«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِ نُفُوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مُولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أَرْوَاحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏ إِلی یَومِ الدِّینِ».

«إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»[۲].

اقتضائات شب قدر

شب قدر اقتضائاتی دارد یکی توجّه به عظمت شب قدر است یعنی معرفت لیله القدر که از اهمّ ضروریات این شب است. تا کسی خود را نشناسد، قدر خودش را نمی‌داند، نمی‌تواند از خودش  استفاده کند. اگر جوانی قدر جوانی را بداند، بداند جوانی چه سرمایه‌ای است، چه اکسیری است، چه اعتباری است، چه ظرفیتی است، چه فرصتی است، خدا چه انتظاری از جوان دارد که در جوانی این همه انرژی، نشاط به او داده است، هیچ‌گاه وقت خود را ضایع نمی‌کند، جوانی خود را هدر نمی‌دهد.

سرمایه‌های انقلاب

اگر همه‌ی مردم بدانند این انقلاب چه سرمایه‌ای است و انقلابی بودن چه سنگری است، چه جبهه‌ی پر قدرتی است. اگر یک تأمّلی در تاریخ داشته باشند و سوابق این کشور را ببینند و فلاکت و بدبختی و خوار بودن و فساد و عقب ماندگی آن روزها را تماشا کنند، اگر یک فکری در مسائل کشورهای مختلف منطقه داشته باشند، وابستگی حکومت‌ها را نسبت به قدرت‌های بزرگ و عدم دخالت ملّت را در سرنوشت خودشان در همین کشورهای همسایه‌ی خودمان بدانند. بعد ببینند این انقلاب چه سرمایه‌هایی را به ارمغان آورده است.

اوّلین سرمایه‌ی انقلاب

اوّلین سرمایه راه شهادت برای سعادتمندان باز شد، مرگ شرافتمندانه نصیب آن‌ها شد، به مقام قرب الهی نائل شدند و راه با رفتن آن‌ها بسته نشد، «مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ»[۳]. ملاحظه می‌کنید این اجتماعاتی که در این شب در سراسر مملکت است، این یک تحوّل است، این یک فرهنگ است. غالب مشتری‌های این مجالس نسل جوان ما هستند که دوره‌ی انقلاب را ندیدند؛ در دوران جبهه‌ خیلی از آن‌ها حضور نداشتند، ولی با چه دلی می‌آیند، با چه آمادگی می‌آیند که ما به صفای باطن آن‌ها، انگیزه‌های مقدّس آن‌ها دلگرم هستیم و به عشق آن‌ها می‌آییم سخنی می‌گوییم. مشتری‌های تازه نفس هستند خدای متعال به آن‌ها عنایت خاصّی دارد. پیامبر و ائمّه هم برای جوان‌ها حساب خاص باز کردند.

وجود مقدّس امام زمان (سلام الله علیه) هم تشریف می‌آورند اکثریّت قریب به اتّفاق یارانشان از همین جوان‌ها هستند. این‌ها یک تحوّلی است که شهدا، انقلاب پیش آورده است. شما در کشورهای دیگر چنین اجتماعات پر توانی، با انگیزه‌ی الهی، با انگیزه‌ی ولایی، با انگیزه‌ی معنوی نمی‌توانید پیدا کنید.

شکر نعمت، یکی از کلیدهای باز کردن رحمت خدا

پیشرفت‌های علمی در جهان، حرکت سریع و جهشی که در ایران به برکت انقلاب پیش آمد، شما هیچ جای دنیا سراغ ندارید. هسته‌ای و قسمت‌های دیگر که نمی‌خواهم امشب خیلی به آن وادی‌ها وارد شوم. منتها یکی از آن کلیدها برای باز کردن در رحمت خدا شکر نعمت است. شکر نعمت فرع بر معرفت نعمت است. جوانی نعمت است، وقتی آدم آن نعمت را از دست می‌دهد می‌داند چه چیزی را از دست داده است. حیات نعمت است، سلامتی نعمت است، مردم خوب نعمت هستند، رهبر خوب نعمتی است و چه نعمتی، هیچ بدیل ندارد.

آیاتی راجع به شب قدر در قرآن کریم

شب قدر هم نعمت است، ولی باید شناخت که شب قدر چه نعمتی است، چه اسراری در این شب نهفته است. ما سه بخش آیات در قرآن راجع به شب قدر داریم یکی نزول قرآن در ماه مبارک رمضان است که کلاً این ماه، ماه قرآن است، ماه ارتباط با خدا است. خدا از نور خودش، از جلوه‌های خودش بر زمین در ماه مبارک رمضان تابانده است «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ»[۴] از یک طرف در این ماه قرآن نازل شده است، از این طرف شکرانه‌ی هدایت الهی در ماه مبارک رمضان به این است که مؤمنین، مکلّفین روزه بگیرند. «وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِکَ‏ فِیهِ‏ الصِّیَامَ‏»[۵] فرض روزه خودش بازتاب نزول قرآن است. قرآن برای تصفیه‌ی روح آمده است، برای تزکیّه‌ی روان آمده است، برای تهذیب اخلاق آمده است و بهترین کلاس در این زمینه روزه‌ی به معنی واقعی کلمه است که روزه‌ی فکری، روزه‌ی اخلاقی، روزه‌ی زبانی، روزه‌ی جوارحی و روزه‌ی جوانحی و پایین‌ترین مرحله هم همین روزه‌ای است که نُه مفطر از مفطرات را دارد.

نازل شدن قرآن در شب مبارک

در سوره‌ی مبارکه‌ی دخان شبی که در آن شب قرآن نازل شده است، آن شب را شب مبارک معرّفی کرده است. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ»[۶] ما این قرآن را در یک شب مبارک نازل کردیم. پس معلوم می‌شود در ماه مبارک رمضان نازل شده، هر شب نبوده یک شب از ماه مبارک رمضان خدا این قرآن را نازل کرده است و آن شب، شب مبارکی است، با شب‌های دیگر فرق دارد. اجتماع شما سر سفره‌ی مبارک بودن این شب است.

برکات شب قدر

این شب برکت دارد. این شب، شب نجات است، این شب، شب استجابت دعا است، این شب، شب آمرزش است، این شب، شب نیایش است، مناجات است، این شب، شب اجماع دل‌ها است. شب تفرقه و کینه نیست، شب آشتی هم با خدا است و هم آشتی با خلق خدا است. «یَدُ اللَّهَ‏ مَعَ‏ الجَمَاعَه»[۷] این شب، شب مبارکی است. برکات این شب یکی، دو برکت نیست، برکات شب قدر در سوره‌ی مبارکه‌ی قدر یکی، دو جمله اشاره می‌کنیم.

سومین آیه‌ی قرآن راجع به معرفت شب قدر

سومین فرازی که در قرآن کریم راجع به معرفت شب قدر خداوند عزیز بیان فرموده است: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَهِ الْقَدْرِ»[۸] ما قرآن را در شب قدر انزال کردیم، تنزیل تدریج است، انزال دفع است. ما یک جسمی داریم این جسم ما تدریجی است، نطفه بوده علقه شده است، مضغه شده، کودک شدیم، نوجوان شدیم، جوان شدیم حالا دوره‌ی پیری رسیده است «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ»[۹] اختصاص به این گوینده ندارد، این جوان‌ها هم پیری در پیش دارند، ما هم بعد از مدّتی نمی‌دانیم سال دیگر هستیم یا نیستیم، ولی بالاخره تمام شدنی است. این سیر زمانی است، یک روز طلوع کردیم و آمدیم، یک روز هم غروب می‌کنیم و تمام می‌شود. لکن ما یک روحی داریم، آن روح از عالم امر است، از عالم تدریج نیست «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ».[۱۰]

بیانی راجع به تطورات جسمی انسان در قرآن کریم

خدا در مورد تطورات جسم ما که از نطفه تا علقه «فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً» یک بیان دارد، در آن‌ جایی که روح دمیده است آن‌جا گفته «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ» خدا به خودش مبارک باد گفته، به خودش تبریک گفته است.

شب قدر، شب تجلّی خدا

شب قدر «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَهِ الْقَدْرِ»[۱۱] مسئله‌ی تدریج نیست، قرآن از نظر قوانین اعتباری، اخلاقی، سیاسی، نظامی، رزمی، بزمی، فرهنگی، فردی، بین المللی و ابعاد مختلف ظاهری و باطنی در ۲۳ سال با زمان آمده و تنزیل قرآن است؛ ولی در میان ازمنه یک شبی وجود دارد کاری که در سال‌های متمادی پراکنده می‌شود انجام داد، آن شب ظرفیت دارد که همه‌ی آن برکات یک جا انجام شود و آن شب تجلّی خدا است.

نزول دفعی قرآن مربوط به عالم امر است

این آیاتی که مفهوم است، الفاظ است، این تفصیل شده است، این در مرحله‌ی خلق است، امّا اگر روح توحیدی شود، انسان ذوب در خدا شود، از عالم کثرت به عالم وحدت سیر کند، سالک إلی الله شود به مقام جمع الجمعی می‌رسد، به مقام عند ربی می‌رسد. در مقام عند ربی همه چیز یک جا جمع است، آن‌جا خزائن الهی است، تمام عوالم آن‌جا یک جا جمع است بعد پایین می‌آید جدا می‌شود و شکل پیدا می‌کند، مرز پیدا می‌کند. لذا «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی»[۱۲] مسئله‌ی روح از عالم امر است. نزول دفعی قرآن کریم مربوط به عالم امر است. حالا یک مروری به این آیات کریمه‌ی سور قدر داشته باشید.

شب قدر شب تجلّی روح

«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَهِ الْقَدْرِ»[۱۳] ما این قرآن را در یک شب نازل کردیم، آن ۲۵ سال برای زندگی این عالمی است که به آن عالم وصل می‌شود، ولی کسی که از آن بالا می‌خواهد به این پایین وصل شود، سفر «من الحقِّ إلی الخلق» دارد، نه سفر «من الخلق إلی الحق» که به تدریج انسان با عبادت به مقام یقین می‌رسد. اگر آن عالم باشد، بخواهد از آن عالم این عالم را اداره کند، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَهِ الْقَدْرِ» این شب قدر شب عالم امر است، شب تمرکز است، شب جهش است، شب یک تولّد مجدّدی است و آن تجلّی روح است نه تجلّی بدن است. «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ»[۱۴] چه می‌دانیم شب قدر چیست. خدا این را به ما نمی‌گوید، به پیغمبرش می‌گوید «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ» یعنی شب قدر فوق عقول این عالمی است. بعد توضیح می‌دهد «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» شب قدر از هزار شب بهتر است. از چه جهت از هزار شب بهتر است؟

دلیل برتر بودن شب قدر نسبت به ماه‌های دیگر

یکی از این جهت راهی که ما در ۸۰ سال باید برویم، امام که صاحب امر است در یک چشم به هم زدن می‌رود. عاصف در یک چشم به هم زدن نه بالاتر از یک چشم به هم زدن از هزار فرسخ تاج و تخت یک پادشاهی را بدون قشون، بدون منجنیق، بدون واسطه اراده کرد، شد. امشب شبی است که اگر بنده باشید شما نیستید که می‌برند، این جذبه‌های عالم امری است. حاصل عمر شما در ۸۰ و خرده‌ای سال اگر قائم الیل باشید، صائم النهار باشید، همیشه رزمنده باشید، خط شکن باشید، دوره‌ی عمر ۸۰ و چند ساله‌ی خود را سراسر عبادت کنید چقدر به دست می‌آورید؟ در این شب قدر اگر وصل شوید یک شب به اندازه‌ی آن ۸۰ و چند سال خدای متعال به شما می‌دهد؛ چون آن‌جا با هدایت الهی می‌روید، ولی این‌جا آمدید که شما را ببرند. (چون می‌روی بی‌حاصلی  چون می‌بردنت واصلی) آمدی که مجذوب شوید، با جذبه‌ها شما را می‌برند.

روز قیامت، روز محکمه‌ی عدل الهی

یکی، دو نکته‌ی دیگر عرض می‌کنم. آن دو شب گذشت، یک امشب باقی است اگر گرفتید که گرفتید، اگر رسیدید، رسیدید، اگر پاک شدیم، پاک شدیم، اگر نشدیم جا ماندیم، آخر فرصت است. دو آیه در قرآن است یک آیه این است که «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ‏َ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ»[۱۵]روزی می‌آید که در آن روز این سر و صداها، این منسب‌ها، این خانه‌ها، این قصرها، این آپارتمان‌ها، این ماشین‌ها، بچّه‌های شما، زن‌های شما، دوستان شما هیچ کاری برای شما نمی‌توانند انجام دهند، «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» روز وانفسا است، هیچ کس به درد هیچ کس نمی‌خورد، هر کسی گرفتار عمل خودش است که چطور می‌خواهد جواب دهد، محکمه‌ی عدل الهی است، تمام عمر خود را پشت ویترین گذاشتند، پس پرده‌های ما روشن شده «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»[۱۶] آن روز هیچ کس به داد هیچ کس نمی‌رسد «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ»[۱۷] مگر کسی که قلب سلیم را آورده باشد، نه قلم سالم داشته باشد.

نگه داشتن قلب سالم

در شب قدر همه برای توبه آمدید، برای توسّل آمدید، برای گریه آمدید، برای تحوّل آمدید، برای گدایی آمدید. مضطر هستید، بیچاره هستید دیدید رحمت باز است، گفتند بیا امشب به فریاد شما می‌رسیم، امشب همه با این ایده آمدید. اگر امشب دل شما شکست، توبه کردید، اگر امشب خوش اخلاق بودید، امشب احسان کردید، امشب ترحّم کردید کافی نیست، باید بتوانید امشب را با خود نگه دارید و ببرید. این قلبی که الآن سالم شده، بتوانید این قلب سالم را نگه دارید و بیمه شده از خدا تحویل بگیرید. دل مریض خود را بدهید، دل سالم بگیرید بعد دل سالم را به امام زمان بدهید و بگویید شما امین الله هستید، حالا که دل سالم به من دادید می‌خواهم این دل را به شما بدهم. اگر دلبری دل شما را سالم تحویل گرفت، این دل را سالم به قیامت می‌برید «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ» نه این‌که قلب سلیم در دنیا داشته باشید، این قلب را سالم نگه دارید تا آن‌جا قلب شما سلیم باشد.

راه ندادن بیگانه به خانه‌ی خدا

این خانه‌ی دل که حرم خدا است، بیگانه را در کشور خدا راه ندهیم. همان‌طور که بیگانه را به کشور انقلابی راه دادند، فکر بیگانه را، فرهنگ بیگانه را، بی‌حجابی بیگانه را، فساد بیگانه را، گناه بیگانه را… این خلاف امانتداری، خلاف غیرت است. آدمی که مملکت خود را دوست دارد، استقلال و ناموس خود را نمی‌فروشد. راه دادن بیگانه به اسرار این کشور مثل راه دادن بیگانه به ناموس خودش است چه فرقی می‌کند. بیگانه را به خانه‌ی خدا راه ندهیم «الْقَلْبُ‏ حَرَمُ‏ اللَّهِ‏ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّهِ»[۱۸] غیر خدا را در خانه‌ی خدا راه ندهید. «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ»[۱۹] شرافت خانه‌ی دل شما از کعبه بیشتر است، شرافت مؤمن از خانه‌ی خدا بیشتر است. همان‌طور که مشرک حق ندارد قدم در خانه‌ی خدا در کعبه بگذارد، دل شما هم خانه‌ی خدا است نجس را راه ندهید. گناه نجس است، حسد نجس است، تکبّر نجس است، بیگانه‌پرستی نجس است، جاسوسی برای بیگانه نجس است، سازش با بیگانه سازش با نامحرم‌ها است، نباید آن‌ها را راه داد. باید این قلب را از غیر خدا پاک کرد، از غیر خدا هم پاک نمی‌شود مگر این‌که آدم را عاشق کنند. عاشقی هم هنر ما نیست، (تا یار که را بیند و میلش به که باشد) از همه دل نمی‌گیرند.

این جوان‌هایی که به سوریه می‌روند ما برخی از آن‌ها را دیدیم چه دلی دارند، چه عالمی دارند. جوانانی که «مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ»[۲۰] کسانی که جا ماندند و می‌آیند ما را واسطه قرار می‌دهند که به نحوی بروند، این‌ها خودشان نیستند، این‌ها را می‌برند، دل این‌ها را امام حسین (علیه السّلام) برده است، دیوانه‌ی امام حسین هستند، می‌خواهند خود را به گونه‌ای به حضرت سیّد الشّهداء برسانند. قلب سلیم برای عاشق است، آدم تا عاشق خدا و اولیای خدا نشود دل او مریض است، قلب سالم ندارد. محبّت دنیا مرض است، محبّت نامحرم مرض است. محبّت غیر خدا همه مرض است. یکی این آیه است.

یکرنگ بودن انسان در شب قدر

در یک آیه‌ای دارد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»[۲۱] کسی حسنه را به آن‌جا بیاورد، «جاءَ بِالْحَسَنَهِ» یعنی آورد هم در بحث قبل بردن مسئله بود و هم در بحث حسنات که عمل آن، اعتقاد به این عمل است. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ» شب قدر یقیناً عمل خوب انجام دادید، بهترین عمل این است که خود را قاطی کردیم، بنده هم سیاهی لشگر هستم. شما با دل آمدید، من هم دل گِل گرفته‌ی خود را به این‌جا آوردم. می‌گویم خدا تو بزرگ هستی، تو کریم هستی، خدا مهربان هستی، من را جدا نکن. به این‌جا آمدم دیدم در باز است همه می‌آیند من هم آمدم. امشب آمدید ولی قرار است امشب را به قیامت ببرید یا می‌خواهیم با گناهان خود آتش بزنیم و تمام شود؟

بیمه شدن انسان در شب قدر

«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» امشب را یک ساله کنید، امشب را بیمه کنید. چشم شما امشب پاک می‌شود، زبان شما امشب پاک می‌شود «بِکَ یا الله» می‌گویید، «بالفاطمه» می‌گویید، «بعلی» می‌گویید، این زبان درست می‌شود، پاک می‌شود امّا بعد مراقبت می‌کنید این را پاک ببرید یا نه؟ «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» این بردن است. آیا ما می‌توانیم ببریم یا نه؟ شب قدر آمدیم که بگوییم ما نمی‌توانیم ببریم، برای پناه آمدیم

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم                       از بد حادثه به پناه آمد

حالا ذیل آیه‌ی کریمه چه می‌گوید؟ سلامتی دل و سلامتی عمل که ما وظیفه داریم ببریم ولی «لَا حَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»[۲۲] من بیچاره با چه اطمینانی می‌گویم من می‌توانم خود را سالم نگه دارم، بزرگ‌تر از ماها زمین خوردند، پر آن‌ها سوخت. خدا اگر کمی ما را رها کند ما بدتر از آن‌ها هستم. آدم‌های زیادی عاقبت به شر شدند، آن‌قدر خوش سابقه‌ها بد عاقبت شدند من چه اطمینانی به خود دارم.

سلام آوردن ملائکه به انسان‌ها در شب قدر

پایان سوره‌ی مبارکه‌ی قدر می‌فرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»[۲۳] روایت دارد در کعبه، در بیت المقدس، در مسجد کوفه امام زمان (أرواحنا فداه) رؤسای ملائکه را آن‌جا مستقر کرده است، دل کسانی که آماده است، سیم دل آن‌ها وصل می‌شود ملائکه برای آن‌ها سلام آوردند، این «سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ». برای ما نیست، یعنی جوشش عمل ما، رویش عمل ما، حاصل کشت ما نیست؛ «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» آن‌ها از آسمان، از هر دری یک سلامی می‌آورند. یعنی سلام باران است، رحمت باران است. یک چنین شبی که تمامی ملائکه از هر سوی عالم برای دل شما سلامتی آوردند اگر جا ماندید می‌خواهید چه کار کنید؟ مگر چنین شبی را می‌توانید به دست بیاورید؟ «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ» همه‌ی ملائکه «فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ» از هر امری به عالم امر احاطه دارد.

مظهر سلام خدا در شب قدر است

همه‌ی عالم، محاط عالم امر است و همه پر سلام است. این سلام از وجود سلام است. «هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ»[۲۴] مظهر سلام خدا امشب است، تجلّی سلامتی خدا امشب است. اگر به او دل دهید دل شما را می‌برد و دیگر رها نمی‌کند. این دل در اختیار دلبر می‌ماند و سالم می‌ماند. این است که می‌گوییم امام زمان بیچاره هستیم، مریض شما هستیم، آمدیم که به داد ما برسید.

عنادهای دشمن در منطقه

مملکت ما در شرایط خاصّی است، در اطراف برای سوزاندن ما آتش روشن کردند، می‌بینید در سوریه چقدر کودک می‌کشند، در یمن چقدر کودک می‌کشند، خدا می‌داند آن‌ها عنادی است که با ما دارند، اگر ما به آن‌جا نرفته بودیم الآن این‌جا کودکان ما را می‌کشتند، ولی شهدای ما، رزمندگان ما، مدافعین حرم ما فرشته‌های خدا هستند، این‌ها مجذوبین امام حسین (علیه السّلام) هستند، آن‌ها عشّاق هستند، آن‌ها دشمن را آن‌جا زمین‌گیر کردند. مسئله‌ی بیکاری جوان‌های ما کمتر از کشتن داعش نیست. این بیکاری آفت بدبختی است، این فلج بودن تولید و بدبختی است.

امشب یک کاری انجام دهید، ناله و گریه‌ی شما، التجاع و التماس شما جایگاه خاصّ خودش را دارد. لذا معرفت پیدا کردیم عظمت این شب را فی الجمله در آینه‌ی قرآن دیدیم حالا عرض می‌کنم در روایت دارد «الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ‏ إِبْرَاماً»[۲۵].

رسیدن به مقام قرب الهی با دعا

وجود مقدّس امام صادق (علیه السّلام) به مُیسر می‌گویند از دعا غفلت نکن، خدا یک مقامی برای بندگانش مشخّص کرده به آن مقام نمی‌رسند مگر با دعا. مثل شهادت است. پیغمبر به امام حسین (علیه السّلام) فرمود: حسین جان «أَخْرُجُ‏ إِلَى‏ الْعِرَاقِ‏» به عراق برو. خدا برای تو یک درجه‌ای دارد، به آن درجه نمی‌رسی مگر با شهادت. دعا هم این‌گونه است، خود دعا چه مستجاب شود، چه مستجاب نشود دعا سیمی است که ما را بالا می‌برد، دعا جهش است، دعا پرواز است، دعا ارتباط با خدا است. لذا قدر دانستن آن حاصل است، همه‌ی کسانی که به این‌جا آمدند سال‌های قبل هم بودند ولی مشتری‌هایی هستند که برای آن‌ها مزه کرده است، دست از این مجالس برنمی‌دارند. چرا؟ برای این‌که وصل می‌شوید. شما عطش خدا دارید، خدا دل شما را نوازش می‌کند، پذیرایی می‌کند، به مقام و موقعیّت می‌رسید. در پرتو آن ارتباط إن‌شاء‌الله مشکلات ما هم حل خواهد شد.

خدای متعال امشب را به ما مهلت داده است، اگر شکر آن را به جا آوردیم و درست استفاده کردیم «لَأَزیدَنَّکُمْ»[۲۶] إن‌شاء‌الله سال دیگر هم این‌جا می‌آییم. چه می‌دانید شاید سال دیگر إن‌شاء‌الله در بقیع دور هم بودیم، همّت بلنددار… ببینم امشب دل جوان‌ها می‌شکند، ببینیم امشب با اسلحه‌ی دعای خود آل سعود را سرنگون می‌کنید، إن‌شاء‌الله ما را با خودتان به بقیع می‌برید، آن‌جا به مظلومیت امام حسن گریه می‌کنید، آن‌جا دنبال قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها) می‌گردید، آن‌جا بچّه سیّدها بهانه‌ی مادر می‌گیرند. ناله‌های فاطمه را از در و دیوار مدینه می‌شنوید.

«أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی‏ لا إِلهَ‏ إِلَّا هُوَ الْحَیُ‏ الْقَیُّومُ‏ ذُو الْجَلالِ‏ وَ الْإِکْرامِ‏ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ»[۲۷] رو به قرآن می‌آوریم، ای قرآن به تو پناه آوردیم. خدایا «هَرَبْتُ‏ إِلَیْکَ‏ وَ وَقَفْتَ‏ بَیْنَ‏ یَدَیْکَ‏»[۲۸] از گناهان خود گریختم، از نفس اماره‌ی خود یک شب فرصت دادی، به خانه‌ی خودت آمدم، پناه آوردم. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ‏ الْمُنْزَلِ‏ وَ مَا فِیهِ‏ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَعْظَمُ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ»[۲۹] بزرگترین حاجت همین است که امشب از این‌جا می‌رویم بگویند این‌ها آزاد شدگان حضرت زهرا هستند، این‌ها آزاد شدگان امام حسین (علیه السّلام) هستند.

 (قرآن بر سر گرفتن)


[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۸۶٫

[۳]– سوره‌ی احزاب، آیه ۲۳٫

[۴]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۸۵٫

[۵]– بحار الأنوار، ج ‏۹۳، ص ۳۱۱٫

[۶]– سوره‌ی دخان، آیه ۳٫

[۷]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۳۱٫

[۸]– سوره‌ی قدر، آیه ۱٫

[۹]– سوره‌ی یس، آیه ۶۸٫

[۱۰]– سوره‌ی مؤمنون، آیه ۱۴٫

[۱۱]– سوره‌ی قدر، آیه ۱٫

[۱۲]– سوره‌ی اسراء، آیه ۸۵٫

[۱۳]– سوره‌ی قدر، آیه ۱٫

[۱۴]– همان، آیه ۲٫

[۱۵]– سوره‌ی شعراء، آیات ۸۸ و ۸۹٫

[۱۶]– سوره‌ی طلاق، آیه ۹٫

[۱۷]– سوره‌ی شعراء، آیه ۸۹٫

[۱۸]– بحار الأنوار، ج ‏۶۷، ص ۲۵٫

[۱۹]– سوره‌ی توبه، آیه ۲۸٫

[۲۰]– سوره‌ی احزاب، آیه ۲۳٫

[۲۱]– سوره‌ی انعام، آیه ۱۶۰٫

[۲۲]– الکافی، ج ‏۱، ص ۲۳۰٫

[۲۳]– سوره‌ی قدر، آیات ۴ و ۵٫

[۲۴]– سوره‌ی حشر، آیه ۲۳٫

[۲۵]– الکافی، ج ‏۲، ص ۴۷۰٫

[۲۶]– سوره‌ی ابراهیم، آیه ۷٫

[۲۷]– الکافی، ج ‏۲، ص ۵۲۱٫

[۲۸]– بحار الأنوار، ج ‏۹۱، ص ۹۷٫

[۲۹]– الکافی، ج ‏۲، ص ۶۲۹٫