– برای خواب کودک، من یک دختری دارم پنج سال دارد، منتها برای خوابیدن سر جای خود کمی اذیّت میکند، یعنی فقط دوست دارد در اتاق ما باشد و هر کاری که میکنیم جدا نمیشود. یعنی ناآرامی میکند و برای او جدا شدن سخت است. این روشی که در اتاق برویم و کنار او باشیم تا بخوابد بعد جدا شویم، در شب بیدار میشود و بلند گریه میکند و دوباره ما را صدا میکند که باید در اتاق او باشیم. میخواستم ببینم باید چه کنیم که جای خواب کودک را از خود جدا کنیم؟
– تک فرزند هستند؟
– بله.
– یکی از دغدغههایی که امروز برای پدر و مادرها ایجاد شده بحث جدا خوابی فرزندان آنها است. وقتی از زمان آن میگذرد این مشکل نمود بیشتری پیدا میکند. لذا اوّلاً من یک نکتهای را برای پدرها و مادرهایی که فرزندان زیر دو سال دارند عرض کنم و بعد به این مشکلی که خواهر بزرگوار ما طرح کردند بپردازم.
تلاش پدر و مادرها بر این باشد که جدا خوابی فرزند خود را قبل از دو سال انجام دهند. یعنی نه تنها بستر آنها را از پدر و مادر دور کنند، بلکه حتّی اتاق را هم جدا کنند. چون ما بعضی اوقات جدا خوابی میگوییم پدر و مادر فکر میکنند جای خود را یک طرف اتاق بیندازند جای او را هم یک طرف اتاق بیندازند، این جدا خوابی میشود، نه، فرزند و خود آنها در دو فضا بخوابند.
– متأسّفانه فکر میکنم پدر و مادرها میترسند جای خواب فرزند خود را جدا کنند.
– یک دلیل اینکه پدر و مادرها به این سمت نمیروند حس میکنند اگر این کار را انجام دهند در حقّ فرزند خود ظلم کردهاند. در صورتی که وقتی ما یک بررسی کلّی میکنیم میبینیم بچّهها وقتی از پدر و مادر جدا میخوابند ویژگیهای خیلی خوبی پیدا میکنند. یکی از ویژگیهای آنها این است که بچّهها مستقلتر بار میآیند. پیش میآید گاهی اوقات در مشاوره مادری میگوید وقتی در اتاق نشیمن نشستهایم تلویزیون میبینیم فرزند من میخواهد برود عروسک خود را از آن اتاق بردارد، میگوید میترسم بروم بردارم. اوّلین سؤالی که ما معمولاً اینجا میکنیم این است که آیا این فرزند جدا میخوابد یا نه؟ عموماً میگویند نه. یعنی اصلاً با این کار، یعنی کنار خود خواباندن، وابستگی بیجا در بچّههای خود ایجاد میکنیم.
اینکه میگوییم قبل از دو سالگی بستر بچّهها جدا شود، یکی از دلایل عمده این است که بچّهها معنای ترس را در این سنین نمیفهمند. لذا وقتی نمیفهمند راحتتر میشود آنها را جدا کرد، فقط به پدر و مادر وابستگی دارند. این وابستگی را ما باید به صورت منطقی پاسخ بدهیم. چطور پاسخ بدهیم؟ مثلاً فرزند در سنّ ۱۷، ۱۸ ماهگی خود است، نیاز به این دارد که از سینهی مادر خود شیر بخورد، این یک نوع وابستگی ایجاد میکند. اینجا باید چه کرد؟ مادر فرزند خود را به اتاق خود آن فرزند ببرد، کنار او بخوابد، به او شیر بدهد، تا او به خواب برود، بعد مادر بیاید در جای خود بخوابد. یا اینکه باید نکات دیگر را رعایت کنند.
بچّههایی که نیمه شب گرسنه میشوند، اینها قطعاً بلند میشوند، حرکت میکنند، کنار پدر و مادر میآیند. وقتی این فرزند تغذیهی مناسبی داشته باشد، خصوصاً آخرین نوبت غذایی که شام باشد، میبینیم راحت در جای خود میخوابد. تلاش بر این شود که خوابهای شبانه یا عصرانهی آنها… چون بعضی پدر و مادرها نزدیک غروب بچّه را میخوابانند، الآن ساعت هفت و نیم شب میخوابانند، این بچّه نه شب بیدار میشود. وقتی نه شب بیدار میشود نمیتواند دوباره برود بخوابد. لذا به زور او را میخوابانیم ولی خواب او سبک است، کوچکترین محرّکی او را بیدار میکند، دوباره میبیند تنها است بلند میشود جا به جا میشود.
لذا این مقدّمات را برای بچّههای زیر دو سال باید رعایت کنیم، یعنی تلاش کنیم که نیازهای آنها، خصوصاً نیازهای زیستی آنها رفع شود، تغذیهی آنها مناسب باشد، جای آنها خشک باشد و خسته هم سر جای خود بروند و بخوابند. این بچّه راحت آنجا میخوابد، هیچ مشکلی هم ندارد، معنای ترس را هم نمیفهمد. لذا بعد از آن میبینید این بچّه دو سال و نیمه میشود، تنها به یک اتاق میرود اسباب بازی خود را برمیدارد میآورد، توالت میخواهد برود به راحتی میرود، نیاز به این نیست که پدر و مادر بیایند بالای سر او بایستند چون میترسد، نه، اینطور نیست.
امّا سراغ این خواهری بیاییم که فرزند پنج ساله داشتند، دختر پنج سالهای که میفرمودند وقتی من او را میبرم در جای خود میخوابانم شب بلند میشود کنار من میآید. باید دلایل آن را بررسی کنیم. اوّلین دلیل، ممکن است این بچّه وقتی پدر و مادر او را در جای خود میخوابانند سیر نشده باشد، یعنی از لحاظ تغذیهای، چون یکی از چیزهایی که بچّهها را در نیمه شب بیدار میکند گرسنگی آنها است، بیدار میکند، راه میافتد میآید. ممکن است زمانبندی مناسب برای توالت رفتن او ندارند، مثلاً بچّه خوابیده بدون اینکه پدر و مادر او را به توالت ببرند، نیمه شب بیدار میشود میبیند تنها است، دوباره دنبال پدر و مادر میگردد، بلند میشود به سمت اتاق پدر و مادر راه میافتد.
یکی از دلایل دیگر آن ممکن است دیدن فیلمهای ترسناک برای این کودک باشد. چون در سنّ پنج سالگی گاهی اوقات ما زمینه را فراهم میکنیم کودک مینشیند از تلویزیون هر نوع فیلم، سریال یا کارتونی را میبیند، خود این سریالها، کارتونها و فیلمهایی که گاهی اوقات بخشهایی از آنها ترسناک است در او ترس ایجاد میکند. لذا این دلهره… یک مرتبه در دل شب یک لحظه چشم خود را باز میکند، چون در این سن تخیّلات بچّهها هم قوی است. یک بچّهی پنج ساله خیلی مواقع برمیگردد به مادر میگوید مادر جان، در این کمد دزد نباشد، معلوم است تخیّل این بچّه قوی است. فیلم را دیده که در آن فیلم دزد داخل کمد رفته، تا کمد خود را میبیند این تصوّر در ذهن او، در تخیّلات او ایجاد میشود. یا رفته یک کارتونی را دیده که از لولهی بخاری یک مرتبه دیو داخل میآید، او همین که لولهی بخاری را نگاه میکند ذهن او به سمت آن میرود. همینها در او ترس ایجاد میکند. لذا ما باید به برنامههایی که فرزندان ما میبینند دقّت کنیم، برنامههایی که گاهی اوقات ترسناک است، میدانیم بعضی از سریالها، فیلمها ترسناک است و واقعاً رسانه هم باید در این زمینهها دقّت کند. البتّه حرکتهای خوبی را انجام دادهاند، اخیراً بعضی از فیلمها و سریالها را میزنند که چه گروه سنّی نباید ببیند، این خوب است. ولی حتّی ما باید در کارتونها این دقّت را بکنیم، بعضی کارتونهایی که مناسب نیست اصلاً به بچّهها نشان ندهیم، آسیب ایجاد میکند.
بد نیست من یک نکتهای اینجا عرض کنم، آن این است در گروههای سنّی مثل این دختر خانم بچّهها زود تغییر پیدا میکنند، مثلاً یک بچّهی شجاع را در عرض چند ثانیه میشود ترسو کرد. یعنی تغییرات رفتاری خیلی زود ایجاد میشود. یک بچّهای که میبینیم متعادل است، زود میشود او را حسود کرد، با دو رفتار میشود حسادت را در او نمایان کرد، در او ریشهدار کرد. یا ترس همینطور، مثلاً مادر یک مرتبه روی میز میزند که آقا پلیس آمد، این بچّه تا حالا نمیترسید ولی از این به بعد کوچکترین صدایی که شبیه خوردن روی میز باشد بیاید میترسد، وحشت میکند سراغ مادر خود میرود که نکند آقا پلیس آمده است. پلیس را هم ما نباید به عنوان یکی از اشخاص یا افرادی که عاملی برای ترس بچّهها باشد استفاده کنیم، نه، اتّفاقاً بچّهها باید با دیدن پلیس امنیّت و آرامش را احساس کنند. این هم یک نکتهای که پدر و مادرها باید رعایت کنند. یا طریقهای دیگر، مثلاً لولو آمد، بچّه را میترسانند.
– به نظر شما این ترساندن بچّه اصلاً درست است؟
– نه، اصلاً نباید ترس در بچّهها ایجاد کرد. ما برای چه میخواهیم بچّهها را بترسانیم؟ گاهی اوقات برای اینکه خیال خود ما آسوده باشد، مثلاً بچّه بلند نشود از این اتاق بیرون برود میگوییم دزد تو را میدزدد، معلوم است من برای فرزند خود برنامه ندارم، اگر من بتوانم در این محیط برای او یک برنامهای را داشته باشم، سر او را گرم کنم، او نیازی ندارد بیرون برود. یا نه، حوصلهی آن را ندارم که نظارت داشته باشم. یک موقع نیاز به این است که بچّه به حیاط برود بازی کند، پدر و مادر هم باید نظارتی بر او داشته باشند. اینجا هم ممکن است به خاطر اینکه ما خود را راحت کنیم او را میترسانیم به حیاط نرود بازی کند. ایجاد کردن ترس در بچّهها نمیتواند چیز مناسبی باشد.
ما در اتاق خواب بچّهها باید نور مناسب… نمیگوییم اسراف باشد، گاهی اوقات میبینیم یک لامپ صد را از شب تا صبح در اتاق روشن میکنند تا بچّه در اتاق تاریک نخوابد، نه. باید این مقدار نور درون اتاق باشد که وقتی فرزند ما چشم خود را باز میکند در تاریکی مطلق نباشد، بتواند با محیط ارتباط برقرار کند. در روشن کردن چراغهایی که در شب روشن میکنیم، یا چراغ خواب است یا شب خواب است که روشن میشود، این را هم باید دقّت کنیم که طوری نباشد… بعضی را مثلاً میبینید در پریزی که روی دیوار است نصب میشود، خود این سایههای عجیب و غریبی روی دیوار ایجاد میکند، خود این هم عامل ترس میشود. آن هم مناسب روشن باشد که وقتی بیدار میشود سایهای نباشد که او را بترساند، حتّی پردهی اتاق او در شب کشیده باشد که اگر ماشینی حرکت میکند نور او به سقف نیفتد در او ترس ایجاد کند. یعنی عواملی که زمینهی ترس را در کودک ایجاد میکند باید از او دور کنیم.
حتّی گاهی اوقات بعضی چیزها… مثلاً خود ما نمیآییم ذهن بچّهها را مشغول کنیم، مثلاً بگوییم مادر جان، دزد که نمیآید داخل کمد برود، تو نترس. او میترسد، میگوید تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها، شاید واقعاً داخل کمد چیزی وجود دارد. خود این ترس در بچّه ایجاد میکند. حتّی مواردی که احساس میکنیم از بعضی جاهای اتاق خواب ترسی در فرزند ما وجود دارد، مثلاً پشت در فضای خالی وجود دارد، ممکن است آنجا ترس در او ایجاد کند، به یک بهانهای، مثلاً ما به فرض رفتهایم این در را یک لحظه ببندیم که ببینیم در صدا میکند یا نه، خود بچّه میفهمد که پشت در چیزی نیست، ؟؟۱۱:۳۵٫ یا به بهانهای داخل کمد برویم لباسی را برداریم که اگر این ترس در او وجود داشته باشد میبیند مادر سراغ کمد رفت، لباسی را برداشت، اگر دزد بود که حتماً مادر را هم میگرفت، پس چیزی نیست، مادر میگفت اینجا کسی هست. خود اینها زمینهی آرامش خیال را فراهم میکند.
یک نکتهی پایانی را هم عرض کنم، در این سنین فرزندان ما باید برای خوابیدن خسته وارد بستر شوند. لذا گاهی اوقات پدر و مادرها به اصرار خوابهای بعد از ظهر را برای بچّههای خود تجویز میکنند. یعنی کودک آنها نیاز به خواب بعد از ظهر ندارد، ولی به خاطر اینکه خود آنها بخوابند خیال آنها هم آسوده باشد به زور، با اجبار، فرزند خود را هم میخوابانند. این خواب زمینهای را فراهم میکند که یک تجدید قوایی برای بچّه ایجاد شود و مدّت زمان بیشتری را بخواهد بعد از آن بیدار باشد. همین هم زمینهای میشود که سبکی خواب برای او ایجاد شود. لذا اگر فرزندان ما خوابیدند کوتاه بخوابند، یعنی خواب عصرانهی بچّهها نگذاریم بیش از یک ساعت شود. آن هم زمان مناسب، یعنی یک موقع اینطور نباشد غروب آنها را بخوابانیم یا خود او میخواهد بخوابد. بالاخره آن زمان او را به شکلی سرگرم کنیم، ساعت نه و نیم، ده و نیم شب شود آن موقع خوابید تا صبح هم میخوابد. پس خواب عصرانه برای بچّهها لازم نیست، در مواردی هم که بچّهها خواستند بعد از ظهر بخوابند ما آن خواب را تقلیل بدهیم، مثلاً به یک زمانی حدود یک ساعت تا یک ساعت و نیم و بیشتر هم بچّهها نیاز ندارند.
البتّه در بیدار کردن آنها هم باید دقّت کنیم. این نباشد که یک مرتبه مادر از آشپزخانه بلند بچّه را صدا بزند، نه، این اعصاب و روان کودک ما را به هم میریزد. کنار او برویم، آرام او را صدا کنیم، او را نوازش کنیم، یک مواقعی ماساژ آرامی بدهیم. چیزی که میدانیم برای فرزند ما خوشایند است، با آن آرامش فرزند خود را بیدار کنیم که خواب عصرانهی او هم ادامه پیدا نکند. اتّفاقاً در این گروه سنّی این اتّفاق زیاد میافتد، یعنی یک بچّهای که پنج سال کنار پدر و مادر خوابیده بالاخره وابستگی در این قضیّه برای او ایجاد شده و خیلی سؤال به جایی بود که ما باید چه کنیم؟ قطعاً آن نکتهای که باید توجّه کنیم این نیست که این مادر به راحتی اگر یک شب بچّهی خود را برد در یک اتاقی خواباند دیگر خیال او آسوده باشد که آنجا میخوابد، دیگر هیچ مشکلی نیست. نباید هم تسلیم شود، قطعاً این بچّه بلند میشود کنار پدر و مادر میآید، ایرادی ندارد، آمد، ما که نمیتوانیم نیمه شب جلوی او را بگیریم نیایند. وقتی به آنجا آمد مادر برای نماز صبح خواندن بیدار میشود، این بچّه را دوباره در آغوش بگیرند در جای اصلی او بخوابانند.
یعنی ما میگوییم خوابیدن و بیدار شدن او در جای خود باشد تا به تدریج وابستگی کم شود. چون ما یک عادت را دفعی نمیتوانیم تغییر بدهیم، یک عادت باید تدریجی تغییر پیدا کند، این هم همینطور. مثلاً ممکن است در هفتهی اوّل هر شب بیدار شود و بیاید، ما هم نماز صبح میخوانیم دوباره او را میبریم در جای خود میخوابانیم. در هفتهی دوم میبینیم به جای هفت شب شش شب میآید، همینطور به تدریج، در یک فرایندی ممکن است یک ماه دو ماه…
پاسخ دهید