معنای این سخن امام علی(ع) چنین است: «همواره سیل‌هاى خروشان و چشمه‌هاى علم و فضیلت از دامنه کوهسار وجودم جارى است و مرغ دور پرواز اندیشه به قلّه وجود من نمی‌رسد». این تعبیر بیانگر این نکته لطیف و ظریف است که وجود امام، به کوه عظیمى تشبیه شده که داراى قلّه بسیار مرتفعى است و طبیعت این گونه کوه‌ها و قلّه‌ها این است که نزولات آسمانى را در خود جاى می دهد و سپس به صورت مستمرّ به روى زمین‌هاى گسترده و دشت‌ها جارى می‌سازد و گل‌ها و گیاهان و درختان را بارور می‌کند و از سوى دیگر هیچ پرنده دور پروازى، نمی‌تواند به آن راه یابد.
 

این جمله بخشی از سخنان امام علی(ع) در خطبه‌ای معروف به شقشقیّه[۱] است که مشتمل بر شکایت در امر خلافت و سپس ترجیح دادن شکیبایى در برابر آن و آن‌گاه بیعت مردم با او می‌باشد.
امام علی(ع) می‌فرماید: «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَى إِلَیَّ الطَّیْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْیَهٍ عَمْیَاءَ یَهْرَمُ فِیهَا الْکَبِیرُ وَ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَکْدَحُ فِیهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى یَلْقَى رَبَّهُ‏ فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْباً…»؛[۲] به خدا سوگند! او پیراهن خلافت را بر تن کرد در حالى‌که خوب می‌دانست موقعیت من در مسئله خلافت همچون محور سنگ آسیاب است [که بدون آن هرگز گردش نمی‌کند]، سیل خروشان [علم و فضیلت] از دامنه کوهسار وجودم پیوسته جارى است و مرغ [دور پرواز اندیشه] به قلّه [وجود] من نمی‌رسد [وقتی چنین دیدم]، در برابر آن پرده‌اى افکندم و پهلو از آن تهى نمودم و پیوسته در این اندیشه بودم که آیا با دست بریده [و نداشتن یار و یاور، به مخالفان] حمله کنم یا بر این تاریکى کور، صبر نمایم، همان ظلمت و فتنه‌اى که بزرگسالان را فرسوده، کودکان خردسال را پیر و مردم با ایمان را تا واپسین دم زندگى و لقاى پروردگار رنج می‌دهد. سرانجام دیدم بردبارى و شکیبایى در برابر این مشکل، به عقل و خرد نزدیک‌تر است، به همین دلیل شکیبایى پیشه کردم [نه شکیبایى آمیخته با آرامش خاطر، بلکه] در حالى‌که گویى در چشمم خاشاک بود و استخوان راه گلویم را گرفته بود، چرا که با چشم خود می‌دیدم میراثم به غارت می‌رود.[۳]
نکاتی درباره خطبه شقشقیه
۱ – 
این خطبه از مهم‌ترین خطبه‌هاى نهج البلاغه است و چون مسائل مربوط به خلافت بعد از رسول خدا(ص) را بی‌پرده شرح می‌دهد براى گروهى جنجال برانگیز شده است. نکته‌هایى در این خطبه وجود دارد که در هیچ‌یک از خطبه‌هاى نهج البلاغه نیست و در عین کوتاهى، یک دوره تاریخ اسلام مربوط به عصر خلفاى نخستین در آن خلاصه شده است. تحلیل‌هاى دقیق و جالبى دارد که براى صاحب‌نظران، بسیار قابل مطالعه است و نکاتى در آن دیده می‌شود که در هیچ جاى دیگر دیده نخواهد شد.[۴]
۲ – 
این خطبه با صراحت، این حقیقت را بیان می‌کند که بعد از رسول خدا(ص)، امام علی(ع) از همه شایسته‌تر براى مقام خلافت و جانشینی بود و شدیداً تأسف می‌خورد که چرا خلافت از محور اصلى تغییر داده شد.
۳ – 
امام علی(ع) نخست شکایت خود را از نخستین مرحله خلافت بیان می‌دارد، سپس دلیل روشنى براى این معنا ذکر می‌کند که به هیچ وجه قابل انکار نیست، مى‏فرماید: «یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَى إِلَیَّ الطَّیْرُ»؛ یعنی سیل‌هاى خروشان و چشمه‌هاى علم و فضیلت از دامنه کوهسار وجودم پیوسته جارى است و مرغ دور پرواز اندیشه به قلّه (وجود) من نمی‌رسد.
«
ینحدر»، به معنای «فرو می‌ریزد و پایین می‌آید»، و «و لا یرقى»، به معنای «بالا نمی‌رود» است که در دو جهت مختلف و در برابر هم قرار گرفته و بیانگر نکته لطیف و ظریفى است و آن این‌که وجود امام، به کوه عظیمى تشبیه شده، که داراى قلّه بسیار مرتفعى است و طبیعت این گونه کوه‌ها و قلّه‌ها این است که نزولات آسمانى را در خود جاى می‌دهد و سپس به صورت مستمرّ به روى زمین‌هاى گسترده و دشت‌ها جارى می‌سازد و گل‌ها و گیاهان و درختان را بارور می‌کند و از سوى دیگر هیچ پرنده دور پروازى، نمی‌تواند به آن راه یابد.
این تشبیه اشاره به همان چیزى است که در قرآن مجید درباره نقش کوه‌ها در آرامش و آبادى زمین آمده: «وَ أَلْقى‏ فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلًا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»؛[۵] خداوند در زمین، کوه‌هاى محکم و ثابتى افکند تا اضطراب و لرزش آن‌را نسبت به شما بگیرد و نهرهایى [به وسیله آنها] ایجاد کرد و راه‌هایى در آن قرار داد تا هدایت شوید. آرى اگر شبکه کوه‌هاى عظیم نبودند فشار درونى زمین از یکسو و تأثیر جاذبه ماه و خورشید و جزر و مدّ پوسته زمین از سوى دیگر و فشار وزش طوفان‌ها از سوى سوّم، آرامش را از انسان‌ها می‌گرفت و آب‌هایى که از آسمان نازل می‌شد به صورت سیلاب عظیمى به دریاها می‌ریخت و ذخیره آبى به صورت نهر و چشمه وجود نداشت.
۴ – 
در این‌جا پرسشی مطرح می‌شود که «ینحدر عنّى السّیل، و لا یرقى الىّ الطّیر» یک ادعا است، دلیلش چیست؟ پاسخ این است: هر کسی که کمترین ارتباطى با تاریخ اسلام و مسلمانان داشته باشد، مقام بی‌نظیر امام على(ع) را در علم و دانش می‌داند؛ زیرا علاوه بر احادیث فراوانى که از پیامبر اکرم(ص) در زمینه علم وسیع حضرت على(ع) نقل شده و علاوه بر این‌که همه علوم اسلامى طبق تصریح جمعى از دانشمندان اسلامى از وجود او سرچشمه گرفته و او بنیان‌گذار این علوم محسوب می‌شود و در تمام دوران خلفا هر زمان مشکل مهمّى در مسائل مختلف اسلامى پیش می‌آمد و همه از حلّ آن عاجز می‌ماندند، به على(ع) پناه می‌بردند و حلّ نهایى را از او می‌خواستند، تنها مطالعه خطبه‌ها و نامه‌ها و کلمات قصار آن‌حضرت در نهج البلاغه براى پى بردن به این حقیقت کافى‏ است. هر انسان منصفى، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، نهج البلاغه را به دقّت مطالعه کند در برابر عظمت علمى آن‌حضرت سر تعظیم فرود می‌آورد و مفهوم جمله «ینحدر عنّى السّیل، و لا یرقى الىّ الطّیر»، عملاً بر او ظاهر و آشکار می‌شود.[۶]

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]. نام این خطبه از عبارتی در این خطبه گرفته شده است که امام (ع) در پاسخ درخواست «ابن عباس» براى ادامه خطبه، به او فرمود: «تلک شقشقه هدرت ثمّ قرّت»؛ یعنی: «این شعله آتشى بود که از دل زبانه کشید و فرو نشست».

[۲]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، خطبه ۳، ص ۴۸، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.

[۳]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام ‏امام (‏شرح ‏تازه ‏و جامعى ‏بر نهج ‏البلاغه)، ج ۱، ص ۳۱۷ – ۳۱۸، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، تهران، ۱۴۱۷ق.

[۴]. همان، ص ۳۱۹.

[۵]. نحل، ۱۵.

[۶]. ر.ک: پیام ‏امام (‏شرح ‏تازه ‏و جامعى ‏بر نهج ‏البلاغه)، ج ۱، ص ۳۲۳ – ۳۲۷؛ «اثبات امامت امام علی(ع) از قرآن»، سؤال ۳۲۴؛ «امام علی (ع) و علم غیب و خالق زمین و رعد و برق»، سؤال ۷۴۷۴؛ «ویژگی های امام علی(ع)»، سؤال ۵۰۰.