بسیاری از بزرگان اهل سنت به نقد عقاید وهابیت پرداخته اند، از جمله این اصلاحگران آقاى علوى مالکى است که از درون وهابیت برخاسته و با قلمى زیبا، متین، علمى و مستند به آیات و روایات صحیح اهل سنت، در کتاب وزین خویش با عنوان «مفاهیم یجب أن تصحّح» خواستار تصحیح برداشتهاى غلط وهابیت از روایات و سنت نبوى گردید و در برابر آنان، که مسلمین را متّهم به شرک و کفر مىکردند، قد علم کرده با سلاح کلام و قلم و با احتجاج از طریق احادیث و روایات مورد پذیرش آنان، عقاید باطلشان را به چالش کشاند و با استقبال بىنظیر علماى تمامى کشورهاى اسلامى روبرو گردید. ایشان در سال ۱۳۶۷ ق. در مکّه به دنیا آمد و تحت نظر پدرش، علوى بن عباس المالکى، که از کبار علماى مکّه بود، به تحصیل علوم دینى پرداخت و علوم لغت، حدیث، تفسیر، فقه و اصول را از بزرگان حرمین شریفین فراگرفت؛ سپس به الأزهر مصر رفت و فوق لیسانس و دکتراى خود را از دانشکده اصول دین آن دانشگاه دریافت کرد، او همچنین با مهاجرت به هند، پاکستان، شام و مغرب، نزد علماى آن دیار تلمّذ کرده و با آرا و عقاید مذاهب گوناگون آشنا گردید.
علوى مالکى پس از رحلت پدرش، در سال ۱۳۹۱ ق. بر کرسى تدریس و تبلیغ و ارشاد در جایگاه پدر در مسجدالحرام تکیه زد و استقبال بىنظیر طلاب از دروس او، جایگاهى والا و برتر در موقعیتهاى علمى و دینى به او بخشید، همچنین سالها در دانشگاه ملک عبدالعزیز به تدریس معارف دینى پرداخت؛ ولى وضعیت حاکم و آزادگى روحى او و اندیشه خدمت به دینِ اصیل و تحریف نشده، مانع از ادامه همکارى او شد و با استعفا از دانشگاه، به کرسى تدریس مسجدالحرام بازگشت و اصرار وزیر آموزش عالى در ادامه این همکارى مؤثّر واقع نشد و او ترجیح داد در مجالس وسیعتر و زمینهاى آزادتر به خدمت علم بپردازد؛ لذا وقتى وزیر علوم، حقوق او را به خانهاش مىفرستد از پذیرش آن خوددارى کرده و آن را به صندوق دانشگاه برگرداند.
زهد او در کنارهگیرى از مناصب و موقیعتهاى سیاسى و اجتماعى بر کسى پوشیده نبود؛ همچنانکه تواضع و حسن خلق او زبانزد خاص و عام بود. مردم را از صمیم دل دوست داشت و براى همه از کوچک و بزرگ احترام قائل بود و وقتى با بزرگتر از خویش روبرو مىشد، هر کس که بود، هر چند از مردم عوام با کلمه «سیدى» (به کسر سین) که کلمهاى مکّى و حاکى از صمیمیت و گرامیداشت است، با او روبرو مىشد.
فعالیت علمى او محدود به حجاز نشد؛ بلکه دانشگاهها و مؤسسات بزرگ فرهنگى کشورهاى اسلامى، براى بهرهگیرى از تدریس و سخنرانىهاى وى با یکدیگر به رقابت و تنافس مىپرداختند.
علوى مالکى از درس بیش از ۲۰۰ تن از شیوخ بزرگ اهل سنّت بهره جست. او ریاست کمیسیون داورى مسابقات قرآن مکّه را عهدهدار بود و به صورت رسمى به عنوان استاد شریعت و پس از پدر، کرسى تدریس مسجدالحرام را به خود اختصاص داد.
ایشان در نیمه رمضان ۱۴۲۵ ق. به دیدار پروردگارش شتافت و با تشییع بىنظیر و مشارکت جمع کثیرى از مسلمانان بهخصوص علما، از داخل و خارج حجاز و با اکرام و تجلیل، در مکّه مکرّمه به خاک سپرده شد.
وکتاب اخیرش با نام «مفاهیم یجب أن تصحّح» مورد عنایت قاطبه علماى اهل سنّت و جماعت قرار گرفت. گویا که مرهمى بر زخم قرون گذشته و نیشترى براى خروج چرکهاى دمل دردناک پیکر جامعه اسلامى و روزنه امیدى براى بهبودى و شفاى آن بود؛ به دلیل این توجّه و استقبال، تألیف مذکور، بارها و بارها به چاپ رسید و نایاب شد.
البته مطالب مطروحه در کتاب، خوشایند وهابیت و برخى علماى حنبلى نبود و با عکسالعمل شدید آنان روبرو شد و نویسنده آن از سوى علماى جامد وهّابى طرد و تکفیر شد؛ بهگونهاى که مدتها مؤلّف آن در محاصره و تحت نظر بودو چاپ و انتشار کتاب وى ممنوع گردید؛ ولى این امر مانع انتشار این اثر ارزنده نگشت؛ بلکه در کشورهاى گوناگون از جمله: مصر، سوریه، امارات، پاکستان، مغرب و … مکرر به چاپ رسید و علماى بزرگ این بلاد بر آن تقریظ نوشتند که به نمونههاى کوچکى از آنها اشاره مىشود:
– شیخ محمّدطیب النجار، رییس سابق دانشگاه الأزهر و رییس مرکز اهل سنّت در مورد این کتاب مىگوید:
«این کتاب حقیقتاً روشنگر برخى مفاهیمى است که بعضى مردم بدان ایمان دارند و گمان مىکنند انکار آن خطا و بهتان است. و حقّ علم بر گردن مؤلّف چنین بوده است که برداشتهاى خطا را اصلاح و تنها براى خدا سخن حق را به زبان آورد و طبیعى است که با این عمل شجاعانه در معرض نیشها قرار گرفته و بر تیغ و خار قدم نهد.»
علّامه مغربى «سیّد عبداللَّه کنون الحسنى» رییس «رابطه العلما» ى مغرب نیز در تقریظ بر این کتاب مىنویسد:
«از سید محمّدعلوى سپاسگزارم که چنین مباحثى را مطرح و این مفاهیم را محقّقانه مورد بحث قرار داده است و معتقدم که او به هدف خویش دست یافته و از او مىخواهم که خود را درگیر بحث و جدل با این افراد نادان نسازد؛ چرا که مأموریت علما در عصر حاضر بیدارى مسلمین و تحریک غیرت آنان و برانگیختن مسؤولان و رؤسا براى ایستادگى آنان در برابر دشمن اسلام است.»
همچنین دبیر کلّ مجمع بحوث اسلامى قاهره «عبدالفتاح برکه» مىنویسد: «در این کتاب ارزشمند تلاش وسیعى از سوى یک عالم ژرفنگر و پژوهشگر توانا براى ایجاد وحدت بین مسلمین و از بین بردن آثار تعصبهاى فقهى به عمل آمده است؛ به خصوص در مواردى که منجر به اتهام یکدیگر به کفر و شرک مىگردد و در مسائلى که مربوط به فرقههاى مختلف مسلمانان است … امیدوارم که این کتاب ارزنده نقش مبارک و تعیین کنندهاى در از بین بردن اختلافات و ایجاد الفت و یکپارچگى بین مسلمانان، ایفا کند.»
رییس مجلس افتاى سودان «سیداحمد العوص» نیز در تأیید کتاب مىنویسد: «سیّدعلوى خادم علم و دین در حرمین شریفین مفاهیم غلط را اصلاح نمود و گردو غبار را از آن زدود و تفسیرى روشن و واضح از آن ارائه کرد که منطبق بر متون وارده در کتاب و سنّت است و علماى بزرگ آنرا مورد تأیید قرار دادهاند.»
«سیّد محمّد عبدالقادر آزاد» رییس مجلس علماى پاکستان مىگوید: «من از جانب خودم و به نیابت از مجلس علماى سراسر پاکستان که مشتمل بر بیش از ۲۰۰۰ تن از علماى اهل سنّت است تأیید مىکنم که آنچه آقاى علوى مالکى در کتاب «مفاهیم یجب أن تصحّح» آورده، مطابق اعتقاد اهل سنّت، اعمّ از سلف و خلف است و ایشان با زیبایى و با استناد به قرآن و حدیث صحیح، مسائل را تبیین و روشن نموده است.»
«شیخ ابراهیم دسوقى» جانشین وزیر اوقاف سابق در مصر مىنویسد: «من به عنوان کسى که در طول حیاتش به عنوان یک سرباز، در زمینه تبلیغات اسلامى فعالیت نموده است، از نزدیک احساس نیاز جامعه را به این کتاب ارزشمند و کتب مانند آن حس مىکنم تا بتوانیم امّت را از حملات شک برانگیز، که امروزه دچار آن شدهاند، نجات بخشیم و بگوییم هنوز هم این دین سربازان مخلصى دارد که تا قیام قیامت از حقیقت آن دفاع مىکنند و مخالفت معاندان، آنها را از حق باز نمىدارد.»
علّامه محدّث «شیخ محمّد شاذلى» رییس دانشکده شریعت تونس، ضمن برشمردن حملاتى که در عصر حاضر علیه مسلمین بهویژه از سوى یهود صورت گرفته است، برخى از این هجمات را به مسائل فکرى و عقیدتى اختصاص داده و اشاره مىکند که برداشتهاى غیر صحیح و ایجاد شک در اعتقادات مسلمین و نسبت کفر دادنها، همه و همه از توطئههاى دشمنانى است که تلاش بر تفرقه و اختلاف بین مسلمانان را دارند و کتبى مانند آنچه آقاى علوى مالکى به رشته تحریر درآورده، مىتواند بسیارى از غموض و ابهامات را برطرف و جامعه اسلامى را واکسینه کند.
تعداد زیادى از علماى یمن نیز ضمن تقریظى، ابراز نمودند که این کتاب نگین درخشان کتب اهل سنّت؛ اعمّ از قدیم و جدید است و گوهر بىنظیرى است که به طور کامل با عقاید اهل سنّت موافق و از بین برنده شبهات و اشکالات مطروحه در عصر حاضر است.
این کتاب ارزشمند را، در قالب چهار مقاله اینجا مطالعه نمایید.
پاسخ دهید