى‏کنى که تو موجود کوچکى هستى در حالى‌که عالم بزرگ در تو نهفته است». این شعر اگر چه دارای سند نیست، اما دارای محتوای عمیقی می‌باشد و در بیان حقیقت واقعی انسان و بیان جایگاه و مقامی است که انسان توان رسیدن به آن‌را دارد، اما توجهی به آن نکرده و خود را تنها یک جسم کوچک بی‌فایده می‌پندارد.
 

آنچه در پرسش آمده در واقع شعری است منسوب به امام علی(ع) که عبارت کامل آن چنین است:

دَوَاؤُکَ فِیکَ وَ مَا تَشْعُرُ
وَ دَاؤُکَ مِنْکَ وَ مَا تَنْظُرُ
وَ تَحْسَبُ [تزعم] أَنَّکَ‏ جِرْمٌ‏ صَغِیرٌ
وَ فِیکَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَکْبَرُ
وَ أَنْتَ الْکِتَابُ الْمُبِینُ الَّذِی
بِأَحْرُفِهِ یَظْهَرُ الْمُضْمَر[۱]

اى انسان، داروى تو در درونت وجود دارد در حالی‌که تو نمی‌دانى و دردت هم از خودت می‌باشد اما نمی‌بینى.
آیا گمان می‏کنى که تو موجود کوچکى هستى در حالى‌که دنیای بزرگی در تو نهفته است؟!
اى انسان، تو کتاب روشنى هستى که با حروفش هر پنهانى آشکار می‌شود.
آرى، انسان با مُلک، مُلک است، با ملکوت ملکوت و با جبروت جبروت[۲] و این توانایی تنها در انسان وجود دارد که جنبه‌های مختلفی را در درون خود جا داده است و این شعر، خواهان بیان این نکته است.

 

سند روایت
این روایت شعرگونه در منابع اولیه حدیثی شیعه ذکر نشده است و بیشتر در کتاب‌های عرفانی و ادبی قرن هفتم به بعد به امام علی(ع) نسبت داده شده است[۳] و نیز در کتابی با عنوان «دیوان امیر المؤمنین(ع)» این شعر آمده است که در قرن نهم تألیف شده است.[۴] البته سندی نیز برای این ابیات نقل نشده است. در کتاب‌های متأخر شرح حدیث نیز این ابیات یافت می‌شود.[۵] با این حال محتوای این کلام، مطالب دقیق و قابل قبولی بوده و شاید به همین جهت کتاب‌های بسیاری از جمله بسیاری از کتاب‌های عرفانی[۶] این اشعار را نقل کرده‌اند.

 

محتوای روایت
این ابیات در بیان حقیقت واقعی انسان و بیان جایگاه و مقامی است که انسان توان رسیدن به آن‌را دارد و همچنین در مقام بیان رد تصور پوچ‌گرایانه و مادی انسان از خودش، است. تفاسیر متعددی در مورد برخی از ابیات این شعر وجود دارد که به اختصار ذکر می‌شود:
الف.

و تحسب أنک جرم صغیر
و فیک انطوی العالم الأکبر

این بیت با این‌که تفاسیر متعددی دارد، با این حال همه آنها ناظر به بیان بزرگی و عظمت انسان می‌باشند. حال به تفاسیر این شعر می‌پردازیم:
۱ – 
انسان در یک نگاه ساده بینانه ممکن است خود را تنها صاحب یک جسم مادی و خاکی بداند؛ اما این جسم مادی در درونش، انبوهی از معجزات و آیات الهی است. انسان نسخه کوچک شده این عالم است که تمام بزرگی‌های این جهان از مرکب و بسیط، مجرد و مادی را در خود جای داده؛[۷] به بیانی دیگر، انسان باید به این نکته توجه داشته باشد که هیچ آیت و نشانه‌ای نیست مگر این‌که در انسان نظیر آن وجود دارد.[۸]
بنابر این تفسیر، این قسمت شعر را می‌توان هم‌معنای این آیات قرآن دانست: «وَ فىِ الْأَرْضِ ءَایَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ * وَ فىِ أَنفُسِکمُ‏ْ  أَ فَلَا تُبْصِرُونَ».[۹]
شعری پارسی نیز از این محتوا بهره گرفته است:

اى نسخه اسرار الهى که تویى
وى آینه جمال شاهى که تویى‏
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهى که تویى‏[۱۰]

 

۲ – انسان علاوه بر این جسم مادی و خاکی دارای روح بوده و قدرت و توانایی پیشرفت بسیار بالایی را دارد. حتی در جسم انسانی نیز عقل وجود دارد و حتی اگر این جسم را معیار قرار دهیم، باز هم باید انسان را از همگان بالاتر دانست. مجموع اینها سبب رشد، تعالی و برتری انسان می‌شود و در این ابیات به انسان گوشزد شده است که، ای انسان! خود را تنها به عنوان یک انسان مادی فرض مکن، تو موجودی هستی با توانایی بالقوّه که در تو نهاده شده، و ابزارهای مناسب این تعالی، رشد کرده و به موقعیت مناسبی برسی که کسی را توان رسیدن به آن نباشد.
برخی نیز إحاطه علمی انسان که از علم الهی نشأت گرفته را بیان کرده‌اند،[۱۱]برخی نفس و عقل کلی موجود در انسان،[۱۲]برخی علم و عمل،[۱۳] و برخی نیز جهت توانایی انسان برای یادگیری اسم اعظم الهی، انسان را در برگیرنده عالم اکبر دانسته‌اند.[۱۴]
ب.

و أنت الکتاب المبین الذی
بأحرفه یظهر المضمر

این‌که به انسان کامل،[۱۵] «کتاب» گفته شود، سابقه داشته و در میان اولیای الهی این استعمال وجود دارد[۱۶]
در همین رابطه روایتی منسوب به امام علی(ع) و امام صادق(ع) نیز وجود دارد: «صورت انسان، بزرگ‏ترین حجت‏هاى الهى بر آفریدگان است و آن کتابى است که خداوند با دست [قدرت] خود آن‌را نوشته و هیکلى است که با حکمت خویش آن‌را بنا نهاده است».[۱۷]

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]. میبدی، حسین بن معین‌الدین، دیوان أمیر المؤمنین(ع)، محقق، مصحح، زمانی، مصطفی، ص ۱۷۵، قم، دار نداء الإسلام للنشر، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.

[۲]. امام خمینی، شرح دعاء السحر، ص ۷، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى‏، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.

[۳]. سکندری(متوفی: ۷۰۹ق)‏، احمد بن عطاء الله‏، اللطائف الإلهیه فى شرح مختارات من الحکم العطائیه، ص ۱۶، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۴ق؛ قیصری(متوفی: ۷۵۱ق)، داود، شرح فصوص الحکم‏، محقق، مصحح، آشتیانى، ‏سید جلال الدین، مقدمه ‏قیصرى، ص ۹۱، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى‏، چاپ اول، ۱۳۷۵ش؛ آملی(متوفای بعد از سال ۷۹۴ق‏)، سید حیدر، تفسیر المحیط الأعظم‏، محقق، مصحح، موسوى تبریزى، سید محسن، ج ‏۱، ص ۲۵۴، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى‏، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق. ‏   

[۴]. مولانا شوقى‏، دیوان امام على(ع)، محقق، مصحح، روضاتیان‏، سیده مریم، ص ۶۲، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى‏، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

[۵]. مجلسی اول، محمد تقی، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی‌پناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج ۲، ص ۸۱، ‌قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.

[۶]. تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، ج ۱، ص ۲۵۴؛ کاشفی سبزواری، حسین بن علی، مواهب علیه، تحقیق، جلالی نائینی‏، سید محمد رضا، ص ۱۰۸۰، تهران، اقبال، ۱۳۶۹ش.

[۷]. ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی‏، سید احمد، ج ۴، ص ۴۸، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.

[۸]. حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج ۱۲، ص ۲۶۱، تهران، انتشارات میقات، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.

[۹]. الذاریات، ۲۱: «در زمین براى اهل یقین نشانه‏هایى [بر توحید، ربوبیت و قدرت خدا] است. * و [نیز] در وجود شما [نشانه‏هایى است‏] آیا نمى‏بینید؟».

[۱۰]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ۱۵، ص ۳۷۲،‌ نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۱ش.

[۱۱]. صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق، خواجوی، محمد، ج ۴، ص ۳۹۱، قم، انتشارات بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.

[۱۲]. خمینی، سید مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج ۱، ص ۳۶۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.

[۱۳]. صدرالدین شیرازی، شرح أصول الکافی، محقق، مصحح، خواجوی، محمد، ج ۳، ص ۳۳۴، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

[۱۴]. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج ۲، ص ۳۱۹، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۶ق؛ مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج ۳، ص ۲۷۲، تهران، ‌دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.

[۱۵]. ر.ک«انسان و انسانیّت در عرفان»، سؤال ۱۱۵۷۳؛ «ربوبیت و انسان کامل»، سؤال ۳۴۱۶.

[۱۶]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج ۱، ص ۹۲، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.

[۱۷]. «الصوره الإنسانیه هی أکبر حجج اللّه على خلقه، و هی الکتاب الّذی کتبه بیده، و هی الهیکل الّذی بناه بحکمته … »؛ سروی مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی (الاصول و الروضه)، محقق، مصحح، شعرانی، ابو الحسن، ج ۱، ص ۱۲۸، تهران، ‌المکتبه الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق؛ هاشمى خویى، میرزا حبیب الله‏، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، محقق، مصحح، میانجى، ابراهیم‏، ج ۱۹، ص ۲۸۹، تهران، مکتبه الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ق‏.