چرا شیعه معقتد به مرجعیّت علمی اهل بیت علیهم السلام بعد از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است؟
در پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره میشود:
اوّل. قرآن در آیت متعددی پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به عنوان تبیینگر و مفسّر خود معرفی فرومود:
«وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»[۱]؛
«آنچه را پیامبر به شما داد بگیرید، و از آنچه شما را از آن بازداشت، دست بردارید.»
«مرجعیّت علمی» یک منصب الهی است که هر کسی شایستگی و لیاقت به دوش کشیدن آن را ندارد. کسی که در جایگاه تعلیم و تربیت و رشد و شکوفایی علمی و معرفتی مردم قرار میگیرد بایستی خود پیراسته و مصون از اشتباه و غفلت و فراموشی و گناه باشد؛ وگرنه نمیتواند تودههای مردم را به آنچه خواست خدا و هدایت الهی است رهنمون گردد، و موجب نقض غرض شده و با هدف افرینش انسان که تقرّب به پروردگار است منافات دارد؛ از اینرو «مرجعیّت علمی» ملازم با عصمت از خطا و گناه و فراموشی و جهالت است.
از آنجا که انسان موجود پیچیده و شاهکار هستی است؛ احکام و قوانین فردی و اجتماعی او در همه زمینههای سیاسی، اقتصادی، عبادی، قضایی نیز بسیار گسترده و فراوان است؛ و با گذشت زمان و رشد و تکامل زندگی اجتماعی، انسان با مسایل و چالشهای جدید و نویی روبرو میشود که دین اسلام براساس آن که خاتم ادیان الهی است، باید پاسخگوی آن نیازهای جدید باشد.
از سوی دیگر از امتیازات ادیان و شرایع، تدریجی بودن بیان احکام و تکالیف است.
از طرف دیگر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در دوران حیات مبارکشان فرصت کافی و لازم برای تبیین و تفسیر همه احکام جزیی و آنچه را مردم تا روز قیامت بدان نیازمندند پیدا نکردند، از اینرو ادامه این مسئولیت باید بر عهده کسانی باشد که مورد تأیید خداوند و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باشد.
دوم. مهمترین دلیل «مرجعیّت علمی» اهل بیت ع؛ حدیث متواتر «ثقلین» است که بست و چهار نفر از صحابه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و نوزده نفر از تابعین آن را از پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کردهاند.[۲]
زید بن ارقم نقل کرده است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:
«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی، أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الْآخَرِ، کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ، وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی، و لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا»[۳]؛ «به درستی که من چیزی را در میان شما نهادهام که تا زمانی که به آن تمسّک بجویید هرگز پس از من گمراه نخواهید شد یکی از آنها با عظمتتر از دیگری است کتاب خدا ریسمانی است کشیده شده از آسمان به سوی زمین و عترت و اهل بیتم. و هرگز این دو از یکدیگر جدا نخواهد شد تا اینکه سر حوض (کوثر) بر من وارد شوند. لیک مواظب باشید که چگونه با آن دو رفتار میکنید.»
این حدیث زید بن ارقم همان حدیثی است که در «صحیح مسلم» بیان شده است ولی ترمذی به صورت کاملتر نقل کرده است.
مرحوم علّامه طباطبایی در توضیح و تبیین حدیث نورانی ثقلین چنین میگوید: «حدیث ثقلین از احادیث مسلّم و قطعی است که به سندهای بسیار و عبارات مختلفی روایت شده و سنی و شیعه به صحتش اعتراف و اتفّاق دارند. از این حدیث و امثالش چند مطلب مهم استفاده میشود:
۱ – چنانچه قرآن تا قیامت در بین مردم باقی میماند، عترت پیغمبر نیز تا قیامت باقی خواهد ماند؛ یعنی هیچ زمانی از وجود امام و رهبر حقیقی خالی نمیگردد.
۲ – پیغمبر اسلام به وسیله این دو امانت بزرگ (قرآن و عترت)، تمام احتیاجات علمی و دینی مسلمین را تأمین نموده و اهل بیتش را به عنوان مرجع علم و دانش به مسلمین معرفی کرده و اقوال و اعلیهم السلامالشان را معتبر دانسته است.
۳ – قرآن و اهل بیت (علیهما السّلام) نباید از هم جدا شوند و هیچ مسلمانی حق ندارد از علوم اهل بیت علیهم السلام اعراض کند و خودش را از ارشاد و هدایت آنان بیرون نماید.
۴ – مردم اگر از اهل بیت علیهم السلام اطاعت کنند و به اقوال آنان تمسّک جویند، گمراه نمیشوند و همیشه حق نزد آنها خواهد بود.
۵ – همچنان که قرآن جاودانه است و از هرگونه خطا و اشتباه مصون است؛ اهل بیت علیهم السلام نیز راهشان ادامه دادر و از خطا و اشتباه معصومند. و به واسطه همین قرینه معلوم میشود که مراد از اهل بیت و عترت، تمام خویشان و اطرافیان پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیست بلکه افراد معینی میباشند که از جهت علومّ دین، کامل باشند و خطا و عصیان در ساحت وجودشان راه نداشته باشد، تا صلاحیت رهبری داشته باشند و آنها عبارتند از: علی بن ابیطالب و یازده فرزندش که یکی پس از دیگری به امامت منصوب شدند. چنانچه در روایات نیز به همین معنا تفسیر شده است.»[۴]
حدیث دیگری که بیانگر «مرجعیّت علمی» اهل بیت (علیهما السّلام) است، حدیث «سفینه» است؛ هشت نفر از بززرگان صحابه مانند علی ع، ابوذر غفاری، ابن عبّاس، و دیگران حدیث سفینه را از رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کردهاند[۵] که ایشان فرمودند: «مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ، مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»[۶]؛ «مثل اهل بیت من همانند کشتی نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کس تخلّف نمود غرق گشت.»
سوار شدن بر کشتی اهل بیت علیهم السلام به معنی گرفتن علوم و معارف ناب اسلامی و نبوّی از آنها و علیهم السلامل نمودن بر طبق آنهاست و این همان اثبات «مرجعیّت علمی» اهل بیت علیهم السلام است.
نکته شایان ذکر آن که مخالفت و دشمنی و کینهتوزی دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام با ایشان به ویژه خلفای ستمگر بنیامیّه و بنیعبّاس؛ باعث گردید که مردم جرأت نکنند در خانه اهل بیت علیهم السلام آمده و دانشها و آموزههای ناب اسلامی و وحیانی را از آنها دریافت کنند؛ دانشمندان اهل سنّت در اثر محروم شدن از سرچشمه زلال معارف اهل بیت علیهم السلام برای آنکه پاسخ پرسشهای جدید را پیدا کرده و خلأهای موجود خود را پر کنند، مجبور شدند به دلایل قیاسی، استحسانی و ظنّی که بینیاز کننده از حق و حقیقت نبود، مراجعه کنند.
مرحوم علّامه طباطبایی درباره میراث حدیثی اهل سنّت میگوید:
«نبودن روح تحقیق در عامّه صحابه از یک طرف و ممنوع بودن بحث و انتقاد در معارف دینی از طرف دیگرف و قدغن نمودن مقام خلافت (که مفترض الطاعه شمرده میشد) از کتابت و تألیف از دیگر سوی، و پیدا شدن عدّه قابل توجّهی از ظاهر الأسلامهای اسرائیلی که اخبار و معارف انبیای سلف را آنطور که دلشان میخواست نقل میکردند، از طرف چهارم، و اقبال بیرون از حدّ و اندازه علیهم السلاموم مسلمین به حدیث ناقلین و محدّثین آن که طبعاً جمعی از جاهطلبان و سودپرستان را برای کسب امتیازات اجتماعی تطمیع نموده و وادار میکرد که از هر مصدری باشد و به هر مفهومی باشد، حدیث تهیّه کنند، یا طبق تمایلات و مقاصد سران امور و متنفذّین وقت، حدیث جعل کرده و بازاری گرم کنند، از سوی پنجم، باعث شد که حدیث از ارزش واقعی خود انداخته شود.»[۷]
امّا یاران و اصحاب اهل بیت علیهم السلام از همان آغا پیدایش تشیع و زیر نظر دقیق پیشوایان معصوم، میراث حدیثی و معرفتی شیعه را با دقّت و امانت و پاکی تدوین نمودند و با معیاری که اهل بیت علیهم السلام در اختیار آنها قرار داده بودند، توانستند احادیث معتبر را از غیرمعتبر تمییز دهند و آن معیار همان «سفارش امامان شیعه درباره عرضه اخبار و احادیث بر قرآن» بود؛ که اگر احادیث ما با قرآن موافق بود، به آن علیهم السلامل کنید و گرنه آنها را کنار بگذارید.
هم اکنون مذهب غنی شیعه برخوردار از میراث معرفتی گرانمایهای در اصول و فروع دین است که از زمان صدر اسلام تا آغاز غیبت کبری بیش از ۲۵۰ سال در اختیار او قرار گرفته و دانشمندان سختکوش و مجاهد شیعه، مانند: شیخ صدوق و شیخ کلینی و شیخ طوسی و دیگران در حفظ و حراست از این میراث غنی و گرانبها نهایت تلاش را کردهاند.
منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی شیعه و اهل سنت؛ دفتر نشر معارف تدوین و تألیف: علی اصغر رضوانی، مصطفی عزیزی
[۱]. حشر، آیه ۷٫
[۲]. خلاصه عبقات الأنوار، حدیث ثقلین، میرحامد حسین هندی، ص ۴۸۱ و ۴۸۳٫
[۳]. سنن الترمذی، ج ۱۰ـ۹، ص ۲۷۱ و ۲۷۲٫
[۴]. شیعه در اسلام، طباطبایی، ص ۲۵۳ و ۲۵۴٫
[۵]. حضرت آیتالله سیّد علی میلانی در کتاب گراسنگ «نفحات الأزهار» به طور مستقل و مبسوط در ج ۴، حدیث سفینه را از جهت سند و دلالت مورد بازپژوهی قرار دادهاند.
[۶]. نفحات الأزهار، ج ۴، ص ۳۲٫
[۷]. شیعه (مذاکرات و مکاتبات هانری کربن با علّامه طباطبایی)، ص ۳۳٫
پاسخ دهید