معنای جمله انتهایی آیه ۱۱ سوره نساء که می فرماید: “شما نمىدانید پدران و فرزندانتان، کدامیک براى شما سودمندترند”، چیست؟
آیه مبارکه در سوره نساء می فرماید: “آباؤُکمْ وَ أَبْناؤُکمْ، لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکمْ نَفْعاً”، لطفاً معنای آن را توضیح دهید؟
پاسخ اجمالی
با توجه به مسئله چگونگی تقسیم ارث در طبقه اول از طبقات ارث که در آیه یازده سوره نساء بیان شد، مفسران در معنای جمله انتهایی این آیه -شما نمىدانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک براى شما سودمندترند-، احتمالاتی را بیان کرده اند. بنابر این معنای این فراز از آیه ممکن است یکی از این موارد باشد:
۱ – شما نمىدانید کدامیک از پدر و مادر و اولاد در دنیا براى شما نافعترند تا مطابق استحقاقش به او ارث دهید، ولى خداوند بر طبق حکمت خود سهم آنها را تعیین مىکند.
۲ – شما نمىدانید کدامیک از ایشان در سعادت دنیا و دین شما مؤثرترند، ولى خداوند مىداند و مال را بر طبق مصلحت خود میان ایشان قسمت مىکند.
۳ – شما نمىدانید که نفع پدران و مادران که به تربیت شما همت گماشتهاند، براى شما بیشتر است یا نفع شما براى پدران و مادران که خدمت گزارى آنها مىکنید، بیشتر است.
۴ – مقصود این است: پدران و مادران و فرزندانى که در برابر خداوند مطیعتر باشند، در روز قیامت درجه ایشان والاتر است و از آن جا که خداوند مقام برخى از مؤمنان را به وسیله برخى دیگر بالا مىبرد، هر گاه مقام پدر بالاتر باشد. مقام فرزند را هم به خاطر او بالا مىبرد تا چشم او را روشن سازد و هر گاه مقام فرزند بالاتر باشد، مقام پدر و مادر را به خاطر او بالا مىبرد تا چشم ایشان را روشن سازد.
۵ – شما نمىدانید کدامیک از شما مىمیرید تا دیگرى از آن که مرده است ارث ببرد. بنابر این در آرزوى مرگ دیگرى نباشید و مرگ او را درخواست نکنید.
پاسخ تفصیلی
ترجمه آیه مورد سؤال چنین است:
“خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش مىکند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد و اگر فرزندان شما، دو دختر و بیش از آن باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست و اگر یکى باشد، نیمى (از میراث،) از آن اوست. و براى هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر (میت) فرزندى داشته باشد و اگر فرزندى نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، براى مادر او یک سوم است (و بقیه از آن پدر است) و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش یک ششم مىبرد (و پنج ششم باقیمانده، براى پدر است). (همه اینها،) بعد از انجام وصیتى است که او کرده، و بعد از اداى دین است- شما نمىدانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک براى شما سودمندترند!- این فریضه الهى است و خداوند، دانا و حکیم“.[۱]
قبل از بیان معنا و منظور جمله انتهایی آیه که مورد نظر پرسشگر است، از باب مقدمه، بیان مسئله ارث در این آیه به صورت گذرا ضروری به نظر می رسد.
این آیه شریفه در بیان سهام طبقه اول از طبقات ارث است، و طبقه اول عبارت اند از: اولاد و پدر و مادر در همه فرض هایش؛ چرا که سهم آنان به طور واضح در قرآن آمده است؛ مانند:
۱ – سهم پدر و مادر با وجود اولاد که هر یک (یک ششم) مىبرند.
۲ – سهم پدر و مادر با نبود اولاد که پدر یک ششم می برد و مادر یک سوم، اگر میت برادر نداشته باشد، و گرنه او هم یک ششم مىبرد.
۳ – سهم یک دختر نصف مال است.
۴ – سهم چند دختر در صورتى که وارث دیگرى نباشد، که دو سوم مىبرند.
۵ – سهم پسران و دختران در صورتى که هر دو بوده باشند، که پسران دو برابر دختران مىبرند.
۶ – ملحق به این قسم است ارث دو دختر که دو سوم است و در فرض چهارم بیان شد.
حال با توجه به این مطلب یعنی مسئله تقسیم ارث و فلسفه تقسیم این گونه، در معنای جمله انتهایی این آیه؛(شما نمىدانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک براى شما سودمندترند)، مفسران احتمالاتی را بیان کرده اند:
الف. شما نمىدانید کدامیک از پدر و مادر و اولاد در دنیا براى شما نافعترند تا مطابق استحقاقش به او ارث دهید، ولى خداوند بر طبق حکمت خود سهم آنها را تعیین مىکند.
ب. شما نمىدانید کدامیک از ایشان در سعادت دنیا و دین شما مؤثرترند، ولى خداوند مىداند و مال را بر طبق مصلحت خود میان ایشان قسمت مىکند.
ج. شما نمىدانید که نفع پدران و مادران که به تربیت شما همت گماشتهاند، براى شما بیشتر است یا نفع شما براى پدران و مادران که خدمت گزارى آنها مىکنید، بیشتر است.
د. مقصود این است: پدران و مادران و فرزندانى که در برابر خداوند مطیعتر باشند، در روز قیامت درجه ایشان والاتر است و از آن جا که خداوند مقام برخى از مؤمنان را به وسیله برخى دیگر بالا مىبرد، هر گاه مقام پدر بالاتر باشد. مقام فرزند را هم به خاطر او بالا مىبرد تا چشم او را روشن سازد و هر گاه مقام فرزند بالاتر باشد، مقام پدر و مادر را به خاطر او بالا مىبرد تا چشم ایشان را روشن سازد.
هـ. شما نمىدانید کدامیک از شما مىمیرید تا دیگرى از آن که مرده است ارث ببرد. بنابر این در آرزوى مرگ دیگرى نباشید و مرگ او را درخواست نکنید.[۲]
علامه طباطبائی می گوید خطاب در این دو جمله: “آباؤُکمْ وَ أَبْناؤُکمْ، لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکمْ نَفْعاً”، به ورثه است که در حقیقت شامل عموم مسلمانان است که از اموات خود ارث مىبرند، و این کلامى است که در مقام اشاره به حکمت و فلسفه اختلاف سهام در وراثت پدران و فرزندان القا شده و نوعى تعلیم براى مسلمانان است که با بیان (شما نمىدانید) آمده است. وی می گوید: از این هم که بگذریم، اساساً نمىشود خطاب، به غیر ورثه یعنى به مردم باشد و بخواهد بگوید شما مردم که دیر یا زود مىمیرید و مال خود را به ارث براى پدر و مادر و فرزندان به جاى مىگذارید، نمىدانید کدام یک از این سه طایفه نفعشان براى شما نزدیکتر است؛ زیرا اگر این طور باشد دیگر وجهى براى جمله “کدام یک نفعشان نزدیکتر است”، باقى نمىماند؛ چراکه ظاهر عبارت این است که مراد از “نفع” بهرهمندى از مال میت است نه بهرهمندى میت از ورثه، پس مىخواهد به ورثه بگوید شما چه مىدانید که کدام یک از بستگانتان زودتر مىمیرند و نفع کدام یک از آنها زودتر به شما مىرسد.
بنابر این، مسئله ارث و اختلاف سهام در آن، طبق آثار نسب ها و اختلاف درجهاى که عواطف انسانى نسبت به ارحام دارد، تنظیم شده است، و آیه مورد بحث که مىفرماید: “آباؤُکمْ وَ أَبْناؤُکمْ لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکمْ نَفْعاً” خود یکى از شواهد بر این معنا است که خداى تعالى حکم ارث را مانند تمامى احکام دیگر اسلام، بر طبق احکام تکوینى و خارجى تشریع نموده است.[۳]
خلاصه این که خداوند در این جمله مىفرماید قانون ارث براساس مصالح واقعى بشر استوار شده، و تشخیص این مصالح به دست خدا است؛ زیرا انسان آنچه را مربوط به خیر و صلاح او است، در همه جا نمىتواند تشخیص دهد، ممکن است بعضى گمان کنند پدران و مادران بیشتر به نیازمندىهاى او پاسخ مىگویند، بنابر این باید در ارث بر فرزندان مقدم باشند، و ممکن است جمعى عکس این را فکر کنند و اگر قانون ارث به دست مردم مىبود نزاع و اختلاف در آن واقع می شد، اما خدا که حقایق امور را آن چنان که هست مىداند قانون ارث را بر نظام ثابتى که خیر بشر در آن است قرار داده: “این قانونى است که از طرف خدا فرض و واجب شده و او دانا و حکیم است”، این جمله براى تأکید مطالب گذشته است، تا جاى هیچ گونه چانه زدن براى مردم در باره قوانین مربوط به سهام ارث باقى نماند.[۴]
در پایان قابل توجه است که در روایتی از امام صادق(ع)، به این فراز از آیه استدلال شده تا برتر نبودن فرزندان پسر بر فرزندان دختر از آن نتیجه گرفته شود؛ چون در نهایت این خدا است که فایده و منفعت مادی و معنوی بشر را می داند.[۵] بر اساس این روایت، می توان استنباط کرد که مراد اصلی از آیه مورد نظر آن است که شما نباید تنها یک منفعت ظاهری مادی؛ نظیر میزان ارث را برجسته کرده و امیدتان تنها به آن باشد، بلکه باید آگاه باشید که منفعت واقعی چه در دنیا و چه در آخرت در اختیار پروردگار است که شاید از راه دیگری که گمان آن را نمی برید در اختیارتان قرار گیرد.
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱] نساء، ۱۱.
[۲] ر. ک: طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه، ذیل آیه ۱۱، سوره نساء، ج ۵، ص ۵۰، فراهانی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
[۳] ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ۴، ص ۳۳۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم. چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
[۴] ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۲۹۵، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۵] ر. ک: کلینی، کافی، ج ۶، ص ۵، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش، بَابُ فَضْلِ الْبَنَاتِ، “… مردی از شیعیان می گوید در مدینه ازدواج کردم، بعد از مدتی خدمت امام صادق (ع) رسیدم، از من درباره همسرم پرسید، به حضرت عرض کردم هر خیری که در دیگران است، همسر من دارد، مگر این که در امری خیانت کرده است! حضرت سؤال کرد آن چیست؟ گفتم دختر برای من آورده است. حضرت فرمود: شاید خوشایند تو نیست! سپس این آیه را تلاوت نمود: “شما نمىدانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک براى شما سودمندترند”. و در روایت دیگر امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) فرمود: دختران، چه فرزندان خوبى هستند: مهربان، با جهاز، اهل انس و الفت، با برکت و با نظافت.
پاسخ دهید