- نقطهی مشترک بین حرکت پیامبر و امام حسن و امام رضا (علیهم السّلام)
- اعمال قدرت پیامبر و ائمّه با اذن خدا
- درخواست وحی توسّط مردم برای انجام کار
- تحت امر خدا بودن پیغمبر
- بیان معجزهی پیامبر از زبان امیر المؤمنین در نهج البلاغه
- مشیّت انبیاء و ائمّه تابع مشیّت خدا
- فقر محض انبیاء و ائمّه در برابر خدا
- نمایش اضطرار واقعی در وجود پیغمبر و ائمّه
- فقر ذاتی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
- همهی امور انسانها در دست خدای عزّ و جلّ
- دریافت این حقیقت توسّط پیامبر و ائمّه (علیهم السّلام)
- صبر ائمّه بر مصایب
- قسم خدا به حفاظت از پیامبر
- محبّت خدا به پیامبر
- امیدوارکنندهترین آیه در بیان امام باقر
- اطمینان خداوند به بخشش گناهان
- امیدوارکنندهترین آیه در نزد ائمّه
- صبر و تحمّل ائمّه راه نجات
- مظلومیّت مضاعف امام حسن (علیه السّلام)
- علّت صبر امام حسن بر مصایب
- طلب مرگ امیر المؤمنین از خدا
- علّت طلب مرگ از خدا توسّط امیر المؤمنین (علیه السّلام)
- اذیّت و آزار درونی و بیرونی بر امام حسن (علیه السّلام)
- انتشار اسلام توسّط امام رضا در جهان
- حساسیّت امام رضا نسبت به امام زمان
- دعای امام رضا در حقّ دعبل خزائی
- مظلومیّت مضاعف پیامبر نسبت به ائمّه (علیهم السّلام)
برای دانلود کلیپ « ای گنهکار » مربوط به این جلسه، با حجم ۱۱ مگابایت، اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود کلیپ « غریب تر از همه » مربوط به این جلسه، با حجم ۱۳ مگابایت، اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود تمام کلیپ های این جلسه با حجم ۳۳ مگابایت به صورت یکجا، اینجا کلیک نمایید.
***شایان ذکر است برای دانلود صوت و فیلم این جلسه، از آیکون دانلود بالای صفحه استفاده نمایید***
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
ایام رحلت پیامبر اعظم و امام مجتبی و امام رضا (علیهم السّلام) را تسلیّت عرض میکنم.
نقطهی مشترک بین حرکت پیامبر و امام حسن و امام رضا (علیهم السّلام)
نقطهی مشترک بین حرکت پیامبر و امام حسن مجتبی و امام رضا (علیه الصّلاه و السّلام) هدایت خلق و نجات بشر است. «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا»[۲] نکتهی اوّل این است که خدا اینها را امام قرار داده است و امامت را باید خدا قرار بدهد.
اعمال قدرت پیامبر و ائمّه با اذن خدا
نکتهی دوم این است که کسی خدا او را امام خلق قرار داده است، به او رهبری داده است، چراغ جامعه است، او خود نیست، «یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» هدایت او به امر پروردگار است. وجود نازنین پیغمبر خدا من البدوء إلی الختم بنده بود، کارهای نبود. تحت امر بود، تحت فرمان بود؛ یک لحظهای بدون دستور کار نکرد. برای اثبات این معنا هم جریاناتی اتّفاق افتاده است، تا همه باور بکنند پیغمبر و هر سفیر الهی شأنی جز سفارت ندارد، خود او نمیتواند دخالتی در امور داشته باشد.
درخواست وحی توسّط مردم برای انجام کار
این دو سورهی «وَ الضُّحى» و «أَ لَمْ نَشْرَحْ»[۳] به دنبال هم، هم عظمت پیغمبر را نشان میدهد و هم در شأن نزول «وَ الضُّحى * وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى * ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى»[۴] در تفاسیر آوردند، احادیث بیان فرمودند که از نبی مکرّم اسلام در مورد مسئلهای خواستند تا وحی نازل بشود و پیامبر اکرم هم به اینها وعده داد. ۱۵ روز وحی نازل نشد، به گونهای که منافقین، مخالفین شروع به جوسازی کردند. گفتند: کار تمام شد. دیگر سمت ندارد، خدا به او را رها کرده است.
تحت امر خدا بودن پیغمبر
بعد آیه آمد «وَ الضُّحى * وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى * ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى» اینقدر این آیات لطیف است؛ هم خدای متعال خواست به پیغمبر و مردم ثابت بکند پیغمبر هیچ نقشی در آمدن و نیامدن وحی ندارد، اینطور نیست که پیغمبر بخواهد، چیزی بشود و چیزی را نخواهد، نشود. پیغمبر به تمام معنا در خدا ذوب و محو است و حول و قوّه برای خدا است، اراده برای خدا است، مشیّت، مشیّت خدا است و من هم بندهی خدا هستم.
بیان معجزهی پیامبر از زبان امیر المؤمنین در نهج البلاغه
هم خداوند منّان این را به جامعهی بشری القاء کرد. در خواستن معجزات هم همینطور بود؛ اینطور نبود همین پیغمبری که شقّ القمر کرده است، همین پیغمبری که سوسمار در جمع به نبوّت او شهادت داده است، همین پیغمبری که وجود نازنین امیر المؤمنین (علیه السّلام) در خطبهی قاصعه فرمودند: مشرکین به پیغمبر گفتند: ایمان نمیآوریم، مگر اینکه بگویی آن درخت بلند بشود و پیش تو بیاید. پیغمبر فرمود: من این کار را میکنم ولی باز هم شما ایمان نمیآورید و رسول الله همین کار را کرد، درخت آمد. با چه وضعی هم آمد. تصویری که حضرت امیر دارد مثل پرندهای که پر میزند، اینطور میآمد. گفتند: ما ایمان نمیآوریم مگر اینکه بگویی نصف این درخت بماند نصف دیگر آن بیاید. حضرت باز هم فرمودند: این کار را میکنم ولی شما نمیکنید و حضرت فرمود: نصف درخت ماند و نصف دیگر آن آمد و اینها گفتند: عجب ساحری است. بعد از دیدن این قضیه گفتند: عجب ساحری است، ما یک چنین ساحری ندیدیم. گاهی پیغمبر خدا از این کارها کرده است ولی همینجا نه اینکه آنها خواستند و حضرت کرده است، مأموریت او این بوده است.
مشیّت انبیاء و ائمّه تابع مشیّت خدا
اساساً انبیاء و ائمّه (علیهم السّلام) از خود خواستهای ندارند. در این آیهی کریمهی سورهی مبارکهی هل اتی «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ»[۵] مشیّت اینها تابع مشیّت خدا است. هر جا نفرین کردند، هر جا نفرین نکردند، سکوت کردند، هر جا دعا کردند، هر جا نکردند. هر جا شفا دادند، هر جا ندادند. همهی اینها، هر جا مسئلهی هدایت در آن بوده است خدا به آنها اذن داده است یا فرمان داده است این کار را کردند. هر جا بُعد هدایتی نداشته است، این کار را نکردند. اینها خودنمایی نداشتند، حالا ما این هستیم. اگر شما ما را قبول نداشته باشید، کن فیکون میکنیم، اینطور نبوده است، ابداً اینطور نبوده است. اینها قدره الله بودند، اینها علم الله بودند، اینها مظهر همهی صفات خدا بودند ولی ذوب در خدا بودند، خود آنها هیچ کاره بودند.
فقر محض انبیاء و ائمّه در برابر خدا
این آیات کریمهای هم که در قرآن کریم گاهی شفاعت را نفی میکند، گاهی علم را نفی میکند یا این آیهی کریمه که «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً»[۶]، «وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحینَ»[۷] یکی از توجیهات همهی اینها این است که اینها در ذات خود هیچ چیزی نداشتند، فقر محض بودند و این فقر را هم به اذن الله یافته بودند که خود آنها هیچ ندارند و چون هیچ نداشتند. همهی وجود آنها متوجّه حضرت حق بوده است و حضور دائم داشتند و همیشه هم نگران بودند که نکند خدای متعال آنها را رها بکند.
نمایش اضطرار واقعی در وجود پیغمبر و ائمّه
اگر انسان بخواهد اضطرار واقعی را پیدا بکند در وجود پیغمبر و ائمّه است، مضطر، مضطر بودند، هیچ چیزی نداشتند. دائماً فقر آنها در اوج بوده است. چون فقر محض بودند، همیشه مضطر بودند و چون همیشه مضطر بودند، همیشه دست سؤال آنها به سوی خدا بلند بود. علمی را که خدا به او داده است، برای خود نمیداند میگوید: «قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً» هدایتی که خدا به او داده است این هدایت را برای خود نمیداند.
فقر ذاتی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
«أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى * وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدى»[۸] پیغمبر خدا درست است حالا معنی هم که در اینجا شده است ضالّ به معنی گمشده است ولی این سیاق آیه آن معنی را اقتضاء نمیکند. «وَجَدَکَ ضَالاًّ» یعنی ضالاً. این در ذات خود هدایت ندارد، در ذات خود علم ندارد، در ذات خود قدرت ندارد، در ذات خود حقّ شفاعت ندارد. همهی اینها برای خدا است. عزّت برای خدا است، شفاعت برای خدا است، علم برای خدا است، قدرت برای خدا است، آن مقداری را که خدا به او داده است دارد ولی وقتی هم داده است، برای خود او نشده است، باز خدا این را در وجود او قرار داده است.
همهی امور انسانها در دست خدای عزّ و جلّ
علی الدّوام باید از خدا خواست و اگر ما همین معنا را از خدا بخواهیم که متوجّه بشویم کاری از ما ساخته نیست. وقتی میگوییم «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» با باور بگوییم: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» همهی امور ما به دست خدا است. همه کسِ ما خدا است. همه کارهی ما خدا است. او است که «یُطْعِمُنی وَ یَسْقینِِ»[۹] او است که «إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ»[۱۰] طعام میخوریم، خدا ما را سیر میکند، آب مینوشیم، خدا ساقی ما است. به خواب میرویم، خدا ما را میخواباند. بیدار میشویم، خدا ما را بیدار میکند. هیچ کسی، هیچ ندارد.
دریافت این حقیقت توسّط پیامبر و ائمّه (علیهم السّلام)
این حقیقت را پیغمبر و ائمّه (علیهم السّلام) یافته بودند که هیچ ندارند. لذا آنجاهایی که کفّار معجزه میخواستند، اینها معجزه میکردند، نه اینکه او خواسته است، این هم او را اجابت کرده است. نخیر آنجا جای آن بوده است این اعجاز یا بُعد هدایتی دارد، یا اتمام حجّتی دارد یا بَعدیها را هدایت میکرده است، فلسفهی این حرکات آنها حکمتهایی بوده است که خدا برای آنها در نظر میگرفته است.
صبر ائمّه بر مصایب
لذا گاهی همیشه سؤال کردند، در خواست کردند، گدایی کردند، دعا کردند، ابتهال کردند. گاهی هم بلا دیدند، دعا نکردند. حضرت زهرا (سلام الله علیها) جلوی چشم شوهر خود کتک میخورد نه علی دعا میکند، نفرین میکند نه فاطمه صبر میکنند.
قسم خدا به حفاظت از پیامبر
«وَ الضُّحى * وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى * ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى» قسم به نور چاشت و آغاز روز و قسم به تاریکی شب، پردهی آرامبخش شب «ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى» مگر میشود خدا حبیب خود را رها بکند، «ما وَدَّعَکَ» ما تو را رها نکردیم، مراقب تو هستیم، تو برای ما هستی. «ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ» ربّ تو، تو را ایداع نکرده است وداع نکرده است، رها نکرده است، از تو جدا نشده است.
محبّت خدا به پیامبر
«وَ ما قَلى» گاهی رها نکردند ولی روی خوش ندارند. بعضیها مراقب او هستند امّا حالت آنها حالت محبّت نیست، حالت قهر است. «وَ ما قَلى» یعنی خدا هم هدایت خود را از تو برنداشته است، هم محبّت خود را از تو برنداشته است. مرحوم آقای مطهّری (رضوان الله تعالی علیه) در تفسیر این آیات میگفتند: گاهی یک معشوقی میخواهد برای عاشق خود ناز بکند، بعد میبیند گویا او دارد به یأس مبتلا میشود، شروع به نوازش کردن او میکند. به آسمان به زمین به جان خود، به فرزندم من با تو بد نشدم، خدا گویا اینطور دارد پیغمبر خود را نوازش میکند. «وَ الضُّحى * وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى * ما وَدَّعَکَ» قسم میخورد من تو را رها نکردم، من محبّت خود را از تو قطع نکردم. «وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولى»[۱۱] نه تنها اینجا مراقب تو هستم.
امیدوارکنندهترین آیه در بیان امام باقر
«وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولى * وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى» این «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى» در بیان امام باقر (علیه الصّلاه و السّلام) آیهای امیدوار کنندهتر از این آیه خداوند منّان نازل نفرموده است.
اطمینان خداوند به بخشش گناهان
آیات توبه همه آیات امید است. «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً»[۱۲] ای کسانی که عمر ضایع کردید؛ اسراف بر نفس یعنی ضایع کردن عمر، آدمهایی که وقت هدر دادید، عمر ضایع کردید، گرفتار گناه شدید، «لا تَقْنَطُوا» شما هم از ما نبرید. شما هم نگران نباشید، «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ» از رحمت خدا مأیوس نشوید. «إِنَّ اللَّهَ» با تأکید. «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً» تمام گناهان شما را محقّقاً خدا میبخشد، مطمئن باشید، خاطر شما جمع باشد، من همهی گناهان شما را میبخشم. «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً».
امیدوارکنندهترین آیه در نزد ائمّه
حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: این پیش اهل عراب از همهی آیات امیدوارکنندهتر است. امّا پیش ما اهل بیت امیدوارکنندهترین آیه، این آیهای است که خدا به پیغمبر خود وعده داد. ؟؟۱۶:۰۳
من رشتهی محبّت خود از تو میبرم شاید گره خورد به تو نزدیک تر شوم
من یک مقدار اینطور تو را گذاشتم که تو را تحویل بگیرم، مراقب تو هستم. «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى» این خود تو، گناهکاران امّت تو را میخواهم به وسیلهی تو نجات بدهم. «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى».
سفرهی شفاعت پیغمبر روز قیامت شفاع کبری است. این شفاعت کبری مخصوص پیغمبر است «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى».
صبر و تحمّل ائمّه راه نجات
بخش اعظم این صبری که همهی امامان ما کردند، این تحمّلی که داشتند، برای نجات ما بوده است. در کلام حضرت موسی بن جعفر به این امر تصریح شده است ولی در دیگران هم نماد اقتضاء میکند که همین باشد.
مظلومیّت مضاعف امام حسن (علیه السّلام)
امام حسن مجتبی این همه تحمّل، امام حسن مجتبی (علیه السّلام) از مظلومترین امامان ما است، مظلومیّت او مظلومیّت مضاعف است. امام حسین (علیه السّلام) دشمن مقابل بودند ولی دوستان ایشان واقعاً دوست بودند. فداییان امام حسین در عالم نظیر ندارد. این ۷۲ نفر، ۷۲ چشمهی زلال بودند، پروانهی واقعی شمع وجود حضرت ابا عبدالله الحسین بودند.
مرحوم آقای واعظی نقل میکرد که روز قیامت خداوند متعال حواریون هر امامی را اطراف آن امام قرار میدهد. در صحنهی محشر همه، حواریون هر امامی را میبینند. دو نفر امام حسن مجتبی در کنار ایشان هستند، از همه مظلومتر است، هیچ کسی به اندازهی امام حسن بیکس نیست. خیلی گرفتار بود. از درون خانه و از بیرون از همهجا به او ضربه میزدند.
علّت صبر امام حسن بر مصایب
چرا صبر کردند؟ اینها قدره الله بودند، ولایت مطلقه داشتند، در کرسی کن فیکون نشسته بودند. اگر این تحمّلها را نمیکردند، امروز ما مسلمان نبودیم، ما امروز اهل بهشت نبودیم، امروز دست ما به دامن اهل بیت عصمت و طهارت نمیرسید. این است که امام مجتبی (علیه الصّلاه و السّلام) این همه مصیبتها و ناملایمات را میدیدند و اخم به ابرو نمیآورد.
طلب مرگ امیر المؤمنین از خدا
حضرت امیر (علیه السّلام) وقتی تحت فشارهای آنچنانی قرار گرفت، اعلان کردند: «اللَّهُمَّ إِنِّی قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِی»[۱۳] خدایا من از اینها خسته شدم، اینها هم از من خسته هستند، من را از اینها بگیر. دعای امیر المؤمنین مستجاب شد، فرق مقدّس او در محراب شکافته شد. امام حسن وارث همین وضع شد ولی نداریم امام حسن از خدا مرگ خود را خواسته باشد.
علّت طلب مرگ از خدا توسّط امیر المؤمنین (علیه السّلام)
البتّه یک چیزی در ذهن قاصر خود من میآید و آن این است که حضرت امیر حاکم بود ولی دورهی حکومت امام حسن مجتبی موقت بود. امیر المؤمنین به آنجایی رسید که حضرت نوح رسیده بود. این مرم لیاقت من را ندارند. لذا خواست زود این بساط برچیده بود. ولی امام مجتبی و سایر ائمّه (علیهم السّلام) چون امامت نداشند، صبر شخصی بود، هیچ وقت از پروردگار متعال مرگ خود را نخواستند و امام حسن مجتبی آن شرایط را تحمّل کرد.
اذیّت و آزار درونی و بیرونی بر امام حسن (علیه السّلام)
از طرفی معاویه با آن شیطنت آن توطئه کرد از طرفی دوستان خود او میآمدند ملامت میکردند، زخم زبان میزدند، بیاحترامی میکردند، جسارت میکردند، فقط شامیها نبودند که میآمدند ناسزا میگفتند. آنهایی که تا روز گذشته از او حمایت میکردند، در رکاب او میجنگیدند، امروز میآمدند میگفتند: ما را ذلیل کردی، آن هم با چه لحنهایی. امام حسن مجتبی همهی اینها را تحمّل میکرد. این تحمّل است که امروز دست ما را گرفته است و ما را دیندار قرار داده است.
انتشار اسلام توسّط امام رضا در جهان
و نکتهای هم راجع به حضرت رضا (علیه السّلام) عرض بکنیم. امام علیّ بن موسی الرّضا (علیه الصّلاه و السّلام) عالم آل پیغمبر است. جامع علم آل پیغمبر است. ابعاد مختلفی دارد. هم بعد سیاسی دارد، پذیرش ولایت عهدی، استفادهی از امکانات دشمن، تربیت شاگردان بزرگ و بزرگوار و بین المللی کردن اسلام. امام باقر و امام صادق امکانات امام رضا را نداشتند. امام رضا در پایگاه خلافت قرار گرفت و از اطراف و اکناف مأمون دانشمندان دنیا را جمع میکرد، اینها میآمدند رویاروی امامت را میدیدند و علوم ناب رضوی را میگرفتند، بعد به آنجا میرفتند. اسلام را امام رضا (علیه السّلام) در جهان منتشر کرد.
حساسیّت امام رضا نسبت به امام زمان
یکی از ویژگیهای حضرت رضا برحسب آنچه که نقل شده است، حساسیّت به حضرت حجّت (ارواحنا فداه) است که امروز روز امام زمان ما است. اوّل کسی که وقتی نام مقدّس امام زمان را میآمد، دست مبارک خود را روی سر خود میگذاشتند، وجود مقدّس امام علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) بودند و دعبل خزائی وقتی خدمت حضرت امام رضا (علیه السّلام) آمد و شعرهای خود را خواند، به اینجا رسید که راجع به امام عصر (ارواحنا فداه) دو بیت شعر خواند.
دعای امام رضا در حقّ دعبل خزائی
قبل از آن دو بیت شعر یک شعری خوانده است که امام رضا هم در حقّ او دعا کرده است، من هم طمع کردم که بگویم یا علیّ بن موسی الرّضا ما هم دلدادهی شما هستیم، به ما هم دعا بفرمایید. «لَقَدْ خِفْتُ فِی الدُّنْیَا وَ أَیَّامِ سَعْیِهَا»[۱۴] به علیّ بن موسی الرّضا عرض میکند که من در دنیا خائف بودم، چندان امنیتی نداشتیم نگرانی داشتیم در دنیا و ایام روزگار خود. «وَ إِنِّی لَأَرْجُو الْأَمْنَ بَعْدَ وَفَاتِی» اینجا با سختیها گذشت، ولی امید من این است که در آخرت امانی داشته باشم. امام رضا (علیه السّلام) فرمودند: «آمَنَکَ اللَّهُ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ». شعرهای که دعبل راجع به حضرت حجّت ارواحنا فداه سرودند.
«خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَهَ خَارِجٌ یَقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَکَاتِ
یمَیِّزُ فِینَا کُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ …»[۱۵]
امام رضا این شعرها را که شنیدند «بَکَى الرِّضَا ع بُکَاءً شَدِیداً» به یاد حضرت مهدی شدیداً اشک ریختند. «ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ» بعد سر خود را بلند کردند «فَقَالَ لِی یَا خُزَاعِیُّ نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَى لِسَانِکَ بِهَذَیْنِ الْبَیْتَیْنِ» این روح القدس بود که بر زبان تو آورد و یاد حضرت مهدی را کرد.
مظلومیّت مضاعف پیامبر نسبت به ائمّه (علیهم السّلام)
مظلومیت پیغمبر را من از همهی اینها شدیدتر میدانم. خاتم انبیاء بود، اینهایی که نمک او را خورده بودند، کنار بستر او نشستند، پیغمبر فرمود: قلم بیاورید، کاغذ بیاورید، وصیت بنویسم. به پیغمبر ناسزا گفتند، به پیغمبر جسارت کردند. اجازهی نوشتن وصیت را به پیغمبر ندادند، چه ظلمی بالاتر از این میدانیم راجع به پیغمبر تصوّر بکنیم. بعد خود رسول الله گریه میکرد در مورد حضرت زهرا. فرمود: «کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَیْتَهَا وَ أُسْقِطَ جَنِینُهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدُ».[۱۶]
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی سجده، آیه ۲۴٫
[۳]– سورهی شرح، آیه ۱٫
[۴]– سورهی ضحی، آیات ۱ تا ۳٫
[۵]– سورهی انسان، آیه ۳۰٫
[۶]– سورهی طه، آیه ۱۴۴٫
[۷]– سورهی یوسف، آیه ۱۰۱ و سورهی شعراء، آیه ۸۳٫
[۸]– سورهی ضحی، آیات ۶ و ۷٫
[۹]– سورهی شعراء، آیه ۷۹٫
[۱۰]– همان، آیه ۸۰٫
[۱۱]– سورهی ضحی، آیه ۴٫
[۱۲]– سورهی زمر، آیه ۵۳٫
[۱۳]– نهج البلاغه، ص ۶۷٫
[۱۴]– عیون أخبار الرّضا، ج ۲، ص ۲۶۳٫
[۱۵]– همان، ص ۲۶۵٫
[۱۶]– بشاره المصطفى لشّیعه المرتضى، ص ۱۹۸٫
پاسخ دهید